سربازی اجباری نه مقوله ای اخلاقی و حیثیتی برای جوانان، بلکه از نیازهای مناسبات طبقاتی است (بخش دوم)

جوانان به قانون سربازی اجباری اعتراض دارند!
 سربازگیری در ایران:
ایران نیز در دوره های باستان همانند سایر ممالک تحت نظامهای برده داری و فئودالی دارای ارتش های منظم بوده است. اما روش سربازگیری در ایران  ویژگیهایی را در خود داشته است که از وجود آن ویژگیها در ارتش های مناطق دیگر جهان اطلاعی یافت نشده است. از جمله آن ویژگیها می توان به وجود نوعی از روش سربازگیری اجباری در کنار سربازان مواجب بگیر برای ارتشها و سپاهیان اشاره کرد.
سربازی گیری در ایران از قبل از دوران هخامنشیان به این سو تحت عناوینی مانند محافظ، گارد جاویدان، یاران فناناپذیر، قزلباش، قوای محلی، تفنگچی لر، قوللر، نسقچی لر، سپاهیان ایلات و بنیچه انجام می گرفته است. بنیچه آخرین عنوان و نحوه سربازگیری در ایران تا قبل از به قدرت رسیدن رضا خان بوده است.
بنیچه که به معنای “بنه” یا”جفت” (مقدار زمینی که قابل کشت با یک جفت گاو بوده و معمولا مقدار مساحتیش برابر با ۸ تا ۱۰ هکتار به مقیاس امروزی بوده) است، واحد تقسیم مالیات در دهات بوده  و برای اینکه سربازگیری مبنای ثابتی داشته باشد، همین “بنه” را در نظر گرفته اند. بر مبنای “بنه” از ساکنین هر ده در ازای هر ۱۰ “بنه” یک نفر که معمولا دارای ملک و حشم بود، باید به سربازی می رفت.
طبق این رویه چنانچه مردی که به سربازی می رفت، صاحب ملک و حشم نبود، ۹ مرد دیگر ده باید مبلغ صد تومان به طور سرشکن جمع کرده و برای ایجاد انگیزه و تشویق مردی که حاضر بود به سربازی برود، ملک، باغ و احشام خریداری کنند. این ملک، باغ و احشامی که برای تشویق و ایجاد انگیزه در فرد داوطلب سربازی خریداری میشد، تا پایان دوره خدمت سربازی در رهن دولت باقی می ماند تا مانع از فرار او شود و یا برای جبران خسارت رساندن به اسلحه و اموال دولت وثیقه باشد.
در همه این دوره ها و اعصار ، طبقات اعیان و اشراف و روحانیان از سربازی معاف بودند.
 قانون سربازی گیری اجباری تحت عنوان “وظيفه عمومی” در پایان سلسله قاجار که ارتش در حال گسترش و نظم گیری بهتر و بیشتر بود، در سال ۱۳۰۰  موقتا مقررات آن از تصویب مجلس گذشت. اما اجرای این قانون با به قدرت رسیدن رضا خان در سال ۱۳۰۴ آغاز گردید و هنوز هم رایج است.
به اجبار گرفتن جوانان به سربازی در سطح جهانی که در دوران جنگهای جهانی اول و دوم به اوج رسیده بود، بعدها در خیلی از کشورها منتفی گردید. اولین کشوری که قانون سربازی اجباری را لغو کرد، ایرلند بود که در سال ۱۹۲۲ میلادی اعلام شد. سپس کشورهای دیگری از جمله کشورهایی در اروپا و آمریکا و… که امروز تعدادشان به ۱۰۸ کشور می رسد، قانون سربازی اجباری را ملغی کردند.
نتیجه
با توجه به آنچه که مختصراً از نظر گذشت، ارتش و نیروی نظامی که طی دوره های مختلف ابزار اعمال اراده طبقات حاکم جوامع بشری بوده اند، به معنای واقعی کلمه همزاد مالکیت خصوصی و تقسیم جوامع به طبقات حاکم و محکوم، دارا و ندار، استمارگر و استثمار شونده است.
با تحول جوامع کمونی بدوی به جوامع طبقاتی، ارتش و نیروی مسلح تحت فرمان دستگاه حکومتی طبقه حاکم یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای اعمال قدرت بر طبقات زیردست جهت به بردگی و به استثمار کشاندن اکثریت جوامع بوده است. نیروی نظامی مافوق مردم از ارکان اصلی دولتها و حکومتها است و بخشی از سیستم بهره کشی است. بدون آن هیچ دولتی سرپا نمی ماند و بدن دولت نیز هیچ نظام طبقاتی ای امکان بقا ندارد. نیروی نظامی دولت‌های مافوق مردم مدافع طبقات استثمار گر است که در مقابل نافرمانی ها، عصیانها، شورشها و انقلابات طبقات تحت ستم قرار می گیرد و سرکوب می کند. هیچ طبقه حاکمه و استثمارگری چه برده داری یا فئودالی و چه سرمایه داری نمی تواند بدون در اختیار داشتن قوای نظامی و سرکوبگر، طبقات فرودست را در انقیاد بگیرد و از نیروی آنها بهره‌گیری کند. طبقات حاکم همانقدر که به ارتش و نیروی نظامی و دستگاه‌های بگیر و ببند نیاز دارد که به وجود طبقات فرودست، محروم و در انقیاد قرار گرفته که برای کسب دارایی و اموال نجومی و سرمایه نیازمند تصاحب دسترنج هایشان است.
وظایف ارتشهای در خدمت طبقات حاکم در طول تاریخ علاوه بر سرکوب به اصطلاح ملتهای خودی در درون قلمروهای خود، همچنین وظیفه یورش به ممالک دیگر برای توسعه قلمروهای دولت و از آن طریق فراهم نمودن امکان به بردگی کشاندن مردمان بیشتر و افزودن به قدرت اقتصادی طبقات حاکم و بعلاوه حراست از کشور در برابر هجوم بیگانگان را برعهده داشته اند.
در دوره حاضر نیز ارتش و نیروهای نظامی همان کاربرد دوره های گذشته را دارند. اما پیشرفت‌های تکنیکی که ساختار و پیکربندی ارتشها را دستخوش تغییر کرده است به همراه تقسیم‌بندی های کشوری جدید که باعث ایجاد ارتشهای به تعداد کشورهای موجود که در نتیجه استیلای سرمایه داری بر جهان بوجود آمده اند، هزینه های اداره ماشین اعمال قدرت دولتها بر جوامع را افزایش داده است. دولتهای سرمایه داری به منظور کاهش هزینه‌های نظامی خود مبادرت به سرشکن کردن این هزینه ها از طریق اجباری کردن سربازی بر جامعه می کنند.
سربازی اجباری به کمک  ناسیونالیسم در کنار مذهب، دستگاه‌های فکری هویت تراشی های تفرقه افکنانه میان طبقه کارگر و اکثریت مردم جامعه و تقدیس مالکیت خصوصی و آماده کننده شرایط ذهنی توده ها برای به خط شدن در صف اول دفاع از حکومت خودی در مقابل حکومت‌های رقیب آن سوی مرزی به یک قانون آغشته به اخلاقیات و تعصبات در آمده است که در برخی مقاطع از تاریخ، باعث به قتلگاه فرستادن فوج فوج انسانهای بی نصیب از مواید سرمایه گردیده است.
کشتارهای جنون آسای قرن بیستم که در جنگ جهانی اول با حدود ۱۰ میلیون و در جنگ دوم با ۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر کشته رقم خوردند، ده ها میلیون نفرشان همان سربازان وظیفه عمومی و شهروندان معمولی بودند که به اجبار یا با تحریک احساسات کاذب ملی و مذهبی و ناسیونالیستی تحت عنوان دفاع از سرزمین و پرچم و حکومت ملی به جبهه های جنگ روانه شده بودند.
هنوز هم در خیلی از کشورها، جوانان هستند که باید به اجبار، بدنه ارتشها و نیروهای نظامی در شرایط عادی را تشکیل بدهند و هر زمان که نیاز به خونریزی باشد، اولین کسانی باشند که روانه قربانگاه ها شوند.
انسانهایی که بعد از پایان جنگها از مملکت و خاک و وطن و حکومت خودی  هیچ سهمی نخواهند داشت و لشکر گرسنگان، بیکاران دچار به اعتیاد و هزاران بلای قابل پیشگیری را تشکیل خواهند داد.
در یک کلام، دولت و حکومت و ارتش و پلیس و جنگ و خونریزی در برابر فقر و گرسنگی و تبعیض و نابرابری و همه و همه ناهنجاریهای اجتماعی موالید مالکیت خصوصی و تقسیم شدن جوامع به طبقات دارا و ندار متولد و فقط با منسوخ شدن مالکیت خصوصی زوال و محو طبقات، زائل و از بین خواهند رفت. آن هنگام است که بشریت آزاد و مرفه در امنیت خواهد زیست و دارا و ندار، دولت و ارتش و پلیس تنها در افسانه ها معنا خواهند یافت.
جوانمیر مرادی
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate