نقش بنی صدر در گنجاندن اصل “ولایت فقیه” در قانون اساسی و سرکوب و کشتار مخالفین

بنی صدر در جلسه مجلس خبرگان هتگام رای گیری برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی  

حال که از درگذشت بنی صدر زمانی  گذشته و دسته جات رنگارنگ عزاداران همیشه در صحنه و دلداده گان “انقلاب اسلامی” در هجرت، برخی از شاخه های جبهه ملی، چپ های “دمکرات” شده، و شاخه های مختلف “خط امام” داستانسرایی ها و ستایش های بی پایه و اساس شان از بنی صدر خاموشی گرفته، بررسی عملکردهای بنی صدر حداقل برای ثبت در تاریخ و آگاهی نسل های آینده، آموزنده خواهد بود. نمونه های زیر تنها برخی ازعملکردهای مهم و فاجعه باربنی صدر است.

یک: بنی صدر از جمله افرادی بود که در جلسه مجلس خبرگان به رهبری بهشتی برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، رای مثبت داد. از ۶۰ نماینده !! موجود در این جلسه مجلس خبرگان !! یک تن غایب ( طالقانی) دو رای ممتنع، شش رای مخالف (از جمله موحدی کرمانی ومجتهد شبستری) و ۵۱ تن از ۵۹ نماینده !! از جمله بنی صدر، رای مثبت دادند. در این جلسه که ویدیو آن موجود هست، بهشتی مخالفان را با داد و فریاد تهدید میکند و اعلام میکند که مخالفان برخیزند. (در عکس بالا شاهد برپا خواستن سه نمانیده و نشستن بنی صدر بعنوان موافق هستیم)

دو: بنی صدر بعنوان فرزند امام همچون یزدی؛ قطب زاده، بازرگان، و صد ها شیفته گان انقلاب اسلامی به رهبری خمینی هیچگاه کلامی از نقش رهبران کشورهای امپریالیستی در وادار کردن ارتش شاهنشاهی به تسلیم در راستای بقدرت رساندن مسلمین ناب محمدی به زبان نیاورده اند. حتی زمانی که اعدام شدند، تحقیر و تهدید شدند، و یا از قدرت به پائین کشیده شدند. 

نکته: دانایی فر تنها شخص بین این افراد است که اعلام کرد: بقدرت رساندن خمینی و مقلدانش تنها برای سرکوب و نابودی نیروهای ضد سرمایه داری بود.

سه: در کشتار رهبران ترکمن صحرا بدست محسن رفیق دوست، بنی صدر با خمینی همصدا شد که “اینان خود، خود را شکنجه میکنند و میکشند” (نقل بمعنی)

چهار: موضوع بازنکردن بند پوتین ها تا سرکوب گسترده مردم کردستان هنوز که هنوز است در گوش مردم آن دیار و خانواده های کشته شده گان سنگینی کرده و آزارشان میدهد.

پنج: امت حزب الله همیشه در صحنه کتاب اقتصاد بنی صدر را که گویا تشریح اقتصادی اسلامی-توحیدی بود را در مقابل دانشگاه ها بخصوص آنجاهای که بنی صدر مرتب و روزانه سخنرانی میکرد، میفروختند و ادعا میکردند که بنی صدر تز دکتری اش را در یک میکروفیش قرار داده و همواره با خود همراه دارد تا کسی به تئوری های درخشان او دسترسی پیدا نکند. بر طبق این ادعا، قاعدتا میباید بنی صدر بخاطر تحویل ندادن تز دکتری اش و تائید آن از طرف دانشگاه، فاقد مدرک دکتری باشد. که این خود سنگ بنای داشتن لقب “دکتر” بدون داشتن مدرک در جمهوری اسلامی شد و در پی آن تمامی رهبران درجه یک و دو و سه رژیم که حتی مدرک دیپلم را ندارند، دکتر خطاب شده ومدرک دکتری برای خود جعل میکنند.

شش: از جمله تئوری مشعشانه اقتصاد توحیدی، چاپ پول بدون پشتوانه بود که در جمهوری اسلامی به یک اصل بدل شد تا جائی که دلار هفت تومانی به بیست وهفت هزارتومانی تبدیل شد.

هفت: در همان روزهای اولیه بعد از بهمن ۵۷، دسته جات اوباش حزب الله در خیابان ها راه می افتادند و نعره میزدند که “روزنامه آینده گان تعطیل باید گردد- روزنامه بنی صدر ایجاد باید گردد” و چندان زمانی نگذشت که این خواست به حقیقت پیوست و روزنامه “انقلاب اسلامی” بنی صدر جانشین روزنامه آینده گان با تمامی امکانات آن شد.

هشت: در اردی بهشت ۵۹ بنی صدر بر دوش اوباش حزب الله به دانشگاه یورش برد و دهها دانشجو بدست حامیان بنی صدر در دانشگاهای ایران کشته شدند، هزاران استاد و دانشجو تصفبه شدند، دانشگاه ها برای مدتها بسته شد تا تئوری بنی صدر-سروش- زیبا کلام و غیره در اسلامی کردن دانشگاه ها جامعه عمل بپوشد.

نه: بنی صدر تا آخر عمر و هوادارانش تا به امروز در مورد مسئله مو های زن و اشعه منتشر شده از آن لکنت زبان گرفته، به بی ربط گویی، حاشا کردن و یا دچار فراموشی شده اند.

ده: تکیه کلام ” نه از عشق حسین بلکه از بخل به یزید” چنین میکنم از اصطلاح های رایج مسلمین ناب محمدی است. بنظر میاید شهادت بنی صدر در دادگاه کشتار رهبران کرد بیشتر ناشی از این اصطلاح باشد تا خواست های انسانی. در اینمورد میشود گفت که نه “اخترام و عشق و علاقه” به رهبران کرد بلکه تنها به خاطر ضدیت با رقیبان تروریستی اش که او را ازرئیس جمهوری خلع کرده بودند، صورت گرفت. چرا که بنی صدر تا مغز استخوان ضد نیروها و شخصیت های ملی، دمکرات و چپ بود.

یازده: بارها و بارها از زبان بنی صدر و طرفدارانش شنیده شده که او رئیس جمهور قانونی ایران بوده و علیه او کودتا شده است. ولی هیچگاه مشخص نکرده اند کسی که ولایت فقیه را قبول دارد و سعی در گنجاندن آن در قانونی اساسی کرده و مقلد امام هست، بنابراین بعنوان یک شخص صغیر قاعدتا میباید هر آنچه که ولی فقیه اش خواسته و امر کرده را بدون کم و کاست اجرا کند و دم نیاورد. ولی فقیه (نه مردم ایران که حتی یکدرصد آنها هم بنی صدر را نمی شناختند) او را رئیس جمهور کرد و سپس او را از رئیس جمهوری خلع کرد. طبق باورهای بنی صدر هیچ ایرادی به این عمل ولی فقیه نیست و منطقن او میباید به خواست ولی فقیه اش لبیک بگوید. عمکرد بنی صدر در این مورد حکایت هم خر را خواستند و هم خرما را، می باشد..

نادر. ن    

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate