ملاحظاتی بر خواستها و شعارهای اعتراضی معلمان

یکی از پرشورترین و با شکوهترین مبارزات و اعتراضات در سطح جامعه طی سال جاری متعلق به معلمان شاغل و بازنشسته بوده است.
معلمان با تجمعات و تحصن های سراسری خود نه تنها حاکمیت را تا امروز تحت فشار جدی برای تن دادن به پذیرش مطالباتشان قرار داده، بلکه این نوید را می دهند که بخشهای هر چه بیشتری از جامعه معترض را با خود همراه کنند.
معلمان با کنار زدن افکار محدود کننده و منزوی کننده صنفی گری که توسط گرایشات معامله گر در صدد جدا کردنشان از بقیه جامعه بودند در لاک به اصطلاح مبارزه صنفی جا خوش نکرده و بویژه در مدت یکسال گذشته تبدیل به زبان اعتراض توده ای شده اند. به نمایندگی از عموم مردم به فقر و نداری و فقدان بهداشت و درمان و آموزش رایگان اعتراض کرده اند.
از آنرو است که مبارزات معلمان بیشتر از پیش مورد توجه و حمایت بخش‌های دیگر جامعه قرار گرفته و والدین دانش آموزان، خود دانش آموزان و دانشجویان مدام به تجمعاتشان می پیوندند. از آنرو است که مردم و فعالین از همه عرصه‌های مبارزاتی، خانواده های معلمان بازداشت شده را در حلقه حمایت خود می گیرند، به دیدارشان می روند و هم صدا خواهان آزادی معلمان بازداشتي می شوند.
این همدلی و اتحاد، یک اتفاق نیست. حاصل ده ها سال مبارزه و اعتراض بخش‌های معترض جامعه، بویژه کارگران، معلمان، مزدبگیران کم درآمد و محروم است که یک اکثریت عظیم را تشکیل می دهند. مبارزاتی که گرچه تا حدی جدا از هم، اما ذاتاً به هم مربوط و مرتبط بوده اند و امروز آن پیوستگی و جداناپذیری منفعتی، عمیقا برای توده مردم منزجر به یک باور تبدیل شده است.
به این حقیقت باید بیشتر باور داشت و آن را در جریان مبارزه به کار بست. جنبش معلمان امروز به یک جنبش سراسری و توده ای تبدیل شده است و دیگر نمی تواند به عقب برگردد. نمی تواند با سکوت اعتراض کند و حتی دیگر نمی تواند فقط بر روی خواستهای معیشتی خود بایستد، همانگونه که هیچ یک از جنبشهای دیگر نمی توانند تنها به موضوعات منحصر به خود بیاندیشند.
در ایران و در هر کشور به اصطلاح جهان سومی هیچ مطالبه ای صنفی نیست. هر اعتراضی هر چند معیشتی باشد، وقتی که با لشکرکشی نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه می شود دیگر با هیچ توجیهی و با هیچ تلاش انزواطلبانه ای رنگ و بوی صنفی گری به خود نخواهد گرفت.
 مادامیکه حکومت خود اعلام میدارد که تجمعات ممنوع هستند و به اتهام تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و غیره که خود “اتهاماتی سیاسی” هستند، فعالین و شرکت کنندگان را مورد ضرب و شتم قرار می دهد، می گیرد و زندانی می کند، اصرار بر صنفی بودن اعتراضات و پرهیز از بیان مطالبات و سر دادن شعارهای فراگیر و توده ای با توجیه کاهش هزینه سرکوب و بازداشت، توهمی بیش نیست. معلمان که خود شاهد حمایتهای عمومی از مبارزاتشان هستند، باید به اهمیت بیان مطالب عمومی در ترکیب خواستهای معیشتی خودشان بهای بیشتری بدهند.
این تاکید از آن جهت است که یادآوری شود که مدت اندکی است در بیانیه ها و قطعنامه های معلمان نسبت به گذشته   خواستهایی مانند  بهداشت، درمان و آموزش رایگان کم رنگ شده و یا حذف شده اند. علاوه بر اینها معلمان در هیچ یک از قطعنامه ها و بیانیه ها و همچنین در هیچ تجمعی خواهان آزادی زندانیان سیاسی به طور عمومی نبوده اند و فقط خواستار آزادی معلمان زندانی بوده اند! بعلاوه حمایتی از معلمان حق‌التدریسی نکرده و از آنها دعوت به برگزاری تجمعات مشترک نکرده اند.
حذف شدن مطالبات عمومی از لیست خواستهای معلمان و یا کم رنگ شدن آنها و همچنین خواست آزادی فقط معلمان زندانی به جای آزادی کلیه زندانیان سیاسی می تواند این جنبش قدرتمند را در آینده دچار ضعف کند.
 جنبش معلمان یک جنبش سیاسی- طبقاتی است. معلمان باید هشیار باشند و با طرح مطالبات توده ای در کنار مطالبات معیشتی خود و خواست آزادی همه زندانیان سیاسی، هر چه بیشتر توده ای شدن جنبش خود را تأمین و تضمین کنند.
بعلاوه باید از همه کارگران، بیکاران، زنان و جوانان و غیره بخواهند تا با در دست داشتن پلاکاردهای حاوی مطالبات عمومی از قبیل، افزایش دستمزد، بیمه بیکاری، آزادی پوشش در کنارشان باشند.
این تنها راه رسیدن به همه خواستهای روی زمین مانده کل جامعه و بویژه معلمان است.
جوانمیر مرادی
۱۴۰۰/۱۱/۳۰
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate