اروپا این عروس بی نظیر از شان و شوکت می‌افتد

“«اروپا این عروس بی نظیر از شان و شوکت می‌افتد»”
[هیچ رابطه‌ی خونی با پوتين ندارم طرفدار روس و چنین هم نیستم.
ناتو و دولت آمریکا را عامل آشوبها و تمام مصیبت‌های این جهان نابرابر می بینم….»
*من شهروند اروپا و در آلمان با ترس و تردید زندگی می کنم
هنوز نمی دانم تا کی می توانم  شغلم را حفظ کنم
امنیت شغلی سقوط کرده است
و انسانیت در اروپا فرهنگی رو به زوال است.
پیرمردهای زيادی صبح تا شام زباله گردی می کنند تا شیشه نوشیدنی ها را به چندرغازی پول تبدیل کنند چون تورم بالا است و حقوق بازنشستگی برای یک زندگی ساده کافی نیست.
فقر در حال پیش‌روی است آنهم با سرعت ….»
خیابانها مثل سابق پاک و تمیز نیست چهره شهر کاملا تغییر یافته، مثل یک منطقه جنگ زده‌است.
“«مردم ترسیدن» فقط آذوقه را ذخیره میکنند یک خانم آشنا به من گفت” ۱۲۰۰ کیلوگرم «آرد» در خانه ذخیره دارد…»”
.
[با رفتن به بيمارستان درجه انسانیت بستگی به کارت بیمه‌ی دارد که همراهت هست، اعتبار و شرافت انسانها بر روی کارتهای  بیمه و بانکی ثبت شده است….»
قیمت میوه و سبزیجات بیستر از دو برابر شده است، اگر مهمان ناخوانده ی از راه برسد
مجبوریم با شرمندگی از او استقبال کنیم
«تا قبل از جنگ  لااقل خرید مایحتاج زندگی ممکن بود»
با چند نفر بحث می کردم
گفتم گوجه فرنگی و سیب زمینی و گوشت، میوه که از روسیه نمیاد، چرا باید دو برابر شود. یکی از آنها در نهایت گستاخی به من گفت دارید از پوتين دفاع می کنید…»
یک دیگرشان گفت روسیه را شکست می دهیم
عصبانی شدم  گفتم منو و امثال مرا از نان خوردن می اندازید.  زندگی را از امثال من نوعی  می گیرید نه از روسیه لااقل در این سه ماه معلوم شد که  ناتو و آمریکا  کی؟ هستند….»
مردم آلمان کم کم باید با ماشینهای بزرگ و دیدنی خدا حافظی کنند  و بهتر است به دوچرخه سواری قناعت کنند چون هم چربی سوز و هم برای سلامت بدن خوب است.
اما مشکل جدی ما!
 اینکه انرژی برای  مصرف ندارم  چون  خوردوخوراک را خیلی کم می توانیم بخريم و باید خودمان را برای ریاضیت کشی آماده کنیم
«کم بخوریم  و کمتر دستشوئی برویم»
*معتادان که قبلا بعنوان مريض مورد اندک محبتی در جامعه بودند
لااقل برای هر چند هفته بهداشتی سراغشان می آمد  غذای بهشان می رسید  اما امروز بعنوان نادان و احمق بیشتر ترد و بسوی خشنونت سوق داد می شوند چون وقتکه فقر گسترده می شود نادانی هم رو به گسترش است  ملی گرایی مثل میکروب رشد می کند  احزاب پوپولیست هم دیدنی هستند.
ناامنی‌ها زیادتر می شود  و شعور انسانی سقوط می کند….»
دولتها، قدرت رواج بی فرهنگی را دارند…
سه ماه بلیط رفت و آمد به مبلغ ۲۷ يورو به مردم عرضه کردند اما واگن‌ها قطار را اضافه نکردند و مردم با فرهنگ و مدعی برای یک لحظه فراموش می کردند که انسانند  به قطار هجوم می بردند تا سوار شوند تا آنجا که  درهای قطار بسته  نمی‌شد….»
و دادو بیدادها راننده قطار و کارکنان‌  بی نتیجه می ماند….»
تا اینجا به ما  دروغ گفتند
 دروغ‌پراکنی کردند.
گفتند  اقتصاد روسیه در حال فرو پاشی ست
مرگ روسیه را وعده دادند  چرندیات زیادی بعنوان خبر گفتند تحلیلگران سیاسی غرب همان شعبان بی مخهای کله پوکی بودند که هر چی گفتند بر عکسش اتفاق افتاد.
قبل از هجوم «عملیات ویژه» روسیه به اوکراین
هر يورو ۱۳۵ روبل بود حالا هر يورو  ۵۵ روبل است حالا  روبل یکی از معتبرترین ارزهای جهان است
قبل از جنگ محبوبیت پوتين در میان مردم روسیه ۵۷ درصد بود و حالا  بیش از ۹۰درصد است چون غربی‌ها عقل کل نیستند  چون  فکر کردن روسیه هم یوگسلاوی سابق است  خیلی ساده  به چندین کشور کوچک و کوچکتر می توانند تبدیل کنند.
غافل از آنکه وقتی اروپائی ها «بر استخوان  در هم شکسته سرخ پوستان» آمریکا را ساختند روسها هزاران سال تمدن داشتند تا به امروز نویسندگان روسیه در جهان برترین سخنگویان  محبت و انسانیتند.
غربی هر چی از دستشان بر آمد کردند حتی  مسابقات ورزشی معلولین را تحریم کردند.
فرهنگ ضد روسی راه انداختن و با عشق و علاقه‌ی خاص از پناهندگان اوکراین استقبال کردند.
به یک رفیق آلمانم گفتم آمریکا رهبر ماست آمریکائی که در سال بیش از هزاران انسان یا بدلیل  گرسنگی و یا در تیراندازی‌های  وحشیانه و یا  در نبودن بیمه درمانی جان می بازند
مردم جهان بدون این تمدن کذاب و امپراتوری دروغ بهتر می توانند زندگی کنند، دنیای بهتری خواهد بود
«جنگ»
ولی امروز در این جنگ جهان غرب کم آوردند با یاس نسبت به پناهندگان اوکراین کم کم بی تفاوت می شوند
بی بی سی یک خانم سلطنت  طلب را با تبلیغات زیاد  بالا منبر  برد و در برنامه جا داد
آقای جمال الدین موسوی اولین سوال خود را  اینگونه مطرح کرد  آمریکا چگونه باید با روسیه مقابله کند  خانم با سواد جواب داد  اگر آقای ترامپ بود  این کشورهای کمونیستی را با خاک یکسان می کرد  جمال موسوی پرسید کدام کشورهای کمونیستی  در پاسخ گفت ایران و سوریه و روسیه« آیا ناسیونالیستهای ایرانی اینقدر احمق هستند که فکر می کنند این کشورها واقعا کمونیستند؟ »
غربی‌ها فکر کردند همانطور که به شاه ایران گفت باید ایران را ترک کنید او بیچاره  تاریخ مصرف گذشته هم پا به فرار گذشت.
 همانطور که لیبی را نابود و تبدیل کردن به یک سیستم برده‌داری  و همانطور افغانستان را در مرگ و فقر فرو بردند همانطور عراق را در چنگ افراطی‌گری رها کردند فکر کردن روسیه هم بستنی است می شود زبان زد
نفهمیدن که روسیه مار سمی ست، کشنده تر است از هر سمی ست که تصورش را بکنید.
«جنگ اوکراین و حکومت ایران»
در این  وضعیت چشم انداز سرنگونی حکومت اسلامی در ایران از طریق  انقلاب ضعیف تر شده است جنگ روسیه و اوکراین  نعمتی بود برای حکومت اسلامی در ایران،  طول عمری بیشتری نصیبش شد  و مبارزات مردم ضعيف تر خواهد شد سرکوب شدت خواهد گرفت  حکومت اسلامی هارتر خودنمائی می کند….»
طناب سبزی که غربیها قرار بود تا شوروی را با آن خفه کنند امروز همان طناب سبز کشنده ترین  و بی رحم ترین و زهرآگین ترین مارهای که تهدید بالقوه‌ای برای غرب هستند،  تا آنجا که در جنگ اوکراین افراطیون مذهبی پیشقراولان ارتش روسیه هستند…..»
۱۹ژونیه ۲۰۲۲میلادی
“شمی صلواتی
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate