بی بی سی در پسر خاله !

طرح تقدیرو بازگشت تروریستها به حکومت اسلامی ایران در کمیسیون روابط خارجی مجلس بلژیک تصویب شد…

در کنار قتل پاتریس لومبا توسط دولت بلژیک ، حالا آزادی تروریستهای حکومت اسلامی ایران هم در قرن ۲۱ به پرونده شان اضافه میشود . پاتریس لومومبا راه را برای استقلال زئیر از بلژیک فراهم کرد و دست بلژیکی‌ها را از منابع و بانک‌های کنگو کوتاه ساخت؛ ولی پس از مدتی سرهنگ موبوتو سه‌سه‌سه‌کو و ژرار سئورت مأمور نظامی بلژیک و همکارانش پس از قطعه قطعه کردن لومومبا و دو وزیر وفادارش آن‌ها را در اسید سولفوریک انداختند و بقایای پیکرشان را هم سوزاندند.

بی بی سی فارسی از یک موجودی دعوت کرد تا به عنوان پژوهشگر و متخصص نظر بدهد…

ایرج مصداقی گفت : حال میکنی از من نظر میپرسی ها ؟ اصلا من نباشم کی بی بی سی نگاه میکنه ؟همین چند وقت پیش ناسا اومده بود از من کمک میخواست تا کهکشان جدید براشون کشف کنم . من به جاش یه سیاهچاله جدید براشون کشف کردم . اون حکایت کهکشان جدید دیگه مُد نیست . اونجا بود که ناسا قهمید من چه فرصتی هستم ! کمیاب و ناب …

نظرمن اینه که لومومبا حقش بود . میخواست مثل ما آدم نباشه تا سفره ش همیشه پر و رنگین باشه … شاملو بد بود ، مصدق اخ بود ، تو خوبی ، دویچه وله ، رادیو فرانسه … اصلا هرچی تو بگی، فقط بیشتر به من سر بزن . عاشقم ، غلامم ، مریضتم …

تا چند روز دیگه هم  اطلاعیه مهم دادگاه ناحیه استکهلم در ارتباط با حکم دادگاه حمید نوری را داریم که در هماهنگی با اونا نشان میدهد من خیلی مهم هستم و سناریوی دادگاه هنوز به اسم منه و دنیا روی شاخ من میچرخه …

مجری : ولی بازتاب این اطلاعیه توسط باند مصداقی حکایت همون قماربازیه که همه چیز رو باخت و گفت به تخمم … ازش پرسیدن یعنی چی ؟ گفت همینم نگم که از قصه میترکم .

مصداقی : نه جناب ، شما دیگه چرا تبلیغات فرقه رجوی رو میکنی ؟ من به همه گفتم کار من بوده ، این من بودم ، نحوه دستگیری ، فیلم و عکس و اطلاعیه پیچیده دستگیری چند وجهی این من بودم … شما هم به همه بگید کار مصداقی بوده ، شجاع و قهرمان و دموکراتیک…

مجری : باشه چشم …

بعد از پایان برنامه مجری از پشت صحنه با رئیس تماس گرفت و گفت بالاخره انجام شد ولی خیلی سخت بود رئیس…سخترین بخش کار من…

رئیس : میدونم مثل قدیم این کارا راحت نیست ، ولی خُب ، هرکاری سختی خودش رو داره …

من که یاد پسرخاله بیژن افتادم…

پسرخاله بیژن یک شخصییت سریالی در تلویزیون است که کودن و خنگ و ابله باید باشد . پسرخاله بیژن در میان اختلافات خانوادگی زورچپان وارد شرکتی و استخدام شد . روزی از محل اصلی فتنه به وکیل شرکت گفتند برو پیش رئیس شرکت و از پسرخاله بیژن حسابی تعریف کن . وکیل هم رفت اتاق رئیس و گفت و گفت و گفت ….

…شرکت ما توسط پسرخاله بیژن نجات پیدا کرد ، اصلا اگه پسرخاله نبود ما نابود میشدیم ، با هوشتر از این پیدا نمیشه ، همیشه یک مغز متفکری در شرکت کمبودش حس میشد که حالا مشکلی نیست …

ولی هر چند جمله تعریف ، مکثی میکرد ، نگاه معنی داری به قواره پسر خاله میکرد ، آب دهانش را قورت میداد ( تناقض ) و تعریف را ادامه میداد …

آن حالت تعریف و نگاه و قورت دادن آب دهان تعریف کننده خیلی خوب بود !

بعد از حکایت پسرخاله بیژن نوبت پسر خاله ایرج رسیده و نظرش را راجع به همه چیز میپرسند . تنها تفاوتش اینه که پسرخاله بیژن فیلم بود و پسرخاله ایرج واقعی …

از بی بی سی سوال کردیم خودت خنده نمیگیره ؟ مجری گفت نه ، اصلا تناقض چی هست ؟ من حقوق میگیرم تا همین خط رو پیش ببرم . ما کار خاص و عجیبی نمیکنیم . ما فقط با نبض بازار تنظیم هستیم ! نبض بازار هم واسه ما در خاورمیانه آشغال پروری است ، البته به نام پژوهشگر و فعال سیاسی …

 روزگاری پول کله پاچه شعبون بی مُخ و دوستاتش رو میدادیم و تا ۵۰ سال راحت بودیم . الان شرایط و زمانه فرق کرده و کله پاچه واسه سن و سال باند مصداقی خوب نیست .

تو هم زیاد سخت نگیر . صحنه رو ببین ! آمریکا برجام امضاء میکنه ، بلژیک تروریست آزاد میکنه ، فرانسه تلفنی معامله میکنه ، ما هم در بخش بازیافت ، ازهرآشغالی قهرمان ملی برای مردم میسازیم . خلاصه هرکی یه گوشه کاررو گرفته تا دولت فخیمه نانش از فلاکت مردم ایران و خاورمیانه چرب بمونه !

اسماعیل هوشیار

۰۹.۰۷.۲۰۲۲

تاریخ انتشار :۰۹.۰۷.۲۰۲۲

hoshyaresmaeil2017@hotmail.com

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate