به یاد رفیق اصغر فیروزی کادر پرتجربه‌ی جنبش کارگری- سوسیالیستی

رفیق جانباخته از رفقای فعال جنبش کارگری- سوسیالیستی، از زندانیان سیاسی شکنجه‌گاه‌های شاه و حکومت اسلامی به اتهام «عضویت در سازمان راه کارگر» در نیمه نخست دهه‌ی ۶۰ بود. او از جان ‌به‌دربردگان راهرو مرگ و هیئت مرگ به ریاست‌ سید ابراهیم رئیس‌السادات (رئیسی) درکشتار زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ بود. 

رفیق اصغر، چهره‌‌ی وفادار و شناخته شده‌ی جنبش کارگری- سوسیالیستی نه تنها در مشهد، بلکه میان فعالین سازمانیابی طبقاتی کارگران در ایران بود. او پس از رهایی از زندان، فعالیت‌های خود را در راه آگاهی بخشی و سازمانیابی سیاسی جنبش کارگری متمرکز کرد و با صنفی سازی و سندیکالیسم و رفرمیسم سر سازش نداشت. رفیق اصغر، در راه نشر و پخش ادبیات و آثار تئوریک جنبش کمونیستی، ادبیات کارگری و سر و سامان دهی به مرکزی برای ترجمه و نشر این آثار و پیوند فعالین عرصه‌ی کتاب در مشهد تلاشگری خستگی ناپذیر بود. او تا آخرین نفس با زیستن در میان کتاب و کتابخانه‌ و نشر و بر بال آرمانهای خود در شهرک گلبهار در پیرامون مشهد، به دور از هر جنجال و خودنمایی تنها می‌زیست. روز سوم تیرماه هنگامی از جانباختن رفیق اصغر در خانه‌اش خبر رسید که چند روز از مرگ‌ او ‌گذشته بود. بنابراین اعلام جانباختن او بنا بر شرایط پیکر بی‌جان‌اش نه سوم تیر بلکه چندین روز پیش از آن بوده است.

شاهدین، پیکر بی‌جان رفیق اصغر را روی صندلی، با رگه خونی از بینی و سر و کبودی بر گلو یافتند. مرگی کاملا غیر طبیعی و مشکوک. مامورین، پیکر او را نخست، به پزشکی قانونی شهرستان منتقل کرده و از آنجا که پزشکی قانونی شهرستان در تعیین علت مرگ ناتوان ‌ماند، پیکر او را روز شنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۱به پزشکی قانونی مرکز مشهد منتقل می‌کنند. او سالها پیش درخواست کرده بود که پیکرش به دانشکده پزشکی مشهد هدیه شود، اما این خواست از سوی مقامات حکومتی پذیرفته نشد. روز سه شنبه ۷ تیرماه  با حضور خویشان و یارانی چند در مشهد به خاک سپرده شد.  

رفیق اصغر تا آخرین نفس، پایدارانه به آرمانهای سوسیالیستی و مبارزه طبقاتی وفادار بود. شکنجه شد، ‌مقاومت کرد و در راهروهای مرگ در انتظار دار ایستاد. او ‌در میان شمار کمی از به صف نشاندگان راهرو مرگ بود که از دارهای گوهردشت جان به در برد. پس از آزادی به مشهد و میان کارگران و کوشندگان نشر دانش مبارزه طبقاتی پیوست و سرانجام در راه آرمانهای انقلابی‌ با شکنجه‌‌ها و دردهایی که افزون بر ۵۰ سال مبارزه بر تن و جان داشت، اینگونه جان باخت. به بیان یکی از همراهان، «رفیق اصغر، کوله‌بار پر تلاش خود را در راه فرهنگ دانش و کتاب خوانی در مشهد بر دوش داشت و سوگمندانه در میان کتابها بر زمین نشست، اما توشه‌ی بیش از ۵ دهه تلاش  و همت بی وقفه و رادیکالیسم زنده یاد در راه آرمان سوسیالیسم، مشوق ما برای تحقق مطالبات نیروی کار در ایران امروز خواهد بود.»‌

به‌آشکارا دست‌های خون آلود حکومت اسلامی در جانباختن رفیق اصغر پیداست. 

رژیمی که از آبان ۸۹  خیزش فراگیر در خیابان‌ها را در برابر خود دید، آرایش جنگی به خود گرفت و دولت یکدست تدارک دید و زندان‌ها را از معلمان و دیگر کارگران و زنان به پاخاسته انباشته کرد، در کردستان و بلوچستان و خوزستان و… ماشین کشتار به راه انداخت،‌ ورشکسته و پریشان، اینک بار دیگر به تنها تکیه گاه خود یعنی ماشین نظامی، سیاست ترور را شتاب بخشیده است. 

یاد و آرمان‌ سوسیالیستی و راه رفیق اصغر فیروزی، عزیز‌ و ماندگار است.

    عباس منصوران

هفتم تیرماه ۱۴۰۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate