نغمه سپیدِ صبح

علیرضا جباری‌(آذرنگ)

کوله بار زحمتم به دوش

من به راه سخت و دیرپای خود همیشه گام می‌زنم.

از فراز کوه‌ها و از فرود دره‌های ژرف

می‌کنم گذر

من نشان کار را به بازوان

من نوار گل‌نشانِ اتّحاد را به گِردِ سر نهاده‌ام.

من

نغمه سپید صبح را بر عاشقان روز خوانده‌ام.

از تبارِ رنج و کارم ای عزیز!

کار و اتحاد من نشانه‌های این ره دراز

فوجِ کارگر منم طلایه‌دار مردمان روزخواه شب‌ستیز

باورم هماره اختری

شعله‌ورتر از همه ستارگان آسمان

رهنمای شب‌رُوان روزخواه سوی سرزمین آفتاب

در گذر به کوره راه‌ها و صخره‌ها

زآتش زئوس و دودمان او ربوده‌ام من اخگری

شعله بلند و روشن‌اش

گرمیِ تن و فروغِ چشم رهروان روز

در فرود دره‌های ژرف

بر فراز صخره‌های سخت

در ره درازشان به سوی چشمه‌های نور

از تبار رنج و کارم ای عزیز!

فوجِ کارگر منم طلایه‌های مردمان روزخواه شب‌ستیز

رهگشا به صب و رهنمون به فردای روشنم

۹ خرداد ۱۳۹۵

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate