«جایگاه زن نمایانترین و گویاترین شاخص برای ارزیابی رژیم اجتماعی و سیاست دولت است. رهایی حقیقی زنان بدون جهش عمومی در اقتصاد و فرهنگ، بدون در هم شکستن واحد اقتصادی خانواده بورژوایی، بدون اقدام اجتماعی برای تهیه غذا و بدون آموزش قابل تصور نیست… پیش رفتن ممکن نیست اگر زن را پشت سر رها کنیم. زن، مادر ملت است. از بردگی زنان تعصبات و خرافات میرویند که بر کودکان نسل نو سایه میاندازد. و در تمامی منافذ آگاهی ملی ریشه میدوانند. بهترین و بنیادیترین مسیر مبارزه با خرافات مذهبی، توجه همهجانبه به مادر است. او را باید پرورش داد و روشن ساخت. » لئون تروتسکی ۱۹۳۸
برای مبارزه جهت رفع ستم از زنان و خشونت علیه زنان به پا خیزیم!
در آستانهٔ روز جهانی زن به ویژه در جوامعی نظیر ایران تحت حاکمیت یک رژیم سرمایه داری اسلامی ، باید توجه داشته باشیم که ستم بر زنان و اعمال نابرابری بر زنان با خشونت علیه زنان با خود نظام حاکم سرمایه داری پیوند خورده است. زیرا خشونت تنها به معنای تنبیه فیزیکی و جنسی زنان نیست، ریشههای خشونت علیه زنان و نابرابری آنان در پایگاههای اجتماعی و اقتصادی است که زن را همراه با وظایف طاقتفرسا و درعینحال در خانه و یا مشاغل کمدرآمد محصور ساخته و استقلال اقتصادی را از آنها سلب نموده است. امروزه ،مقوله خشونت علیه زنان مخصوصا در جوامع آسیایی نظیر ایران،از یک مسئله به بحران حاد تبدیل گشته است. به گفته منابع حکومتی جمهوری اسلامی، ۶۰تا ۶۶درصد از زنان ایران تحت خشونتهایی از حیث فیزیکی، جنسی، روانی و غیره قرار دارند. بحرانی که با تداوم پیشرفتهای سرمایهداری رو به افزایش است. و ستم و خشونتهای سیستماتیک و نهادینه شده در بطن جوامع سرمایهداری بیش از آنکه صرفاً برخاسته از مسألهای جنسی و فرا طبقاتی باشد، ریشه در روابط طبقاتی و مالکیت دارد. بدین ترتیب باید اذعان کرد خشونت پذیری زنان نه صرفاً برخاسته از غریزه و خصلت تاریخی بلکه تابع یادگیری انطباق با شرایط اجتماعی و تعاملات گروهی و اجتماعی است. یعنی در جریان معنایابی خشونت در فرایند تعاملات اجتماعی است که تقویت پرخاشگری و تسلیم و تمکین در برابر آن طبق نابرابری اراده طبقاتی صورت پذیرفته و با اعمال هر چه بیشتر این اراده و آمیختن آن به قدرت حکومتی و مردسالار، خشونت علیه زنان تثبیتشده و در صورت عدم اعتراضات زنان و گروههای حافظ منافع آنها استمرار خواهد یافت. خشونت علیه زنان توسط جوامع مردسالار در هر شکل و ماهیت آن، ریشه در تضادهای طبقاتی و بهخصوص طبقات شکلگرفته در عصر مدرنیتهی سرمایهداری دارد. تبعیض، از منابع و درعینحال مجوز اصلی خشونت علیه زنان است. تبعیضی که بهطور گسترده در تمام جوامع به چشم میخورد و مراکز اصلی آن را نیز میتوان نظامهای سرمایهداری با روبنای دینی مشاهده کرد. این امر نهتنها در سطح جامعه به چشم میخورد بلکه با حاکمیتها و قانونهای اساسی تدوینشده توسط آنها ، شکلی مشروع به آن بخشیده شده و زنان بهمثابه کالایی در تملک مردها قرار میگیرند. گرچه خشونتورزان در میان همهی طبقات پراکندهاند اما این در حالی است که تعقیب کیفری بیشتر متوجه زحمتکشان و طبقات پایین و متوسط میشود و تبلیغات حکومتی با تکیهبر آمارهای کورکورانه سعی در نشان دادن بیشترین درصد خشونت در این طبقات دارد. درحالیکه از ریشهیابی بروز این خشونت و تحقیق درباره سررشتههای اصلی آن سرباز میزند. اندک دستاوردهای زنان در جهت دموکراتیزه کردن این جوامع از طریق نهادها، تشکلها و حرکات تودهای نیز گاه توسط همین دستگاههای سرکوبگر در زمانهای بحران اقتصادی و بحرانهای سرمایهداری، در قالب عقبگردهای سیاسی تحمیلی، ناپدیدشده است. و تکرار همین امر در ادوار مختلف زمانی، مهر تأییدی بر تنها راه رهایی زنان، یعنی تلاش جهت رهایی از ستم طبقاتی است. از این روست که هرگونه برنامهریزی رفاهی بدون تمهید شرایط و سازوکارهای رادیکال رفع فقر و بیسوادی زنان از رفع و منع خشونت باز میماند و یا تنها در همان حالت نمادین خویش باقی میماند. از اینروست که مبارزه برای رفع ستم بر زنان با مبارزه علیه خشونت علیه زنان پیوند خورده است. اما، این ستم و خشونت نیز در پیوند با نظام سرمایه داری است که در جامعه ما حاکم است. در نهایت برای رفع تمامی ستم ها و خشونتها بر زنان باید تدارک سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار یک نظام سوسیالسیستی را برنامه ریزی کرد.
پیش به سوی مبارزه برای رفع ستم بر زنان!
پیش بهسوی مبارزه با خشونت علیه زنان!
پیش به سوی ایجاد تشکل مستقل زنان!
پیش به سوی تدارک سرنگونی نظام سرمایه داری!
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
مارس ۲۰۲۲ مطابق با اسفند ۱۴۰۰