رضا مقدم در مسیر سقوط کامل

رضا مقدم ، بار دیگر اما سراسیمەتر از قبل، حول وحوش انشعاب اخیر در حزب کمونیست ایران کە اگاهانە و عامدانە آنرا “انشعاب درکومەلە” معرفی میکند( تا در مسیر سقوط کاملش در کینە ورزی علیە کومەلە زمینە سازی لازم را کردە باشد) ، اظهاراتی را بە زبان آوردە است. ایشان در گفتە های اخیر خود کە در تلویزیون اینترنتی ” بە پیش ” آنرا رسانەای کردە است، هر چند سعی کردە است نوشتە رفیق حسن رحمان پناە را با عنوان ” چرا رضا مقدم آشکارا بە جعل حقایق روی آوردە است ” ( کە گاهآ و عمدآ بە زعم خود در جهت کینەورزی از “رحمان حسن پناە” استفادە میکند) ، نوشتە را ” نازل” “سطحی” و نوشتەای کە فقط “اتهام” زدە است و “فحاشی” کردە است، معرفی کند. از نظر مقدم گویا پرداختن و مشغول شدن بە آنچە را کە معرفی میکند برای فعالین جنبش سوسیالیستی سقوط مینامد. اما بە گفتە خود “راهش را کج میکند” تا مسیر خود را در سقوطی کە از مدت ها قبل آغاز کردە است کامل کند ، وی ناچار میشود در این کجراهی( کە تازگی هم ندارد)خود را مشغول کردە و یک بە یک بە “اتهامات” و “فحاشی ها” در نوشتەای کە آنرا “سطحی و نازل” دانستە بود جواب گوید . قبل از اینکە بە جوابیەهای رضا مقدم بپردازم ، باید بپرسم چرا ایشان بە دام این “سقوط” افتاد و وقت خود را صرف نوشتەای بە گفتە خود “نازل و سطحی” کردە است ؟!  زیرا نوشتەای و گفتەای اگر نازل و سطحی یا فقط حامل فحاشی کردن و تهمت و افترا زدن و دروغگویی باشد( بە گفتە مقدم) ، حتما راە بە جایی نمی برد و نمیتواند تأثیری در میان فعالین جنبش سوسیالیستی را موجب گردد، پس نگرانی از چیست ؟ آیا بهتر نبود ایشان بە عنوان یکی از “فعالین” جنبش سوسیالیستی در ایران راە خود را کج نمیکرد و از سقوط مجدد، اما کامل خود، دوری میکرد و وقت خود را صرف پرداختن بە مسائل مهمتر و گرهی تر پیشاروی جنبش سوسیالیستی در ایران، کە خود را یکی از “فعالین” آن میداند، میکرد؟ چرا مقدم قضاوت در اینمورد یعنی “فحاشی کردن ها، تهمت و افترا زدن ها ” در نوشتە مورد نظر را بە مخاطبین نوشتە واگذار نکرد، کە بدون شک نباید تشخیص شان از وی کمتر باشد؟ چنین رویکردی در مجادلات سیاسی کە البتە مقدم تنها نمونە آن نیست، میتواند دلایل متعددی داشتە باشد. یکی از این دلایل آغشتە بودن مقدم بە یک فرهنگ سیاسی جان سختی است کە پندارهای خود را حقیقت مطلق میداند! بقا و عملکرد این فرهنگ سیاسی خود نیز دلایل متعدی دارد. از جملە شکست و ناکامی پندارها و بی تأثیری آن در مبارزە سیاسی _ طبقاتی و گریز از تغییر در پندارها یا همان حقیقت مطلق برای یافتن راە است. شکست و ناکامی کە مقدم در جوابیە خود آنرا آشکارا بە نمایش گذاشتە است. اما اینکە آقای مقدم چنین بر آشفتە در مقام پاسخگویی بە یک “فحش نامە” و نوشتەای “سطحی و نازل ” بر آمدە است باید هر مخاطبی را بە قضاوت ایشان در مورد نوشتە یاد شدە کە آنرا ” فحش نامە” مینامد بە شک اندازد و سراغ حقایقی برود کە در آن نوشتە بە آن اشارە شدە بود. بە چند نکتە در مورد صحبت های اخیر رضا مقدم بپردازیم. ١- رضا مقدم از یک شگرد صحبت میکند کە بە نظر میرسد باید آشنایی کاملی با آن داشتە و در آن غرق باشد . میگوید کسی این فحاشی ها را جدی نمیگیرد( فراموش میکند کە خودش آنرا جدی گرفت). اضافە میکند، این “فحاشی کردن ها” در خدمت یک سیاست برای شیطان سازی از مخالفین است، اما کس دیگری هدایت و کنترل آنرا بدست دارد. لپ کلام رضا این است کە رهبری کومەلە خودش نمی گوید و نمی نویسد، اما “فحش هایش” را از طریق اطرافیان خود برای مرعوب کردن مخالفین خود میرساند!( نقل بە معنی ). جدا از لحن و کلام سراسر ناروای رضا بە کسی کە بە نقد و ارزیابی گفتە های او پرداختە، باید گفت کە جریان ما ( کومەلە) جریانی “یک بنی” نیست ، مرید و مراد ندارد، در این جریان اگرچە هر فعالی بە نسبت جایگاە سیاسی و فعالیت خود قابل احترام است اما تقدس گرایی( آنگونە کە در دیگر جریانات و در محفل چند نفرە ایشان وجود دارد) جایی ندارد. باید بە ایشان گفت کە در جریان ما بودند و هستند کادرها و اعضایی کە تنها بە درک و تصمیم اگاهانە سیاسی خود متکی هستند ، کادرهایی کە می اندیشند ، اندیشەهای خود را غنا میبخشند و در راستای اهدافی کە برای خود تعریف کردەاند عمل میکنند. بودند و هستند کادرهایی استخوان خوردکردەای کە پنداشتە های خود را بە یک حقیقت مطلق ارتقاء نمیدهند ، در راستای تقویت مبارزە سیاسی و طبقاتی آمادە پذیرش تغییر و یافتن راهکار جهت تأثیر گذاری و نداشتە های خود و حزب خود هستند . بدون شک چنین فرهنگی با آنچە کە رضا مقدم بە آن آغشتە است فاصلە دارد . بی دلیل نیست کە رضا مقدم برای گریز از حقایق گفتە شدە اولا، آن را “سطحی و نازل” و” فحش نامە ” معرفی میکند و ثانیا، حقایق را بە کسان دیگری کە گویا هدایت و کنترل دارند، نسبت میدهد. اما هیچکدام از این تلاش ها با سراسمیگی کە رضا مقدم در جواب دادن از خود برای گریز از حقایق گفتە شدە بروز داد، همخوانی ندارد . ٢- رضا مقدم میگوید “پیشمرگان کومەلە در حداقل ٢٥ سال گذشتە یک گلولە هم شلیک نکردەاند.” تلاش دارد بە گفتە خودش یک صحنە سازی را شکل دهد. “جنگجویان” را در مقابل آنان کە در این ٢٥ سال “نجنگیدەاند” قرار دهد. بە گفتە او همە افتخارات مال جنگجویانی است کە امروز با کومەلە نیستند( امیدورام منظور خودش نباشد چون اگر معیار تیر شلیک کردن باشد ایشان طی چند سالی کە زیر چتر حمایت امنیتی پیشمرگان کومەلە بود، حتی یک تیر هم شلیک نکردە است)، بە گفتە او امروز از طرف رهبری کومەلە این افتخارات بە کسانی دادە میشود کە “نجگیدەاند” و حتی یک تیر هم شلیک نکردەاند. آنچە کە ماندە است بە گفتە او “غیر جنگجویانی” هستند کە حتی سلاح تهاجمی ندارند، اجازە فعالیت هم ندارند و در اردوگاە ها ماندەاند.” بگذریم از این اینکە این صحنە آرایی بشدت جعل و غیر واقعی است، جنگجو بودن یا نبودن برای فعال سیاسی کە در مسیر رهایی محرومان جامعە گام بر میدارد بە تیر شلیک کردن نیست، در آگاهگری و تلاش برای فراهم کردن مسیری است کە محرومان جامعە برای رهایی از یوغ بردگی و بندگی از آن نیرو می گیرند. رفقای کە امروز حتی یک تیر هم شلیک نکردە باشند ، بسیاری از آنان طی همین ٢٥ سال گذشتە در شرایط سخت امنیتی با امکانات محدود هر روز صدای آزادیخواهی و برابری طلبی را از امکاناتی کە با بریدن از نان خود دست و پا کردەاند، فریاد میزنند. بسیاری از آنان جوانان انقلابی هستند کە از جهنم جمهوری اسلامی فرار کردە و با شعار زندە باد سوسیالیسم ، زندە باد آزادی و برابری اسلحە بە دست گرفتەاند تا آزادی و برابری را پاس دارند. بلە ممکن است کە این جوانان مستقیما بە سوی جمهوری اسلامی تیر هم شلیک نکردە باشند، اما بسیاری از آنان هر روزە در تلاش برای ارتقاء اگاهی خود و کاشتن بذر این آگاهی در جامعە هستند. حتی هنگامی کە بە دلایل مختلف بر میگردند بسیاری از آنان در جامعە کردستان در محل کار و زندگی خود در این آگاهگری نقش داشتە و دارند. گذشتە از این ، بسیاری از فعالین جنبش های اعتراضی کە همین امروز عرصە را بر جمهوری اسلامی تنگ کردەاند، در زندگی خود یک تیر هم شلیک نکردەاند ، بسیاری از آنان کە در نتیجە همین فعالیت ها در سیاە چال های رژیم هار جمهوری اسلامی اسیر گشتەاند بدون شلیک یک تیر ، نمونە مقاومت و ایستادگی هستند و همە آنان از افتخارات جنبش سوسیالیستی می باشند. اما این واقعیات برای رضا مقدم قابل قبول نیست و با تخطئە کردن چنین تلاش هایی و با غیر جنگجو نامیدن پیشمرگان کومەلە و کسانی کە یک تیر هم شلیک نکردەاند فقط شکست و ناکامی خود و محفل خود را بر جستە میکند. ٣- یکی دیگر از گفتەهای رضا مقدم در این برنامە ” بە پیش ” بحث داخل و خارج است و میگوید “شما ( کومەلە) هم در کردستان عراق یعنی در خارج هستید و با کسانی کە در کشورهای دیگر فعالیت میکنند، فرقی ندارد.” بە گفتە ایشان “نزدیکی بە مرزها نباید میزان ارزش گذاری و تأثیر گذاری هر فعالیتی را تعیین کند.” آقای مقدم ، بحث بر سر ارزش گذاری نبودە و نیست، کسی نمیتواند میزان ارزش و تأثیر فعالیت رفقای ما و دیگر فعالین چپ در خارج از کشور را کە با فاصلە بسیار زیادی از مرزها فعالیت میکنند انکار کند. چنین فعالیت هایی هموارە یکی از ارکان اصلی فعالیت ما بودە و خواهد بود. بسیاری از جنگجویانی کە شما ( مقدم) آنها را افتخار جنبش سوسیالیستی میدانید هم اکنون در کشورهای مختلف با نام حزب کمونیست و کومەلە فعالیت دارند و بە گذشتە خود و تلاش های خود افتخار میکنند. اما مقدم آگاهانە برای سرپوش گذاشتن بر هزیمتی کە او یکی از سازماندهندگانش بود، یک مسئلە ظاهرا “کوچک” را با طرح و بیان داخل و خارج میخواهد از انظار دور نگە دارد. این مسئلە ظاهرا “کوچک” در حقیقت مسئلە ای مهم تاریخی است کە حضور نیروهای ما ( کومەلە) در کردستان عراق در بطن آن قابل توضیح است. تاریخ یا تفاوتی کە شامل کشورهای دیگر از جملە محل سکونت مقدم نمیشود. این تاریخ را میتوان قبول نداشت کە مقدم ندارد و میتوان با آن در ستیز بود کە مقدم در ستیز است، اما حکایت از هم سرنوشتی مردم کردستان ایران و عراق دارد کە با رنج و خون این مردم برای مقابلە با رژیم های دیکتاتور ، فاشیست حاکم بر ایران و عراق نوشتە شدە است، حقیقتی غیر قابل انکار است. تاریخی کە در شرایط های متفاوت این مردم در هم سرنوشتی ( کە مقدم ارزشی برای آن قائل نیست)، علیرغم محدودیت های فراوان بە یاری و همکاری یک دیگر شتافتەاند. اینکە این یا آن جریان در این مسیر نبودە یا بە آن پشت کردە است، ذرەای از این حقیقت تاریخی نمی کاهد. امروز در میان محدودیت ها و فشارهای جانبی، آنچە کە حضور نیروهای پیشمرگان کومەلە را در کردستان عراق تحمیل کردە است، نە ” دیپلماسی” بلکە این تاریخ و هم سرنوشتی عمیق این مردم است کە مقدم ریاکارانە آنرا با مردم استرالیا و کانادا و امریکا مقایسە میکند. ٤-  مقدم ، از بحث داخل و خارج بە یک ” کشف بزرگ” دیگر میرسد و میفرماید “کمک بە احزاب بر اساس تعداد نفرات هر حزبی تعیین میگردد و کومەلە از انشعاب جمعی از اعضای خود نگران از دست دادن کمک های دریافتی است”!!  واقعا باید بە این “فعال” جنبش سوسیالیستی بابت چنین “درایتی” احسنت گفت. در جواب باید گفت خیر آقای مقدم، اعضای حزب اگر برای شما با “ابزار” و “غیر جنگجو کە یک تیر شلیک نکردەاند” و اکنون با میزان کمک دریافتی ارزش گذاری میگردند، برای ما چنین نیست، اعضای حزب فعالین کمونیستی هستند کە زندگی خود را وقف مبارزە در راە رهایی رنجدیدگان و ستمدیدگان جامعە کردەاند. ارزش هر کدام از تلاش ، فداکاری و از خود گذشتگی در راە آرمان های خود تعیین میگردد، کلمات و عباراتی کە رضا مقدم از دیر زمانی است بە دلیل موقعیت اجتماعی کە در آن قرار دارد ارزش نیستند. جدایی جمعی از رفقا بە این اعتبار برای ما مهم بودە و است ، بە این دلیل بسیار کوشیدیم کە این رفقا را از خساراتی کە این جدایی برای جنبش چپ و سوسیالیستی بهمراە خواهد داشت و بدون شک ما هم از آن متضرر خواهیم بود، بر حذر داریم . ما بر این اساس نە بە میزان کمک مالی بلکه از همراە نبودن این رفقا نگرانیم، زیرا اگر تعداد مبنای ارزش گذاری باشد کە برای مقدم چنین است، باید گفت با توجە بە شرایط بسیار سختی کە جمهوری اسلامی در کردستان حاکم کردە است با توجە بە موقعیت کومەلە در کردستان، بسیار زود قابل جبران است . در پایان لازم میدانم تأسف عمیق خود را از سقوط کامل رضا مقدم و جمع محدود دیگری از همفکرانش کە در دور اخیر بدنبال انشعاب جمعی از رفقای سابق ما فرصت پیدا کردند تا بار دیگر کینە عمیق خود را از جنبش انقلابی کردستان و از کومەلە چنین آشکار بە نمایش بگذارند ، ابراز دارم . ای کاش چنین نمیبود.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate