جامعه مدنی جامعه مدنی

جامعه‌مدنی، همان بورگرلیش گِسِلشافت (Burgerliche Gesellschaft) دنیای خصوصی مبتنی بر منافع فردی است. این تلاش فعالیت اقتصادی بورژوایی و تاکید بر روابط خصوصی بر آمده از مالکیت خصوصی  در بازار مناسبات مبتنی بر مالکیت خصوصی.،‌ برده‌داری مدرن را زیور می بخشد. جامعه‌ی مدنی،‌ مدرنیسم این مناسبات در برابر سنت گرایی مناسبات پیشاسرمایه‌داری است. جامعه‌ مدنی، در برابر کمونالیته برپا می‌شود تا سه گوش دولت-جامعه مدنی- بازار مناسبات نوین سرمایه‌داری سده‌ی ۱۸ که برای نخستین بار از سوی هگل بیان شد را بسازد. جامعه مدنی با بورژوازی کلاسیک پدیدار شد، و در قلمرو اقتصادی این مناسبات قرار گرفت و وجه مهم و ضروری آن به شمار می‌آید. به این‌گونه، جامعه مدنی، آنگونه ‌سازمان اجتماعی سربرون آورده  از درون تولید بوژوایی و مناسبات تجاری و  تولیدی و تمام اقتصاد این مناسبات است که بقا مناسبات را به پیش برد. از این زاویه است که بورگر (Burger) را نباید با شهروند اشتباه گرفت. جامعه مدنی ریشه در شرایط مادی جامعه دارد،‌ همانند دولت-ملت و… مارکس و انگلس در ایدئولوژی آلمانی به گونه‌ای درخشان به این پدیده می‌پردازند. جامعه ‌مدنی ایدئولوژی سرمایه‌داری کلاسیک و مستقلی بود که در برابر استبداد مطلقه فئودالیته و اشرافیت و سلطنت و روحانیت حاکم، جاذبه تاریخی و اجتماعی داشت. متاسفانه بسیاری از چپ‌هایی که خود را سوسیالیست و گاهی نیز کمونیست می‌نامند، بدون شناخت از تاریخ،‌ نقش و ضرورت این پدیده برای تحکیم مناسبات سرمایه‌داری، با دیرکردی ۴۰۰ ساله، برقراری جامعه مدنی را شعار سده ۲۱ خود ساخته‌اند. درست است که جامعه‌ی ‌ما در ایران از برخی زوایه‌‌ها، به سده ۱۵ میلادی بازگشت داده شده و تلاش می‌شود تا به ۱۵ سده عهد عتیق بازگردانده شود،‌ اما این توجیه ناپذیر است که به اجبار باید فرگشت  پانصد ساله را بگذرانیم و از جامعه‌ی مدنی عبور کنیم تا به جامعه‌ انسانی فراروییم. نیازی نیست از میکروفرگشت‌ها به ماکروفرگشت‌ها گذر کنیم. طبیعت، چنین فرگشتی را با پشت سرگذاردن مه‌بانگ نزدیک به ۱۴ میلیارد سال پیش آغاز کرد. نیازی نیست، ‌بشر از نخسیتن مولکول پروتئینی نوکلئوپروتید میلیاردها سال و از تک یاخته‌ها بیاغازد تا به انسان هومو ساپینس (Homo Sapiens) امروزین فرگشت یابد. این فرگشت در انسان به جای ۵ میلیارد سال، زمانی نزدیک به ۹ ماه را می گذراند که با انقلاب زایمان،  انسان ‌زایش می‌یابد. این فرایند و فرگشت تنها با یک انقلاب میسر می‌شود. طبقه کارگر و فرودستان قربانی و زیر ستم مناسبات سرمایه‌داری،‌ نیازی به فرگشت تاریخی پیدایش این مناسبات نیستند. انقلاب سوسیالیستی با  گذر از تمامی ساختار‌این مناسبات از جمله حکومت – دولت – جامعه مدنی و مالکیت بر ابزار تولید، با لغو ازجمله دمکراسی سرمایه‌داری، با سازماندهی کمونالیته‌های خود، جامعه‌ی انسانی شایسته و بایسته‌ی پیوند انسان- طبیعت- خودگردانی را ساختار می‌دهد.

عباس منصوران

۱۳ ژوئن ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate