به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش اول)
یادداشت کارگری هفته
اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!
رهانندهی برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهایی یابد،
خود به کورهی خویش بر دمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم…
بخشی از سرود «بینالملل کارگران» ترجمهی احمد شاملو
به فرمان «حضرت آقا!» در جهشی یکساله از ۱۴۰۰ یعنی سال «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» به ۱۴۰۱ یعنی سال »تولید؛ دانش بنیان، اشتغال آفرین« پرت شدیم.
از قدیم هم گفتهاند: «حرف مفت و گنجشک مفت» حرف بی حساب که مالیات برنمیدارد. در تاریک خانهی اشباحات بنشینی و با رمل و اسطرلاب، برای همسرنوشتی مردمان جامعهات طاس اندازی، آنچه که آمد، میشود طالع مردم و در این میان خشک و تر با هم میسوزند!
حاصل جمع این پرت شدن هرساله، از سالی به سال دیگر و از سرنخ تولیدی به تولید دیگر، سقوط آزاد همهی نیروی رنج و کار جامعه، در درهی درهم تنیده و فلاکت آفریده شدهی حکومتگرانی است که جامعهمان را از هستیاش تهی کرده و فقر را بر آن حاکم کردهاند.
خزان و زمستان را پشت سرگذاشتیم. محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر درد آشنای ما، در همسرایی خزان و رویش بهار چه نیکو گفته است:
ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ
کاین چنین سرسبزی ما پایکوبان شماست
از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
میشویم آغاز از آن جایی که پایان شماست!
پایان شماها، پیش روی ما است. نیک گفتهاند: پایان شب سیه سپید است. نوروزمان را با دهها و صدها آزادیخواه زندانی در جای جای کشور دل به دریا دادهایم و در غیاب آنان به نوای یاد آنان از جمله: زینب جلالیان، سپیده قلیان، اسماعیل عبدی، آرش گنجی، خسروصادقی بروجنی، اسماعیل گرامی، هاشم خواستار، محمدتقی فلاحی و دهها معلم آزادیخواه دیگر…. که در زندانند، سرکردهایم!
با اینهمه دلشوره و دلتنگی، نوروز فرخنده را با سخت جانی سرکردیم. وعدهی یکسالهی «مانع زدایی»های رهبر سرآمده و جامعه با پیام پامنقلی دیگر «رهبر» به سال «دانش بنیان» پرتاب میگردد. در عوض جنبش مطالباتی ما به سوی اول ماه مه، روز جهانی همبستگی کارگران جهان در اردیبهشت امسال پیش میرود!
در فاصلهی یکسال و در برابر زندان بودن پُرشماری از کنشگران زن ومرد، در مدت زمان کوتاه پاگیری تحرکات پُرثمر فرهنگیان کشور، آتش بهاختیاران دستگاه امنیت حاکمیت اسلامی، دهها برگ احضاریه برای بخشهای فعال فرهنگیان کشوردر جای جای جغرافیای ایران، صادر کردهاند.
برای ما روشن است که از امروز در برابر یکایک این احضارها، و برای ملغی کردن آن احضاریههای بی بنیاد – همانگونه که در اهواز، لرستان و شمال ایران ( شهررودسر) شاهد بودیم، صفهای طویل اعتراض گشوده خواهد شد و بر همین بستر در آستانهی اول ماه مه، اعتراض عظیم و یکپارچهی اردوی کار با شعار: «زندانی سیاسی – عقیدتی، بی قید و بی وثیقه، آزاد باید گردد» به مرکزیترین شعار جامعه بدل خواهد شد. هیچ فعال اجتماعی تردید به خود راه نمیدهد که حکومت امروز با هر سطح از شعارهای دهن پرکن به مثابه «تولید، اشتغال آفرینی» در مقابل سیاست تحریم امپریالیستی و فشار سرمایهی جهانی، نه با تولید داخلی بلکه با گشودن افسار واردات بیرویه، راه به ترکستان میبرد و شعارها و نامگزاریهایش تنها برای خودارضایی کیش شخصیت مشتی مزدور هوادارش بر زبان جاری میگردد و هیچ کارکرد اجرایی نداشته و ندارد. از اینرو مردم از امروز همچون گذشته، بهسان فروریختن دیوارهی بلند دیکتاتوری آماسیدهی پهلویها، برآنند موج سرکوب و وحشیگری حاکمیت اسلامی نیزمحکوم به شکست است و رژیم را بیش از پیش شکنندهترخواهد کرد.
هرچه به اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) روز همبستگی جهانی کارگران نزدیکتر میشویم، نیاز به اتحاد و همگرایی فراگیر نیروهای جنبش کارگری و مطالباتی و پیوندشان درراستای پاسخگویی به الزامات جنبش کارگری وتودهای، برای شکستن این چرخهی معیوب، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
امروز نیاز به اتحاد و همگرایی و همپوشانی و همبستگی، در بطن رنسانس عظیم فکری موجود، درون جامعهی ما که با تحرکات میدانی یک سال گذشته در عرصههای گوناگون مصاف طبقاتی به نمایش درآمد، بیشتر هویدا میشود. گستردگی و کمیت اعتراضات طبقاتی کارگران و زحمتکشان در سال گذشته، درتاریخ اعتراضات کم سابقه بوده است؛ از جمله: تداوم تحرکات کارگران نیشکر هفت تپه، تحرکات خط عظیم ترابری تهران بزرگ در نمایش پرقدرت اعتراضات فعالان عضو سندیکای شرکت واحد، تحرکات پُرشمار فعل وانفعالات فرهنگیان و حضور برجستهی زنان در هشت مارس امسال، تحرکات کارگران و کولبران و فراهم سازی بستری تودهای برای جشنهای چهارشنبه سوری و نوروز امسال در جای جای خطه کردستان، اعتراضات به خون غلطیده مردم آسیب پذیر خوزستان، اعتراضات طولانی مدت کارگران عظیم پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی در برابر پیمانکاران، تحرکات سریالی بازنشستگان، تظاهرات شبانه روزی کشاورزان اصفهانی در بستر رودخانهی زاینده رود، اعتراضات پرشکوه سراسری فرهنگیان در بیش از دویست نقطهی کشور در خیابان، اعتراضات مال باختگان، اعتراضات سراسری پرستاران و بهیاران، اعتراضات سریالی کارگران شهرداریهای نقاط گوناگون کشوردربرابرپیمانکاران افسارگسیخته، اعتراضات کارگران فولاد، معدن کاران و اعتراضات روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل، وکلای مستقل، خیل عظیم معلولان جنگی، انبوه میلیونی روستائیان بدون زمین و آب، تودهی میلیونی بی خانمانان و حاشیه نشینان، انبوه پُر شمار کولبران زحمتکش در خطه مرزی کردستان پهناور و سوخت بران زحمتکش در خطه مرزی سیستان و بلوچستان و… دهها حرکت اعتراضی دیگر که همهی نیروهای انقلابی را برآن میدارد که بسیار جدیتر از گذشته در شرایطی که مردم رنجدیدهی کشورمان، خود را برای سنگربندی جدیدی آماده میکنند، درراستای نزدیکی به هم و با درک ضرورت اتحاد، گام بردارند و به نقطهی اصلی نقیصه همهی این اعتراضات، یعنی پراکندگی صفوف، پایان بخشند و یگانه گردند.
برهمهی مبارزان مطالبهگر در خیابان و میدان آشکار و مبرهن است که خیل وسیع اعتراضات سال ۱۴۰۰ که تا اینجای کار پیش برده شد، مبارزهای نیست که هر نیروی مطالبهگر خیابانی، خود را یگانه نیروی آن تعریف نماید و برآن باشد که برای غلبه بر دشواریهای موجود و مانعتراشی حکومت، خود به تنهایی، بی نیاز از همراهی و همصدایی با دیگران برای رسیدن به اهدافش موفق شود!
امروز همچون دیروز، همهی نیروهای مطالبهمحور باید این واقعیت تاریخی را دریابند: اگر فعالان ما در زندانند. اگر کنشگران خیابانی ما احضارمیشوند، اگر همسانسازی برای سطوح مختلف نیروهای اجتماعی خواست مشترکی است و اگر امر بالا بردن دستمزد بر پایهی نرخ تورم نقطه به نقطه و گرانی سبدمعیشت زندگی، دشواری امنیت شغلی، بازگشت برسرکارکارگران اخراجی، خواستهای اساسی و مشترک همهی مزد و حقوق بگیران جامعهی هشتاد و پنج میلیونی ما است، لذا پاسخگویی به همهی این مطالبات یا همهی این دردهای مشترک، هرگز جداجدا درمان نمیشود! و دست یابی به این همهی مطالبات مشترک، بدون رزم مشترک، ممکن نیست!
اول ماه مه، روزجهانی همبستگی کارگران، فرصتیست که میتوان با تمام توان کوشید تا به این نیاز و ضرورت و فریاد وحدت طلبانهی تودههای مردم، در عمل اجتماعی پاسخ در خور داد. امروز مهم این استکه ما خانوادهی بزرگ مطالبهگر در دل جنبش مطالباتی، تنها به طرح و نقشهی خود اکتفا نکرده و انحصار طلبی پیشه نکنیم. تا حد زیادی به میزان تلاش و نگاه به کف اتحاد عملهایمان بیاندیشیم و مبارزهی مردم کشورمان را رها نسازیم و آن را به دست غیب نسپاریم؛ بهعبارتی وظیفهمان را فراموش نکنیم. زنان و مردان بازنشسته، معلم شاغل وغیر استخدامی، پرستار و بهیار، کارگر، روزنامه نگار و نویسنده، کودک کار و خیابانی، دست فروش وهمه و همه در پیکرهی واحدی هم صدا شوند و صف مشترک و مستقل خود را از همین امروز سازمان دهند.
آزادی و دموکراسی را در هیچ جای دنیا به مردم هدیه نمیکنند. تجربهی تمام انقلابات و تحولات بشری تا به امروز نشان داده است که برای تحقق دمکراسی و دستیابی به آن، باید جنگید و مبارزه کرد!
این جنگ، باید جنگ همهی نیروهای مطالبهگر و مردم آزادهای باشد که برای دستیابی و استقرار دمکراسی و راه یابی به آزادی و حق حاکمیت مردم بر مردم، سازمان یافته و متشکل، مبارزهی آنان را باور دارند و تمامیت قدرت ازما بهتران را به هیچ انگاشته و باور نداشته باشند؛ بلکه برعکس باید بدون هرسطح سازشکاری، وچشم داشتن به غیب، چشم فرو بندند و برای درهم شکستن همهی دستگاههای سرکوب نظام جمهوری اسلامی به اتحاد عمل و یگانگی نیروی خویش باور پیدا کنند. نباید تردید داشت که دمکراسی موهبتی الهی نیست که طی یک روز آفتابی آن را برسینی گذارند و به ما هدیه کنند، بلکه امری زمینی و دست یافتنی است و برای وصول و تحقق آن باید با دشمنان آزادی و دمکراسی جنگید وبه این جنگ باورداشت. نباید به وعدههای توخالی، نه به نیروی آسمانی، دل بست و نه به قیصر و نه به خطیب باور داشت؛ باید خود به رهایی خویش بیاندیشیم و برخیزیم. راه رستگاری مشترک ما در همگرایی و پیوند عمیقیست که در دل مبارزهی ما حول دستیابی به خواستههای مشترکمان خود را تعریف میکند. همهی ما باید خود بر کورهی هم بردمیم و آهن را گرما گرم بکوبیم. از همین امروز و با تمام قدرت متحدمان، یکی شویم!..
ادامه دارد ….
یادداشت کارگری هفته:
به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش دوم)
امیرجواهری لنگرودی
اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!
پیشتر آوردم: * اول ماه مه امسال در راه است؛ روزی که از آن ماست. باید با همهی توان به استقبالش شتافت. یازدهم اردیبهشت، اول ماه مه، روز همبستگی بین المللی کارگران است. روز دست از کار کشیدن؛ روز تظاهرات اعتراض آمیز همهی کارگران و زحمتکشان جهان است. درایران همچنان برسرتعطیلی این روزسال های سال در بین مجامع کارگری و کل کارگزاران حاکمیت ، بحث و گفتگو ست و نتیجه کارش همچنان پا درهوا است.
این روز نه تنها روز بزرگداشت نیروی رنج و مشقت کشیدهی کارگران جهان، بلکه روزی است که این بخش عظیم از اردوی جهانی کار، با صدای رسا، اعتراض حق طلبانهی خود را به گوش جهانیان میرسانند و در صفوف فشردهی خود و هم پیمانانشان، علیه حق کشیها به خیابان میآیند.
اول ماه مه، روز اتحاد پرشور و مهر آمیزی است که مژدهی پیروزی و استقرار برابری، برادری و انسانیت را به جهانیان میدهدو همچنان به وفاق و اتحاد عمل همه گروهبندی های نیروی کار و زحمت درپیکار وکاردست می یازد تا به هم گرایند و کارنامه بزرگی و پُرصلابتی ازقدرت خود در برابر چرخه سرمایه را به حرکت درآورند!
اصلیترین و مهمترین پیام اول ماه مه، روز جهانی کارگر، همبستگی طبقاتی لایه های گوناگون تودهی کارگران، صرف نظر از تعلقات جنسیتی، مذهبی و قومی، زبانی به عنوان یک طبقهی واحد است. در این روز، همه این رودررویی ها درسطح جهان، بین نیروی کار در برابر سرمایه،مبارزه بین طبقاتاستثمارزده و استثمارگر، بین طبقات محکوم و حاکم درمدارج گوناگون تکامل اجتماعی است و همه این نیروها و شبه عوامل آنها ، تلاش دارند خیابان ها را به اشتغال خود درآورند!
درایران یکی ازعوامل مخرب پیش روی جنبش کارگری کشورما، وجود تشکیلات شبه فاشیستی و امنیتی «خانه کارگر» است که طی همه این سالها،ازبالاوکنترل شده به عنوان کارگزارحاکمیت درون جنبش کارگری، به عنوان تشکل شبه کارگری و امنیتی، همواره بر متن سرکوب حق تشکل مستقل کارگری، در برابر خواست کارگران، ایستاده است. این جماعت «خانه کارگر»ی با بازوی تبلیغاتیاش علیرضا محجوب (دبیر کل مادامالعمر این خانه کذایی) با بکارگیری اهرم خبری گسترده خبرگزاری ایلنا و حسن صادقی (رئیس اتحادیهی خودخواندهی پیشکسوتان جامعهی کارگری) که نخود هر آشی میشوند تا قوای مستقل کارگران و امر همگرایی و همبستگی تودهی وسیع کارگران را بهم بزنند.
یادمان نرفته، همین جماعت خانه کارگریها به مجرد این که پس از پایان دورهی دولت احمدی نژاد، امکان برگزاری راه پیمایی در روز اول ماه مه را به دست آوردند، با حمله به کارگران افغانستانی و طرح شعارهای نژادپرستانه، بین صفوف کارگران شکاف انداختند. انجام این امر یعنی به نمایش گذاشتن درهم شکستن همبستگی نیروی کار، به مثابه اصلیترین وظیفهی این نیروی شبه کارگری در اول ماه مه بود که همگان شاهدش بودیم و ما همان موقع، انتقادات سخت خود را در برابر این نمایش ضد انسانی منتشر ساختیم!
برای سال ۱۴۰۱ و در آستانهی اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت) روزجهانی کارگر، همین جماعت تدارک بالماسکهی هفتهی کارگر را در دستور کار خود قرار دادند. در خبرها آمده است: «صبح روز دوشنبه (بیست و سوم اسفندماه) نخستین جلسه ستاد هماهنگی بزرگداشت هفته کارگر در سالن اجتماعات روزنامه کاروکارگر باحضوراعضای مرکزیت تشکل خانه کارگرجمهوری اسلامی به ریاست علیرضا محجوب برگزار شد» درهمین نشست علیرضا محجوب افاضه میفرماید: «… بسیار اهمیت دارد که در جلسات ستاد و همچنین در مرحله برگزاری، از همه تشکلهای کارگری دعوت شود تا مشارکت پررنگ و موثری داشته و حضور یابند»*
پرسش اساسی این است مراد دبیر کل از عبارت «باید از همه تشکل های کارگری دعوت شود» چیست و کدام تشکلها، مدنظراست ؟ آیا سراغ تشکلهای مستقل شورای فرهنگیان و نمایندگان کانونهای صنفی فرهنگیان و سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکرهفت تپه، کمیته هماهنگی، کمیته پیگری، پرشمار تشکلهای بازنشستگان، نهادهای متشکل زنان، پرستاران و بهیاران و… دیگران هم که روی استقلال عمل خود پای میفشارند،خواند رفت و آنان را درتیر رس خود دارد؟ یا برای ایشان درب بر روی همان پاشنهی خودی و غیرخودی نیروها در جامعهی کارگری میچرخد؟ طبقهی مزد و حقوق بگیران جامعه را به شقوقی خود خواسته نامگزاری و تقسیم می کند و تشکلهای مورد نظرشان درواقع عوامل شوراهای اسلامی، انجمنهای اسلامی کارگران و حراست است.تشکلاتی که ربطی به کارگران ومنافع آنها ندارند. این دارودسته در تمام این سالها و آنچه درسیمای سال ۱۴۰۰ دیدیم نشان داده جز منفعت خود و حفظ دفتر و دستک «خانه کارگر» و جیرخواران ریزودرشت آن، به هیچ نیروی مطالبهگر جامعهی کارگری اعم از بازنشستگان،زنان،پرستاران وفرهنگیان،فعالین سندیکایی و کمیتههای اقدام موجود درجامعه نمینگرد.
به موازات مانع تراشی و تفرقه افکنیهای خانهی کارگریها، در پی شدت تحرکات و مطالبهگری فرهنگیان در سال گذشته، دستگاه امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) فعالین فرهنگی را احضار و در اتاق بازجویی، با تهدید و یا تطمیع و… خاموش میسازد و همینطور از آنها میخواهند که با دیگر فعالان مستقل و صادق، مقابله کرده، مانع از برگزاری تجمعات و مطالبهگری جامعهی فرهنگیان شوند. متاسفانه تعداد اندکی از فعالین سابق فرهنگی نیز تن به این توطئه داده و در گروهها و شبکههای اجتماعی مجازی فعالان فرهنگی، سعی در تخریب چهرههای موجه میکنند و کار را به جایی رسانده که مطالبهی اجرای قوانین را نیز تند روی جا میزنند و… بدین ترتیب با ایجاد این دودستگی جلوی پیشروی جنبش مستقل فرهنگیان و راه پیشروی آنان را سد میکنند. این مجموعه از همان دست تاکتیک های پوسیده و نخ نمای حکومت است که تا به امروز راه به جایی نبرده است!
چنانکه دربارهی نقش تشکلهای زرد و موازی خانهی کارگر اشاره شد. نیروهای امنیتی نیز با نفوذ در تشکلها، خط خود را پیش میبرند، اینها دو هدف دارند، از یک سو تدارک تشکیلات زردی موسوم به «سندیکای فرهنگیان» را در برابر «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان» میبینند؛ همان کاری که پیشتر با علم کردن امثال «سعید ترابیان»ها و «حسین میرزایی»ها علیه شندیکای واحد با جعل نام آن ساخت سندیکای زرد و وابسته خواستند کنند اما در عمل هیچ غلطی نتوانستند بکنند؛ و از سوی دیگر با پیش انداختن و دخالت در انتخابات کانونهای صنفی، نظیر آنچه در گیلان انجام آنرا به عهدهی استانداری گذاشتهاند، درصددند که استقلال و ابتکار عمل را از نیروهای مترقی تشکیلات فرهنگیان گرفته و در کنترل خود درآورند.
اما نمیتوان به همین راحتی فرهنگیان و طبقهی کارگر و سازمانگران نام آشنای آن همچون «عزیز قاسم زاده رودسری» و… را دیگر بار با توطئه و نام مهرهها ی خود گماشته کنار گذاشته یا کمرنگ کنند. برعکس باید با نام «شورای فرهنگیان» و راه یافتن به درون نیروی عظیم فرهنگیان آگاه و مسئول در گیلان، و با نقب زدن به درون آنان به شکستشان کشانید!
تودهی کارگران و نیروی وسیع معلمان طی دو روز یازدهم و دوازدهم اردیبهشت فرصت لازم و ضروری مییابند که با یکی شدن و به خیابان آمدن، به فعالیت فریفتگانی که به اشکال مختلف توسط امنیتیها تهدید و احیاناً تطمیع شده و در صفوف متشکل لایههای کارگران و معلمان در سراسر کشور مانع تراشی و تفرقه افکنی کنند، پایان دهند. مخرج مشترک همهی ادعاهای تا حال طرح شده و هزینهسازی «خانه کارگر» جز مصارف خودی که یاد شد، هیچ منفعتی برای هیچ نیروی متشکل بافت کارگری جامعه ایران ندارد و برای افشای کارکرد امنیتی آن که تنها ایجاد تفرقه در صفوف متشکل کارگران و معلمان طی روزهای یازدهم و دوازدهم اردیبهشت،معنا می یابد، باید با قدرت به میدان آمد.
حاصل بحثهای طرح شدهام این است:امروزجامعه مادرسطح تمامیت جغرافیای کشور،بابرآمد برزگ ونسبتا سراسری درحال شکوفایی دربرابر کلیت نظام،درمتن شکاف درونی بالایی ها ازیکطرف و وخامت همه جانبه اوضاع اقتصادی- اجتماعی از طرف دیگرمواجه است. این مجموعه زمینه مناسبی برای پیشروی جنبش های مطالباتی فراهم می آورد. دروضعیت موجود وگذرازمطالبات بی پاسخ مانده از سالهای گذشته تا سال ۱۴۰۰ ودشواری شرایط کرونایی در موجودیت کلیت طبقه مزدو حقوق بگیردرتمامیت سیاست های تاکنونی بوجود آورده، در سال جدید، خاصه در مقطع روز جهانی کارگر (اول ماه مه) و روزمعلم،جنبشهای مطالباتی زنان، پرستاران، بهیاران، بازنشستگان، معلمان و کارگران، یعنی همهی مزدوحقوق بگیران، درهمسوئی با اعتراضات و عمل متحدانه و چشمگیر و هماهنگ یکدیگر میتوانند رسالت تاریخی خود را در پیوند با هم و در ارتباط منظم تشکل های مستقل صنفی خود، حول پایهایترین مطالبات و خواستهای مشترک مانند دفاع از حق تشکل و اعتصاب ، تجمعات آزادو درمان عمومی و تحصیل رایگان و حداقل مزدبرپایه تورم نقطه به نقطه و بالای خط فقر، تا رتبه بندی و همسان سازی و بازپس گیری اندوختهی صندوقهای تامین اجتماعی و صندوق ذخیرهی فرهنگیان و پایان بخشیدن به احضارها و بازداشتها و آزادی همهی زندانیان عقیدتی و سیاسی و… پیگرفته و قدرتمندتر خواهند توانست حکومت و دولت و کارفرماهایشان را به تمکین خواستههایشان وادارند! باید از همین امروز به تبلیغات گستردهای دست زد تا بتوان این روزها را به همراهی و همبستگی صف مستقل اکثریت عظیم نیروهای مطالبهگر جامعه، در میدان ماند، گرد هم آمد، بازو در بازوی هم نمود و برای پیشروی و عقب نشینی ننمودن، همهی قدرتمان را در کف خیابان به نمایش بگذاریم.
* بخش نخست این مطلب را میتوانید در سایت روزشمارجنبش کارگری بخوانید:
http://karegari.com/maghalat/2022/03/29/Aval_Maj_1401_1.pdf
* سایت خبرگزاری ایلنا، برگزاری اولین جلسه ستاد بزرگداشت هفته کارگر، ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1208282
یادداشت کارگری هفته:
به استقبال اول ماه مه۱۴۰۱بشتابیم !(بخش سوم)
روزکارگروروزمعلم (۱۱و۱۲اردیبهشت ) امسال را به روزاعتراض سراسری وعمومی کارگران و معلمان بدل نماییم!.
امیرجواهری لنگرودی
اول ماه مه سال۱۴۰۱ در راه است!
آیا میتوان از شکلگیری تاریخی روز اول ماه مه و مبارزۀ آن آموخت؟!
اول ماه مه،(۱۱اردیبهشت) روزجهانی همبستگی کارگران ازراه می رسد. این روزی است که کارگران آنرابا ریختن خون خود بنیاد نهاده اند. اما فکر بزرگذاشت روز اول مه چگونه آغازشد؟ *
درواقع «فکر ارزشمند پیشنهاد روزی برای بزرگداشت کارگران، با هدف رسيدن به هشت ساعت کار در روز، نخستين بار در استراليا مطرح شد. کارگران استراليا در سال ۱۸۵۶ تصميم گرفتند که روزی را با هدف تقلیل زمان کار با رسيدن به هشت ساعت در روز سازماندهی کنند، در اين روز محل کار خود را ترک و به گردهم آیی و جشن بپردازند. تصميم گرفته شد که روز ٢١ آوريل چنين روزی باشد. در آغاز کارگران استراليايی قصد اختصاص چنین روزی را فقط برای یک سال داشتند. اما همان بزرگداشت نخستين چنان تأثير عميقی بر تودههای کارگر استراليا گذاشت و پيامدهای مشوقانه و تبليغاتی فراوانی داشت که تصميم گرفته شد چنين بزرگداشتی در سالهای بعد نيز تکرار شود.
به راستی چه چيزی میتوانست مانند دستکشیدن داوطلبانه از کار، شجاعت بيشتر و ايمان قويتری را در ميان تودههای طبقۀ کارگربه وجود آورد؟ چه چيزی میتوانست به اين بردگان دائمی کارخانه و کارگاه، اشتیاق بیشتری را برای همراهی و اتحاد ایجاد کند؟ به همین دلیل بهزودی انديشهٔ يک روز برای بزرگداشت کارگران پذيرفته شد، از استراليا به کشورهای ديگر رفت و سراسر کارگران دنیا را دربرگرفت.
اولين کارگرانی که شيوهٔ کارگران استراليا را اجرا کردند کارگران ايالات متحده آمريکا بودند. در سال۱۸۸۶ روز اول ماه مه بهعنوان روز تعطیل کاری اعلام شد. در آنروز ٢٠٠ هزار کارگر دست از کار کشيده و با شرکت در تظاهرات خواستار اعلام هشت ساعت کار در هر روز شدند. پس از آن روز نیز سرکوب حکومت۱ مانع از آن شد که کارگران بتوانند بار ديگر چنين مراسمی را برگزار نمايند. اما در سال ١٨٨٨ کارگران مصمم بار ديگر اعلام کردند که در روز اول ماه مه سال بعد چنين بزرگداشتی را برگزار میکنند.
درخلال اين مدت جنبش کارگری اروپا نيز تکامل يافته و پوياتر شده بود. اين جنبش توانسته بود در کنگرۀ بينالمللی کارگری سال ١٨٨٩ به نقطهٔ اوج خود برسد. در اين کنگره که ۴۰۰ نماينده کارگران را گردهم آورده بود، هشت ساعتِ کاری در هر روز در اولویت تصمیمات قرار گرفت. لاوين، يکی از نمايندگان سنديکای کارگری فرانسه از شهر بوردو، پيشنهاد کرد که برای تحقق اين خواسته، روزی بهعنوان روز تعطيل عمومی کارگران اعلام شود. در پی اين پيشنهاد، نمايندگان کارگران ايالات متحده آمريکا گفتند رفقای آنان تصميم گرفتهاند که روز اول ماه مه را بهعنوان چنين روزی اعلام کنند، کنگره نیز تصميم گرفت که اين روز را بهعنوان روز تعطيل عمومی کارگری اعلام نمايد.
به واقع اين بارنيز، مانند ٣٠ سال پيش ازآن دراستراليا، خواست کارگران عملاً مختص به يک دوره بود. تصميم کنگره آن بود که کارگران تمامی جهان روز اول ماه مه ١٨٩٠ برای مطالبۀ هشت ساعت کار روزانه، دست از کار کشيده و تظاهرات کنند و بنا نبود که اين عمل در سالهای بعد نيز تکرار گردد. پيشبينی نمیشد که این پیشنهاد چهقدر موفق خواهد شد و بین کارگران جهان مقبولیت مییابد؛ اما کافی بود که بزرگداشت روز اول ماه مه يک بار در سال ١٨٩٠ برگزار شود تا همه به اين جمعبندی برسند که اين بزرگداشت بايد سالانه و هميشگی باشد.
روز اول ماه مه نخست به دلیل مطالبۀ هشت ساعت کار روزانه بود؛ اما کارگران پس از دستيابی به اين خواسته نيز دست از بزرگداشت اين روز نخواهند کشيد. تا زمانیکه مبارزهٔ کارگران عليه سرمايهداری و دولتهای نمايندۀ آن ادامه دارد، تا زمانيکه خواستههايی از کارگران باقی است که بايد به تحقق درآيند، بزرگداشت اين روز در هر سال، مطالبۀ اين خواستهها خواهد بود. اما حتی زمانی که دوران بهتری فرارسد و طبقۀ کارگر در تمامی جهان به آزادی خود دست يافته باشد، حتی در آن زمان هم بدون شک بشريت به ياد مبارزات و جانبازیهای گذشته، به بزرگداشت روز اول ماه مه خواهد پرداخت.»
سرانجام در چهار ژوئیه ۱۸۸۹، یعنی ۱۳۳ سال پیش، کنگرۀ بین المللی کارگران در پاریس، با پیشنهاد نمایندۀ امریکا بوش، روز اول ماه مه را به عنوان بزرگذاشت یاد کارگران جان باختۀ شیکاگو، روزهمبستگی بین المللی کارگران اعلام نمود. بدین ترتیب روز کارگران جهان، بر شطی از خون آنان بنیاد گشت. رژیمهای ارتجاعی در ابتدای امر با برگزاری این روز در کشورهایشان مخالفت کردند. اما پافشاری کارگران، آنان را به عقب نشینی واداشت و ماه مه در کلیۀ کشورهای جهان روز همبستگی کارگران اعلام گردید.
بی شک چنین مبارزۀ تاریخی برای کارگران کشورما از ابتدای شکلگیری سطحی از پیدایش واحدهای تولیدی از سالهای ۱۳۰۰ به اینطرف سابقۀ تاریخی پر نشیب و فرازی را با خود یدک میکشد که بازتاباندن برگ و برگ اسناد آن، خود سیاهۀ پرشماری را پیش پای ما میگذارد.
چه میتوان کرد؟
امروز همچون گذشته، سیاست ضد کارگری قدرت حاکم درایران، طی بیش ازچهاردهه بعد از انقلاب بهمن، خاصه دردوره دشواررشد کووید ۱۹وگستردگی دوران کرونا و همچون نظام پیشین، همواره براساس تطمیع، تحمیق، تهدید و سرکوب، سرکوبگری فزونتر؛ دزدی، اختلاس و رشد بلا منازع مافیای در قدرت استوار بوده است.
اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) روزتجمیع همۀ نیروهای مطالبهگر و همگرایی حول حداقل اشتراکات آنان باید تلقی گردد تا «راهزن، آنچه را که ربوده، رها کند و در این نبرد نهایی همۀ نیروها به هم گرد آیند و این مبارزه را به سرانجامی واقعیتر رسانند». اگر این تجمیع (وحدت و تشکیلات) فراهم آید، در اینجا صحنۀ رودررویی بین نیروی کار و سرمایه، بین زحمتکش و چپاولگر، قدرت نمایی آرایش نیرو می انجامد و ادامه یورشهای خونین و تحمیل آن به کل حیات جامعه ممکن نمیگردد. امروز جنبش علنی رو به تزایدی راه افتاده و میرود که مسیر راهیابی خود را در علنیت این مبارزه پیدا کند؛ شاهد این ادعا: اعتصاب بزرگ و پرطنین کارگران پیمانی نفت – گاز و پتروشیمی در مقابل پیمانکاران به وسعت جغرافیای مناطق نفتی کشوروتداوم آن از خرداد سال ۱۴۰۰ به این سو و یازده حرکت سراسری معلمان طی سال گذشته وسایر تحرکات میدانی درون کشور، که پیشروی جنبش، پرقدرتتر و پرصلابتتری را، درتداوم مطالبات بی پاسخ مانده ازجانب حاکمیت را پیش روی خود داریم و به عبارتی آنچه در سال ۱۴۰۰ دیدیم و آنچه امروز پیش پای جامعه است، نشانۀ آشکار رو در روییهاست.
برای ما روشن است و باید بی تعارف گفت: خود کارگران دریافتهاند در شرایط کنونی با مشکل پراکندگی مواجهند و این مسئله خود هشداری است که علیرغم ادامه کاری و ازخود گذشتگی در مبارزه و علیرغم اعلام همبستگی وهمدلی آشکار و واقعی میان فعالان جنبشهای اجتماعی، بدون یک همکاری جدی و سازمانیافته و سراسری درمیان تمامی کارگران و زحمتکشان، دراساس آنان قادربه مقابله با سیاستهای ضد کارگری و تغییر شرایط موجود نخواهند بود. این دورۀ دشوار از طریق فرمان به ما بپیوندید تا شما را از طریق سازمان و حزب و ایدئولوژی واحد رستگار گردانیم، یا اینکه پاسخگویی به نیازهای جنبش کارگری و مطالباتی در محور تلاش برای شکل دادن به این و آن آلترناتیو به سرآمده تعریف می گردد. در مقابل این جایگزینی از بالا، اساس کار ما، پیوند همۀ نیروهای داخل و خارج برای تقویت همفکریها وگسترش مراودۀ فکری و داد و دهش گستردهتربرای پیشبرد مبارزۀ فزونتر میدانی در خود میدان رخدادهاست.
در اساس از یک سو، شیوۀ کار توامان ما باید برپایۀ تبلیغات سازماندهی محور و از سوی دیگر، این سازماندهی باید معطوف به خود اردوی پرشمار کار در سیالیت مبارزهای باشد که خود کارگران و زحمتکشان اسباب رزم آنرا فراهم آورده باشند واین آن نکتۀ مهمی است که باید در سال ۱۴۰۱ اساس کار باشد.
ما معتقدیم در شرایط حاضر یک حزب بزرگ بر پایۀ مطالبات بی پاسخ مانده، به شکل خود بخودی، که بتواند همۀ نیروهای اجتماعی موجود را متحد بکند، در اساس وجود ندارد، بنابراین لازم است که برای متمرکز شدن بر این پراکندگی و تفرق موجود، وسعت بخشیدن به عنصرهمبستگیها، همپوشانیها، همصداییهای تمامی لایههای نیروی کار در مضمون همگراییهای وسیع و موردی، بر پایۀ فصل مشترکات موجود میان بخشهای مختلف کارگران- کارمندان و مزدبگیران، معلمان، بازنشستگان، زنان، پرستاران، بهیاران، دانشجویان و بیکاران، بیش از پیش ضرورت پیدا میکند که در بخش اول یادداشتم با تاکید یاد آورگشتم*.
اعتصاب بزرگ سراسری کارگران پروژهای نفت و گاز و پتروشیمی پالایشگاههای درون کشور را باید به تداوم درآمیزی نّه پرطنین مردم به هستی مالکیت چپاولگر موجود و مافیای درقدرت و گزینش قاضی مرگ بر رأس دستگاه اجرایی دولت و نمایش حرکتهای کف خیابان و حرکات میدانی مبدل نمود. درهم آمیزی سطوح مختلف اعتراضات درحرکتهای کف خیابان، راه اعمال قدرت و پیشروی طبقۀ ما است. به موازات آن نیاز به همگرایی جنبشهای اجتماعی و لایههای گوناگون معترض طبقۀ کارگر و حقانیت بخشیدن به استقلال جنبش محیط کار الزامی است. صدور بیانیههای شعاری، جعلی و اطلاعیههای قالبی به نام طبقۀ کارگر و به نیابت از کارگران تلاشگر پروژهای و یا کارگران اعتصابی پیمانی نفت، با هدف مصادرۀ اعتبار اعتصابات به نفع حزب، سازمان و یا جناح سیاسی ورشکستۀ معینی، کاری ناشایست و به زیان کارگران اعتصابی و مخدوش کردن این صف مبارزاتی است.
آنچه در سال ۱۴۰۰ دیدیم و آنچه امروزپیش پای جامعه است، نشانۀ آشکار رودرروییها را به نمایش میگذارند. ضرورت پیوند جمعی و تقویت همگرایی در عمل، نه وظیفهای در میان وظائف دیگر، بلکه حلقۀ اصلی کار سازماندهی در جامعه و در بین کارگران و زحمتکشان است. بدون هماهنگی و رفتن به سوی ایجاد نهادهای همکاری و سراسری برای هدایت مشترک جنبشهای مطالباتی، قدرت این حرکات شجاعانه و پیگیر اعتراضی – مطالباتی به هدر میرود و راه برای سرکوب آنها هموارتر میشود. تلاش برای همگرایی میان مبارزات پراکنده و گسترش همبستگی این مبارزات در سال پیشرو، ضرورتی فوری و حیاتی خواهدبود.پاسخگوی به این ضرورت در آستانۀ روز جهانی کارگر (۱۱اردیبهشت) روز معلم (۱۲ اردیبهشت) بیش ازهر موقع خود را نشان میدهد.
امروز درهم شکستن تردیدها در ناکارآمدی نظام، با پیشروی جنبش مطالباتی که صدایش از هر سو شنیده میشود تعریف میگردد و اول ماه مه (۱۱اردیبهشت) امسال میبایست با قدرت بیشتر از پیش پا پیش بگذارد. من بارها به قلم آوردم، هیچ نیرویی به تنهایی فاعل این مبارزه نخواهد بود؛ بلکه چنانچه همۀ نیروهای مطالبهگر، که برای دفاع از آزادی و برابری حیات و حرمت زندگی از یوغ بردگی کارمزدی مبارزه میکنند، چنانچه به شکل توامان برنامه ریزی نمایند و یکی گردند و سازماندهی حرکت میدانی کار بر پایۀ حداقلها، مبنای کار قرار گیرد، تا حدی نتایج مطلوب فراهم میآید.
باید با صدای بلند یاد کرد؛ انجام تظاهرات اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) همان طور که در سال گذشته شاهد بودیم، در کشوری مانند ایران، که در ظرف اختناق سیاسی شدید و بی مانندی به سر میبرد، علیرغم شرایط کرونایی حاکم، در تهران، کردستان و جنوب ایران به شکلی خود را نمایاند و در نوع خود عملی خارق العاده بود. اما امروز هیچ حرکتی را نباید با آغاز دورۀ گذشتهاش سنجید. علیرغم تهاجم به تجمع اول ماه مه (۱۱اردیبهشت) سال گذشته، در طی سال، ما شاهد صدها تجمع بزرگ وگاه سراسری جنبش معلمان بودیم. ما در کنار شکستها،عقب نشینیها، سرکوب گریها، شاهد پیروزهایی هم بودیم. نباید یادمان برود در شرایط امروز، هر سطح پیروزی تنها در سایۀ اتحاد، اتفاق تمامیت اردوی میلیونی کار به دست میآید و ادامۀ همین وحدت است که میتواند هدف نهاییتری از پیشروی را میسر نماید.
شرارههای سرخ اول ماه مه (۱۱اردیبهشت)، روزهمبستگی کارگران، نه تنها در میادین، خیابانها، کوچه و پس کوچهها و محلات کارگری و حاشیۀ شهر که زحمتکشان درکنارهم میزیند، بلکه در شرایط فعلی لازم است به درون تمامی نیروهای مطالبهگر راه یابد. باید به سوی هم بشتابیم و آغوش بگشاییم . فرصت زیادی نیست. ..
…هرچند اکنون به وضوح نمیتوانیم شادی کنیم
و نمیتوانیم درآرامش به سوی هدفهای نجیب خویش گام برداریم
با این همه، ما خداوند سرنوشت خویشیم، بهاریم، جوانی هستیم، سپیده دمیم!
و نخستین روز مه، روز ماست، از آن ِ ماست *
منبع:
* بزرگداشت روز اول مه چگونه آغاز شد؟ بازنشر یادداشتی از رزا لوکزامبورگ به مناسبت روز جهانی کارگر از شمارۀ ۲۵ ماهنامۀ گيلانˇاؤجا
https://awjamag.blog.ir/post/36
* « … اگر فعالان ما در زندانند. اگر کنشگران خیابانی ما احضارمیشوند، اگر همسانسازی برای سطوح مختلف نیروهای اجتماعی خواست مشترکی است و اگر امر بالا بردن دستمزد بر پایهی نرخ تورم نقطه به نقطه و گرانی سبدمعیشت زندگی، دشواری امنیت شغلی، بازگشت برسرکارکارگران اخراجی، خواستهای اساسی و مشترک همهی مزد و حقوق بگیران جامعهی هشتاد و پنج میلیونی ما است، لذا پاسخگویی به همهی این مطالبات یا همهی این دردهای مشترک، هرگز جداجدا درمان نمیشود! و دست یابی به این همهی مطالبات مشترک، بدون رزم مشترک، ممکن نیست!» از یادداشت: به استقبال اول ماه مه ۱۰۴۱ بشتابیم! (بخش اول(
http://karegari.com/maghalat/2022/03/29/Aval_Maj_1401_1.pdf
* کتاب جمعه، شماره۳۳ ، اردیبهشت ۱۳۵۹، ص۲۵