یادداشت:
از دیدگاه هانا آرنت، قامت نظام اسلامی ایران و سر فرماندهی آنرا باید در هیکل توتالیتاریسم ایدئولوژیک دید. چرا که: «توتالیتاریسم با حکومتهای استبدادی تفاوت دارد. حکومت توتالیتر خودکامه و غیرقانونی نیست، بلکه حکومت نوعی از قانون است. این حکومتها مدعیاند از قانون طبیعت یا تاریخ اطاعت میکنند و هرگونه جایگاه برای ارادهی انسانی را رد میکنند. این قانون که پایهاش در ایدئولوژی است به دنبال آن است تا طبیعت انسانها را تغییر دهد. در مقابل، نظامهای استبدادی بیقانون هستند و در آنها ارادهی خودسر حکومت میکند. حکومتهای اقتدارگرا آزادی را محدود میکند؛ اما توتالیتاریسم به دنبال ابطال آزادی است. نظام توتالیتر طبقاتی و مبتنی بر منافع شخصی نیست، از این رو سریع منقرض میشود. دروغگویی در مقیاس عظیم و دشمنتراشی لازمهی جنبش توتالیتر است.» (۱)
دراین میان برای سربه نیست کردن هر مخالفی تنها و تنها فرامین سرفرماندهی قابل اجراست «کهنه پرستی وخرافاتی که فرد جبار با اتکای به آنها به جایگاه خدایی میرسد، ازشرایطی برمیخیزد که نافی زندگی انسانی است که نمیگذارد مردم صاحبِ خود آگاهی و اتکاء به نفسی نقّاد و جرات بخش شوند. تبعیضات اجتماعی و افتراقی که بین انسانها وجود دارد، موجب وجود – بلکه بروز- فرآیندی است که جبار آفرین می شود. و به این ترتیب، وضعیت ظالمانه و غیرقابل بخشش، مکافات پس میدهند؛ وضعیتی که در آن توده عظیمی از انسانها، به چنان پستی و فلاکتی گرفتارند که دیگر تاب تحمل بار شرافت و حفظ حرمت خود را نیز از دست دادهاند.» (۲)
یک نکته روشن است؛ فرماندهی ما پیش و پس از کسب قدرت، به هر کس و ناکسی که طرف او را گرفت، همه نوع قولی را داد؛ مهمتر از همه آنکه وعده و وعید میدهد که دستگاه قدرت عظیمی برپا کرده، ادارهی آنرا به دست کسانی می سپارد که ضمن وفاداری، از وی اطاعت کنند. خلاصهی کلام آنکه او وعدهی قدرت میدهد. … اما پیروزی خیل عظیم مردمان جامعهی ما برابر قدرت موجود “سلام فرمانده”، عمدتاً در کشاکش و طلب تغییری است که صورت پذیرد و بنیاد و اساس آنچه که پی ریخته شد را بر اندازد. و این تغییر و چگونگی تحققاش، آن نکتهی قابل بحثیست که باید بدان پرداخته شود. باید به این پرسش پاسخ داد: هنجارشکنی و مقاومت پایان ناپذیر جنبش مطالباتی و فرافکنی و جباریت فرمانده برابر این خیل عظیم مقاومت و ایستادگی را چگونه میتوان مورد چالش قرارداد؟!
امروز ما در زندانهای ایران شاهد چه نوع کشاکشی هستیم؟
خبرهای رسیده از زندان معلمان و کارگران بیانگر آن است که دو سوی رابطهی نابرابر، از یک طرف زندانبانان، بازجویان و شکنجهگران درکارند و از سوی دیگر استوانههای ایستادگی و مقاومت در سیمای فرهنگیان یعنی خانمها مژگان باقری و هاله صفرزاده و … آقایان: رسول بداقی، جعفرابراهیمی، محمد حبیبی، اسکندرلطفی، اسماعیل عبدی و… عجیب آنکه مسعود نیکخواه و شعبان محمدی از زندان سنندج به زندان اوین تهران برای عملیاتی کردن سناریوی ساخته شده انتقال مییابند. کارگران زندانی و حامیان آنان همچون: ریحانه انصارینژاد (فعال کارگری)، رضا شهابی و حسن سعیدی (از چهرههای شناخته شدهی سندیکای کارگران شرکت واحد تهران)، آنیشا اسدالهی، کیوان مهتدی و سپیده قلیان از حامیان کارگران و… در این مصاف نابرابر سهیماند. هم اینان همچنان در زندان و زیر تیغ بازجویی مقاومت میکنند و روزگار میگذرانند و پا پس نمینهند!
خبرهای منتشره دربارهی معلمان مؤید این است که حکم زندان پنج سالهی رسول بداقی قطعی شده. رامین صفرنیا وکیل او خبر داده: «امروز[۱۱خرداد ۱۴۰۱] حکم تجدید نظر موکلم رسول بداقی از شعبهی ۳۶ دادگاه تجدید نظر ابلاغ شد. حکم بدوی تأیید گردید… بابت اجتماع و تبانی به مدت چهارسال حبس و فعالیتهای تبلیغی به یک سال حبس، همچنین منع خروج از کشور و منع اقامت در تهران و استانهای هم جوار به مدت دوسال محکوم شد.»
در باب جعفر ابراهیمی، بازرس شورای صنفی فرهنگیان کشور و محمد حبیبی، سخنگوی کانونهای صنفی معلمان ایران در کانال تلگرامی کانون صنفی به «تداوم بی قانونی با وجود تأمین وثیقهی ۷۰۰ میلیون تومانی از آزادی جعفر ابراهیمی!» اشاره شده و آمده: «قرار بازداشت جعفرابراهیمی بدون زمان مشخص و به طورغیر قانونی تمدید شده است وبا وجود اتمام بازجوییها در هفتهی گذشته، مجدداً بازجویی از جعفر ابراهیمی به قصد فشارهای بیشتر روی این فعال خوشنام صنفی از سر گرفته شده است. در عین حال از شنبه هفتم خرداد تماس او با خانواده نیز قطع شده است» و دربارهی محمد حبیبی هم چنین آمده است: «علیرغم وعدهی بازپرس پرونده مبنی برآزادی موقت محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان با تودیع قرار وثیقه، دیروز چهارشنبه ۱۱ خردادماه، قراربازداشت وی به مدت یک ماه دیگر تمدید شد.»
یک شِق کار برای همهی ما که پیگیر وضعیت زندانیان سیاسی یاد شده هستیم، روشن است و آن اینکه: مقامات امنیتی، قضایی و اجرایی حکومت از آنجا که از هرگونه پاسخ انسانی و مسئولانه نسبت به مطالبات برحق طبقهی ما، معلمان و کارگران و بازنشستگان و دیگر مردم محروم و ستمدیدهی ایران ناتوان بوده و هستند، بیش از پیش به راه حل همیشگیشان، یعنی سرکوب، پروندهسازی، بازداشت، سناریو سازی و نشر و پخش اکاذیب و اتهامات نخ نمای امنیتی، متوسل شدهاند. در سال جدید، از آستانهی جرقه خوردن روز جهانی کارگر (یازدهم اردیبهشت) یک بار دیگر شاهد گسترش موج دستگیری فعالان زن، معلمان و کارگری و بازنشسته، دانشجویان و فعالین مدنی و هنری بودهایم. همچنین در دل اعتراضات سراسری مردم زحمتکش و ستمدیدهی ایران علیه گرانی نان و دشواری چرخهی زندگی، فساد، غارت اموال عمومی، بیعدالتیهای لجام گسیخته و نقض ابتداییترین حقوق انسانی، به ستیز با مردم به پا خاسته برآمدند. با فروریختن ساختمان دو قلوی متروپل آبادان و مرگ فزایندهی عدهی زیادی در آن شهر و سلسله اعتراضات مردم آبادان و خطهی استان خوزستان در همدردی با مردم آبادان، با هجمهی قوای سرکوب از هر طرف، سرکوبهای گسترده کماکان ادامه دارد و تعداد زیادی بازداشت شده، اخبار مربوط به آتش افروزی و پرتاب گاز اشک آور و آتشباری بهروی جوانان آن سامان توسط نیروهای انتظامی و امنیتی گزارش شده است. یک نکته روشن است و آن اینکه مطابق قوانین خود جانوران حاکم، تا به امروز هم هیچ خلافی صورت نگرفته و گروگانگیری دو فرانسوی واین پرونده سازی به نوعی فراربه جلو، برای نظام اسلامی بوده که به جای پاسخگویی به مطالبات، بهانهی سرکوب آنها را جور کنند. سناریوی امنیتی نظام اسلامی را، باید در بستر چنین شرایطی مورد مطالعه قرار داد.
سناریوی نخ نمای بازوهای امنیتی رژیم اسلامی و روزینامهی کیهان شریعتمداری چگونه فراهم آمد؟
تا به امروزمشخص شده و دو فیلم مستند به نمایش درآمده در شبکههای سیمای رژیم، مؤید این موضوع است که بازوهای امنیتی با بزرگ نمایی مدعی بازداشت “براندازان” فرانسوی شدند که آنها را زیر نظر داشتند تا در لحظهی موعود دستگیر سازند و این اتهام را به آنها زدند که این زن و شوهر سندیکالیست فرانسوی، سازماندهندگان اعتراضات یا برای سازماندهی این اعتراضات به ایران آمده بودند و درواقع سنگینترین اتهامات امنیتی را نثار اینها کردند. پیشتر هم آوردم: «خانم “سیسیل کولر” معلم وعضو اتحادیهی معلمان فرانسه و از طریق سندیکایش عضو فدراسیون آموزش بینالمللی است. او در فدراسیون آموزش و فرهنگ سندیکای اف او “FO” فعال است. همسرش آقای “ژاک پاری” نیز عضو سندیکای اف او “FO” و آموزگار است. فعالیتهای اتحادیهای این دو نفر در فرانسه را مصداق جاسوسی برای چهار فرهنگی (رسول بداقی، اسکندرلطفی، شعبان محمدی و مسعودنیکخواه) در تهران و همچنین رضا شهابی کارگر نام آشنای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و «تلاش برای ایجاد آشوب» و«بیثباتسازی جامعه» عنوان کردهاند.… باید افزود: «خانم “کولر” از معلمان سرشناس فرانسه در حوزهی فعالیتهای سندیکایی و از اعضای برجستهی فدراسیون آموزش این نهاد عضو رسمی سازمان بینالمللی کار (ILO) است نهادی که یکی از مهمترین وظایف آن، پیگیری اصلاحات آموزشی و رصد شرایط آموزش و پرورش کشورها بهویژه وضع معلمان است و هر دو تن “سسیل کولر” و “ژاک پاری” به گفتهی اتحادیهی آموزشی و تحصیلی فرانسه، عضو این تشکل صنفی هستند و با هرنیتی که به ایران سفر کرده باشند، تنها برای «تعطیلات» به ایران سفرکرده بودند. (۳)
در واقع این زن و شوهر، خانم (کولر) و آقای(پاری) وابسته به یکی ازسندیکاهای بزرگ یعنیFO (نیروی کارگری فرانسه) که سومین سندیکای فرانسه است، هستند. آنچه از خبرها برمیآید؛ اینها در ایران ملاقاتهایی هم داشتند. چرا که خانم سیسیل کولر، معلم است و چنین شخصیتی وقتی به کشوری میرود که جنبش معلمان در چنین وضعیت نابسامان و اوج اعتراضی قراردارد، خیلی طبیعی است که بخواهد با آنها وارد گفتگو و داد و ستد فکری بشود و از نزدیک شاهد دگردیسی وضعیت همکاران خود گردند.
در این میان و قبل از هرچیزی، باید با صدای بلند اعلام کرد: این حق مسلم معلمان ایران و فعالان جنبشهای کارگریست که با همطبقهایها و همسنگران و همقطاران خودشان از بخشهای سازمانیافتهی جنبش کارگری در کشورهای دیگر رابطه مستقیم و مداوم داشته باشند و هیچ دلیلی برای مخفی کردن این رابطه وجود نداشته و ندارد. ما طی این یک دههی گذشته تا به امروز «آمد و رفت فعالان کارگری به خارج از کشور و عمدتاً به فرانسه (پاریس) بودهایم که بخشاً طی سالهایی به دیگرکشورها نیزسفرکردند. بیش ازده سال است که کلکتیو سندیکاهای فرانسوی، متشکل از پنج سندیکای این کشورازجمله: ۱- س.ژ.ت ((CGT، ۲– س.اف.د.ت (CFDT)، ۳– اف.اس.او (FSU)، ۴– اونسا (UNSA) و ۵– سولیدر( (Solidairesکه کلکتیو سندیکاها را تشکیل میدهند در حمایت از مبارزات جنبش کارگری، برای آزادی کارگران زندانی و زنان، معلمان و دانشجویان و فعالان محیط زیست؛ همچنین دفاع از موجودیت و ارتقای سندیکالیسم مستقل در ایران به فعالیت مشغول است» و پیشتر از دو سفر کاک محمود صالحی، سفر آقای علی نجاتی، سفرآقای حسن سعیدی، سفر توامان آقایان رضا شهابی و داود رضوی ازاعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، و لقمان ویسی ازانجمن صنفی معلمان مریوان آوردم و همچنین آقایان حسن سعیدی و سید رسول طالب مقدم، در ماه ژوئیه سال ۲۰۱۷ به عنوان دو نمایندهی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در کنگرهی کنفدراسیون اتحادیههای بخش خدمات عمومی ترکیه کسک (KESK) شرکت کردند و همه و همه را آوردم (۴)
باری فعالان یاد شده به دعوت کلکتیو واتحادیههای کارگری فرانسوی در حمایت از جنبشهای کارگری ایران به فرانسه آمدند، با اینها دیدار و صحبت کردند. به همراه آنان به سازمان جهانی کار رفتند و درحاشیهی اجلاسهای آنها دربارهی وضعیت واقعی جنبش کارگری ایران و اوضاع حقوق بگیران ما صحبت کردند و مسایل دشوار خود را طرح کردند و این نه تنها هیچ اشکالی نداشت بلکه از وظایف هرفعال کارگری چه در ایران و چه درخارج از ایران است که از طریق این تبادل اطلاعات و ارتباطات امرآشنایی گستردهتر را بین یکدیگر فراهم آورند.
باید افزود، دیداروشرکت درنشستها وملاقات در هرسطحی بین کارگران و معلمان، بهمثابه حقی است که در مقاوله نامههای سازمان جهانی کار(ILO)، با همهی ساختار معیوبش – که چشم به دولتها دارد – تاکنون مقاوله نامههای زیادی را که همهی آنها ارتباط با موازین اساسی حقوق بشر دارد، مورد تصویب قرارداده و الحاق خود را به آنها اعلام داشته است. کشور ایران، از بدو تاسیس سازمان بین المللی کار، یعنی از سال ۱۹۱۹میلادی، عضو سازمان مزبور شد و در سال ۱۹۴۵ برای نخستین بارهیئت نمایندگی کاملی ازجانب ایران در کنفرانس بین المللی کار شرکت کرد و با تاسیس وزارت کار، روابط بین سازمان بین المللی کار و ایران به نحو گستردهتر و فعالتری ادامه یافت. بدین ترتیب دو نظام شاهی و شیخی، این مقاوله نامهها را امضاء وتائید کردهاند و با صراحت اینگونه ارتباطات به رسمیت شناخته شده و هیچ اشکالی در ملاقات باسندیکالیستهای فرانسوی در ایران و یا هرکجای دیگر جهان با یکدیگر وجود ندارد، ولو در شرایط اعتصاب یا در شرایط اعتراض خیابانی و غیره… بلکه برعکس دراین مواقع است که اتفاقا باید آنها را در جریان جاری و ساری وضعیت طبقهی کارگر ایران قرارداد، یعنی باید با صراحت و صدای بلند و بدون هیج هراس و واهمهای اعلام داشت: بله و بله بین ما ملاقات صورت گرفت واین ملاقاتها کاملاً طبیعی بوده که صورت بگیرد و بالاتر از آن،جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای سازمان جهانی کار است اما از بهرسمیت شناختن حقوق سیاسی و اجتماعی کارگران و تشکلهای مستقل کارگری و آزادی فعالیت آنها برای مطالبات برحق کارگران و تهیدستان سر باز میزند و از مقررات و تصمیمات این سازمان نیز پیروی نمیکند. لازم به تأکید است که نمایندگان رژیم سرمایهداری ایران که درسازمان جهانی کارحضوردارند، لذا هر سطح دیداروملاقات ومذاکرات کارگران درهرشرایطی ، دردل مقاوله نامههای مورد پذیرش سازمان نیم بند جهانی کار، به رسمیت شناخته شده و دولت ایران پای آن امضاء گذاشته است و برهمین پایه الان گوش تا گوش دیگر نمایندگان جهانی، فرستادگان نظام اسلامی از نمایندگان دولت و کارفرمایان وخود برگزیدگان قلابی مجلس ونمایندگان به اصطلاح کارگری دراجلاس جهانی امسال دریک ترکیب ۴۳ نفره حضور دارند. این جماعت نمی توانند نمایندهی منافع و مطالبات کارگران ایران باشند. جا دارد که با فشار مبارزه و اعتراض تشکلهای کارگری در داخل ایران و درسطح جهان ، این رژیم را به عقبنشینی در قبال مطالبهگریِ کارگران و فرودستان وادار نمود و با اخراج نمایندگان قلابی رژیم ، ساختار آنرا دستخوش تغییر نمود.
ازهمین زاویه باید از حق معلمان و کارگران زندانی و از حق خانم “سیسیل کولر” و همسر بازنشستهاش “ژاک پاری”، و نفس این ملاقاتها، قویا دفاع نمود و اجازه نداد که رژیم اسلامی یک تبادل نظر یا یک ارتباط عادی بین فعالان کارگری کشورمان اعم از معلمان و کارگران شناخته شده با سندیکالیستهای فرانسوی را تبدیل به اتهام جاسوسی و یک امر امنیتی کند و به آن گرا بدهند و روزیِنامهیِ کیهانِ حسین شریعتمداری که همواره مترصد پرونده سازی برای هر کنشگر اجتماعی است، این سناریوی مسخره را خوراک خبرسازی روزینامهی خود کرده، مورد بهره برداری قراردهد.
چرا سناریوی گروگان گیری سندیکالیستهای فرانسوی استارت خورد؟
جمهوری اسلامی درحال دست وپا زدن برای غرق نشدن است. از اینرو تلاش میکند تا با تیرگی روابط و گروگانگیری برای خود امتیاز بخرد. یک نکته برهمگان روشن است و آن اینکه نظام اسلامی ایران، قانونمندی تشکل مستقل طبقاتی را از روز پایه گذاریاش تا به امروز برنتابیده، بلکه برعکس، شیوه سازمانیابی نظام اسلامی، بنا به آنچه در قانون کارش سیاه روی سفید آمده است؛ نادیده گرفتن حق تشکل مستقل و راه اندازی تشکلهای خود ساخته مبتنی بر چهار شکل ۱- شوراهای اسلامی کار، ۲- انجمنهای صنفی، ۳- نمایندگان کارگری و ۴- انجمنهای اسلامی کارگران است. از چهارمی یعنی «انجمنهای اسلامی» پس از دههی شصت، عملاً بساط زورآزمایی و مداخله گری شان در واحد های کارگری به نوعی برچیده شد. در عوض سه گانهی موجود – که در بالا یاد کردم – هریک باعث گردیدهاند که در فاصلهی زمانی قبل از تصویب قانون کار و پس از آن، طبقهی کارگر ایران عملاً نتواند به داشتن تشکل مستقل طبقاتی با شکل و محتوای یگانهای خود برآید و آنرا به ابزاری نیرومند برای دفاع از منافع صنفی و طبقاتی خود سازمان داده و تجهیز کند، برعکس این ترکیب چند گانه، درطی تمامی چهاردهه حاکمیت ضد کارگری اسلامی ایران، در تمامی عرصه های کار و کارگری، موجب تفرقه و تشتت آرا در بین کارگران و لایههای گوناگون مزد و حقوق بگیران زحمتکش کشور ما شده است.
این مختصات آن نقطه کُوری است که سازمان جهانی کار، با رسمیت شناختن دولت ایران، عملاً موقعیت مبارزهی مستقل جنبش طبقاتی ایران را نادیده گرفته و از فراز و فرود آن بی خبرمانده است. راهیابی نمایندگان رسمی دولت در اجلاس سالیانهی سازمان جهانی کار و دست یابی عوامل نظام در موقعیت ساختار موجود این سازمان جهانی، عملاً حلقهی اصلی پیوند طبقاتی، طبقهی ما را در گسترهی ارتباط گیری با متحدان جهانیاش قطع کرده است.
لاجرم اینجاست که الزام ارتباطات مستقل فعالان جنبش مطالباتی ما، موجودیت خود را در روابطی میبینند که در پیوند با کلکتیو سندیکاهای فرانسوی، متشکل ازپنج سندیکای این کشورازجمله: ۱- س.ژ.ت ((CGT، ۲– س.اف.د.ت (CFDT)، ۳– اف.اس.او (FSU)، ۴– اونسا (UNSA) و ۵– سولیدر( (Solidairesکه کلکتیو سندیکاها را تشکیل میدهند و پلاتفرم سندیکاهای کارگری سوئد متشکل از: ۱- سازمان مرکزی کارگران سوئد، ال او ۲– سندیکای کارگران حمل و نقل سوئد ۳– اتحادیه فلز سوئد ۴– اتحادیه کمونال (شهرداریها) و ۵– اتحادیه سراسری معلمان سوئد، و دیگر مجامع کارگری در اروپا (نروژ- انگلستان – آلمان- دانکارک – سوئیس) و کانادا و استرالیا و… ارتباط برقرار نماید.
باید گفت: استوانهی این پیوند طبقاتی را هیچ مانعی نمیتواند بگسلد، مگر گروگانگیری و همان غل و زنجیر- برگههای احضار، بازداشت، حمله های سبعانه شبانه و زندان و شکنجه، پرونده سازی و مستند سازی سوخته -، در برابر آنچه در صحنه آرایش مبارزات جاری جامعه ما طی سا های اخیر دیده می شود . تقویت همگرایی بازوی اتحاد و ساماندهی کارگری مبتنی بر قانونمندیهای ضروری برای دفاع از منافع طبقاتی حول موضوعات حرفهای و خواستههای مشترک طبقاتی برپایه یک مبارزه علنی و تقویت شبکه سازی ها بنا گذاشته میشود و لایههای گوناگون کارگران برای این مبارزه راهجوییهای لازم را در هر شرایطی برای خود فراهم میآوردند.
آنچه امسال و درآستانهی برپایی اجلاس سازمان جهانی کار اتفاق افتاد، شبیه افسانهسازی بیمارگونهی بازوهای امنیتی حکومت اسلامی است. به زبانی آنچه حادث شد، مرغ پخته را نیز در قابلمه به خنده وا میدارد؛ اینکه به دو سندیکالیست شناخته شدهی فرانسوی درفضای عمومی جامعه این اتهام را برنند که خانم “کولر”وهمسرش “پاری” روز روشن به ایران آمدند تا تظاهرات معلمان را سازماندهی نمایند. “شورش” معلمان را راه اندازی کنند. چه کسیست که نداند معلمان کشور ما بیش از دو دهه برای دست یابی به مطالبات خود با حاکمیت و دولتهای چندگانهی آن در حال مبارزهاند و تا به امروز چه هزینههای سنگینی متقبل شدهاند؟! معلمان طی سال ۱۴۰۰ در صف نخست اعتراضات خیابانی بودند و بیش از۱۱ حرکت اعتراضی را در بیش از ۲۰۰ نقطه در سطح استانها و شهرستانهای کشور سازمان دادهاند. برگ برگ اسناد آن مکتوب و در سطح سایتها، وبلاگها و تمامی شبکههای اجتماعی اینترنتی و بخشی حتی در سایت های خبرگزاریهای دولتی نیز جای دارد و بایگانی شده است. بهزبانی طی این سالهای اخیر معلمان درخشانترین مبارزات سراسری تاریخ مطالباتی جامعهی ایران را به پیش بردهاند، نکند خانم کولر و دوستانش و به همراه شوهر ایشان بودند که از راه دور و فاصلهی ۴۲۴۶ کیلومتری تهران تا پاریس، فرهنگیان ناراضی و مطالبهگر کشور ما را هدایت میکردند؟ و بالطبع از راه دور موفق هم نشدند که این هدایتگری و راهبری را جلو بیاندازند، برآن شدند که بیانید و به صورت چترباز در فضای تهران رها گردند و رسول بداقی، اسکندرلطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی و رضا شهابی و حسن سعیدی و یاران او را به اعتراض، اعتصاب و سازمان گری وا دارند؟
این ادعاها بیشتر به شوخی و لُودگی و بازی قمار نظام و سناریو نویسان آن شباهت دارد که نیروهای سرکوب و امنیتی در معیت فرماندی پنهانشان سرهم کردند؛ حتی نمیشود روی آن مکث نمود. ولی میبینیم که این سیاست توطئه در نهانخانهی امنیتی جمهوری اسلامی پخته میشود و عمل گروگانگیری دو سندیکالیست فرانسوی را مرتکب شدند تا در روزمبادا ازآن برای بهره برداری سیاسی دربازی دیپلماتیک خود سود برند ولی اینبار کُور خواندهاند و همه این رسوایی روی سرشان برگردانده خواهد شد!
درمقابل این گروگان گیری، باید نشان دهیم: معلمهای سندیکالیست فرانسوی در زندان اوین ایران تنها نیستند!
درست در این شرایط باید با قاطعیت ازحق دو سندیکالیست فرانسوی دفاع کرد و اجازه نداد که رژیم اسلامی و تمامی همپالگیهای آنان یک تبادل نظرویک ارتباط عادی بین فعالان کارگری کشورهای مختلف را تبدیل به یک امر جاسوسی و یک امر امنیتی در بوق و کرنای خود کنند و به آن گرا دهند!
با تمام قوا باید در مقابل این نوع تبلیغات که توسط هر کس، هر گروه، دسته و حزب و سازمانی که صورت میگیرد، ایستاد و اجازه نداد که رژیم اسلامی، این سیاست گروگان گیری مفتضح خودش را بازهم ادامه دهد. با فریاد این حرف را به گوش تمامی شرکت کنندگان دراجلاس جهانی سازمان کاررساند که نمایندگانی گسیل شده از طرف جمهوری اسلامی باید ، پاسخگوی این عمل شنیع آدم ربایی و گروگانگیری بازوهای امنیتی رژیم اسلامی ایران باشند!.
باید با این عمل ضد تاریخی رژیم مقابله کرد و به بازجویان پرونده ساز آنان اجازه نداد به ادامهی این سیاست گروگان گیری و پرونده سازی خودشان ادامه دهند. برای هر فعال مدافع حقوق کارگران مشخص است که امروز رژیم اسلامی درچه مخمصهی آبرو باختهای در سیستم قضایی جهانی گرفتارآمده است. آنچه به محاکمهی «اسدالله اسدی»، دیپلمات ایرانی متهم به بمب گذاری وهمدستان اودردادگاه بلژیک گذشت و محاکمهی طولانی مدت حمید نوری (عباسی)، جانی دستاندرکارقتلعام زندانیان سیاسی درتابستان ۱۳۶۷ درزندان گوهردشت دردادگاه استکهلم، که برپایهی کیفر خواست دادستانها و وکلای شاکیان و شاهدان برای او تقاضای اشد مجازات و حبس ابد را خواسته شده و واکنش تاکنونی دستگاه امنیتی ایران در برابر آن، جمهوری اسلامی را بدانجا کشانده که از کشورهای اروپایی گروگانهایی را برای روزمبادا درزندان های خود داشته باشند. گروگان گیری دو سندیکالیست فرانسوی را باید در دل چنین شرایطی سنجید. رژیم ایران در تلاش این است که همهی کاسه و کوزههای بحرانهای آفریده شده در پهنهی اقتصاد جامعه ایران از گرانی نان تا بیکاری گسترده، بحران کم آبی دراستان های خوزستان وسیستان وبلوچستان،حوادث پر شمار حین کار برای کارگران ورشد فزاینده حاشیه نشینی،عدم پاسخگویی به اعتراضات پیوسته بازنشستگان، دستگیری های هرروزه فعالان اجتماعی وفروریزی آوارسازه متروپل درآبادان و افزایش قیمت دلاربه بالای ۳۰ هزارتومان را محصول اعتراض معلمان و کارگران و بازنشستگان و مال باختگان و بی چیزان جامعه ودخالتگری عوامل خارجی ازجمله دوسندیکالیست فرانسوی و دیگران بشکند و آنان را به گروگان گرفته تا بتواند درمعاملات پشت پردهی خودش از این گروگانها در سر بزنگاه سوءاستفاده نماید.
ما امروزدرآستانهی تجمع بزرگ اجلاس سازمان جهانی کاردر ژنو( سوئیس) ، باید نشان بدهیم که دو فرانسوی سندیکالیست خانم “سیسیل کولر” و شوهرش آقای “ژاک پاری” عضو سندیکای اف او “FO” نیروی کارگری فرانسه، که سومین سندیکای فرانسه است، درایران تنها نیستند. همچنان که زنان، معلمان، کارگران، بازنشستگان، دانشجویان و پرستاران ایران تنها نبوده ونیستند. وطی سال های اخیربخش سازمانیافتهی جنبش کارگری، مزد و حقوق بگیران کشورهای سرمایهداری، خاصه جامعهی کشورهای اروپایی خاصه در سطح(فرانسه- سوئد- انگلیس- نروژ و …) ، با همهی این نیروهای مطالبهگر ما همدل و همیار و همراه هستند و از آنها و مبارزاتشان دفاع میکنند. ما نیز با همهی توان از حق مسلم این دو سندیکالیست زندانی و گروگان گرفته شده چه در ایران، چه در فرانسه، سوئد، کانادا، استرالیا و هرکجای دیگر که برای ملاقات با همکاران و همقطاران خود به تبادل نظر برآیند، قویا حمایت و پشتیبانی میکنیم. نباید اجازه دهیم که نظام غارتگر اسلامی ایران، با امنیتی کردن این دیدارها، مشاوره، رایزنی، و یا با امنیتی کردن این ملاقاتها انگ “جاسوسی” و “براندازی” به آنان بزنند!
اینبارما باید نشان بدهیم که سندیکالیست های فرانسوی زندانی درایران، تنها نیستند وباید بی قید و شرط آزاد گردند . ما صدای آنها هستیم وازحق مسلم آزادی آنها دفاع می کنیم و اجازه نخواهیم داد که رژیم ضد آدمیت اسلامی ایران ، به آنها انگ “امنیتی” و “جاسوسی” و “شورشی” بزند!
باید به خیابان روی آورد !
حاصل کلام آنکه، تجمع اعتراضی فعالان مدافع حقوق معلمان و کارگران و… فعالان کلکتیو سندیکاهای فرانسوی و همراهای سندیکایی سوئیسی به همراه نیروی وسیع فعالان اپوزیسون چپ و دمکرات ایرانی روز جمعه ۱۰ ژوئن ۲۰۲۲ از ساعت ۱۲ صبح در مقابل کاخ ملل در ژنو پای صندلی شکسته در میدان ژنو صورت می گیرد. همچنین در سطح کشورهای مختلف اروپایی، استرالیا، کانادا و آمریکا فعالان نیروهای چپ و دمکراتیک، به اشکال گوناگون و همزمان با تجمع ژنو، در میادین شهرها، برابر سفارت خانهها و با مراجعه به روزنامهها و دفاتر اتحادیههای کشورهای میزبان، اعتراض یکپارچهی خود به این گروگان گیری را اعلان میدارند.
فردای آن ما باید مجدداً و پیوسته وهمبسته به خیابان بیاییم. به خیابان بیاییم تا بتوانیم برای شکستن این سناریو گروگانگیری و پرونده سازی برای معلمان و کارگران و فریاد اعتراض برای آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی سر دهیم. به خیابان بیاییم و در کنارهم باشیم تا از مبارزات همهی نیروهای موجود در کف خیابانهای ایران پشتیبانی قاطع نماییم.
ما باید به خیابان بیاییم و سناریوهای آدم ربایی را به درون جامعهی میزبان ببریم و همگان را به اعتراض وا داریم. فریاد بزنیم که رژیم اسلامی ایران راه هرگونه مذاکره و گفتگو و چانه زنی برای نهادهای مستقل مطالباتی و مبارزات آنها را ناممکن کرده است. برای مبارزان درون جامعه، یگانه راه همبسته شدن و یگانگی نیروهای مطالبهگر در کف خیابان است و برای ما که در این سوی جهانیم، قدرتِ همبستگی و همراهی نیروهای اپوزیسیون کلیت نظام و پشت کردن به کمک مداخلهگری بیگانگان در حیات جامعه و اتکا به نیروی خود در مواجهه با دستگاه سرکوب نظام است.
فریاد اینکه ما خواستار آزادی فوری دو عضو سندیکای معلمان فرانسوی (خانم کولرو آقای پاری) هستیم که در ایران دستگیر و در زندان رژیم جمهوری اسلامی بسر میبرند، خواست توامان همهی فعالان اجتماعی در ایران و سراسر جهان است.
فریاد اینکه جای زنان کنشگر، دانشجویان، معلمان، کارگران، بازنشستگان و اقلیتهای دینی و ملی در زندان نیست، یک شعار نیست، بلکه یک خواست پیوسته و همبستهی همگانی جامعهی ایران است. باید همهی زندانیان عقدتی و سیاسی بیقید و شرط آزاد گردند. پاسخ آن پرسش که در یادداشت آغازینم طرح کردم: «هنجارشکنی و مقاومت پایان ناپذیر جنبش مطالباتی و فرافکنی و جباریت فرمانده برابر این خیل عظیم مقاومت و ایستادگی را چگونه میتوان مورد چالش قرارداد؟!» اینگونه است که باید همهی ما دریابیم تا همصدا نشویم؛ بی صدا خواهیم ماند..
پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۹ ژوئن ۲۰۲۲
پیوستها:
(۱)- پایگاه خبری و تحلیلی حقوق نیوز
https://www.newslaw.net/%20%E2%80%8C%20.a275514
(۲) – نقد و تحلیل جباریّت ، مانس اشپربر، ترجمه: کریم قصیم ، ص ۱۳۱
(۳) – امیرجواهری لنگرودی- ویژه نامه، بیانیههای اعتراضی در رد سناریوسازی رذیلانهٔ نهادهای امنیتی…
http://karegari.com/maghalat/2022/05/26/Vize%20_name%20_26%20Maj_AmiR.pdf
(۴) – امیر جواهری لنگرودی – بخش دوم ؛ دیگه تمومه ماجرا، پنجشنبه ۰۲ ژوئن ۲۰۲۲
http://karegari.com/maghalat/2022/06/02/Bekhshe%20_2_Dege_Tamome_2Juni_2022_AmiR.pdf