اهداف استراتژیک آمریکا و غرب از بزرگنمایی مسئله اوکراین
همه آگاهند که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٨٩، کل رسانه و مطبوعات و ژورنالیست های جیره خوار آمریکا و همپالگی هایش در اروپا در بوق و زۆرنا دمیدند و بعد از سالها پروپاگانده وسیع و زهرآگین شکست کمونیزم و سوسیالیسم را جشن گرفتند. اما همانطوریکه همه میدانیم این فروپاشی هیچگونه علاقه ای به کمونیزم و سوسیالیزم نداشت بلکه شکست یک نوع سرمایه داری دولتی با تمام فرهنگ و آداب و رسوم کهن بود که بعد از مرگ لنین توسط استالین و رهبران نالایق شوروی بر آن کشور تحمیل شده بود. بعد ازدوران ریاست جمهوری یلتسین حوزه نفوذ ” ناتو” پیمان آتلانتیک شمالی جنایتکار بسوی مرزهای روسیه را در برنامه خود گذاشته و با تأسیس پایگاه های نظامی و استقرار سلاحهای مدرن در کشورهای سابق شوروی تحت لفافه و شعار « ما دوستان و همم پیمانانمان» را تنها نخواهیم گذاشت اقدام کرده و ادامه میدهد. در حالیکه کودن ترین آدم این کره خاکی هم کاملا میداند که سیاست خارجی گاوچرانهای واشنگتن همیشه روی جنگ و کشتار و آواره کردن میلیونها انسان و توسعه و گسترش منطقه نفوذ خود بنا شده است، و پای نظامیان آمریکا به هر کشور و سرزمینی در این دنیا رسیده باشد بعد از چند سال آنرا به ویرانه و مخروبه ای تبدیل کرده اند. (لیبی ، عراق، سوریه، یمن، لبنان ، افغانستان و کوزو و بلگراد و ….) نمونه های دو دهه گذشته عملکرد و جنایات هولناک آمریکاست.
آمریکا برای تحت سلطه در آوردن کامل اروپا و به حاشیه راندن روسیه به اوکراین نیاز دارد. نخبگان سیاسی و مالی آمریکا بر این باورند که « آنها تنها کسانی هستند که میتوانند جهان را اداره کنند». آمریکا قصد ندارد به کشور و نیروهای دیگر اجازه دهد سکان هدایت جهان را در دست بگیرند و تا زمانی که آمریکا ضعیف تر نشود تا نقش کمتری در جهان ایفاء کند، درگیرهای سیاسی و حتی نظامی حادی بین آمریکا و روسیه و چین موجود خواهد ماند. واشنگتن و بعضی از رهبران دست راستی و لیبرال اروپا همراه با سازمان کاملا جنگ افروز ” ناتو” روسیه را به حمله به اوکراین و تصرف آن متهم میکنند، در حالیکه رهبران روسیه بارها این ادعا را تکذیب کرده اند. ترس و حساسیت روسیه در واقع از به عضویت درآوردن اوکراین که مرز مشترک طولانی ای با روسیه دارد می باشد. زیرا روسیه کاملا میداند که اگر اوکراین به عضویت ناتو در آید، آمریکا و ناتو به راحتی میتوانند به تأسیس زیر ساخت های نظامی و اتمی خود در مرز روسیه بپردازند و این خطری بالقوه برای روسیه و منطقه به حساب می آید.
در این رابطه اینک بیش از دو ماه است که آمریکا و متحدان راستگرای اروپا و سازمان ” ناتو” به شیوه ای هیستری کمپین رسانه ای و تبلیغی و سیاسی سنگین همراه با تهدیدهای پیوسته و آگاهانه در مورد هجوم روسیه به اوکراین دست زده اند، تا سیاست های استراتژیک مخرب آمریکا را در منطقه و جهان از دید جهانیان پنهان و مخدوش کنند. آنها ده ها هزار سرباز و مستشار نظامی را به مرزهای اوکراین – روسیه و رومانی و لهستان و چکوسلواکی و بلغارستان گسیل داشته اند. هزاران تن اسلحه مدرن و متفرقه هم به اوکراین تحویل داده اند و قرار است که ١،٢ ملیارد دولار هم از بانک جهانی به اوکراین قرض بدهند. غیر از دیدار رسمی نخست وزیر بریتانیا و وزیر خارجه آمریکا با نخست وزیر اوکراین ، پیوسته بایدن رئیس جمهور آمریکا و سران اروپا در تماس مستقیم با مقامات اوکراینی هستند و آنها را به جنگی ناخواسته و تحمیلی با روسیه تحریک و تشویق میکنند. حجم پروپاگانده جنگی آمریکا و سران اروپا و ناتو آنقدر سنگین و بی اساس است که خود رئیس جمهوری اوکراین را به سخن آورد و از آمریکا و ناتو خواست که آنرا متوقف و کم کنند ، زیرا کل مردم اوکراین در ترس و وحشت به سر می برند.
بعد از زمامداری یلتسین معتاد و روی کار آمدن پوتین کشور روسیه وارد دوران و فاز جدیدی شد. اقتصاد کشور رونق گرفت و ارتش بازسازی و مدرنیزه گردید و انواع سلاحهای جدید از زیردریایی های اتمی تا موشکهای دوربرد و قاره پیما و هواپیماهای پیشرفته جنگی و انواع اسلحه های دیگردر رقابت با آمریکا ساخته شد . از طرف دیگر چین هم به یکی از قطب های بزرگ اقتصادی جهان در آمد و آهسته و پیوسته نفوذ اقتصادی خود را در جهان گسترش داد، تا جایی که اکنون اقتصاددانان و سیاسیون جهان از برتری و پیش افتادن اقتصاد چین از آمریکا را در آینده نزدیک پیش بینی می کنند.
این مسائل موجب ترس و وحشت دولت و بلیاردرهای آمریکا و اروپا شده است. دولت آمریکا با توجه به این مسائل و برای عقب راندن و بازدارندگی روسیه و چین و ترس از دست دادن هژمونی سیاسی و اقتصادی و نظامی خود در جهان از هیچ ماجراجویی و جنگ و استقرار پایگاهای نظامی و تأسیس گروه و باندهای تبهکار و فاشیست و جنایتکار اسلامی و غیره اسلامی در جهان دریغ نکرده است. علاوه بر اینها اینک چندین سال است که در رابطه و فشار بر روسیه و چین به گسترش حوزه نفوذ ناتو به طرف مرزهای روسیه ادامه میدهند.
اهداف اصلی جنگ افروزانه آمریکا و ناتو از بر پایی این جنگ چیست!
بعد از کودتای رنگی آمریکایی ٢٠١٤ در اوکراین ، سازمان سیاه با گسیل متخصصان نظامی به اوکراین اقدام به سازماندهی جنگ پارتیزانی با روسیه و منطقه “دنباس” و تاسیس باند و گروه های فوق ارتجاعی تندرو قومی و نژادپرست در اوکراین کرد و این روند بسان تأسیس « داعش و القاعده و تالیبان و ده ها سازمان و گروه فوق ارتجاعی و تروریستی و آدمکش دیگر در جهان » که توسط آمریکا و متحدان آن در سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و کشورهای دیگر تاسیس گردیدند ادامه دارد . بایدن رئیس جمهور آمریکا تا کنون چندین بار روسیه را به جنگ پارتیزانی دراز مدت تهدید نموده است که در واقع اشاره و منظور ایشان همان باند و گروه های نژادپرست و قومی و تروریست اوکراین و منطقه است که توسط سازمان سیاه از سال ٢٠١٤ در اوکراین سازماندهی می شوند.. تنش زدایی و بر طبل جنگ کوبیدن آمریکا و ناتو با روسیه عمدی و از روی برنامه درازمدت آمریکا سرچشمه می گیرد. زیرا روسیه و چین اکنون بر خلاف آمریکا خواستار نظم جهانی کثرت گرایانه و چند قطبی شدن مدیریت جهانی اند !
اگر قبلا شعار آمریکا برای دخالت در کشوری بر سکوی دفاع دروغین از « آزادی و دمکراسی » استوار بود اکنون این شعار جای خود را به« حفاظت از متحدان » داده است. معلوم نیست که این متحدان ارویایی سرسپرده (عزیز) از طرف کدام دولت و شیاطین دروغین مورد هجوم و حمله قرار گرفته اند تا آمریکا بخواهد از آنها دفاع کند.
شعار «حفاظت از متحدان» ، برای ایالات متحده اکنون بهانه ای است برای به صف کردن دولت و جناح های نژاد پرست و راسیستی در اروپا و تقویت هر چه بیشتر هژمونی نظامی و سیاسی و ازدیاد هرچه بیشترپایگاه و نیروی نظامی در خاک اروپاست. از اینرو نقش تاریخی اروپا ونفوذ آن در جهان نه افزایش، بلکه کاملا زیر سوال و منگه خواهد رفت. اگرآمریکا در این توطئه جنایتکارانه موفق شود و جنگی آغاز گردد، اولین قربانیان و ضررمند این جنگ مردم زحمتکش و کارگران این منطقه و کشورهاست. این جنگ ، جنگ ساده ای در محدوده یک کشور معین همچو عراق و سوریه و لیبی نیست، بلکه دامنه آن بسیار وسیعتر و خطرناکترازمحدوده خاورمیانه می باشد. تعامل و تبعیت کورکورانه و تسلیم و اطاعت دولت های اروپایی و ژاپن و استرالیا و کانادا از آمریکا، کاملا دست های آمریکا را برای هرگونه اقدام تجاوزگرانه و جنایتکارانه در تمام نقاط جهان باز گذاشته است. برنامه استراتژیک و دراز مدت آمریکا اکنون بر پاشنه تضعیف و به حاشیه راندن روسیه و چین میچرخد. برای رسیدن به اهداف توسعه طلبانه خویش بهترین راه، به صف کردن و بسیج دولت های اروپایی و ناتو بر علیه روسیه است. اینها با فرستادن ده ها هزار نیروی نظامی و مستشار نظامی و انواع اسلحه های مدرن به اوکراین و کشورهای همجوار روسیه (لهستان، چکوسلواکی، رومانی، بلغارستان ) و تحریک و ترساندن مکرر اوکراین از هجوم روسیه دارند به یک سناریو سیاه و جنگی ارتجاعی و دراز مدت و خانمانسوز در منطقه علیه روسیه دست می زنند و میخواهند همچو ” خاورمیانه ” آن منطقه را هم به آتش و خون بکشند و روسیه را در یک جنگ فرسایشی و درازمدت گرفتار کنند و از اینراه به اقتصاد و نیروهای نظامی روسیه و از دیدگاه استراتژی بر چین هم ضربه جبران ناپذیر و کشنده ای بزنند. جنگی که صدها میلیون کشته و آواره به جای خواهد گذاشت. این جنگ کل سیستم جهانی را در معرض خطر و نا امنی سیاسی و آوارگی و گرانی و بیکاری هر چه بیشتر قرار خواهد داد. گسیل و اعزام کردن ده ها هزار نیروی نظامی و مستشار آمریکایی و بریتانیا و کانادا و ناتو همراه با پیشرفته ترین سلاح و تجهیزات نظامی مدرن به کشورهای (لهستان، رومانی، اوکراین و چکوسلواکی و بلغارستان) حکایت از عزم جنگ افروزانه آمریکا و ناتو در این منطقه دارد.
اما اگر حزبی یا کسی فکر کند که این جنگ، جنگ دولت های توسعه طلب و امپریالیسم جهانی بر سر تقسیم جهان و منافع خویش است و به ما ربطی ندارد کاملا در اشتباه است. کاملا درست است که اگر جنگی صورت گیرد جنگ دولت های امپریالیستی و به خاطرهژمونی سیاسی و منافع اقتصادی و حوزه نفوذ آنها می باشد. اما نباید فراموش کرد که جنگ جنگ است و ضررمند و قربانی این جنگ ها همیشه مردم زحمتکش و کارگران بوده و هستند و از این زاویه ما همچو کمونیست و آزادیخواهان در جهان باید موضعی روشن و ضد جنگ داشته باشیم و نباید از هیچ قطب امپریالیستی خاصی دفاع کرد ، بلکه باید آنچه در توان داریم در راه جلوگیری از وقوع چنین جنگ های بکار گیریم.
عزت دارابی
۲۰۲۲-۰۲-۱۱