دوم خرداد با آوارهایش

دوم خرداد ۱۴۰۱ غروب خسته و سوزان آبادان را تیره‌تر کرد. متروپل حکومتی با برج‌هایی که بر گرده‌ی کارگران ساختمانی و نفت گران در امیر‌آباد آبادان بنا نهاده شده بودند، سینما رکس دیگری آفرید که آن نیز با آتش رهبران دین و اوباشانی که پاسداران حکومت شدند، جامعه را سوگوار کرد. اینک آواری دیگر، ‌سینمارکسی دیگر بر گرده‌ی آبادان و کارگران‌اش، اما اینباربرج‌های مالی متروپول عبدالباقی‌های سران حکومت اسلامی، با پرداخت‌های کلان به شریعتمداری جنایتکار در پست استاندار پیشین خوزستان و دیگر سران فاسد شریعت و حکومت آواری خونبار بود. آوارهای پیشین سینما رکس، قتل‌عام فعالین جنبش کارگری-سوسیالیستی به فرمان خمینی و با فرماندهی تیسمار مدنی رهبر نهضت آزادی و بهشتی رهبر حزب جمهوری اسلامی و پاسداران و سپس دانشگاه اهواز و سپس جنگ ویرانگر ۸ ساله  و دوم خرداد خاتمی و دیگر کارگزاران حکومت اسلامی سرمایه در نقش احمدی نژادها و روحانی‌ها با ریزش کوهواره‌های سیمان در دوم خرداد ۱۴۰۱ بر گرده‌ی آبادان، همه در امتداد هم و همه آتشی بودند و از گور حکومتی بر خاسته و بر می‌خیزند که جز فلاکت و مرگ و ویرانی  بر سر حکومت‌شوندگان نمی‌بارند.

دو آوار ویرانگری که در فاصله‌ی ۲۵ سال دردوم خرداد بر جامعه فرود آمدند، هردو غمبار و ویرانگر بودند. دوم خرداد، یادآور آوار پروژ‌ه‌ی حکومتی «اصلاح طلبان» ‌به رهبری محمد خاتمی‌ در سال ۱۳۷۶ که بقاء حکومت اسلامی را با وعده‌ی رفرم به عهده داشت و دوم خرداد ۱۴۰۱ که باندهای حکومتی بر آبادان فرود ‌آوردند هر دو ویرانگر بودند. اولی با فریب و دومی نیز با فریب و فساد سیستماتیک و نهادینه شده‌ی حکومت اسلامی مهندسی شدند. از اینروی هردو از یک نهاد ‌و هردو بر سر جامعه و هردو مرگ‌آور شدند. فریب دوم خرداد ‌سال ۷۶، طرح حاکمیت سیاسی و مناسبات اقتصادی بود که باید در پناه آن با وعده‌ی رفرم، آگاهی عمومی را با هزار و یک ترفند و فریب مسموم می‌ساخت و با‌ قتل‌های سیاسی -زنجیره‌ای نویسندگان و چهره‌های سپهر ادبیات و شعر و نشر و کتاب را قتل‌عام و همزمان خیزش دانشجویی و جنایت کوی دانشگاه تهران را به پیش می‌برد و گًسَلِ هردم شکافنده‌ی مشروعیت نظام و حاکمیت سرمایه را  مهارمی‌کرد. پروژه‌ی دوم خرداد ۷۶‌، بقاء فلاکت و نکبت حاکم را تضمین می‌کرد تا به امروز که فریاد میلیونی در خیابان‌هایِ خونبارِ خیزش جاری است حکومت اسلامی  ماندگار باشد. سال پیش، ‌جامعه فریاد زد «اصلاح طلب،‌اصولگر، ‌دیگه تمومه ماجرا! و آوارگران حکومتی را به حاشیه راند. گزینه‌ی رئیس هیئت مرگ تابستان ۶۷ در سال ۱۴۰۰ که پشت عبای خاتمی و اصلاح طلبان جنایت پیشه‌‌ی حکومت باندها پرورانیده شده بود، برای قلع و قمع آورده شد تا با یگان‌های ویژه، فریاد گرسنه‌گان را در گلو خاموش سازد. اما خیزش فراگیر، حکومت را به محاصره گرفته است. سراسر ایران اکنون یکصدا و فراگیر، سرنگونی حکومت اسلامی را فریاد می‌زند. خوزستان با آبادان سوگوار و خیزشگر‌ با خرمشهر و تمامی کارگران و تهی دستان‌اش ققنوس وار بر پاخسته تا پیشتاز جنبش باشد. شاهین شهرها به به پشتیبانی برخاسته‌اند تا جنبش سراسری همچنان پرخروش، جاری باشد.

 عباس منصوران 

۲۵ ماه می‌۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate