جایگاه، نقش و اهمیت “شعارها” در اعتراضات مردم

جایگاه، نقش و اهمیت “شعارها” در اعتراضات مردم

“ما انقلاب نمیکنیم تا به عقب برگردیم”

گفتگو با علی جوادی 

پرسش: در یک سطح عمومی، جایگاه، نقش و اهمیت شعارها در یک اعتراض یا تظاهرات را چگونه می‌بینید؟ آیا می‌توان گفت که شعارها بیانگر خصلت و ماهیت طبقاتی یک اعتراض مشخص است؟

علی جوادی: شعارها در سطحی کلی بیان فشرده مطالبات و اهداف سیاسی داده شده ای هستند. این مطالبات و اهداف سیاسی میتوانند مجموعه ای از مسائل تاکتیکی و یا استراتژیک را مد نظر داشته باشند. شعارهای استراتژیک در پایه ای ترین سطح بیانگر خصلت طبقاتی یک اعتراض و یا مهر جنبش سیاسی معینی هستند. اما شعارهای تاکتیکی در عین حال میتوانند بیان مطالبات سیاسی ای باشند که با توجه به ویژگی های جامعه از جانب نیروهای جنبشهای متفاوت اجتماعی ابراز شود.   

بطور مثال شعار “آزادی، برابری، حکومت کارگری” شعار استراتژیک جنبش کمونیسم کارگری است. شعاری است که در پایه ای ترین سطح افق و چشم انداز این جنبش را بطور بسیار فشرده ای بیان میکند. آزادی در این مجموعه، نه در محدوده مفاهیمی تاکتیکی و حقوقی بلکه اساسا آزادی و رهایی از قید و بند مناسبات استثمارگرایانه طبقاتی حاکم، معنی میدهد. برابری هم چنین مفهوم عمیقی را مد نظر دارد و نه فقط برابری در سطح حقوقی، بلکه برابری در برخورداری از امکانات اجتماعی و اقتصادی که حاصل دسترنج و تعاون همگان در جامعه است، را مد نظر دارد. برابری در رفع نیازمندیهای متفاوت و بعضا حتی نا برابر. در این سطح شعار “آزادی، برابری، حکومت کارگری” بطور مشخص و روشنی خصلت، ماهیت طبقاتی و چشم انداز فعالیت جنبش ما را بیان میکند. 

از سوی دیگر شعاری مانند “مرگ بر دیکتاتور” یک شعار سیاسی – تاکتیکی است که در عین حال فریاد مشترک جنبشهای اجتماعی متفاوتی است که سرنگونی رژیم اسلامی حلقه ای در رسیدن به اهداف استراتژیک شان است: جنبش کمونیسم کارگری و همچنین جنبش ناسیونالیسم پرو غربی. اما از طرف دیگر شعار “خامنه ای قاتله، ولایتش باطله” شعار مختص جنبش ملی – اسلامی است. ولایت یک ویژگی بخشهایی از جنبش ملی – اسلامی و کل نیروهای اسلامی است. مثال دیگر، شعارهایی در زمینه مدرنیسم و مقابله با تحجر است، که هم جنبش کمونیسم کارگری و هم بخشهایی از جنبش راست پرو غربی به درجاتی در آن سهیم اند. میگویم به درجاتی و مسلما نه تماما. این واقعیت که جهل و عقب ماندگی حکومت اسلامی حتی مورد نارضایتی بخشهایی از بورژازی موجود و جنبش ناسیونالیسم پرو غربی می باشد، یک واقعیت است. از طرف دیگر شعاری مانند “رای من کو” شعار جنبش اصلاح طلبان حکومتی بود. هر چند شعاری تاکتیکی اما کاملا مهر این جنبش را بر خود داشت. 

نتیجتا هر شعاری الزاما بیانگر خصلت طبقاتی اعتراض معین و یا متمایزی نیست. شعارهای استراتژیک عمدتا دارای چنین خصلتی هستند، اما شعارهای تاکتیکی میتوانند بیان اعتراضی جنبشهای متفاوت اما نه الزاما نشان ماهیت مشترک این جنبشها باشد. 

پرسش: در شرایط به شدت اعتراضی جامعه ایران، اهمیت شعارهای مردم معترض برای فعالین سیاسی میدانی، را چگونه می بینید؟ 

علی جوادی: شعارها در اعتراضات خیابانی ویژگی، خصلت، قدرت نفوذ و همچنین به درجاتی هژمونی سیاسی نیروها را در اعتراضات بیان میکنند. اینکه کدام شعار و سیاستی در هر اعتراضی دست بالا را پیدا میکند، بخشی از کشمکش و جدال نیروهای سیاسی متفاوت در اعتراضات خیابانی و جنبشهای توده ای است. جدال بر سر آینده تحولات سیاسی ایران، اینکه کدام آینده رقم خواهد خورد به درجات معینی به همین جدال و کشمکش های روزمره نیروهای سیاسی در اعتراضات خیابانی و اعتصابات کارگری گره خورده است. نتیجتا پرداختن و سازماندهی این عرصه از مبارزات اجتماعی یک حلقه گرهی سازماندهی کمونیستی – کارگری و مساله مهمی در امر قرار گرفتن جنبش کمونیسم کارگری بمثابه رهبر و سازمانده جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم است. 

معمولا گفته شده است که “خیابان از آن ماست” این شعار به درجه ای که تاکید بر نقش اعتراضات توده ای – خیابانی دارد، اینکه “خیابان” عرصه ابراز وجود اجتماعی جنبشهای اجتماعی است، واقعیتی را بیان میکند. اما تا زمانیکه اعتراض خیابانی مهر و نشان شعارها و سازماندهی کمونیستی کارگری را بر خود نداشته باشد، تا زمانیکه شعارهای سلبی و اثباتی جنبش ما به پرچم اعتراضات خیابانی در بخش قابل ملاحظه ای از جامعه تبدیل نشده باشد، هنوز نمیتوان ادعا کرد که خیابان از آن ماست. باید خیابان را از آن ما کرد. از این رو باید سازمان داد، باید شعارها و بنرها را تعیین کرد. باید آژیتاسیون کرد. باید رهبری کرد.   

در اینجا فقط قصدم اشاره ای گذرا بر ضرورت این حلقه گرهی در سازماندهی کمونیستی است. تا کنون جنبش ما بر ضرورت سازماندهی توده ای – شورایی در محیط کار و محیط زندگی تاکیدات بسیار روشن و حیاتی داشته است. اما سازماندهی اعتراضات خیابانی ویژگی ها و ملزومات خاص خود را دارد. بنظرم تشکیل کانونها و حوزه های کمونیستی – کارگری از جوانان کمونیست و رهبران عملی اعتراض خیابانی میتواند پاسخی روشن به این شکل از سازمانیابی در اعتراضات خیابانی و توده ای باشد. کانونهایی که از پیش و با برنامه در اعتراضات شرکت میکنند. شعارها را تعیین میکنند. تلاش میکنند توده مردم را به زیر شعارها و سیاست خود گرد آورند، تاکتیکهای مقابله با نیروهای سرکوب را تعیین میکنند و … در این زمینه مسلما باید بیشتر بحث  کرد.

پرسش: آیا نقد برخی شعارهای بی ربط به مطالبات عمومی مردم که در تظاهرات‌های خیابانی طرح می‌شود (از جمله “رضا شاه روحت شاد” یا “ای شاه ایران، برگرد به ایران” و “ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم” و امثال اینها) باید در دستور باشد؟ آیا آنگونه که برخی میگویند، این نقد، ضربه به اتحاد صفوف مردم نمیزند؟ چگونه باید برخورد کرد؟ 

علی جوادی: بدون تردید! اینها شعارها و سیاستهای جنبش دست راستی ناسیونالیسم پرو غربی هستند که بعضا در اعتراضات مطرح شده اند. تلاشی است برای تحمیل نوعی سیاست و افق ارتجاعی در اعتراضات خیابانی. این شعارها بعضا از جانب گرایش رادیکال و سوسیالیستی در خود همین اعتراضات پاسخ در خور و مناسبی گرفته است، “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر”! 

اما به این نباید بسنده کرد. فعالین و سازماندهندگان اعتراضات خیابانی باید با شعارهای “سلبی” که بیان مطالبات پایه ای جنبش ما در قبال مسائل حیاتی جامعه و قدرت سیاسی حاکم است را بیان و به مقابله با این سیاستها برخیزند. اگر من نوعی در این تظاهرات حضور داشتم، فریاد میزدم و میگفتم به جای آن شعارهای کذایی بگو “حکومت اسلامی نابود باید گردد!”، بگو “حکومت فقر نمیخواهیم، نمیخواهیم”، بگو “مرگ بر این حکومت ضد زن”، بگو “حکومت حامی سرمایه دار نابود باید گردد”، بگو: “زنده باد آزادی، زنده باد برابری، زنده باد رفاه” بگو: “ما انقلاب نمیکنیم تا به عقب برگردیم” و …. 

اجازه دهید چند کلمه ای هم در باره تاریخ این شعار بنویسم. در اولین روز جهانی زن پس از قیام ٥٧ زنان آزادیخواه و برابری طلب در تجمع اعتراضی خود در مقابله با سیاست “یا روسری یا  تو سری” رژیم شعاری را مطرح کردند که به شدت گویا و تاریخی بود: “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم” عکسهای آن تجمعات کماکان موجودند. برخی از فعالین آن اعتراضات هنوز در کنار ما هستند. امروز همین شعار را باید به روز کرد و در مقابل جریانات دست راستی و گذشته پرست قرار داد: “ما انقلاب نمیکنیم تا به عقب برگردیم”! 

پرسیده اید آیا این نقد عملی و خیابانی، ضربه به اتحاد صفوف مردم نمی زند. سئوال بسیار مهمی است. پاسخ یک “نه” قاطع است. بهیچوجه! ما داریم شعارهای خود و سیاستهای خود را پراتیک میکنیم. ما تلاش میکنیم تا توده مردم هر چه بیشتر به گرد شعارهایی جمع شوند که نقد رادیکال و عمیق و آنتی کاپیتالیستی به وضعیت موجود را به “نه” خود تبدیل کنند. این گوشه ای از تلاش ما برای جلب حمایت توده مردم بپاخاسته به اردوی کمونیسم کارگری، تنها اردوی نماینده آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانگرایی است. 

این تلاش ما شاید برای رهبری راست حزب موسوم به “کمونیست کارگری” که میخواهد چپ و راست را در یک ظرف قرار دهد، سیاست سازش طبقاتی را به جای مبارزه طبقاتی نشانده است، سیاست “همه با هم” خمینی را در دست گرفته است، ناخوشایند باشد، اما برای ما کمونیستهای مارکس – حکمت، برای توده مردم کارگر و زحمتکش و آزادیخواه که به امید بهبود زندگی و ریشه کن کردن مصائب شان به میدان آمده اند، گوشه ای از تلاش برای از میان بردن موانعی است که میخواهد آنها را به گذشته برگرداند. کسانی که مبلغ این نظریات مخرب هستند، تلاششان خواسته یا ناخواسته منجر به قفل زدن بر دهان فعالین جنبش کمونیسم کارگری در اعتراضات کنونی خواهد شد. 

پرسش: اجازه بدهید به برسی مواضع  برخی جریانات سیاسی راست و چپ به مسئله حمله مردم به اماکن دولتی، آتش زدن ماشینهای نیروهای نظامی و پایگاه های بسیج و همچنین امکان حملات مسلحانه مردم به نیروها و دستگاه سرکوب، بپردازيم. استدلال می‌شود که اینگونه اقدامات موجب تشدید سرکوب و یا “هرج و مرج ” اجتماعی می‌شود، گاها می‌گویند که “این اقدامات کار خود نیروهای حکومتی” است. تا آنجا که به مسئله تسلیح و تقابل مسلحانه مردم معترض برمی‌گردد، استدلال “زود رس” بودن آن طرح می‌شود ، شما نظرتان چیست؟

علی جوادی: تعرض به ماشین سرکوب حکومت اسلام و سرمایه، تعرض به ماشینهای نیروهای نظامی، تعرض به مراکز سرکوب و تحمیق اسلامی، و … بخشی از مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی است. بدون یک مبارزه قهر آمیز و مسلحانه علیه رژیم اسلامی، بدون یک قیام مسلحانه، نمیتوان این دستگاه آدمکشی و استثمار را سرنگون کرد. هر کس که چنین ادعایی دارد، اگر یک شیاد سیاسی و از تئوریسینهای خود رژیم اسلامی نباشد، تردید نداشته باشید که هدفش حفظ این دستگاههای سرکوب در فردای تحولات سیاسی جامعه است. میخواهند حفظ شان کنند چرا که در فردای خیالی شان به آن ها برای سرکوب جامعه نیازمندند.

ببینید، آنها که به “برادران” سپاهی و ارتشی و بسیجی دخیل می بندند، بدون تردید برای حفظ و مصون داشتن این نهادهای سرکوب از تعرض مردم با تولید انواع جعلیات تلاش خواهند کرد. این تئوری که “کار خودشان است” بخشی از این دروغ پردازی ها است. واقعیت این است که رژیم اسلامی در طول حیات ننگین اش برای سرکوب وحشیانه اعتراضات توده ای نیازمند بهانه و یا توجیهات این چنینی نبوده است. هر جا که دستش رسیده است، کشته است. اما اگر امروز بعضا به چنین تبلیغاتی نیازمند میشوند به این علت است که جامعه روز به روز به اشکال عملی و واقعی سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی نزدیک تر میشود. اسلحه به درجاتی وارد سیاست شده است. تعرض به دستگاههای سرکوب برای خنثی کردن آنها و جلوگیری از خونریزی بیشتر به درجات معینی وارد اعتراضات توده ای شده است. 

واقعیت این است که راست جامعه هم به همان اندازه رژیم از سیر تحولات حاضر به سوی تحولی انقلابی در هراس است. هراس راست جامعه از هر تحول انقلابی چندان کمتر از هراس رژیم اسلامی نیست. از اینرو تئوریهای پوچ “گذار مسالمت آمیز”، “مبارزه مدنی بدور از خشونت” را به پرچم خودشان تبدیل کرده اند. روی سخن شان هم مردم بپاخاسته و نیروهای رادیکال و انقلابی است و نه رژیم اسلامی و دستگاههای خونین سرکوب اش. 

اما هر تاکتیک سیاسی نیازمند بررسی واقعی و ابژکتیو از توازن قوای سیاسی و نیرویی است که در عرصه جامعه به میدان آمده است. همانطور که قیام یک فن است و بازی کودکانه نیست، در دستور قرار گرفتن هر تاکتیکی مستلزم وجود زمینه های عینی و سیاسی آن است. در شرایط کنونی تاکید من در به میدان آوردن و سازماندهی توده ای و شورایی هر چه بیشتر کارگران و جوانان و زنان و توده مردم در شرایط کنونی است. تلاش کمونیستها در درجه اول باید معطوف به گرد آوردی بیشترین نیرو و جلب توده وسیع مردم بپاخاسته به زیر پرچم و سیاستهایی باشد که سازماندهی انقلابی رژیم اسلامی ضروری کرده است. نتیجتا تاکید کمونیستی از نقطه نظر من بر سازماندهی اعتراضات خیابانی، تثبیت شعارها و مطالبات رادیکال در هر اعتراضی و گسترش این اعتراضات در کنار اعتصابات کارگری و اجتماعی است. 

در کلیتی، کمونیسم و کارگر در شرایط حاضر باید با پرچم سوسیالیستی خود، با پرچم “نه” به کلیت وضع موجود، با تلاش برای نشان دادن قابلیتهای سازماندهی و رهبری خود در میدان اعتراضات توده ای حضور پیدا کنند. 

جامعه در حال سوق و پیشروی به یک شرایط انقلابی است، کارگر و کمونیسم باید مهر خود را بر این تحولات بزند! 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate