شهامت داشته باشید و صَف خود را مشخص کنید!

 برای هر فعال سیاسی که با جهان بینی منصفانه و به دور از هر گونه ریاکاری و سیاست عوامفریبانه مسائل سیاسی را دنبال می کند،‌ براحتی متوجه اتهامات و شانتاژهای حسن رحمان پنا ( جانشین ابراهیم علیزاده) و جریان ایشان خواهد شد. مواضع تئوری و پراکتیک این جریان ثابت کرد که فقط حسن رحمان پنا،‌جمال بزرگپور، سروه ناصری و امثالهم قادر هستند که معیارهای اخلاقی و سیاسی جریان عبدالله مهتدی و سلطنت طلبان را در پُشت سَر بگذارند.
ابراهیم علیزاده و یارانش در نهایت وقاحت در پیشبرد پروژه ی سیاسی و اهداف جریانات موسوم به حزب دمکرات کوردستان ایران، حزب دمکرات کوردستان، جریانات موسوم به زحمتکشان و حتی سازمان فوق ارتجاعی خه بات -شاخه کوردستانی سازمان مجاهدین خلق- از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. جریان نامبرده که کارنامه اش روز به روز مرزِ سیاهی را طِی می کند و دیروز با تکیه به قدرتِ میلیشیای برادرانِ آسایش بافل طالبانی، رفقای خویش را که بیش از ۴ دهه همسنگر آنان بوده اند را تهدید نظامی می کنند، اینبار به اتهامات و شانتاژهای بی پایه و غیرقابل اثبات بر علیه جریان کمونیزم کارگری و در رأس آنان منصور حکمت جهت تحریف کردن پراکتیک مطبوعشان دست زده اند. چنین اتهامات و مواضعی که بیشتر به سیاسی چماقداری شباهت دارد علیه کمونیزم کارگری و شخص منصور حکمت ریشه ای بیش از سه دهه در تاریخ جریانات موسوم به زحمتکشان و حزب دمکرات کوردستان ایران و جریاناتی همچون اکثریتی ها و غیره دارد. جریانی که این چنین تاریخ حقیقی را تحریف می کند و به چنین اعمال خطرناکی اقدام میورزد، آنگاه که در گوشه ای از جغرافیای کوردستان صاحب قدرت باشد، چگونه در مقابل جامعه برخورد خواهد کرد. این قدرت، آنگاه که آلت دست قرار گیرد، تا چه میزان خطرناک می شود. در چنین سیاست هایی سوسویی از امید و امنیت اجتماعی برای جامعه کوردستان پس از پروسه یِ سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران به چشم نمی خورد.
من بالشخصه از هیچ ناسیونالیستی انتظار و توقعی ندارم که در برابرِ اتهامات و شانتاژها و تهدیدِ امثال حسن رحمان پنا و جمال بزرگپور به رهبری ابراهیم علیزاده موضع گیری بکند،‌اما اشخاصی که شب و روز سنگ کمونیست بودن و آزادیخواه را به سینه میزنند و زیر پرچم سُرخ و عکسهای دکتر جعفر شفیعی و صدیق کمانگر می ایستند و شعارهایی نظیر « زنده باد انترناسیونالیسم پرولتاری» را سَر می دهند، بجای سیاست سکوت، میانجی گری و گاهاً ریش سفیدی پیشه کردن بهتر است که در مقابل این نوع گردنکشی ها سکوت را بشکنند و در راستای نقدِ این فرهنگ در حدّ توان خویش گام بردارند. هنوز این معمّا در ذهن من حل نشده که انسان چگونه می تواند خود را کمونیست تعریف کند، باوجود این سیاست های راستگرایانه ی جریان ابراهیم علیزاده و در کنار پروژه یِ ناسیونالیسم کورد ايستادن را تحمل کند. واقعاً این نوع سیاست چه منفعتی برای شما ” كمونيست ها” دارد؟
موضع من در این نوشته یِ کوتاه دفاع از منصور حکمت نیست، بلکه دفاع از فضای بازِ سیاسی و به دور از هر گونه اتهام و برچسب زدن هایی است. نمی توان با پذیرشِ « منصور حکمت فلان اشتباه را انجام داد» خود را از شر این چنین فضای خطرناک سیاسی-اجتماعی خلاص کرد. تقابل در برابر این گونه اتهامات و درهم شکستن سکوت را می توان گامی جدی و باارزش، – به قول هربرت مارکوزه قدرت محرکه ویرانگر [ یعنی آزادی خواهی]-دستِ کم در راستای خلق فضای سالم سیاسی و دیالوگ در آینده یِ ایران ارزیابی کرد.
واحدِ خضری
۲۰۲۲.۰۱.۱۳
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate