اگر رهرو مصدق هستیم، مصدقی باشیم

با وجود تمام همت و کوشش بی امانی که اعضا و هواداران شورا، و منفردین مستقل کشیدند؛ با وجود نامه نگاریها و محکومیتها و اعلامیه ها و بیانیه ها، پارلمان بلژیک خود را به معاهده ای شرم آور آلوده کرد و در روز روشن، و پیش روی چشمان باز جهانیان، با جمهوری قتل و غارت و زندان و شکنجه، همبستر شد و آبروی ملت محترم بلژیک را به ارزانی فروخت.
ظاهرا، دیپلماسی فعال جلاد ۶۷، و تیم پاسدار امیرعبداللهیان توانسته افسار دیپلماسی حیوانات درنده خوی جهان زر و زور را مزورانه در دست گرفته، و استثمارگران  وحشی و چپاولگر را به سمت و سویی بکشاند که بوی تعفن منجلاب ارتجاع مشام هر انسان آزاده و دموکراتی را می آزارد.
این قلم چندیست که دائما و مستمرا به دیپلماسی انقلابی شورا با زبانی روشن انتقاد می کند، و به قولی شمشیر را از رو بسته و تعارف را به کناری گذاشته است. آنها که با اخلاق و منش نگارنده آشنا هستند، می دانند که این روند نوشتن نه از سر خصومت و نه از نگاه بالا به پایین است، بلکه مبتنی بر جملاتی است که گفته می شود «رژیم جنایتکار آخوندی شما را هم جزو اهداف تروریستی‌اش قرار داده است. این بیانگر صحت و اهمیت مواضع شما و مدال شرف تاریخی برای هر شخصیتی است که از جانب منفورترین دیکتاتوری جهان هدف قرار گیرد.» (مریم رجوی، ۲۶/۴/۱۴۰۱).
وقتی نهادی انقلابی که از هر گوشه و کنارش خون می چکد، و در ۴۳ سال گذشته لحظه ای آرام و قرار نداشته و از هیچ چیز کم نگذاشته، برای ترجمان شخصیت بولتن و رودی جولیانی و حال پمپئو، از واژه مقدس «شرف» و «شریف» استفاده می کند، امر به پارلمانتاریست های غرب مشتبه می شود که اگر هر گُهی بخورند، باز هم «شریف» هستند.
نه! نه! نه! نیستند! نه تنها شریف نیستند، بلکه دست در خون فرزندان خلق دارند.
«شریف» موسی خیابانی بود. «شریف» امیرپرویز پویان بود. «شریف» هزاران سلحشور عملیات فروغ جاویدان بودند. آنهایی که رفتند، و یا هستند و جانانه در برابر ظلم و ستم شاه و شیخ جنگیدند و می جنگند سزاوار «مدال شرف تاریخی» هستند، و باید به این فرزندان خلق و مادری که آنها را در دامان خود پروراند درود فرستاد، و نه سیاستمداران و سیاستبازان بازار متعفن استثمارگری.
آنچه در پارلمان بلژیک رخ داد و صدای گوشخراش خمینی از دالان های پارلمان بلژیک شنیده شد و پارلمان بلژیک، همچون مجلس خبرگان، گوش به فرمان خامنه ای فرمان رأی صادر کرد، بدون شک ریشه در نگاه و مواضع اعضای پارلمان بلژیک دارد، اما بادزدن های دائمی این اراذل و شریف خواندن آنها، بمثابه آب دادن و تازه نگاه داشتن ریشه استثمارگری است.
باید چشمان را شست. باید نگاهی تازه به جهان پیرامون کرد. باید به مفهوم واژگان احترام گذاشت. امروز هنوز خبری نیست، اما روزی که پمپئو و یا همسنخ او پایش به کاخ سفید برسد، همان خواهد کرد که بوش و کلینتون کردند. اعضای کنگره آمریکا هم همان خواهند کرد که اعضای پارلمان بلژیک کردند. اینها همگی از یک جنس و قوم و قبیله هستند!
دیپلماسی انقلابی باید یک روز، بالاخره به این درک و فهم برسد که سرنگونی طلبان «تنهای تنها» هستند! و باری سنگین و تاریخی بر دوش کشیده و همچون مسیح با آخرین رمق مانده در بدن، علیه امپراتوری ارتجاع و استثمار و استعمار گام بر می دارند. نمی توان به آنکس که بر دستان مسیح میخ کوبید «شریف» گفت. این اراذل بجای میخ بمب بر سر فرزندان خلق ریختند. اجازه دادند تا مزدوران قاسمی، پیش چشمان بازشان، با زرهی بر بدن بی دفاع فرزند خلق بتازند. این ها از همان جنسی هستند که اعضای پارلمان بلژیک.
کس نخارد…. یک شعار توخالی و مردم فریب نیست (نباید باشد)، بلکه یک واقعیت تاریخی و دیپلماسی است. رأی اعضای پارلمان بلژیک این را عملا ثابت کرد که «تنهاییم» و باید یکی شویم. باید یکی شویم! تا همبستری استثمارگر و مرتجع بی معنا شود و نتواند از شورش خلق ستمدیده ممانعت کند. در غیر اینصورت، دور نخواهد بود که رویدادهایی بس تلختر رخ دهد.
طبیعتا، دشمن، در لباس نماینده پارلمان بلژیک، یا قاسم سلیمانی و یا جلاد رئیسی بیکار ننشسته و به خصومت ادامه می دهد. طبیعتا، فرزندان خلق هم به مبارزه و ساماندهی کانون های شورشی ادامه خواهند داد، و طبیعتا، این نظام، همچون نظام سلطنتی سقوط خواهد کرد، اما مهم است که از هماکنون جایگاه و مواضع خود را از استثمارگران مجزا کنیم.
اگر رهرو مصدق هستیم، مصدقی باشیم.
به امید آنروز
علی ناظر
۳۰ تیر ۱۴۰۱
۲۱ ژوئیه ۲۰۲۲
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate