در وصف مبارزات اسماعیل هوشیار با علمی بودن کمونیزم و اینجور چیزا!

مقدمه:

مقاله پر مغز اسماعیل هوشیار در رد کمونیزم را چند بار خواندم .این مقاله(۱) بیش از یک مقاله است.سندی تاریخی است.دق و دلی رجویزم شرمگین فقط نیست ، درد دل است!

سالهاست من این “افراد موسوم به بریدگان از فرقه رجوی” را بررسی می کنم.اینها در مکتب رجوی ساخته شده اند و تصادفی هائی هستند که شاستی شان تا اخر عمر کج است! 

همان فرهنگ رجویستی را که لودگی ، بیسوادی است به یدک می کشند و برخیشان طی سالها بیرون از پادگان رجوی ، خیمه زده اند و همچنان مسیر فرصت طلبی و حمایت از نظم موجود دنیا را دنبال می کنند.

اسماعیل هوشیار نمونه حالبی است.اویل که از عراق امده بود خط ضد رجوی داشت بعد بتدریج دگر دیسی معروف مجاهدینی کرد و رسید به “تقاطع راست چیزی بین پهلویزم و رجویزم” و رسما اعلام کرد که پهلوی و رجوی باید متحد شوند تا ایران اباد شود! انها که حوضله دارند سری به ارشیو نوشتجات اسماعیل هوشیار بزنند در همین سایت ازادی بیان و خودشان قضاوت کنند.

از همین نمونه افراد ایرج مصداقی است.او هم بعد از بیرون زدن از پادگان رجوی با همان فرهنگ رجویستی رسید به حمایت از چوخ بختیار و مثل بسیاری از وازدگان رجویزم نون سیاست را در ایستادن کنار راستها دید.

در این کانتکس است که می شود براحتی فهمید چرا هر از چند گاهی اسماعیل هوشیار وظیفه خود می داند در ذهن خودش “حملاتی” به کمونیزم بکند و به خلاف ادعای خودش همان کند که “اکبر اقا” رفیقش! یعنی زور بزند کمونیستها یا حامیان کمونیزم را با نوشته های وزنش بیدار کند! 

در این مقاله مقداری متد اسماعیل اقا را بررسی می کنم :

(۱)چرا لودگی سیاسی و فرهنگی را باید پاسخ داد؟

پاسخ دادن به مهمل نامه اسماعیل هوشیار ، پاسخ دادن به یک فرهنگ است.فرهنگی لوده و تنبل و مردم فریب که در قرون عکس مار کشید و فریب داد.این فرهنگ را اخوندها فقط نمایندگی نمی کنند .فکلی هائی مثل هخا هم از این فرهنگ استفاده کردند. این فرهنگ و روانشناسی دنبال عقب ماندگانی می گردد تا از انها سیاهی لشگر بسازد چا که راست سیاسی اگر سنتا در ایران سرکوب کرده و سانسور، بالاخره به “به ابزار فریبکاری” هم مجهز بوده.

لذا هر از چند گاهی من از فرصتهائی که اقا اسماعیل و امثال او می سازند استفاده بهینه کرده ام و خواهم کرد. متد اینها روانشناسی اینها را باید با صبر و دقت انالیز کرد و به جامعه شناسناند تا نسلهای اینده که حکومت اسلامی را به زیر می کشند سرشان کلاه نرود و این اخوندهای فکلی لوده را به قدرت یا حتی نزدیک قدرت نرساند. اینست انگیزه من به پاسخ دادنها به امثال اقا اسماعیل!

از ناتوانی راست سیاسی ایرونی همین بس که امثال اسماعیل اقاها شده اند نویسندگانش! کاشکی راست سیاسی متفکری داشت که واقعا بشود او را برسمیت شناخت بعنوان متفکر و روشنفکر راست! متاسفانه دیکتاتوری حتی مخالفانش را هم کوتوله کرده و این موضوع را من بارها حتی در مورد مدعیان چپ ایرانی تاکیید داشته ام.

(۲)”متدهای نقد اسماعیل اقا ” در حمله به کمونیزم!

“علم بودن کمونیزم و اسماعیل اقا”!

تیتر مقاله اسماعیل اقا را خواندیم انتظار داشتیم ایشان که به طعنه کمونیزم را علم نمی داند ابتدا علم را تعریف کند بعد کمونیزم را از زاویه نظریات (و نه تاریخ حامیانش) و بعد سنجش معیارهای علم اثبات کند که کمونیزم مثلا علم نیست! 

اینکار نه در ایران و نه در خارج ایران تازگی ندارد.عبدلکریم سروش در مناظره با احسان طبری همین ادعا را از قول استادش کارل پوپر ارائه داد که مارکسیزم علمیت ندارد .البته با دقتی بسیار متفاوت از کارل پوپر و طبیعتا بی ربط به متد اقا اسماعیل که فقط یادی کرده از “اکبر اقا” بدون هیچ بحث مشخص! 

خوب! اقا اسماعیل زیاد اهل منطق و علم نیست.او نتیجه فرهنگ رجویستی است که دستاوردش اسلام توحیدی و تبیین جهان بود و وقتی خواست اینشین درس دهد این بود!(۲و۳)

مشکل کلیدی اسماعیل اقا در نقد علمی کمونیزم هم از سر بیسوادی او و نادانی او از علم است و هم سر بیسوادی او در باب کمونیزم! او می داند اهل این عرصه ها نیست لذا لوده وار از تیتر مقاله اش هم فرار می کند!

“زدن به صحرای کربلا” بجای نقد واقعی و نظری کمونیزم:

اقا اسماعیل که می داند اهل یک بحث جدی در باب کمونیزم و علم نیست و خودش نتیجه فرهنگ اسلامی ضد علم است و اساسا درکی هم از علم ندارد لذا مثل اخوندها به صحرای کربلا می زند! صحرای کربلا همواره موضوعی بود که اخوندها در اخر اراجیفشان به ان می رسیدند تا مخاطبان را در گریه مقدس غرق کنند و ثواب اخرت برسانند!

ایشان موارد زیر را زیر تیتر مقاله وزینش بر علیه کمونیزم می اورد (۱)

زمان حاکم شدن ابدی یک فرد با تفکر ذهنی و فلسفی و دینی برای جوامع میلیونی گذشته است”

اگر منظور از انواع کمونیست همان تجربه شکست خورده قرن ۲۰ شوروی سابق است با تمام علائم و شعائرش ، اعم از حذف خونین مخالفان تا اردوگاه اجباری سیبری تا جنایتهای دیگر … که دارید وقت تلف میکنید”ا

این روزها اسم کمونیست با هر پسوند و پیشوندی میآید تن و بدن مردم میلرزد”

. تا جایی که قابل فهم است مردم ایران عاشق رفتن به سرزمین پوتین و چاورز و کره شمالی … نیستند . فعلا برای رسیدن به همین سرمایه داری پر از مشکلات تلاش میکند”

طبعا سرمایه داری انبوهی معایب دارد و به قول خوشان در حال کندن گور بشریت هستند . اما شخصا فکر میکنم این آخر قصه نیست هنوز زمان و قدرت مانور دارد توان اصلاح خودش را دارد”

اگر هم منظور از کمونیسم تجربه خونین قرن پیش فئودالهای متمرکز در شووی سابق نیست پس باید جدید باشد . برای معرفی این مولود جدید از نسخه اقتصادی مقابل سرمایه داری شروع کنید . اسمش را هم حتما عوض کنید”

(۳) ترچمه حرفهای اسماعیل هوشیار چیست و توصیه های من به او چیست؟

 اسماعیل هوشیار از معلمش رجوی سیاست را آموخته لذا نمی تواند حرف آخرش را ساده بنویسد! لزوما باید توی زرورق بپیچد!

بهتر نبود او مقاله ای می نوشت بنام “چرا کمونیزم راه حل نیست و سرمایه داری خوبست”؟ یا اینکه “کمونیستها اسم سیاست خود عوض کنید و نسخه جدید ارائه دهید”؟لذا من پیشنهاد متقابلم بعنوان یک کمونیست به شاگرد ضد کمونیست رجوی اینست! شما سعی کن مستقیم و شفاف حرف زدن و زیر آبی نرفتن را تمرین کنی!

من می دانم اسماعیل هوشیار و همفکران او از کمونیزم بخود می لرزند اما به انها توصیه می کنم یاد بگیرند از قول خودشان بنویسند  از مردم ایران خرج نکنند!

نه ایشان و نه من ، هیچکدام اماری در فضای آزادی در دست نداریم که اثبات کند مردم ایران از کارگر تا سرمایه دار یکدست هستند و از نام کمونیزم زیر بیرق رجوی می ترسند!

نه ایشان و نه من آماری نداریم که مردم ایران دارند با رژیم اسلامی مبارزه می کنند تا پوفیوزهای کراواتی بیایند اونها را به خط کنند برای اشتثمار و بردگی سرمایه! اینها خواستهای اسماعیل هوشیار است.

لذا از اسماعیل هوشیار و امثال او می خواهم یاد بگیرند از قول خودشان حرف بزنند این حداقل پرنسیب است.

(۴)سفسطه استفاده از تاریخ دیکتاتوری بنام کمونیزم برای زدن کمونیزم:

کمونیزم مثل هر نطریه سیاسی منجمله لیبرالیزم در عمل به اشکال بسیار متناقض تعریف شده و در عمل هیچ نظام سیاسی احتماعی نه کمونیستی بوده و نه لیبرال!

نوام چامسکی در باب واقعیت نظامهای مدعی لیبرالیزم آثار زیادی دارد.ما کمونیستها به دقت این تناقض بین واقعیت نظامهای سرمایه داری و جنایاتی که در خارج کشورهای غربی و داخل این کشورها مرتکب شده اند نوشته این و مردم را به مبارزه و ریشه کنی سرمایه داری دعوت کردیم.الان دنیا ی معاصر در گندابی بسر می برد که سرمایه داری ساخته با ماسک لیبرال. لذا اینکه موجودی بیاید تاریخ را بکشد جلو برای رد نظریه کمونیزم در دفاع از سرمایه داری ، سفسطه ای بیش نیست.

تاریخ دیکتاتوری در ایران چه پهلوی و چه خمینی تاریخ حکومت سرمایه داریست جنایات برای توسعه کار ارزان و سرکوب طبقه کارگر.پهلویزم و خمینیزم هردو نظامهای سیاسی برای توسعه سرمایه داری در ایران بوده اند و سرمایه داری ذاتا در ایران برای توسعه خود نیاز به سرکوب داشته.

حکومتهای امپریالیستی دستور کارشان در جهان پیرامونی توسعه نظامهای دیکتاتوری بوده و خواهد بود.طالبان نمونه آخرش! این طالبان فرزند امپرایالیزم است.خمینیزم و پهلویزم همینطور!

آدم جدی می آید نظریه را بررسی می کند و می پذیرد که نظریات تعیین عملی متفاوت دارند و این کاملا طبیعی است.نه کمونیزم یک روایت بوده و نه لیبرالیزم. کمونیستهای بسیاری زیر چرح حکومت لنین و استالین و مائو له شدند وقتی خواستند از طبقه کارگر و آزادی دفاع کنند.

اما اسماعیل هوشیار در این سطح نیست.او لودگی آخوندی دارد.می خواهد مخاطب را با “جنایات” حکومتهای کمونیستی مشقول کند تا قورباغه سرمایه داری را که “هنوز خیلی حرفها دارد”
بفروشد! خوب این نمی شود!

(۵)مردم  ایران عاشق دیکتاتوری نیستند “لذا؟ سرمایه داری خوبست”!

غحب! مردم ایران عاشق آزادی می ایند رجوی یا پهلوی اقا اسماعیل را می آورند چون آزادی می خواهند؟ نکند خود آقا اسماعیل می آید بداد مردم ایران؟

بررسی واقعی تاریخ ایران اثبات می کند که نفس توسعه سرمایه داری در ایران با دیکتاتوری امکان داشته.ارزش افزوده سرمایه به کمک دولت حامی سرمایه دار به اتکای سرکوب و سانسور به اتکای زدن احزاب سیاسی به قیمت سرکوب اتحادیه ها و نهادهای کارگری امکانپذیر بوده.

خوب اصل تضاد اقا اسماعیل با کمونیزم همینجاست! توی انتخابی سرنوشت ساز بین بربریت سرمایه داری و ازادی و برابری و جامعه سوسیالیستی.اینجا تضاد اصلی است.اینجا درد اسماعیل اقا که دارد خاک هوا می کند  حرفهای تاریخ گذشته عبدلکریم سروشها را در مورد علمیت کمونیزم و استالین سنگر خود می کند!

(۶) کمونیزم و علمیت آن و علم مداری آن:

اول: بعد ورود مارکس و نظریات کمونیستی به علوم مختلف:

شخصیتها و متفکرین کمونیست در از زمان مارکس تا بحال نقش مهمی در رشد علوم مختلفی داشته اند. و دقیقا به مقعوم علمی کلمه به علم افزوده اند.

نظریه طبقات و تاثیر مبارزه طبقاتی بعنوان موتور تحول تاریخی و نظریه تاثیر زیر بنائی تولید و روابط تولیدی در تکامل تاریخ در کانتکس بررسی قوانین تحول تاریخ انسان نظریاتی علمی هستند در علم تاریخ 

نظریه ارزش اضافی و قوانین توسعه و بحران سرمایه داری نظریاتی هستند در کانتکس علم اقتصاد سیاسی و اقتصاد

نظریه تقدم واقعیت بر تولید ذهن و روان و اهمیت کار و بکارگیری پراکسیس در توسعه ذهن و عملکرد مغز  نطریه هائی در علم عملکردی مغز

موارد بالا نمونه های غیر قابل انکار از مواردی هستند که مارکس و حامیان او به دانش بشر در رشته های مختلف افزوده اند و دست اندرکاران واقعی این علوم هم همه جا این نظریات را یا تایید کردند یا به چالش کشیدند.لذا در ورود مارکس و نظریه پردازان کمونیست به علم فقط ادمهائی مثل اقا اسماعیل و رفیقش شک می کنند!

دوم: استناد و وابسته دانستن کمونیزم بعنوان دانش و جنبش برای رهائی انسانیت از سرمایه داری به علم:

همزمان با رشد علم و مدرنیته و منطق گرائی همه نظریات سیاسی در اروپا منجمله لیبرالیزم و بعدها حتی اسلامیهای ایرونی مثل بازرگان و رجوی تلاش کرده اند نظریات خود را در “علم بجویند” البته کوشش بسیاری از اینها کمدیست منجمله کوششهای رجوی برای توجیه علمی اسلام توحیدی!(۲.۳)

اما مارکس از این نظر که نظریاتش را منوط و مشروط به عقلانیت و علم می دانست و کمونیزم او کمونیزمی مشروط به علم است از سایر این مدعیان جدا شده.

نظریه سیاسی که دچار تناقض منطقی نیست و علم را که ابزار ساختن دنیای انسانی و برابر است را کاملا در تعامل با نظریه خود می داند از این جهت کاملا متمایز است با مهمل بافان نظامهای سرمایه داری و مذهبی .

لذا در این جهت وقتی از علمی بودن کمونیزم بحث می کنیم اشاره به مشروط بودن نظریات کمونیزم به علم و منطق است. بله ازادی و رهائی انسان از قید و بند سرمایه داری نه فقط امری اخلاقی است بلکه از دید علمی تنها چاره تداوم زندگی است. 

(۷)مخالفت اقا اسماعیل با فرد پرستی و کیش شخصیت:

از انجا که هیچ نظریه سیاسی یا اجتماعی را نمی شود از روند سرطان وار کیش شخصیت بری دانست منجمله اسلام رجویستی! طبیعتا کمونیزم هم دچار این بلیه بوده.

این بنوعی طبیعت انسان است که حول “پیامبری” خانه بسازد و تنبلی خود را در چرخش بدور اون پیامبر بپوشاند.

مارکس هرگز خود را بیشتر از یک متفکر حامی طبقه کارگر نمی دانست.اما بلیه مارکسیزم حتی در زمان زندگیش ظاهر شد! 

ایا وجود این بلیه تقدس سازی چیزی از اهمیت مارکس و کمونیزم می کاهد؟ ایا دلیل رد انست؟ 

ادمهای عاقل البته می گویند خیر! این روند دائم نقد و سنجش خصوصا اگر به علمیت وفادار باشیم چاره است. بله بسیاری موضوعات و مسائل کنونی بشریت یا در زمان مارکس نبودند یا دیده نشدند.مارکس هم مدعی پیامبری نبود! 

علم و دانش مبارزه برای زندگی انسانی رودخانه ای جاریست و اینطور باید بهش نگاه کرد.

اقا اسماعیل در نقد کمونیزم بیشتر توهمات خود و درک خود را نقد می کند! 

(۸)کمونیزم جنبش برای رهائی انسان از ستم سرمایه داریست “دلسوزی مثل آقا اسماعیل لازم ندارد”!

اقا اسماعیل به کمونیستها توصیه می کند که نام دیگر انتخاب کنند و بروند دنبال فرموله کردن الترناتیو سرمایه داری! هجب! ما منتظر ایشان بودیم که هم از کمونیزم بخود می لرزد هم حامی سرمایه داریست هم دلش برای کمونیستها می سوزد! من را یا  بازجوهای اوین می اندازد که دلسوزانه موعظه می کردند که کمونیزم را رها کنیم! که “زمانش تمام شده” که مردم انرا نمی خواهند” که “علمی نیست” (انگار این اوسکولها علمی هستند ما مچ ما را گرفتند”!

همانطور که گفتم درد اقا اسماعیل و لرزش از این نیست که کمونیزم علم نیست یا …اگر مردم سرمایه داری را می خواند و دلشان برای استثمار فوکلی ها لک زده خوب دیگر این ناراحتی اقا اسماعیل از چه روست؟ با چه منطقی اقا اسماعیل از رفیقش اکبر اقا کمک نمی گرفت تنا انچه دوره اش گذشته متعلق به قرن ۲۱ نیست را “رد” کند؟!

همانطور که گفتم من به اقا اسماعیل توصیه می کنم جوش نزند دلش برای کمونیستها نسوزد دلش برای پروژه سیاسی خودش بسوزد.رجویزم شرمگین قاطی پهلویزم.

هر چند زمانی نق می زند که چرا حکومت امریکا رژیم اسلامی را پشتیبانی نمی کند و مریم بانو را نمی فستد با لچکش به ایران! این شده روز و حال اقا اسماعیل و اکبر اقا! حال زاریست!

اصلا دلم نمی خواست جای اسماعیل هوشیار باسم.چوبی دو سر طلا غرق در تناقضات و گیج در گیج که با لودگی سعی می کند هویتی برای خود بسازد!شتر مرغ گاو پلنگ که می گویند همینست!

منابع بیشتر:

(۱)کمونیسم حالا یک علم است (اسماعیل هوشیار) 

www.azadi-b.com/?=171154

(2)وقتی مسعود رجوی اینشتین درس می دهد

https://www.youtube.com/watch?v=lhxcAMh_8n0

(3)درسهای تبیین جهان رجوی و ادعایش به علمی بودن اسلام توحیدی!

https://ganjinehiran455mihan.blogspot.com/…/blog-post…

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate