مکتوبات شبانه (مکتوب دوزادهم)

کار کارگر وانحصار خریدار

گفته می شد که طرح استثمار و ارزش اضافی از سوی مارکس  طرحی ضد حقوق بشری ست. دوکالا در بازار نه به اجبار که به اختیار معاوضه می شود یکی نیروی کارش را می فروشد(کارگر ) و دیگری این کالا را می خرد(سرمایه دار) و قیمت را دست ناپیدای بازار تعیین می کند.

اما جون رابینسون اقتصاد دان کلاسیک بر این باور نیست.  

جون رابینسون که بود

جون رابینسون در دانشگاه کمبریج، از همکاران جان مینارد کینز بود وکتاب نظریه عمومی کینز با همکاری جون رابینسون نوشته شده است .

رابینسون در کمبریج بانظریه آلفرد مارشال روبرو شد که می گفت :

عرضه و تقاضا به طور طبیعی به تعادل میرسند وبه کارگران دقیقاً مطابق ارزش مشارکتشان در تولید مزد پرداخته میشد و بازار گرایش طبیعی به رقابت دارد

رابینسون چارچوب اندیشۀ مارشال را وارونه کرد. او در سال ۱۹۳۳، در کتاب دورانسازش، یعنی اقتصاد رقابت ناقص استدلال میکند که مسئلۀ رقابت صرفاً به دوگانۀ رقابت کامل یا انحصار کامل تعلق ندارد.بازار رقابتی وضع طبیعی نیست، بلکه یک «حالت استثنائی» نادر است. «تعادلی» که در نهایت بازارها به آن میرسند تعادلی است که در آن بهبودهای پیشروندۀ موردنظر مارشال متوقف میشوند و بسیاری از نقایص نظامهای انحصاری آشکار میگردند.

مؤثرترین سلاح در دستگاه مفهومی رابینسون ایدۀ جدیدی بود که خود آن را «انحصارخریدار» مینامید

اگر برای کالایی فقط یک خریدار وجود داشته باشد، آن خریدار میتواند قیمت مطلوب خود را تحمیل کند.

کارگران بهعنوان کسانی که نیروی کار خود را میفروشند تقریباً همیشه در مواجه با کارفرمایان خود که خریدار نیروی کار آنها هستند، در وضعیت بهرهکشی انحصار خریدار قرار میگیرند

در مفهوم کلاسیک انحصار، اقتصاددانان و حقوقدانان اغلبْ اتحادیههای کارگری را موانعی غیرعادلانه بر سر راه رقابت میدانند. زیرا به جای اینکه کارفرمایان اختیار داشته باشند که بر سر استخدام تکتک کارگران آزادانه رقابت کنند، اتحادیهها کارفرمایان را مجبور میکنند که با یک کارتل وارد مذاکره شوند.در دهۀ ۱۹۲۰، اقتصاددان با نفوذ اتریشی، لودویگ فون میزس اظهار کرد که کل کارکرد اتحادیههای کارگری ممانعت از برقراری رقابت منصفانه بر سر دستمزد است که از طریق تهدید «خشونت بدوی» علیه اعتصابشکنان اعمال میشود.

اما در چارچوب نظری رابینسون، این اتحادیهها نیستند که بر سر راه رقابت در بازار کار ایجاد مشکل میکنند، بلکه ماهیت بازار کار ضدرقابتی است

رابینسون بر این باور بود که انحصار خریدار بیماری رایج بازار کار است و درمان آن اقدامات جبرانی پیوستهای در سراسر اقتصاد میطلبد.

 شاه آرمانی وسید جواد طباطبایی

سید جواد طباطبایی در کتاب خواجه نظام می نویسد :

با پایان عصر زرین فرهنگ ایران و مقارن یورش مغولان و جانشین شدن اندیشه سیاسی ایرانشهری با یاسای چنگیزی تحول اساسی در اندیشه سیاسی ایران پیدا شد و به تدریج نظریه سلطنت مطلقه جانشین شاه آرمانی شد .

 از این دوران ببعد است که سلطنت مطلقه به روالی معمول در ایران تبدیل می شود .

چند پرسش

۱اگر حمله اعراب را نقطه عطف دو دوران مهم در تاریخ ایران بدانیم  در این دو دوران منهای دوران تسلط مستقیم اعراب بر ایران براستی ما با پادشاهانی آرمانی روبرو بوده ایم و سلطنت مطلقه نبوده است از مادها بگیر تا هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان تا برسیم به خوارزمشاهیان.

۲چه اتفاقی با حمله مغولان در ساخت اقتصادی و اجتماعی می افتد که زمینه سلطنت مطلقه آماده می شود و پا سفت می کند تا دوران معاصر

۳آیا بررسی های تاریخی و مستندات تاریخی این ادعای طباطبایی را تایید می کند 

۴دسپوتیسم شرقی که مارکس برای توضیح حکومت های شرقی پیش می کشد دلایل اقتصادی و جغرافیایی دارد وبا حمله مغولان قابل توضیح نیست.

استبداد شرقی از ابتدا تا اکنون ماهیت قدرت در شرق بوده است .  

  ۵شاه آرمانی روبه سوی کدام شاه دارد

۶آیا شاه آرمانی همان شاه اسطوره ای ست.واگر چنین است مابازاء تاریخی  فریدون و کیخسرو  کیست.

انسان طراز نوین

انسان تا کنون به این پاسخ نرسیده است که چرا در طول سده های بسیارش نتوانسته است از دوگانه قدیس وشیطان خارج شود .ریشه این شکست و گسست در کجاست .

 این گسست در ذهن نمود کدام گسست درعین بوده است .

 چرا آدمی در طول تمامی این سده ها نتوانسته است دست از شرارت بردارد و مدام در جنگ بر علیه خود بوده است.ریشه این شرارت در کجاست.وچه زمانی آدمی از این کارهای احمقانه دست بر می دارد .وچرا آدمی این زندگی کوتاه را برای خود ودیگران به جهنم تبدیل کرده است و می کند.

 این نبرد بی امان انسان با انسان که از نبرد قابل با هابیل آغاز شده است کجا و کی پایان می پذیرد.

چرا در طول این هزاره های طولانی آدمی قادر نشده است به انسان از جنس وسنخ دیگری تبدیل شود .

چرا ادیان بزرگ و رسولان و فلاسفه و معلمین بزرگ اخلاق نتوانسته اند از انسان موجودی دیگر بیافرینند .

چرا انسان نتوانسته است در کلیت خود شکوفا شود آن شود که می خواهد .

چرا انسان با تمامی تلاش هایش موفق نشده است از دوگانه قدیس و شیطان رها شود.

 چرا انسان موفق نشده است حضور جلیل خود را در این جهان جشن بگیرد  و با خود و مادرش طبیعت به مهر باشد 

 چرا روح تاریک انسان به روشنایی نمی رسد و تاریک و تاریک تر می شود.

 آیا وقت آن نرسیده است که آدمی بخود بیاید و دست از شرارت بر دارد و زندگی واقعی خودرا آغاز کند.؟

مفهوم طبقه و تکذیب جامعه طبقاتی در ایران :

جواد طباطبایی در یکی از مصاحبه هایش می گویددانشگاه ما روی ترجمه ها صحبت می کند یعنی مفهوم کلاس علوم اجتماعی جدید را به طبقه ترجمه کرده و فکر می کند که «طبقه »در زبان فارسی همان معنایی را دارد که در مارکس و جامعه شناسان جدید می دهد .اصلا چنین نیست ،وقتی فرد این اختلافات را نداند به غلط می گوید جامعه ایران طبقاتی ست .نمونه کامل این خطا آن است که می گویند از قصه هابیل و قابیل تا امروز مبارزه طبقاتی بوده است.» 

البته این حرف جدیدی نیست که در ایران از آغاز تا امروز طبقه ای در کار نبوده است و هرچه بوده است آش در هم جوشی از آدم ها بوده است که یکی بیکی زور می گفته است و یکی خراج گذار و دیگری خراج بگیر بوده است

دیدن  طبقات نیاز به فهم و بصیرت آن چنانی ندارد کافی ست به خیابان های تهران نگاه کنیم.وحرکت روشن طبقات رابا فاصله عمیق طبقاتی ببینیم.

 اما پرسش این است که: 

چگونه است طباطبایی مبارزه طبقاتی را درتاریخ و جامعه نمی بیند .؟

آیا دیدن طبقات باعث می شود که ساختمان تئوری وحدتش فرو ریزد ؟

آیا تضاد طبقاتی متغایر با وحدت ملی ایرانیان است ؟

آیا جوامع متکی بر وحدت ملی بدون شکاف ها و مبارزات طبقاتی اند؟

آیا طبقاتی بودن جوامع بر ساخته مارکس ومارکسیست هاست و باور داشتن بدان بمعنای مارکسیست شدن فرد است .؟ 

 باید روی تک تک این گزاره ها بیشتر خم شد.    

فردید که بود

نامش سید احمد مهینی یزدی(۱۲۸۹ در یزد۲۵ مرداد ۱۳۷۳ در تهران)بود.

بعد از جنگ دوم جهانی به فرانسه و آلمان رفت تا به تحصیل فلسفهٔ معاصر اروپایی به ویژه اگزیستانسیالیسم و فلسفهٔ مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی بپردازد

چهار سال در سوربون بود وبجایی نرسید پس کار پایان نامه اش را رها کرد و برای مطالعه فلسفه به آلمان رفت.چهار سال در هایدلبرگ بود.در این مدت به اندیشه های هایدگر نزدیک شد .

پس از سالها اقامت در اروپا موفق به اخذ هیچ درجه تحصیلی نشد.

  فردید دروس حوزوی نخوانده بود اما بسیاری از کتابهای معارف اسلامی و علم اصول را میشناخت و از آنها یاد میکرد.

  در زمینهٔ ریشهیابی لغات نیز مطالعات زیادی داشتهاست، هرچند نظرات او با نظر زبانشناسان مطابقت نداشت.

او پس از بازگشت به ایران، برای تدریس به دانشگاه تهران رفت.

فردید مدرس فلسفه بود اما از سوی شاگردانش فیلسوف شفاهی قلمداد می شد .

 محوری ترین مفهومی که فردید آفرید مفهوم غربزدگی بود.و تمامی گفتار هایش پیرامون همین مفهوم محوری غربزدگی میگذشت.

آنچه که او از غرب میفهمید و تفسیر میکرد به یک معنا بنیادی هایدگری داشت.

در دهه چهل که اوج جنبش های ضد استعماری بود درس گفتار هایش برای عده ای جاذبه هایی داشت .فردید شدیداً ضد غرب و مدرنیته بود.

فردید میلی مقاومت ناپذیر به قدرت داشت واین بر می گشت به هایدگری بودنش اما چون تفکر سیاسیش مدرن نبود پایانی جز بد فرجامی برای او و مریدانش نداشت.

زمان پریشی

زمان پریشی بدین معناست که ما بیائیم با معیارهای کنونی تاریخ گذشته را داوری کنیم ویا مسائل و مشکلات آن دوران را بیاوریم و بخواهیم بر اوضاع کنونی منطبق کنیم.

مفهوم ملت و دموکراسی و استبداد و برابری زن و مرد بر ساخته دوران مدرنند و ربطی به استوانه کوروش و به قدرت رسیدن دو زن در دوران فروپاشی ساسانی ندارد

استبداد و جنگ و کشتار را هم باید در کانتکست همان دوران دید و قضاوت کرد که نادر و شاه عباس که بودند و چه نقشی در بر آمدن و یا اضمحلال تمدن ایرانی داشتند

گل نیلوفر

ايرانيان باستان گل نیلوفر آبی را مقدس میدانستند و نیلوفر آبی در اساطیر ایران نماد ایزد بانو آناهیتا بوده است.

این گل ریشه در خاک و ساقه در آب دارد و روی به طرف خورشید دارد .

 نماد نجابت،رشد معنوی و مظهر عشق و حاصلخیزی زمین است

رضا خان و نامه اش

این روزها دستخطی منسوب به رضاخان سرتیپ به صادق خان نایب دست بدست می شود که در یک نامه چند سطری ۱۹ غلط املایی دارد.

نخست نگاه به کنیم به متن نامه:

«مغرب الخاقان صادق خان نایب انشاله احوال سلامتی شما خوبست مدتی است كه از ترف شما حچ اطلاعی ندارم لازم بود كه بجهه شما بهنویسم و خودم را یادآوری میكنم كه در وقت رفتن شما به این معموریت من به شما كاری رجوع كردم و تاكونون به حچ وجح از ترف شما اقدامی نشده است تعجب میكنم از شخس شما كه اینقدر بیاعناای در كارهای من بكنید اگر شما موفق نهشدید لازم بود بهنویسید از برای من كه من نمیتوانم به این كار برسم تا من یك. . . دیكر روانه دارم به این كار خاتمه دهد

البته به محض رسیدن كاغز فوری جواب بدهید و اجارهنامچه را هم به توست همان كاغز با پست روانه دارید تا یك نفر دیگر روانه كنم به این كار رسیده گی نماید

سرتیپ رضا

مهم نیست که این نامه چند غلط املایی دارد مهم آن است که چه کسی را بر گزیدند تا به ملتی کهنسال حکومت کند و عده زیادی برایش کف زدند و در رکابش بودند.

 مهم این ست که بیست سال بر ایران حکومت کرد.

مهم این است که لقب کبیر گرفت و مهمتر از همه این ها این است که در کف خیابان عده ای شعار می دهند رضا شاه روحت شاد وبرای آمدن ورژن جدیدش لحظه شماری می کنند.

جایی از کار ما خراب است .خراب است و نمی دانیم چرا  باید روی آن بیشتر خم شد .

وطن

وطن یک مفهوم عمومی دارد؛ سرزمین مشترکی که زیست ملت یا اقوامی با تاریخ و فرهنگ مشترک را در بر می گیرد 

وطن اما مفهومی سوبژکتیو هم دارد، یعنی امر بیرونی نیست و ریشه در ذهن ساکنان آن دارد .

به همین دلیل هایدگر از بحران سکونتگاه حرف می زند.

وطن خاک و سنگ نیست بر خلاف باور شوینیست ها، که همه جا هست ، مفهوم وطن مجموعه ای ست از تاریخ،فرهنگ و سنت و اساطیر و معناهایی ست که نزد یک فرد ریشه دارد  و هیچ مکانی نمی تواند جای آن را بگیرد.

مفاهیم و تجربه های نهادینه شده در یک فرد وقتی با رویا های آن فرد آمیخته می شود ساروجی محکم می سازد که به آن غم غربت می گویند غمی که پایان نمی گیرد

              

 

   

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate