جنگ، استثمار، و سلطه سرمایه داری: چگونه و چرا باید بر علیه آنها مبارزه کرد؟

پیش گفتار مترجم:

در ماه فوریه ۲۰۲۲ عفریت جنگ بین دول سرمایه داری امپریالیستی اوکراین و روسیه کارگران و زحمتکشان را بیش از پیش  به سوی مرگ و بدبختی کشاند.هزاران اوکراینی روانه جاده های منتهی به غربت شدند . صدها کودک ناپدید و در دست دلالان کثیف گرفتار آمدند. پیران نفرین کنان در زیرزمینها پناه گرفتند. و شهرها آه کشان به زیرآوار رفتند. زندگی  در رگ شهرها منجمد گردید. مرگ به استقبال زندگی رفت. ترس و وحشت , در خانه های درانتظار ویرانی به مهمانی نشست. بربریت در غیاب مبارزه انسانیت به تاخت و تاز مشغول گردید. در این میان هزاران  نفر تا کنون جان باخته اند

سرمایه در همه جا میسوزاند, میکشد ویران میکند, آواره و بیخانمان میسازد و حتی انسانها را زنده زنده میسوزاند, از مرتجعترین باندها و حکومت ها حمایت میکند  تا  امنیت سود بیشتر خود در مقابل دیگر رقبای سرمایه را تامین کند. سرمایه در جبهه داخلی کار و سرمایه  نیز برای کسب سود بیشتر, مدام در حال کشتار و شکنجه کارگران و انقلابیون مبارز است.

 رساناها وخبرنگاران وابسته به سرمایه  از دهان بورژوازی سخن میگویند و به مدح و ستایش یک طرف جنگ میپردازند و نان خود را ازگزارش لاشه های انسانها تغدیه میکنند. هر چه جنگ هولناکتر , کسب و کار آنها آبادتر است. دورویی بورژوازی نفرت انگیز است وقتی تنها رقیب خود را برای جنایت جنگی سرزنش میکنند. در حالیکه با بی رحمی تمام کارگران و زحمتکشان را در کشورهای ” غیراروپایی” به سلابه کشیده و چنان سرزمین زیستشان را به ویرانی کشیده که شاید هرگز در شرایط وجود این سیستم روی آبادی را نبینند. در حالیکه به استقبال قربانیان جنگ اکراین که خود و رقیبشان بر پا کرده اند هلهله کنان میرود , قربانیان جنگ غیر اروپایی را که خود به خاک و خون کشیده و آواره کرده, تحقیر میکند و در مقابلشان حصارها و موانع  بلند ایجاد میکند. آنها را در دریاها رها میکنند و طعمه ماهیها میسازد. و با وقاحتی بی نظیر برای توجیه کارشان به تفاوت نژاد “اروپایی” و “غیر اروپایی” متوسل میشوند و به ناسیونالیسم مردم دامن میزندد. 

اما کارگران باید به یاد داشته باشند که وطنی برای دفاع ندارند و لازم است که با هرگونه ناسیونالیسم که وسیله  بسیج آنها برای جنگ وعلیه منافع طبقه آنهاست است مبارزه کنند!  کارگران در جنگهای امپریالیستی سرمایه داران هیچ چیزی جز گرسنگی و مرگ عایدشان نمیشود!

آنها در مقابل این وقاحت بورژوازی اعم از اروپایی, روسی یا آسیایی و..تنها یک پاسخ میتوانند داشته باشد. مبارزه متحد کارگران در سطح جهان علیه هر گونه جنگ امپریالیستی و سیستم سرمایه داری! 

طبقه کارگر باید از این وضعیت بحران اقتصادی که با جنگ تشدید شده است به نفع خود استفاده کرده و مبارزه طبقاتی خویش را تکامل دهد و چشم انداز سرنگونی سرمایه داری را به پیش ببرد.

ترجمه این مقاله به معنای پذیرش همه نظرات آن نیست

جنگ، استثمار، و سلطه سرمایه داری: چگونه و چرا باید بر علیه آنها مبارزه کرد؟

ما بعد از  بحث و گفتگو درباره جنگ در اوکراین و اقداماتی که باید در مورد آن انجام داده شود، به تزهای زیر رسیدیم. پرولتاریا سراسر جهان که تلاش برای یافتن یک توافق اساسی به عنوان ابزاری علیه جنگ هستند ، می توانند این تزها را مورد بحث و تحقق قرار گیرند.

۱-جنگ بین بخشهای سرمایه داری امپریالیستی یک واقعیت وحشتناک در نقاط مختلف جهان است. دنیا دو جنگ جهانی و جنگ های منطقه ای و محلی زیادی را شناخته است. در این جنگ‌ها خون به وفور ریخته شده است، خون برای ارضای طمع سود سرمایه. سرمایه در رقابت زندگی می کند و نیروهایش با یکدیگر متحد می شوند تا در بهترین شرایط ممکن با دشمنان خود مبارزه کنند. این حرکت تغییر شکل می دهد، اما محتوای آن دائمی است. این ریشه امپریالیسم سرمایه داری است و هیچ قدرت دولتی یا طبقه اجتماعی نمی تواند از آن فرار کند.

۲-اکنون جنگ در اوکراین بار دیگر نشان می‌دهد که در سرمایه‌داری امپریالیستی همه جناح‌های بورژوازی و همه دولت‌های سرمایه‌داری باید به نحوی در آن شرکت کنند. از یک سو، کشمکش‌های بین کشورهای سرمایه‌داری بخشی از پویایی جهانی سرمایه‌داری امپریالیستی است:از قبیل جنگ‌های تجاری، جنگ‌های سیاسی، و لزوماً رویارویی‌های خصمانه, از سوی دیگر،تشدید استثمار و سلطه پرولتاریا.

۳-جنگ در اوکراین بخشی از تشکیل بلوک های امپریالیستی است. چین به عنوان یک قدرت جهانی سرمایه داری و امپریالیستی در حال ظهور، موقعیت درجه یک امپریالیستی ایالات متحده را به چالش می کشد. پس از سقوط بلوک روسیه، ایالات متحده به دنبال تسلط بر بخش های مهم جهان از جمله کشورهای بلوک روسیه سابق بود. همزمان، قدرت‌های جدید منطقه‌ای  مثل آلمان-فرانسه در اروپا، ترکیه در امپراتوری عثمانی سابق، ایران در خاورمیانه و غیره در مقابل  این حرکت آمریکا قرار گرفتند. در این زمینه، چین از نظر نظامی و اقتصادی با روسیه همسو شده و هر دو به دنبال متقاعد کردن سایر کشورها بودند. با این حال ، جنگ در اوکراین به شهرت اتحاد چین و روسیه آسیب رسانده است. ایالات متحده بلوک مخالف را با اتحاد ناتو و  Aukus  رهبری میکند. به عنوان اولین نتیجه جنگ در اوکراین، کشورهای اتحادیه اروپا، بریتانیا، ژاپن، کانادا، استرالیا و سایر متحدان در چندین قاره  در بلوک آمریکا قرار گرفتند

۴-بورژوازی اوکراین عمیقاً بر سر اینکه کدام یک از دو بلوک در حال توسعه را انتخاب کند، اختلاف نظر دارد.

جناحی که معتقد است اتحاد با روسیه به بهترین نحو منافع امپریالیستی اوکراین را تامین می کند، تصمیم گرفته است از طریق منطقه صنعتی قدیمی اوکراین یعنی دونباس جدا شود. زبان روسی رایج ترین زبان در منطقه است و برای برانگیختن احساسات ناسیونالیستی از آن استفاده میشود.

جناحی که معتقد است اتحاد با اتحادیه اروپا و ناتو به بهترین وجه منافع امپریالیستی اوکراین را تامین می کند، خود را به مثابه مهره ای در استراتژی ایالات متحده علیه روسیه تبدیل کرده است. زبان اوکراینی و داستانی در مورد فرهنگ و تاریخ اوکراین اساس ناسیونالیسم اوکراین را تشکیل میدهد.

هر دو ملی گرایان “مردم تحت ستم” خواهان “خودمختاری کامل” خود هستند تا به بلوک امپریالیستی سرمایه بپیوندند که برای آنها مناسب تر است. ناسیونالیسم , مردم – به ویژه کارگران – را به منافع سرمایه داری و امپریالیستی استثمارگران و ستمگرانشان پیوند میزند و آنها را به یک جنگ بین امپریالیستی سوق می دهد که در آن ایالات متحده و روسیه سر نخ را در دست دارند.

۵-همه سرمایه داران ملی لزوماً در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. روند ذاتی سرمایه داری گلوبال (جهانی شده ) مبتنی بر اختلافات بر سر بازارها، سرزمین ها، کنترل استراتژیک نظامی، منابع مواد خام و انرژی و کنترل جریان کار است. هیچ کدام از اینها به نفع پرولتاریا نیست بلکه علیه او میباشد.  همه سرمایه و پول برای هزینه این چیزها از نیروی کار ما می آید.

استثمار و کنترل طبقه ما، که با کار خود (کار تحقق یافته و بدون مزد) ارزش اضافه که شالوده سود سرمایه داری است تولید میکند، در حال گسترش و تشدید است. درخواست تسلیم شدن در برابر دستورهای سیاسی و نظامی تشدید می شود. جناح های مختلف سرمایه داری از پرولتاریا به عنوان توده قابل عملیات نظامی و به عنوان گوشت دم توپ استفاده می کنند

۶-در بسیاری از مناطق جهان، توده‌های عظیمی از جمعیت غیرنظامی، همراه با بسیاری از دهقانان فقیر، توسط جنگ‌های امپریالیستی برای منافع سرمایه‌داری ویران شده‌اند. در حال حاضر ما یمن، شمال سوریه، بخش‌هایی از عراق، میانمار، تیگری اتیوپی، سومالی، کنگو، موزامبیک و غیره را داریم. بسیاری از پرولترها در این مناطق توسط واحدهای نظامی متخاصم تهدید و کشته می‌شوند

۷- دولت، اتحادیه های کارگری و نیروهای اجتماعی از ما می خواهند که از یک طرف جنگ یعنی از اوکراین دفاع کنیم. برخی برای دمکراسی بورژوایی ، به شکل  گفتن «نه به جنگ» مبتنی بر خواست صلح‌ ,به تظاهراتی که نمایش‌هایی بی‌آزار هستند، میپردازند. آنها از این طریق تنش های اجتماعی ناشی از پیامدهای جنگ و بیش از هر چیز تورم را کانالیزره میکنند. در حالیکه، بسیاری از جنگ‌های دیگر مسکوت مانده یا فقط اندکی تبلیغ شده‌اند. اما آنچه این صلح طلبان بر طبقه کارگر، فعال یا بیکار تحمیل می کنند، به اصطلاح «آرامش اجتماعی» است . در حالی که سرمایه  دار به ما فشار می آورد و به ما حمله می کند، ما باید به عنوان یک طبقه تکه تکه شده، به پشت لم دهیم، و بدون اینکه از خواسته های خود در محیط های کاری و خیابانی دفاع کنیم , حداکثر با رای و تظاهرات به حمایت  این یا آن عوام فریب مثل اتحادیه ها و NGO ها و مزخرفات دیگر که توسط دولت های بورژوایی یارانه می گیرند، بپردازیم ,به امید اینکه یک دگرگونی رفرمیستی توسط سرمایه داری ..که پیامدهای  توسعه  آن فاجعه بار خواهد بود, اتفاق بیافتد. اما در جامعه سرمایه داری صلحی وجود ندارد، هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت.

۸- یا پرولتاری برای رهایی خود در برابر تسلط منافع و نیروهای بورژوایی و نگرش بی اعتمادی محض واکنش نشان خواهد داد، یا پیشروی استثمارگرانه و نظامی سرمایه داری امپریالیستی تشدید خواهد شد که در صورت تحقق چند شرط، منجر به جنگ جهانی سوم و در عین حال به توسعه جنگ های متعدد در جهان و تشدید تخریب محیط طبیعی اطراف انسانها خواهد شد.

۹- آنچه باید انجام شود؟ مبارزه تدافعی رادیکال، گسترده و خودسازماندهی شده توسط پرولتاریا، ضروری است. اما این مبارزه  نه در برابر مظاهر نظامی آشکار سرمایه داری و نه در برابر حملات روزانه اقتصادی و سیاسی او کافی میباشد. ما باید درک کنیم که این دو به هم مرتبط هستند: همه دولت‌ها، قدرت‌های سرمایه‌داری و ائتلاف‌ها برای گسترش قابلیت‌های تهاجمی و دفاعی بیشتر در برابر رقبای خود, باید ارزش اضافی بیشتری از طبقه کارگر کسب کنند. امپریالیسم نمی تواند در این مورد چشم پوشی کند که موضع و منافعش در خطر بیفتد. بنابراین، هر جنگی بین دولت ها سرمایه داری – امپریالیستی است. همه دولت ها باید با ابزار نظامی از مواضع خود دفاع کنند و خود را برای حفاظت از این یا آن مواضع  با شرکای مناسب سازمان دهند.

  • آنها از تمامیت خواهی و دیکتاتوری صحبت میکند. اما دموکراتها همین نگرش را دارند.
  • آنها از “ملت های تحت ستم” صحبت می کنند که برای تعیین سرنوشت خود می جنگند. اما این در چارچوب مبارزه بین نیروهای سرمایه داری است  و آنها از این خود مختاری برای ایجاد ائتلاف با قدرتها و نیروهای سرمایه داری برای بهبود امنیت و موقعیت خود استفاده می کنند.
  • آنها از آزادی ملی صحبت می کنند. اما این آزادی بورژوازی ملی است  برای اینکه  با دیگران متحد شده و در بهبود موقعیت خود در جذب سرمایه گذاری، انحصار تجارت، کنترل مناطق استراتژیک، مناطق خشکی و دریایی و تصاحب مواد خام  مبارزه کند.

آزادی ملی، آزادی سرمایه برای استثمار نیروی کار و اعمال نوعی دیکتاتوری بر طبقه کارگر و کل جامعه است. بورژوازی ملی  ابزارهای تولید و توزیع و در کنار آن  آزادی را کنترل میکند که از سلاح های خود برعلیه مخالفان ,تأمین مالی ارتش ها و ارتش های حرفه ای و اخذ مالیات نظامی استفاده کند  آنها اقتصاد و جامعه را مطابق خواسته های یکی از طرفین نظامی میکنند و این باید توسط پرولتاریا پرداخت شود. در حال حاضر، پرولتاریا به طور کامل و در همه جا هزینه جنگ را با تورمی که پس از ضربه بحران همه گیر به وجود آمد، پرداخت می کند. تا زمانی که سرمایه داری وجود دارد، نمی‌تواند طور دیگری باشد، همینطور بار بدهی ها، مانورهای مالی و پولی، بیکاری و تنزل شرایط زندگی و کار پرولتاریا شدت میابد.

در کنار آن از حقه های کثیف خود استفاده می کنند و حیله گری آنها چشمگیر است. آنها نمی توانند غیر از این انجام دهند.این شرایط در مناسبات طبقاتی سرمایه داری، شیوه تولید زندگی و ثروت مادی این سیستم است. این همان اساس و بنیان این سیستم  است که از اینجا باید با آن با آن مقابله شود. و برای آن معیارها، روش ها و سازماندهی لازم است

۱۰- بنابراین، در مواجهه با  جنگ امپریالیستی سرمایه‌داری، آنچه باید انجام شود ترویج دفاع از شکست‌گرایی انقلابی انترناسیونالیستی ضروری است: مبارزه علیه  همه احزاب، دولت‌ها و قدرت‌های بورژوازی و قبل از هر چیز شکست  برای بورژوازی که ما را در سطح ملی استثمار می‌کند و بر ما مسلط است. در عین حال، ما به هماهنگی بین‌المللی نیاز داریم تا در جبهه‌های جنگ، در محل کار و خیابان‌ها بتوانیم پاسخ دهیم، تا با دفاع از همبستگی بین‌المللی پرولتاریا فراتر از مرزهای ملی , گروه های قومی و انواع تقسیماتی که به سود سرمایه داری است ,تمام منافع نظامی و ساختارهای کمک‌کننده به جنگ ، را تحریم کنیم.

بنابرای در جبهه های جنگ، سربازان سلاح خود را به سمت افسران و فرماندهان خود نشانه بگیرند و نه سربازان آن طرف جبهه. این بخاطر کوتاه کردن دست جنایتکاران و نظامیان در همه طرف های جنگ است.

تشکیل این جبهه ضروری است زیرا در جبهه نظامی, از یک سو سربازان وظیفه زیادی  وجود دارد از سوی دیگر شرایط وحشتناک فرماندهی  حاکم است.

در جبهه داخلی، در محل کار، در خیابان‌ها و در محله‌های پرولتاریا، باید مطالبات طبقاتی مطرح شود، بویژه برای آشکار کردن وضعیت فلاکت‌بار استثمارشدگان و بخشهایی از پرولتاریا که تحت شرایط بسیار بدی هستند. و در پشت جبهه  و در همه جای دنیا موضوع نفی و مقاومت در برابر سرمایه ضروری است و بدون پایبندی به کارتها و اساسنامه های حقوقی شهروندی،  باید مطالبات طبقاتی را از طریق اعتصابات، بسیج توده‌ای و جلساتی برای سازماندهی هر چه بیشتر گسترده مطرح کنیم.

بنابراین، هدف ما این است که خودمان را به سمت دگرگونی رادیکال سوق دهیم، خودمان را برای آن سازماندهی کنیم، در حالی که از مشکلات عظیمی که این امر به همراه دارد آگاه هستیم.

در شرایط جنگی، تحرکات زیادتری صورت میگیرد، اما در عین حال سرمایه نشان می‌دهد که تحمیل حکومت استبدادی آن یک ضرورت درجه اول است تا امپریالیسم بتواند  توسعه یابد و جامعه براساس آن بازتولید شود. سرمایه باید جامعه را به عنوان یک کل متحول کند تا آن را با نیازهای امپریالیسم تطبیق دهد. اما در عین حال، این امر ناگزیر با تحریک طبقه کارگر به مقاومت، باعث تضعیف حاکمیت او میگردد. در هر موقعیت مشخص، پرولتاریایی که مبارزه طبقاتی را آغاز می‌کند، باید گام‌های خود را در برابر دشمنی که ظرفیت سرکوبش را افزایش می‌دهد، به دقت بسنجند. پویایی توده ها برای تعمیم نارضایتی و جلوگیری از تکه تکه شدن آن که باعث تسهیل اقدامات سرکوبگرانه و پیروزی نیروهای بورژوازی میشود ضروری است.

۱۱- بدون این مبارزه طبقاتی علیه جنگ امپریالیستی، سرمایه داری عواقب وحشتناک  خود را در سطح جهانی تشدید خواهد کرد. این امر طبقه و محیط زیست ما را بیشتر تخریب خواهد کرد، درگیری های بین ملت ها و بلوک ها را تشدید می کند، ابهامات و دروغ هایی را که برای به انقیاد در آوردن ماست گسترش می دهد و تظاهرات علیه جنگ را که برای مؤثر بودن  باید  گسترده تر, روشن تر و بین المللی باشد، عقیم خواهد کرد.

طبقه کارگر هدف قرار گرفته است : به طریق ساعت ها  و ساعت ها کار، فداکاری ها، قربانی شدن, تحقیرها و ناامنی ها، انبوهی از اجساد، و  آسیب دیدگانی که در همه جا هستند.  ما باید در برابر ادعاهای وطن پرستانه و بهانه هایی که ما را به زنجیر سرمایه در روزمرگی زحمت و خستگی وصل میکند تا ارزش اضافه سرمایه را تامین کنیم,  مقاومت کنیم  ما باید در مقابل تلاش‌ها برای حفظ «آرامش اجتماعی» در ازای تکه ای نان  مقاومت کنیم.

۱۲- جنبش‌هایی که توسعه می‌یابند، از محکومیت‌های انتقادی گرفته تا اقدامات مشخص علیه منافع و نیروهای سرمایه‌داری، به احتمالات بستگی دارند. از  سازمانها دفاعی و همبستگی گرفته تا فراخوانهای طبقه ما، که تلاش برای متحد کردن کسانی را دارد که در تئوری و عمل می‌خواهند واکنش نشان دهند و یک پویایی بین‌المللی رادیکال را برای رهایی طبقه کارگر توسط خود او و در یک اتحاد بین المللی  جهت مبارزه  برای جامعه ای از تولیدکنندگان آزاد و برابر، بدون طبقات، دولت ها، ملت ها، پول و بنگاه های سرمایه داری، ستم و استثمار و برقراری روابط مناسب با زمین، هوا، آب و منابع طبیعی میخواهند گسترش دهند.

چه کسی اظهارات فوق را نوشته است؟ ما که هستیم؟

ما کمونیست هستیم اما برای اقدام علیه جنگ، لازم نیست با جهت گیری ما برای آینده موافق باشید :

  1. a) ما به عنوان کمونیست معتقدیم که تنها جامعه‌ای میتواند با چالش‌های کنونی پیش روی بشریت مقابله کند که از سرمایه و انگیزه آن برای بدست آوردن سود ، موسسات سوددهی، ایدئولوژی‌ها، دولت‌ها و ارتش‌های بزرگ، رها شده باشد. برای دستیابی به این اهداف باید با شفافیت و قاطعیت به یکدیگر بپیوندیم. باید بدانیم که مشکلات و اختلافات زیادی وجود دارد که فقط در جنبش کارگری قابل حل است. ما چاره ای جز حرکت و مبارزه نداریم مگر اینکه صبر کنیم و منتظر بمانیم که این اشتباه میباشد. در غیر این صورت ما در بند روند فرقه ای و فریب ایدئولوژیک باقی خواهیم ماند.
  2. b) کمونیست های انقلابی باید با اصول روشن، نیات مشخص و جهت گیری دقیق عمل کنند. برنامه انقلاب اجتماعی ابزاری است که اشکال مختلف تجمع در میان انقلابیون را ضروری میسازد.

هدف, خود رهایی پرولتاریا در سرتاسر جهان است، نه کسب قدرت برای یک اقلیت سازمان یافته کمونیستی یا احیای سرمایه داری دولتی مانند اتحاد جماهیر شوروی. پرولتاریا به سازمان‌های توده‌ای قوی طبقاتی مانند شوراهای کارگری نیاز دارد که به طبقه خود یک پویایی انقلابی بین‌المللی و هماهنگ ‌بخشد. همان سازمان‌های توده‌ای، که دیکتاتوری لازم را پس از به دست گرفتن موفقیت‌آمیز قدرت توسط پرولتاریا اعمال می‌کند. در این دوره طولانی تغییر جامعه و پرولتاریا، اقتصاد سرمایه داری باید منسوخ شود و به جای آن اقتصادی تحت کنترل تولیدکنندگان مستقیم قرار گیرد، کسانی که  به شیوه برادرانه در ارتباط  با یکدیگر هستند و قادر به مدیریت زمان کار، نیازهای انقلابی و اجتماعی هستند.  اگر این پویایی وجود نداشته باشد، شوراها عناصر اصلاح سرمایه داری خواهند بود.

  1. C) طبیعی است که اقلیت های کمونیست انترناسیونالیست بسته به شرایط, خود را به اشکال مختلف سازماندهی میکنند. شکلی که در نهایت باید به حزب جهانی انقلاب کمونیستی بر مبنایی دقیق و جدی صورت گی. این حزب باید  موارد زیر را در نظر بگیرد:
  • توسعه، شفاف سازی و بهبود آگاهی پرولتاریا،
  • برای  پیشبرد مواضع و روش های مبارزه کمونیسم انقلابی انترناسیونالیستی،
  • پیشرفت جهانی  فرآیند استقلال طبقه کارگر در برابر سرمایه،  درهماهنگی با او که تبدیل به نیرویی متحد و توانا شود.

این حزب به دنبال تصاحب قدرت برای خود نیست، بلکه به دنبال هدایت روند به سوی انقلابی جهانی است. این یک حزب مدل بلشویکی نیست که خود را جایگزین طبقه کند.

این حزب می کوشد تا پیشرو واقعی جنبش طبقاتی پرولتاریا باشد و به آن کمک کند تا از خود در برابر ایدئولوژی ها و نیروهای بورژوایی دفاع کند. این حزب از  تفکر و عملی حمایت می‌کند که پرولتاریا را قادر می‌سازد تا خود را به‌عنوان طبقه‌ای برای خود, رهایی بخشد و علیه دولت‌ها، نیروها و مناسبات سرمایه‌داری قیام کند.

متعاقباً، پرولتاریا بمثابه یک کل واحد این توانایی را دارد که  دیکتاتوری انقلابی بین‌المللی را با هدف رهایی و پیروزی بر روابط سرمایه‌داری اعمال کند. برای این دیکتاتوری,  تولید و توزیع جهانی کمونیستی و کنترل آن ضروری است. اگر شوراهای کارگری – با حزب در میان آنها به عنوان نیروی اجتماعی انتقاد و کنش کمونیستی – اقتصاد را کنترل نکنند، سرمایه پیروز خواهد شد.

آنچه لازم است اتحاد بین المللی کمونیستی بر پایه های متدولوژیک، اصولی، برنامه ای، تاکتیکی و راهبردی محکم، روشن و دقیق است. بیداری پرولتری این اتحاد را ترویج خواهد کرد. اما فرقه گرایی، سردرگمی، ساختن دکترینهای مختلف و ​​ایدئولوژی های مغشوش سرطان های قدرتمندی هستند که پاسخ ماهرانه و قوی از پیشرفته ترین بخش های جنبش را میطلبند. این خواست درخشان و شرافتمندانه جنبش و فعال ترین و روشن ترین عناصر آن خطاب به گروه ها و احزاب کمونیستی انترناسیونالیست میباشد که در موقعیت تاریخی تأسیس یک حزب انترناسیونال پرولتری-کمونیستی جدید مؤثر قرار دارند خواستی که  نه یک بلوف است,  و نه شعاری از رفرمیسم رادیکال شده، یا یک گرایش فرصت طلب که اعمال ناشایست سوم، انترناسیونال کمونیستی را تکرار می کند.

ترجمه ف.نصیر ۱۳-۵-۲۰۲۲

نویسندگان ” Fredo Corvo, Aníbal en materia 

شما ما را میتوانید پیدا کنید از طریق: 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate