کمیسیون تحقیق کنگره امریکا ، ترامپ را دشمن دموکراسی و جنایتکار نامید!

کمیسیون تحقیق کنگره امریکا ، ترامپ را دشمن دموکراسی و جنایتکار نامید!

در حاشیه جنگ قدرت در حکومت امریکا و بحران رو به رشد سرمایه داری

مقدمه:

در شرایطی که بحران تورم در امریکا بطور بی سابقه رشد می کند و افق رکود وحشتناک اقتصادی در اینده هر روز جدی تر می شود .در زمانی که قیمت بنزین نزدیک به دو برابر ۶ ماه پیش شده و قیمت مواد غذائی و کالاهای اولیه بدنبال این افزایش ، زندگی اکثریت مردم مزد بگیر جامعه امریکا را با شوکی بی سابقه مواجه کرده ، در شرایطی که طی هفته های گذشته ترورهای “خانگی” به کشتار کودکان در مدارس انجامیده و حکومت امریکا حتی از محدود کردن خرید سلاح ناتوانست که هیچ فروش اسلحه های خودکار جنگی در امریکا چند برابر شده! در همین شرایط که حکومت امریکا با ارسال میلیاردها دلار به اوکرائین به اتش جنگ خانمانمانسوز دامن می زند ، درست در همین شرایط انتخابات میاندوره ای مجلس امریکا در پیش است و حزب شارلاتان دموکرات امریکا در حال افزایش فشار است روی دونالد ترامپ ، فاشیست عقب مانده نژاد پرست و حامیانش چرا که اینها را رقیب خود می بیند.

در این کانتکس است که “کمیسیون تحقیق واقعه ۶ ژانویه ۲۰۲۱” گزارشات خود را در مقابل مدیای امریکا قرار داده که اینبار بطور مشروج ثابت کند که ترامپ در مرکز توطئه برای کودتا علیه بایدن قرار داشته تا دستگاه قضائی امریکا بواند ترامپ و حامیان او را به اخیه بکشد شاید با این ابزار حزب دموکرات که الان لاشه ای بیجان است و سمبلش بایدن که عقب سالمی هم ندارد بتواند باز در مسند قدرت بماند.

اینها سر تیترهائی است که می خواهم در این مقاله بیشتر شرح دهم.همانطور که بارها گفتم امریکا بعنوان بزرگترین سنگر سرمایه داری جهانی و قلب نیمه تپنده نظام غربی دموکراسی در بحرانی مزمن در حال سقوط است و برگشت حزب دموکرات هم نتوانسته مانع این بحران بشود و تاثیرات بحران امریکا بر تمامی نظم جهانی ادامه خواهد یافت و تهاجم پوتین جانی به اوکرائین و اماده شدن حکومت جانی چین برای تهاجم به تایوان بخشی از این بحرانست.

(۱)اهمیت گزارشات کمیسیون تحقیق کنگره امریکا در چیست؟

در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ چند هزار لمپن نژاد پرست به ساختمان کنگره امریکا در زمانی هجوم اوردند که در همانزمان درون ساختمان مجلس قرار بود معاون ترامپ یعنی مایکل پنس نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا را پذیرفته و بایدن را رسما رئیس جمهور انتخاب کند.

بنا به گزارش کمیسون تحیقی امریکا که با استفاده از صدها شاهد طی مدت اخیر تهیه شده و توسط دهها شبکه سراسری و منطق های رله می شود، یک برنامه ریزی گسترده برای این دلقک بازی لمپنها طی ماهها انجام شده و شبکه ای وسیع به رهبری شخص ترامپ سازمان داده شده تا در این روز با فشار بر مایگل پنس ، نتیجه انتخابات انکار شده و دونالد ترامپ مجدد به کاخ ریاست جمهوری گمارده شود! مشاوران ترامپ به او فهامنده بودند که مایکل پنس این امکان قانونی را دارد که نتیجه انتخابات را به نفع ترامپ عوض کند و کافیست این را در جلسه مشترک مجلسین امریکا اعلام کند.

بنا به این گزارشات ، به رغم هشدارهای روزهای اخر مشاوران منجمله خانواده ترامپ منجمله دخترش ، و شخص دادستان کل امریکا مبنی بر دروغ بودن ادعاهای حامیان ترامپ، و با تایید اینکه ترامپ حتی خودش می دانسته که در انتخابات شکست خورده اما او همچنان لمپنهای بیرون کنگره را به حمله به ساختمان کنگره ترغیب کرده.

بر طبق این گزارشات ، طرح ترامپ فقط حمله لمپنها نبوده و او بخشهائی از ارتش امریکا را هم فراخوانده که به تسخیر صندوقهای رای و اماده سازی یک کودتا بر علیه حزب دموکرات بپردازند.

این واقعه اولین بارست در تاریخ امریکا که یک رئیس جمهور در مقابل رای گیری اقدام می کند و قوانین معمول نظام امریکا را هم می شکند.

من تردیدی ندارم که انچه این گزارشات نشان می دهد حقیقت است.ترامپ حتی یکسال ثبل انتخابات امریکا مدعی بود که انتخابات تقلب است و هوادارانش را فرامی خواند که اماده شوند برای گرفتن قدرت.این شارلاتان سمبل نژاد پرستان سفیدی است که تاب پائین امدن قدرت سفید را ندارند و اینده امریکا را از دست رفته می بینند.

ترامپ سمبل زوزه های مرگ نژاد پرستی سفید در امریکاست.گرچه نابرابری در امریکا بسیار ریشه دار تر از نژاد پرستی سفید بوده و هست و انواع بسیار پیچیده تری دارد!

بخش دوم گزارشات کمیسون تحقیق کنگره مربوط است به فشارهای سیستماتیک ترامپ و دارو دسته اش روی مایکل پنس(معاون ترامپ) و اثبات اینکه طی هفته ها و روزهای قبل ۶ ژانویه ترامپ بطور مداوم مایکل پنس را به نفی نتایج انتخابات ترغیب می کرده و در روز ۶ ژانویه ، ترامپ شخصا رهبری اتاق کودتا را به عهده داشته و با تایید نتایج انتخابات و تایید ریاست جمهوری بایدن، لمپنهای حامی ترامپ به ساختمان مجلس یورش بردند با شعار “مرگ بر مایکل پنس” و خواهان دار زدن او شدند.ترامپ هم در همانزمان مایکل پنس را خائن نامید و اسناد این وقایع طی روزهای اخیر منتشر شده و تعداد بیش از ۲۰ میلیون نفر در امریکا بطور مستقیم از طریق تلویزیون شاهد این گزارشات بودند.

لذا تا بحال محور هر دو گزارش کمیسون تحقیق شخص ترامپ است. و زمینه های ساخت پرونده چنائی بر علیه او فراهم می شود.این پرونده بواقغ توطئه کاملست بر علیه نظام دموکراسی در امریکا از طریق یک کودتا با بکار گیری مکانیزمهای متعدد تبلیغاتی مالی و مغز شوئی و اهرمهای او در دستگاه ارتش و قضائی و حتی بخشی از مجلس امریکا و به حرکت در اوردن میلیونها احمق و عقب مانده حاشیه نسین که در توهمات پوپولیستی ترامپ رویای امریکای قدیم می بینند که درش سفید صاحب بقیه نژادهاست.

(۲)دو گرایش درون حزب دموکرات در مورد برخورد به ترامپ:

حتی بعد ارائه گزارشات این کمیسون تحقیق با وجود  اثبات مرکزیت نقش ترامپ در سازماندهی کودتا بر علیه رای مردم و ریاست جمهوری بایدن ، هنوز در حزب دموکرات یک برنامه مدون در برخورد با ترامپ مشاهده نمی شود.

بخش حاکم حزب دموکرات که بایدن بخشی از انست؛ از همان ابتدا ی بقدرت رسیدن مخالف به محاکمه کشیدن ترامپ بوده و علتش ترس از عکس العمل حامیان عقب مانده ترامپ است و شراکت این بخش در همان منافعی که ترامپ هم نمایندگی می کند.این بخش راست حزب دموکرات الانهم نمی خواهد دادستانی امریکا واقعا دنبال ترامپ برود و او را به دادگاه بکشد و دلیل هم می اورد که “مواردی که بر علیه ترامپ هست برد قانونی ندارد بلکه برای اطلاع مردم خوبست نا انها به او رای ندهند! همانکه در فازهای قبلی در مورد استیضاح ترامپ اعلام کردند و پیش بردند.

در حزب دموکرات اما بخش دیگری هست که خواهان به محاکمه کشیدن ترامپ است و او را مجرم و حنایتکار و ضد دموکراسی اعلام می کند که اینها هفته پیش هم توسط نماینده کمیسیون و هم برخی شاهدها اعلام شد.

از دید من جناح راست حزب دموکرات نهایتا این کمیسون را هم سمبل خواهد کرد و جلوی تهاجم مستقیم به ترامپ را می کند و بار دیگر ثابت می کند که از مردم و جنبش اعتراضی امریکا بیشتر از ترامپ واهمه دارد و سقوط ترامپ را سقوط خود می بیند!

(۳)ایا ترامپیزم خطر جدی برای دموکراسی امریکائی است؟

به خلاف ادعای کمیسون تحقیق کنگره امریکا کودتا و دیکتاتوری بخشی جدائی ناپذیر و ثمره دموکراسی امریکائی بوده تاریخ این را ثابت می کند.حکومت امریکا بعد جنگ جهانی دوم رکورد دار سازماندهی کودتاهاست.همه این کودتاها در کشورهای پیرامونی توجیه شرعی شده اند .

لذا کودتا از دید اینها خوبست برای همسایه! مشکل اینجاست که شارلاتانی مثل ترامپ همین کار را درون امریکا خواسته انجام دهد! بواقع شارلاتانهای کمیسون تحقیق ثابت می کنند که درکی دوگانه و نظام ارزشی دوگانه دارند.کودتا بر عیلیه انها چیز بدیست اما همین جکومت بواقع حکومت کودتاساز بوده.

ترامپ ثمره دموکراسی امریکائی است.از تمامی ابزارهای این دموکراسی استفاده بهینه کرده.عروج ترامپیزم بدون این دموکراسی امریکائی امکان نداشت.

دموکراسی امریکائی هرگز ربطی به اکثریت مردم نداشته .مردم برای این دموکراسی ابزار بوده اند که هر ۴ سال بروند رای بریزند بین این دو حزب شارلاتان و بروند خانه و افسارشان را بدهند به مشتی شارلاتان جیره خوار سرمایه داران.این خلاصه دموکراسی امریکائی است.نظامی که هرگز بطور واقعی نماینده مردم و پاسخگو به مردم نبوده.

اگر ترامپ با ابزارهای این دموکراسی از یک تاجر ورشکسته که با تقلبها از بانکها برای خورد سرمایه ساخته به مقام ریاست جمهوری رسیده او تنها میوه گندیده دموکراسی امریکائی است.بخشی از این دموکراسی است.

اما واقعیت اینست که حزب دموکرات  ترامپ را دشمن خود می بیند و در عین حال دستگیری او را سقوط خود! 

تناقض حزب دموکرات در همین نکته است که ترامپیزم را هم خودی می بیند هم ناخودی! هم حزب دموکرات از جهت سیاسی ترس دارد از دست دادن قدرت و هم ترامپیزم مثل دموکراتها هدفش حفظ منافع همان سرمایه دارانی است که سنتا مثل خود ترامپ به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و بطور همزمان کمک مالی و سیاسی کرده اند!

لذا اگر ترامپیزم شانس برای برگشت بقدرت داشته باشد بی تردید همین دموکراتهای دست راستی مثل بایدن او را به قدرت خواهند رساند! بایدن در ابتدای رسیدن بقدرت رسما اعلام کرد دنبال محاکمه کشیدن ترامپ نیست.اون اعلامیه بسیار مهم است در شناخت دینامیزم پیجیده قدرت در امریکا.

(۴)بیرون از جنگهای زرگری احزاب دوقلوی حاکم بر امریکا:

بیرون دعواهای احزاب جمهوریخواه و دموکرات بر سر کرسی های کنگره و سنا و کاخ ریاست جمهوری مردم امریکا در استیصالی بی سابقه با مشکلات روزمره سردرگریبان هستند.

صاحبان کمپانیهای نفتی تهاجم پوتین به اوکرائین را بهانه افزایش قیمت نفت کرده اند و بایدن بجز توصیه به انها برای کاهش قیمت نفت حرفی برای گفتن ندارد.

بایدن به خلاف ادعاهای قبلیش به خفت قرار است به عربستان سفر کند تا مگر حکام مترجع سغودی بیشتر نقت تولید کنند تا امریکا و اروپا از بحران نفتی بیرون بیایند.بایدن بخوبی می داند تداوم بحران اقتصادی کنونی به شورش مردم امریکا و اروپا خواهد انجامید.

ترس مهم مردم امریکا افق رکود بی سابقه اقتصادیست که متعافب افزایش تورم پیش بینی می شود.این رکود مثل موج سونامی تمامی اروپا و دنیا را در خود فروخواهد برد.

ایلان ماسک بیلیارد  صاحب کمپانی تسلا ست و اخیرا تویتر و کمپانی هوافضا را صاحب شده مدتی قبل اعلام کرد که بسیار نگران رکود شدید اقتصادی در امریکاست.

بایدن  رسما هفته پیش اعلام کرد که “رکود  لزوما در اینده اتفاق نمی افتد” ذر حالیکه این گیج پیر هیچ منطقی برای حرفهایش ندارد و یکی در میان سوتی می دهد و مدتی طول می کشد کاخ سفید مهملاتش را پاک کند!

بیرون از جنگهای قدرت درون حاکمیت امریکا مردم امریکا هم نگرانند هم دچار شوک شده اند که چگونه بسرعت محبور شده اند بین خرید غذا و خرید سوخت اتومبیل یکی را انتخاب کنند.هنوز مردم امریکا درون فضای شوک قرار دارند و تقلا می کنند که این اینده تاریک را ندیده بگیرند.

اما جنبشهای اعتراضی در امریکا به پیروزیهائی هم رسیده و اولین سندیکاها در کمپانیهائی مثل امازون و استارباکس و کمپانیهای نرم افزار مثل گوگل و دره الکترونیک کالیفرنیا و مبارزات “یقه سفیدهای صنایع الکترونیک” نشان از اغاز دور جدیدی از مبازات اعتراضی است.

ترس هر دو حزب حاکم بر بر امریکا دقیقا همینجاست.بیرون حلقه قدرت حکومتی. اینست که تهاجمات تلویزیونی این دو جناح قدرت در فضائی کنترل شده انجام می شود مبادا زنجیرها گسسته شود و انچه در شوروی اتفاق افتاد یعنی شکسته شدن زنجیر حکومتی در امریکا هم باعث شکسته شدن کلیت نظام و شورش مردم شود.اینها ترس واقعیشان اینست .

(۵)بالاخره ایا ترامپ و حامیانش شانسی برای بقدرت رسیدن مجدد دارند؟

من سال پیش نوشتم که ترامپیزم در امریکا شانسی برای بقدرت رسیدن مجدد ندارد.امروز هم بر همین عقیده هستم ضمن اینکه قدرت ترامپیزم در حزب جمهوریخواه را علامت شکست استراتژیک این حزب می بینم.

حزب حمهوریخواه امریکا با حدی گرفتن ترامپ چندین میخ به تابوت سیاسیش می زند.ترامپیزم نژاد پرستی و فاشیزمی است که در زیر پوست امریکا بوده و حالا بیرون زده مثل دمل چرکین.این دمل چرکین گرچه حامیان احمق خود را متحد نگه داشته اما به انزوای خود و قطبی شدن جامعه امریکا کمک شایانی کرده.این تعداد لمپن و کودن در امریکا تعدادشان محدود تر است و ایزوله شدن خود را تسریع کرده اند.

جامعه امریکا هم تجربه دوران ترامپ را دارد و هم دروغهای مردم فریب او را شناخته و هم بی برنامگی او در برخورد با سرمایه داران و ناتوانی او در “برگردان سرمایه به امریکا” را بخوبی مشاهده کرده.پیش بینی من اینست که ترامپیزم در انتخابات اینده امریکا شکست سخت تری خواهد خورد از میلیونها میلیون مردمی که او را با فاشیزم و نژاد پرستی سفید بدرستی تداعی می کنند .

خارج از تاثیرات شارلاتانهای حزب دموکرات سیاست در امریکا مرتب دارد قطبی تر می شود و قطبی شدن سیاست و سیاسی شدن جامعه به نفع نظام موجود نیست.

مهم اینست که پیشروان جنبشهای اعتراضی تا چه حدی خود را از احزاب موجود فاصله بدهند و به سازماندهی حزب سیاسی خود بپردازند.امریکا منتظر الترناتیو احزاب موجود است و این دلقکها چه بایدنی چه ترامپی را باید به چالش نهائی کشانید.

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate