جنبش اعتراضی با جنبش سرنگونی؟ “مسئله ؟” اینست!

مقدمه:

مقاله رحمان حسین زاده (*) را خواندم و متاسفانه حرف جدیدی درش نیافتم ایشان قول داده بحثش را ادامه دهد. از دید من نوشته ایشان  تکرار است و علامت بن بستی ات که منجمله کمونیستهای کارگری بهش دچارند.

احزابی در تبعید که مرتب به این نتیجه می رند که حزبشان در دسترس است و مردم اینها را باید بدست گیرند تا انقلاب کارگری بشود! رفقای بغل دستی ایشان هم در سایر احزاب منصوب به کمونیست کارگری همین را می گویند.یک جور دعوت دائم انگار جامعه کر است و حالیش نیست !

مدتهاست من از این توهم ساده لوحانه و خود فریبانه بیرون شده ام که احزاب کوچولوی بیرون زمانی قرار است “پرچم سیاسی” انقلاب کارگری باشند و واقعا همین را باید تبلیغ کرد و تکرار تا زمانی این چند نفر در تبعید بشوند موتور محرکه انقلاب!

در این مقاله چند نکته را توضیح می دهم:

(۱)جنبش در ایران “اعتراضی است” یا سرنگونی؟

از دید من توهمی هست  گویا جنبشهای موجود در ایران “سرنگونی” طلبند .رحمان حسین زاده تعدادی حرکتهای اعتراضی را می شمارد و وسط نوشته اش اینها را سرنگونی طلب می کند!

اینکه من یا ایشان فکر کنیم در “شرایط موجود” جنبش اعتراضی یعنی سرنگونی طلب خوب در این توهم زدنمان دچار گیجی می شویم که چی شده که در ایران سالهاست این چرخه های اعتراضی هستند و بتدریج خاموش می شوند یا مزمن! هر چند وقت هم ما باید جنبش اعتراض برای ازادی دستگیر شدگان یا مخالفت با اعدام اینها را داشته باشیم و دور باطل ادامه دارد!

شاید ایراد اینست که ما یا جامعه یا هردوی ما این فرق ماهوی بین جنبش اعتراضی و سرنگونی طلب را خوب نفهمیده ایم یا نتوانسته ایم سرنگونی طلبی با پوشش اعتراض را پراتیک کنیم! یا اصلا سرنگونی طلبی ابزارهای خودش را دارد و نمی شود در “فاز اعتراض” بود و بهش ماهیت سرنگونی طلبی عطا کرد!

از دید من اولین توهم زدائی همین روشن کردن ماهیت متفاوت این دو نوع جنبش است.در غرب  شاید دویست سالی هست جنبشهای اعتراضی هستند و می ایند و می روند اما نظام همچنان حاکم است و انها را خسته می کند و به خانه می قرستد .در ایران که امکانات سرکوب مستقیم بیشتر است و نتیجه اش را شاهدیم.

چپ اگر نتواند در این روشن سازی شرکت کند و خودش توهم پراکنی کند نتیجه اش بهتر از این نمی شود.

(۲)توهم “به حزب ما بپیوندید انقلاب کارگری می شود”و تداوم توهم لنینیستی!

چند دهه ای هست که چپ در تبعید هی این شعار را می دهد و انگار طبقه کارگر ایران و کمونیستها در ایران کرند یا لجوج و مرتب نمی روند زیر پرچم این احزاب در تبعید.

کاشکی می شد مناظره های علنی بین داخل و خارج داشت و جامعه دقیقا بفهمند این لجاجت فعالین کمونیست و کارگری در ایران برای زیر بیرق این تبعیدیان نرفتن از چه روست؟ 

تا انجا که من در جریان بوده ام فعالین داخل کشوری این تبعیدیان را خیر خواهانی بیش نمی بینند و مایلند  خودشان در داخل متابولیزم خودشان را دنبال کنند.

لذا توهم “ما هستیم به ما بپیوندید” را باید کنار گذاشت و پذیرفت که این احزاب در تبعید اون حزبی نیستند که در ایران قرار است انقلاب پرولتری کند! اینها  در اخارج کشور مثل من منفرد فقط تعدادی منفرد جمع شده در نهادهائی کوچگ هستند می توانند روشنفگری کنند و نه بیش!

از دید من یک ایراد زیر بنائی این احزاب در تبعید اینست که دنبال “ورود انقلاب با قظار ارسالی از سوی حکومت المان” و لنینیزمی هستند که درست حتی فهمیده نشده و بیشتر تکرار شده و مقدس شده!

رحمان حسین زاده به این چرگه لنینیست تعلق دارد ! واقعا فکر می کند یک روز او را یا حمید تقوائی و اون یکی ها را با قطار وارد ایران می کنند و اینها به کاخ رهبری می روند و با یک مانور “انقلاب فوریه” را به “انقلاب اکتبر” می رسانند و چه و چه!

اینهم توهمی است که باید کنار گذاشت و نوع دیگری در مورد نقش افرینی سیاسی طبقه کاگر در ایران نظر دادو جایگاه حزب چند نفری در تبعید را اونقدر گنده نگرد که به مسخره تبدیل شود حتی اگر منصور حکمت گفته باشد!و خیر! با ۱۰۰ هزار کمونیست نمی شود ایران را به کمونیزم رسانید! این حرفها شوخی بود و شوخی هست!

خلاصه کنم:

وقتی صورت مسئله را ۲۰ و ۳۰ سال همان ببینیم طبیعی است که جوابهامان علامت توهمهای ماست!

فرمولبندیهای “به حزب من بپیوندید” انقلاب کمونیستی می کنیم راه نیست چاره نیست! به جنبش موجود در ایران بیخودی نگوئیم جنبش سرنگونی طلب .تلاش کنیمتفاوتهای جنبش اعتراضی و سرنگونی طلب را روشن کنیم.

جنبش سرنگونی برای سرنگونی ابزارهای خود را دارد.دیگر برای افزایش حقوق یا پیدا کردن عوامل اوار شدن ساختمان به خیابان نمی ایدو عریضه نمی نویسد.این جنبش دنبال اعتصاب عمومی است و سازماندهی قیام مسلحانه توده ای.

انقلاب ایران تنها از طریق یک جنگ داخلی وسیع و همه جانبه بین اکثریت جامعه با اراذل سازمانیافته اسلامی سازمان خواهد یافت.بله جنگ تمام عیار داخلی زدن عوامل رژیم در همه سطوح تسخیر پادگانها و مرکز نظامی سنگر به سنگر.

تصویری که برای چپ امکان پیروزی دارد این تصویر است.حامعه را باید اماده کرد.عریضه نویسی و اعتراض و راهیپیمائی به جائی نرسیده ونخواهد رسید.

راست با تمام قوا می خواهد از جنگ داخلی جلوگیری کند و حکومت را دست بدست کند همانطور که در قیام ۵۷ کرد.اینبار نباید گذاشت.

خزب در تبعید نمی تواند رهبر انقلاب ایران بشود چپ در ایران باید تحزب خود را بسازد.تبعیدیان کارشان چیزهای دیگر است.در توهم نمانید و فکر نکنید انقلاب ایران منتظر شماست!

 قرار نیست یکبار دیگر با هواپیما یا قطار به ایران صادر شوید! راستها شازده ها و رجویها در نوبتند!دیگر قرار نیست چپ را به ایران صادر کنند!انقلاب اکتبر قابل تکرار نیست!

بورژوازی اون اشتباه را نخواهد کرد! ابدیده شد شمائید در اونزمان مانده اید!

منبع:

(*)صورت مسئله اصلی، چه باید کرد، کارگران و ما کمونیستها است(رحمان حسین زاده)

www.azadi-b.com/?p=22640

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate