جنگ در اروپای شرقی

جنگ در اروپای شرقی

نزدیک به ۳۰ سال است که پیمان اتلانتیک شمالی – ناتو (NATO) امپریالیسم روسیه را تهدید میکند. ناتو برخلاف توافق آنچه که بعد ازاضمحلال «پیمان ورشو» (Rat für Gegenseitige Hilfe)- شورای همکاری برای کمک متقابل – در سال ۱۹۹۰صورت گرقته بود نه تنها برچیده نشد بلکه حوزه نفوذ خود را گسترش داد. بعد از لهستان، جمهوری چک و مجارستان، یازده کشور دیگر هم به عضویت ناتو در آمدند. از سال ۲۰۰۸ گرجستان، اَُکرائین و بوسنی – هرتزیگوین در فهرست<نامزدهای> عضویت  قرارگرفتهاند.  بدین طریق بیش از ۱۵۰۰۰۰ سرباز ناتو در جبهه روسیه در حالت آمادهباش بوده و پایگاههای نظامی نوینی حول وحوش روسیه بنا کردهاند، همانطور که در ماههای اخیر درآلبانی و رومانی شاهد آن هستیم. در حال حاضرگروههای نظامی جدید و اسلحههای سنگین به جبهههای روسیه در لهستان، کشورهای بالتیک و  اکرائین ارسال میشوند.  همچنین  در دریای مدیترانه، دریای شرق و دریای سیاه، کشتیهای جنگی ناتو با آرایش نظامی تجمع کردهاند.

سا لهاست که رقابت مابین قدرتهای بزرگ امپریالیستی همراه با مبارزات سرسختانه اقتصادی جهت نفوذ به مناطق نومستعمراتی روز بروز با توسل به <عملیات تنبیهای>، <مجازات گمرکی> <تحریم>  و فشارهای دیپلماتیک شدیدتر میشود.دو قدرت بزرگ امپریالیستی (CHINA) و (USA) آشکارا در حوزه آسیائی اقیانوس آرام، جائیکه کانون خطر برافروختن شعلههای جنگ جهانی جدید است به مقابله با هم برخاستهاند. ولی درگیری در آسیای غربی و اروپای شرقی سالهاست که بصورت جنگهای نیابتی ادامه دارد. بحران جهانی اقتصادی که از سال ۲۰۱۹ در جریان است و اندک زمانی توسط اتخاذ تدابیرپزشکی جهت جلوگیری ازابتلا به مرض کرونا پوشانده شده بود، حال تمامی امپریالیستها را مجبور میکند که با توسل به سیاستهای توسعهطلبانه، تهاجمی وتصرف مناطق جدید و  کسب<بازار>  با سقوط نرخ سود – از جمله با ابزار نظامی مقابله کنند.

چهل سال است که در شرق اروپا قدرتهای بزرگ امپریالیستی – از یکطرف روسیه واز طرف دیگر آلمان، فرانسه، بریتانیای کبیر و از راه دور(USA)  برای حفظ و توسعه حوزه نفوذ درگیر مبارزهاند. برای آنها اتحادیه اروپا تنها وسیلهای است و نه یک قدرت مستقل امپریالیستی چون منافع معینی  این قدرتهای امپریالیستی را موقتا در کنار هم قرار دادهاست، همانطور که خروج بریتانیا نشان داد. دعوا بر سر نیروی کار ارزان و<بازار>فروش کالا بمعنای< داشتن قدرت خرید> و همچنین مواد خام و دستیابی به مواضع استراتژیک در اروپای شرقی است. نزدیک به ده سال   ما شاهد نفوذ امپریالیسم چین در اروپای شرقی هستیم. با ایجاد <جاده جدید ابریشم> چین نفوذ خود را بیش ازهمه در آسیای میانه ونیز در اروپای شرقی گسترش دادهاست. بیس از ۴۰۰ میلیارد یورو سرمایه صادراتی چین (FDI)  در این مدت در اروپا سرمایهگذاری شدهاست- همچنین دربریتانیای کبیر، سوئیس و آلمان. تقریبا ۲۰% از سرمایههای صادراتی در حوزه حمل ونقل است، بعنوان مثال چین بنادرمهمی را در یونان  خریده است. در فاصله مابین سالهای ۲۰۲۱-۲۰۲۰ مبلغ قابل توجهای در صربستان سرمایهگذاری شدهاست (۷/۱ میلیارد دلار) ونیز در کشورهای – ویژگراد – (Visegrad) – ویژگراد شهری است در اسلواکی که این گروه در آنجا تاسیس شدهاست – متشکل از مجارستان، لهستان، جمهوری چک و اسلاواکی (۲میلیارد دلار). همزمان اتحاد مابین روسیه وچین که در گذشته چیزی بیشتر از قرار دادهای اقتصادی نبود محکمتر میشود. با توجه به تهدید چین و روسیه از طرف ناتو این نزدیکی تبدیل به یک پیمان سیاسی و نظامی شدهاست.

اقتصاد روسیه از سالهای ۱۹۸۰(در ابتدا بخشی ار شوروی) درحال سقوط بود و ناچار میبایست  با قدرتگیری هرچه بیشتر< بلوک غرب> کشورهای تاکنون وابسته به خود<بلوک شرق> – مستعمرات نوین خود را در(RGW) به طرف مقابل واگذار نماید و بدین ترتیب با وجود قدرت نظامی بالاتر نفوذ اقتصادی آن هرچه بیشتر کاهش یافت و ازسال ۱۹۹۰ بورژوازی انحصاری بوروکراتیک توانست با یک تغییر رادیکال، دولت و ساختار اقتصادی حاکمیت خود را تثبیت نماید. اما سالهای طولانی برای این دگرگونی و رسیدن به اقتصاد <سنتی> سیستم امپریالیستی اروپای غربی، اروپای شرقی را در حوزه قبلی نفوذ سوسیال امپریالیسم شوروی بی ثبات نمود. وبدین ترتیب اتحادیه اروپا  توانست بانشان دادن  در باغ سبز به مردم کشورهای که دیگر سوسیالیستی نبودند آنها رابه بزیر سلطه خود بکشد.  

بدین ترتیب کشورهای اروپای غربی، بیش از همه امپریالیستهای بزرگ و همچنین کوچک مانند اتریش و( نیز هلند) توانستند به نفوذ کلان اقتصادی در کشورهای -RGW – (اروپای شرقی)  دست یابند. امروزه اتریش به یکی از مهمترین امپریالیست استثمارگر در پانزده کشورنیمه مستعمره اروپای شرقی تبدیل شده و حتی در۵ کشور در راس استثمارگران نوین قرار دارد. بخش مهمی ازسود کنسرنهای بزرگ اتریشی سالهای زیادی است که از ارزش اضافی  حاصله از کار کارگران بالکان و اروپای شرقی بدست میآید. سقوط اقتصادی کشورهای سابق (RGW) و(بخشی از کشورهای شوروی مانند کشورهای بالتیک و همچنین اکرائین، روسیه سفید و جمهوریهای قفقاز) از طرف امپریالیستهای اروپا نه تنها برای رژیمهای نومستعمراتی استثماری مورد استفاده قرار گرفت بلکه از این مناطق هرچه بیشتر برای تعرض نظامی بطرف مرزهای روسیه بکارگرفته شد . بعد از ۱۹۹۰ سال به سال کشورهای دیگری به عضویت ناتو درآمدند. در این رابطه امپریالیسم اتریش بطور موثر(در زمان وزیر امورخارجه (Mock) – موک- پروژه مسلحانه تجزیه یوگسلاوی را به کشورهای کوچک و وابسته به اتحادیه اروپا  به سرانجام رساند. بهمین دلیل اتریش دربخشی از این کشورها مرتبه اول را داراست و با سهمیه بالائی ارگردانهای نظامی و بخشا درسطح فرماندهی <دستههای صلح سازمان ملل متحد و ناتو> در بعضی از این کشورها نقش رهبری را داراست. با تضعیف آشکارامپریالیسم آمریکا( در جنگهای عراق،سوریه،افغانستان) و با قدرتیابی دوباره امپریالیسم روسیه مدت ده سال است که یک مقابله نظامی شدید و آشکارمابین  امپریالیسم غرب (ناتو) و روسیه نوخاسته و پر قدرت در جریان است.

هنگامیکه در سال ۲۰۰۸  بورژوازی کُمپرادور گرجستان به عضویت ناتو تشویق میشد، امپریالیسم روسیه این توسعهطلبی ناتو را مهار کرد و در آگوست همان سال به گرجستان وارد شد وتا نزدیکیهای پایتخت جلو آمد و بعد ازچند هفته ازآنجا خارج شد. 

اگردرابتدا برای امپریالیستهای غرب بظاهرتوسعه نفوذ خود در(چچن،گرجستان،ارمنستان،عراق،سوریه…) مطرح بود در ادامه آن منجر به درگیری آشکار در اکرائین شد. با کودتای فاشیستی «میدان»(Maidan) در کیف، روسیه به پشتیبانی از نیروهای ضد حامیان اتحادیه اروپا در- دونباس – (Donbas) برخاست و در عملیات< برگشت به وطن > کریمه(krim) را که اکثریت مردم آن روس هستند اشغال کرد. از آن زمان شرق اکرائین به منطقه جنگی و خط فاصل ثابتی  تبدیل شده که هیچگونه دورنمای <راه حل صلح آمیز> در آن قابل مشاهده نیست. در این نزاعها قدرتهای بزرگ امپریالیستی میکوشند با سوار شدن بر پشت خلقهای درگیر، منافع سیاسی و نظامی خود را تامین کنند. کوشش امپریالیسم غرب جهت  بیثبات کردن« روسیه سفید» و بدین ترتیب نزدیکتر شدن به مرزهای روسیه  باعث ایجاد  تشنج دیگری شد.  این کوشش نیروهای  ناتو و اسکان سکوهای پرتاب توپ و موشک که مرزهای روسیه را مستقیما تهدید میکنند- همانند کشورهای حوزه دریای بالتیک – لیتوانی،استونی و لتونی(که در سی سال گذشته بخشی از کشورهای شوروی بودند) – با مقاومت سرسختانه روسیه روبروشد. 

تا زمانیکه امپریالیسم وجود دارد، جنگ وجود خواهد داشت! این درسی است که تمامی نیروهای کمونیستی و دوستداران صلح از وقایع قرن بیستم کسب کردهاند. تا زمانیکه USA و قدرتهای بزرگ امپریالیستسی اروپای غربی تا اواخر قرن بیستم برتری خود را تقریبا به تمامی جهان تحمیل میکردند،  برای افراد سادهلوح چنین متصور بود که <صلح همیشگی> برقرار است ولی در ۲۰ سال گذشته وضعیت جهان کاملا تغییرکردهاست. امپریالیسم روسیه  ثبات یافته ، امپریالیسم نوین چین با گذار به قرن جدید با اعتماد به نفس بیشتری در صحنه سیاسی ظاهر میشود و در دهههای اخیر (کشورهای زیادی در جنوب شرقی و میانه آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را به نومستعمرات خود در آورده است). این روند تکاملی امروزه حاکی از آن است که ما با سرعت زیادی به <وضعیت معمول> امپریالیستی همانطور که از اواخر قرن ۱۹ و در قرن بیستم دست بالا را داشت نزدیک میشویم یعنی جنگ قدرتهای  بزرگ امپریالیستی در (ائتلافهای قابل تغییر) برای تسلط بر مناطق  جدید. این روند بخصوص برای اروپای شرقی قابل ذکراست.

جنگ آلمان و فرانسه در سال ۱۸۷۱ منجر به انقلاب پرولتاریائی و پاریس کمون شد. جنگ جهانی اول انقلاب پرولتاریائی ۱۹۱۷ در روسیه و قیامهای انقلابی پرولتاریائی در آلمان و اتریش – مجارستان ۱۹۱۸ را به با آورد. جنگ جهانی دوم با شکست فاشیسم هیتلری و ورود ارتش سرخ شوروی به برلین و وین پایان یافت.

جنگهای آینده مابین امپریالیستها هم تنها توسط انقلاب پرولتری قابل پیشگیریاند! جنگهای امپریالیستی بخودی خود اتفاق نمیافتند، آنها توسط صاحبان قدرت تدارک دیده، آغاز و رهبری میشوند تا منافع خود را در برابر رقبای منطقهای و جهانی بصورت قهربه اجراء در آورند. برای پیشبرد این امر آنها جبرا کارگران و تودههای مردم کشورهای خود را روانه جنگ میکنند. از چنین جنگهای تنها میتوان توسط  ایجاد یک جبهه وسیع ضد جنگ از نیروهای ضد امپریالیستی و انسانهای صلح طلب تحت رهبری طبقه کارگر جلوگیری کرد.  حاکمین <خودی> را تنها با قدرت جنبش تودهای و اعتصاب از دست زدن به جنگ و یا ادامه جنگ به عقبنشینی وادارکرد. اما: تا زمانیکه امپریالیسم وجود دارد جنگ هم وجود خواهد داشت. ازجنگ بزرگ آینده مابین قدرتهای امپریالیستی یا  یک انقلاب پرولتاریائی جلوگیری خواهد کرد ویا از درون آن انقلابی پرولتاریائی زاده خواهد شد.

با جنگهای امپریالیستی مقابله کنیم!   به جنگهای ناتو پایان دهید!  ما خواهان خروج اتریش از <پیمان همکاری با ناتو هستیم!>  سربازان ناتو به کشورتان برگردید !  آمریکائی به خانهات برگرد!   نابود باد ناتو!  قطع هرگونه پشتیبانی دولت اتریش ازجنگهای ناتو( قطع عبور هواپیماهای ناتو از فضای هوائی اتریش و نیز حمل و نقل ویا کمک رسانی به ناتو…)                              وین -۳/۳ /۲۰۲۲ 

اعلامیهای از:  بدیل  برای ایجاد  حزب کمونیست انقلابی(اتریش)

Stiftgasse 8, 1070 wien-iarkp.wordpress-ia.rkp2017@yahoo.com      آدری تماس:

ترجمه وتکثیر<یکی ازفعالین چپ در وین – اتریش >

Kontaktadresse: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, A-1070 Wien

email:shora.sam@gmail.com

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate