سربازی اجباری نه مقوله ای اخلاقی و حیثیتی برای جوانان، بلکه از نیازهای مناسبات طبقاتی است.(بخش اول)

جوانان به قانون سربازی اجباری اعتراض دارند!
اواخر ماه گذشته تعدادی از جوانان در تهران اقدام به تجمع در اعتراض به قانون سربازی اجباری کردند.
جوانان حق دارند به سربازی نروند و ۲ سال از عمر خود را صرف خدمت سیستم محافظ و مدافع بهره کشی یک اقلیت صاحب سرمایه از اکثریت محروم جامعه نکنند.
سربازی اجباری یک زورگویی و تحکم قلندرانه بر جوانترین و پر انرژی ترین بخش جوامع و یک یک قانون بهره کشی مطلق همسان با بردگی است که از جانب دولتها و حکومتها اعمال می شود.
قانونی است که علاوه بر به یغما بردن دو سال از عمر جوانان و از این طریق بهره گیری اقتصادی در امر کاهش هزینه های مالی برای ارتشها، نیروهای نظامی و پلیسی در زمینه جذب نیروی انسانی، یکی از بدیهی ترین حقوق جهانشمول انسانی سربازان یعنی اختیار و حق انتخاب را لگدمال می کند.
هر قانون جبرگرایانه و نادیده گیرنده هر یک از حقوق انسانی باید ملغی گردد. هیچ قانونی نباید هیچ انسانی را مجبور به انجام کاری کند که برخلاف میلش باشد. هر انسانی و هر جوانی حق دارد که از موقعیت فرمانبرداری بی چون و چرا و تحقیر شونده بیزار باشد و به آن تن ندهد. هر انسانی حق دارد از رویارویی با معترضین به اجحافات و حق کشی ها، سرکوب و خفقان و عدم وجود آزادیهای سیاسی و اجتماعی سیستماتیک پرهیز کند . هر انسان و جوانی حق دارد که از دیدن اجساد متلاشی شده سربازان چه به اصطلاح “خودی و وطنی” و چه “خارجی و بیگانه” حالش به هم بخورد و حاضر نشود شریک در خلق چنین صحنه های وحشتناک و ضد انسانی گردد.
هر کسی حق دارد باورهای کذب در تقدس سربازی را نپذیرد و سربازی را وظیفه خود نپندارد.
سربازی وظیفه ای برای عموم نیست. چرا که ارتشها و سازمانهای نظامی مافوق مردم در تمام دوره ها و مراحل تاریخ طبقاتی جوامع اجتماعی ابزار اعمال قدرت دولتهایی بوده اند که منافع عمومی را نمایندگی نمی کرده اند و همچنان همانطور است.
برای کشف این حقیقت و پی بردن به ریشه ها و علل پیدایش ارتشها و روشهای سربازگیری نگاهی گذرا به تاریخ هزاران ساله آن ضروری است.
سربازگیری در جهان:
۱-سربازان یا سپاهیان نامنظم.
تاریخ ایجاد نیروی نظامی به دورانی از زندگی قبیله ای بر می گردد که انسان با  اختراع ابزار آلات اولیه و بکارگیری آنها در کار کشاورزی توانست بیش از میزان نیاز خود تولید کند و همچنین امکان ذخیره و انباشت مازاد تولید را فراهم کند. همین مازاد تولید بود که انسان را به فکر تصاحب دسترنج دیگری واداشت و زمینه نزاع‌های خونین میان قبایل گردید.  با گسترش کشاورزی، یک تقسیم کار میان زنان و مردان قبیله ایجاد گردید. زنان امور کشاورزی را بر عهده گرفتند و مردان نیز غیر از تعداد معدودی که به عنوان روحانی وظیفه وعظ و دعا برای افراد قبیله بر عهده داشتند بقیه جزو افراد سپاه بودند. سپاهیان قبایل مانند ارتش های منظم که بعدها همزمان با اسیطلای   برده داری بر جوامع ایجاد شدند از هیچ نظم و انضباط جنگی تبعیت نمی کردند. این سپاهیان دو وظیفه را بر عهده داشتند:
۱-دفاع از کلیه افراد و اندوخته های قبیله در برابر هجوم سپاهیان قبایل دیگر. ۲- حمله به قبایل دیگر برای غارت اموال و اندوخته های آنان. در مورد دوم، سپاهیان قبیله پیروز در نزاع، به تناسب قوای جسمی و جنگاوری از غنایم سهم می بردند. روش غارتگری اموال قبیله مغلوب به تدریج همراه شد با به اسارت درآوردن افراد بازمانده از قبیله و استفاده از آنان به عنوان برده در اموری مانند کشاورزی که همین شیوه اسیرگیری زمینه های تولد نظام برده داری را فراهم نمود.
۲-سربازگیری در ارتش های منظم.
با متمدن شدن (شهرنشینی) بشر و جایگزینی نظام تولیدی جدید برده داری با نظام بی طبقه قبیله ای، ارتشهای حرفه ای و منظم جای سپاهیان لاقید به نظم  را گرفت. برده داری که پیش شرط ظهورش در اواخر دوران نظام قبیله ای مهیا شده بود و جامعه را به دو طبقه تقسیم کرده بود، صاحبان قدرت اقتصادی را به عنوان ارباب و برده دار بر اکثریت به زنجیر و انقیاد کشیده شده جامعه یعنی بردگان حاکم گردانید.
برده داری که به عنوان یک سیستم اقتصادی تولیدی مبتنی بر استثمار بردگان حاکم بر جامعه گشته بود، می بایست حاکمیت سیاسی خود را در قالب دولت نیز تقویت و گسترش دهد. از اینرو نیاز مبرم به یک دستگاه نظامی و یک ارتش داشت که باید از تفاوتهای کیفی و کمی چشمگیری برخوردار باشد.
نظام برده داری برای بقای خود نمی توانست به منابع داخلی تحت حاکمیت خود اکتفاء کند. این ضرورت، دولتها و امپراتوریها را ناچار به تلاش برای دستیابی به منابع جدید همراه با به انقیاد در آوردن لشکرهای بردگان جدید که از اسرای جنگی تشکیل می شدند، کرد.
ارتشی که به روش طبیعی در قالب سپاهیان متشکل از همه مردان قبیله تشکیل شده بود، توانایی به انقیاد در آوردن و سرکوب برده ها در گستره ها و قلمروهای وسیع جغرافیایی که مدام به خاطر تمایل نظامهای برده داری به دستیابی به سرزمینهای دیگر و تصاحب بردگان جدید در حال گسترش بود را نداشت. ارتشی لازم بود تا مالکیت اربابان را بر بردگان در عرصه داخلی صیانت و حراست کند و همچنین برای دستیابی به منابع جدید و وسیعتر از سرزمینهای حاصلخیز از طریق جنگهای خارجی با دولتها و امپراتوری های دیگر توانایی‌های لازم را داشته باشد. به دلیل مداوم بودن جنگها که باعث فرسودگی و بی میلی سربازان می گردید و از طرفی دیگر سربازان نمی توانستند به روش گذشته به نسبت توانایی‌های فردی از غنایم سهم ببرند، دولتها ناچار به استخدام سربازان در ازای حقوق بودند که پرداخت آن به روشهای گوناگون نقدی و غیر نقدی و زمین و حشم بود.
همزمان با تقسیم جوامع به طبقات حاکم و محکوم و استثمارگر و اسثمار شونده، سربازی، وظیفه ای که بر مبنای تقسیم کار در قبایل بین زنان و مردان، برای دفاع از قبایل به مردان سپرده شد، همزمان با تقسیم جوامع به طبقات به یک شغل تبدیل گردید و افرادی که به استخدام ارتش در می آمدند تا سنین کهولت همچنان سربازانی دارای رتبه ها و درجات نظامی مختلفی باقی می ماندند.
روش سربازگیری دوران برده داری تا پایان دوره های فئودالی و سرمایه داری تا مقطع انقلا فرانسه ادامه یافت.
۳-سربازگیری اجباری در نظام سرمایه داری طی قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی.
 ارتش منظم که از دوران برده داری بنیان نهاده شد و تا پایان دوره فئودالی نیز ادامه یافته بود و سربازان خود را از میان داوطلبان به شیوه مزدوری و حقوق بگیری استخدام می کرد، در زمان ظهور سرمایه داری نیز استمرار یافته و همچنان در خدمت طبقه حاکم قرار دارد. ساختمان ارتش منظم که در دوره های برده داری و فئودالی بر مبنای استخدام سرباز از میان مردان داوطلب بود، در ابتدای قرن نوزده میلادی در نتیجه شرایط جدیدی که به دلیل رشد نظامیگری و بالا گرفتن تنشها در روابط بین دولتها و امپراتوریهای سرمایه داری و هزینه هایی که ارتشها بر سرمایه داری و دولتهایشان تحمیل می کرد، مورد تجدیدنظر و تغییر قرار گرفت. فرانسه دومین امپراتوری در جهان بعد از انگلیس در قرون ۱۷ و ۱۸ دارای مستعمرات فراوانی در آسیا و آفریقا بود. ناپلئون بناپارت که در اواخر قرن ۱۸ و مدت اندکی بعد از انقلاب فرانسه از طریق کودتا به قدرت رسید، طی سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۱۳ میلادی برای تقویت و گسترش امپراتوری فرانسه و از آن طریق توسعه مستعمراتش، نقشه حملات وسیعی به دولتهای اروپایی را کشید و به اجرا در آورد. اجرای طرح حملات متعدد به کشورهای مجاور بدون تقویت ارتش که مستلزم هزینه های زیاد و گزافی بود، میسر نمی شد. در نتیجه ناپلئون با طرح سربازی اجباری، بار هزینه های اضافی لازم برای افزایش سربازان مورد نیاز ارتش را بر گرده مردم انداخت. ناپلئون طرح سربازی اجباری را تحت عنوان وظیفه عمومی بر جامعه تحمیل نمود.
طرح سربازی اجباری خیلی سریع مورد توجه و استفاده دولتهای مافوق مردم در بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت که دوران اوج آن اوایل قرن بیستم ابتدا در جریان وقوع جنگ جهانی اول بود. جنگی که بر سر شکستن موازنه قدرت در اروپا و درگیرهای سیاسی، اقتصادی و ارضی کشورها، شکل گیری اتحادهای جدید بین‌المللی امپریالیستی، رشد ناسیونالیسم و تقسیم بندیهای جدید مستعمرات و همچنین حل خلا قدرت رهبری برای نظام سرمایه داری در سطح جهان به وقوع پیوست.
طرح سربازگیری اجباری سپس بطور وسیع در جریان جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت که توسط امپریالیسم برای تقسیم مجدد کشورها و مناطق تحت تسلط کشورهای امپریالیستی در گرفت و جهان دو قطبی سرمایه داری اقتصاد بازار آزاد بلوک غرب به رهبری آمریکا و سرمایه داری انحصاری دولتی تحت عنوان سوسیالیسم بلوک شرق به رهبری شوروی را ایجاد کرد.
در جنگ جهانی اول حدود ۱۸ میلیون نفر کشته شدند که بیش از ۱۰ میلیون نفر سربازان و حدود ۸ میلون نفر هم غیر نظامی بودند. در جنگ دو جهانی نیز حدود صد میلیون نفر ار ۳۰ کشور جهان در آن شرکت داشتند که ۷۰ الی ۸۵ میلیون قربانی داشت. تعداد کشته شدگان نظامی حدود ۲۵ میلیون نفر و تعداد غیر نظامیان کشته شده بیش از ۴۹ میلیون نفر برآورد شده است.
جوانمیر مرادی
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate