جرقه‌ی انقلاب دردل جامعه طبقاتی ایران روزی از جایی که هرگزانتظارش نمی رود سر بر می کند

جرقه‌ی انقلاب دردل جامعه‌ی کارگران ومزدبگیران ازجایی که هرگزانتظارش نمی رود سر برمی کند وهرآنچه استوار به نظرمی رسد را باژگون می کند. چرایی این بررسی سربرکشیده ازواقعیاتی است که اکنون درجامعه درحال شدن است. حامعه‌ی اقتصادی ایران بعنوان بخشی از اقتصادجهانی، دارای اقتصادی مریض و نئولیبرالی شده است. اقتصاد نیمه‌ پنهان ایران به ادعای روزنامه‌ی فرهیختگان، اقتصاد نیمه پنهان نزدیک به۵۳ درصد کل اقتصاد ایران را زیرپوشش خود گرفته ومشابه سرمایه داران کشورهای دیگرازپرداخت مالیات سرباز می زند واز کنار قوانین کار و تامین اجتماعی که اساسن به سود سرمایه داران تصویب و تنظیم شده می گذرد وازاین طریق ارزش اضافی و سود بیشتری به جیب می زنند. دربیش ازسه‌ده‌ی گذشته بنیادهای مختلف و نیروهای نظامی و بسیج زیرنظر خامنه ای به اقتصاد پنهان وغیر رسمی ادامه داده اند که هم در قاچاق سازمان یافته ی کالا دست داشته اند وهم درکارگاه های کوچک و بزرگ تولیدی درمناطق فقیرنشین دست داشته و دست دارند، به استثمار شدید نیروی کارادامه می دهند. در کناراین وضعیت، گردانندگان اقتصاد رسمی جامعه کارگاهای کوچک دیگری را ازمعافیت‌های ویژه‌ای مثل تن ندادن به ساعات کار رسمی، حد اقل دستمزد، حق تعاونی، قرارداد دائم و دیگر شروط کار معاف می کند. سهم اقتصاد پنهان و یا غیر رسمی که دراختیار نهاد های حکومتی است، ۳۷ درصد را تشکیل می دهد. براین بسترشاغلان غیر رسمی هم افزایش یافته است. در سال ۱۳۶۷ شاغلان غیررسمی حدودن۷۰۰ هزار نفر برآورد شد و اکنون بیش از ۹ میلیون نفرشده است در صورتیکه اعضای تشکل های کارگری وابسته به خود رژیم تعداد مشاغل غیر رسمی را بین ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفرتا ۱۵ میلیون نفر برآورد کرده اند. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی تابستان امسال از محرومیت ۶۰ درصد کارگران کشوراز بیمه ی تامین اجتماعی خبر داده است. براساس اعلام مرکز آمار از مجموع سه میلیون و۵۶۷ هزار شاغل زن در سال ۱۳۹۹ بالغ بر ۶۳ درصد آن ها دربخش غیررسمی مشغول به کار بودند و ۳۶ درصد هم در بخش رسمی. و اما آیا بیکاری در ایران ۹ در صد؟ ویا ۶۰ درصد است؟ بر اساس روش آمارگیری مرکز آمار ایران« بعضن در کشورهای اروپایی هم آمارگیری مشابهی وجود دارد» تمام افرادی که درهفته یک ساعت کار کنند شاغل محسوب می شوند. به عنوان مثال: بنا بر آمار اعلام شده ۴۲ درصد افراد در سن ۱۸ تا ۳۵ سالگی در ایران به تحصیل دردانشگاه و یا دیگرمراکز حرفه آموزی مشغولند. این ۴۲ درصد هم اکنون به عنوان شاغل محسوب می شوند در صورتیکه نه مشغول به کارند و نه درآمدی دارند. همچنین بنا به گفته ی بعضی از نمایندگان این رژیم حدود ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. تورم بنا به برآورد رسمی ۴۵ درصد است. قیمت مسکن در فاصله ی ۳ سال ۵۰۰ درصد رشد داشته است واین وضعیت ادامه دارد. همین امروز یعنی ۲۲ آذر ۱۴۰۰ آقای حسین غلامی «فعال صنفی بازنشستگان کارگری» در مصاحبه با ایلنا چنین توضیح می دهد: « اگر حداقل مزد و مستمری را ۶۰ درصد هم افزایش دهند، بازهم فاصله حقوق و سبد معیشت افزایش خواهد یافت.  آقای غلامی به اعداد و ارقام جدول زیر اشاره می‌کند؛ جدولی که نشان می‌دهد حتی اگر تورم را ۵۰ درصد و افزایش حقوق را ۶۰ درصد در نظر بگیریم، فاصله‌ی هشت میلیون تومانی حداقل دستمزد با سبد معیشت در سال بعد به بیش از یازده میلیون تومان می ‌رسد چراکه مشکل اصلی از شکاف عمیقی است که در طول سالیان متوالی ایجاد شده و هرزمان دستمزد کمی افزایش یافته «مثل سال جاری» تورم با سرعت بیشتر به پیش تاخته است؛ بنابراین با افزایش ۶۰ درصدی مزد و مستمری، بازهم فاصله‌ی مزد و معیشت بیشتر خواهد شد. در جدول زیر ما می بینیم که با افزایش ۶۰ درصدی حقوق نسبت به سال جاری، کسری حقوق، سه میلیون و ۶۰۰ هزار تومان افزایش خواهد یافت. اگر حقوق‌ها برابر سطح هزینه ۱۲ گروه کالای مصرفی یعنی خوراک، درمان، پوشاک، آموزش و… بالاتر از خط فقر بود، افزایش حقوق به تناسب تورم، جواب می‌داد اما چون حقوق‌ها عموما یک سوم تا یک پنجم خط فقر است، افزایش به اندازۀ تورم به معنی گسترش تضادها و فواصل طبقاتی است. با این روش، تمامی حقوق بگیران به جز کسانی که حول و حوش حداکثر حقوق، دریافتی دارند، فقیرتر می‌شوند. در واقع، افزایش درصدی، فقط به نفع سقف بگیران و گروه‌هایی است که مزدهای نجومی و آنچنانی دارند؛ حداقل بگیران  و سایر سطوح مزدی که زیر خط فقر هستند، از این سیاست متضرر خواهند شد.

سال ۱۴۰۰ حداقل  حقوق هزینه سطح معیشت «خط فقر» کسری حقوق به سطح زندگی ۱۴۰۰
چهار میلیون تومان دوازده میلیون هشت میلیون تومان

۶۰ % درصد افزایش دستمزد منجر به افزایش فاصله مزد و معیشت می‌شود

سال ۱۴۰۱ با ۶۰% افزایش تورم هزینه سطح معیشت  کسری حقوق به سطح زندگی ۱۴۰۱
شش میلیون و چهارصد هزار تومان ۵۰% هجده میلیون تومان یازده میلیون و ششصد هزار تومان

بربستر این وضعیت بد اقتصادی و سیاسی ازدی ماه ۱۳۹۶ جمعیتی که در کف خیابان ها با شعار« اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمام ماجرا» کل سیستم را زیر سوال بردند. از این تاریخ به بعد ما با یک عروج جنبش کارگران و مزدبگیران در جهت نفی سیستم و حاکمیت سیاسی را شاهد هستیم و اینکه کی و از کجا این جنبش به یک سره کردن این سیستم دست بزنند، به زمان وضرورت شروع این جرقه بستگی دارد. اما جنبش کارگری ایران در حال گذار به اعتلایی نوین است زیرا وقتی پایینی ها اعتصاب می کنند و با زن و بچه به خیابان ها می آیند، وقتی کارگران و مزدبگیران در چندین شهر حتی کوتاه مدت قوانین سرمایه داری را به هم می زنند و کنترل خیابان ها را بدست می کیرند( سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸)، وقتی کارگران  و مزدبگیران در چندین شهر، درکارخانه و مؤسسه ها به اعتصاب و اعتراض روی می آورند، و وقتی کارگران هفت تپه بیش ازسه ماه با زن و بچه های خود کماکان به اعتصاب وتظاهرات برای بدست آوردن مطالبات به حق خود در مقابل فرمانداری شوش و دیگر مراکز دولتی ادامه می دهند، و وقتی کارگران هپکو و آذرآب مرکز شهر اراک و اتوبان ها را می بندند، همه ی این وقایع نشان دهنده ی این است که توهم ها به سیستم قدم به قدم و به مرور ریخت می شود و همچنین نشانه ی این است، که کارگران، مزدبگیران و مردم معترض  دیگر نمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند، دیگر قول و قرارهای دروغین را باور نمی کنند، دیگربه حاکمیت اهمیتی نمی دهند، دیگرسیستم سرمایه داری چه خصوصی و چه دولتی را نمی خواهند بپذیرند و دیگر …. و دیگر بر بستر این روند است که حاکمیت ترک بر میدارد ، اعضای حاکمیت سیاسی و دولت به جان هم می افتند و همدیگررا در ناتوانی حل بحران مقصر می دانند، همچنین احزاب و سازمان های سیاسی راست و چپ دچار انشقاق و انشعاب می شوند و همه ی این ها بر اثر  مبارزات کارگران ومزدبگیران است که با مطالبات رادیکال خود وارد عرصه ی مبارزه می شوند و دولت، حاکمیت سیاسی و دیگر احزاب و سازمان های سیاسی عاجز از حل این وضعیت بحرانی می شوند. و از سویی کارگران و مزدبگیران برای رهایی ازاین وضعیت به دنبال سازمان یابی خود برای تغیرآن بر می آیند. تاریخ مبارزه ی طبقاتی کارگران نشان داده است که سازمان شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران تنها راه حل رفع بحران بوده وخواهد بود که سیستم سرمایه داری موجود را نابود و قوانین ضد سرمایه داری خود را جای گزین  این سیستم کند. بنا بر این،  لازم و ضروری است که سرنوشت خودمان را خود بدست گیریم.

 امروزدرشرایطی که بخش عظیمی از کارگران ومزدبگیران جامعه در حال اعتصاب و اعتراضند، خواست نان، کار، آزادی  اداره ی شورایی  را از یاد نبریم. در شرایطی که بخش عظیمی از کارگران نفت، پتروشیمی و کارگران معترض دیگر، که وارد صحنه ی مبارزات بر علیه سیستم شده اند از خواست« کار، نان، آزادی  اداره ی شورایی»  نباید غافل شویم. به باور من در وضعیت کنونی خواست «نان، کار، آزادی اداره ی شورایی» بهترین خواست ما برای بدست آوردن مطالباتمان می باشد.

  اما روشن است، که وقتی کارگرو مزد بگیران،  نمی خواهیند مثل گذشته زندگی کنند، چه تصمیمی را خواهند گرفت؟ مگر غیر از این است که شروع به عوض کردن وتغییردر شیوه ی مبارزه طبقاتی خود برعلیه سیستم سرمایه داری  می دهند : نق می زنند، نافرمانی از قوانین سرمایه داری می کنند، کمیته ی اعتصاب تشکیل می دهند، اعتصاب می کنند، از ورود کارفرمایان به کارخانه ها و مؤسسات جلوگیری می کنند، شانه به شانه ی زن و بچه های خود وارد خیابان ها و تظاهرات خیابانی می کنند، جاده ها را می بندند وقوانین سرمایداری را  زیرپا گذاشته  نظم آنان را بهم می ریزنند و قوانین ونظم خود را جایگزین قوانین پوسیده سرمایه داری می کنند، و فریاد نان، کار،آزادی اداره ی شورایی را می دهند و کارخانه ها را برای تشکیل شورای خود تسخسر و اشغال می کنند و ….. و چنین است که در گیری و مبارزه بین کار و سرمایه بوجود می آید و حاد و حادتر می شود و وقتی پایینی ها نمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند، بالایی ها از وحشت نابودی خود به سرکوبی شدید متوصل می شوند. بربستر چنین وضعیتی مثل وضعیتی کنونی است که کارگران هفت تپه، کارگران فولاد اهواز، کارگران هپکو و آذرآب وده ها کارگر و روشنفکران کارگری، معلمان دانشجویان با رعب و وحشت دستگیر شکنجه و به زندان های طویلل مدت محکوم ومجازات می شوند. اما روند و رشد مبارزه ی طبقاتی کارگران  کماکان  وحشت در میان اجتماع سرمایه دارن و هیئت حاکمه انداخته است، چنانچه عروج مبارزات کارگران زن و مرد و مزدبگیران ضد سرمایه «  معلمین، پرستاران، دانشجویان ، مبارزان ضد سرمایه در میان دانشگاهیان و میان مؤسسات » رئیسی جلااد  یکی از مهمترین مهره های رژیم سرمایه و برخی از سران رژیم را به عجز و لابه انداخت. این مرحله از مبارزه  و جنگ و گریز می رود  به مرحله ی دیگر از مبارزه ی طبقاتی برسد. این تحول روند بدانجا می رسد، که طبقه ی مزد بگیر دیگر نمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند و در بند بردگی مزدی بماند. چنین است که بالایی ها از وحشت نابودی خود به یورش وحشیانه  علیه کارگران و مزدبگیران دراین مورد کارگران معلم وبازنشستگان متوصل می شوند. باید اشاره کنم که چرا رژیم سرمایه اینقدر دستپاچه شده و به کارگران و مزدبگیران حمله ور می شود. برای بررسی دستپاچگی و تزلزل رژیم  سرمایه داری لازم است کمی به عقب برگردیم واز سه سال قبل یعنی از ۱۳۹۶ تا به امروز سیر مبارزات کارگران ومزد بگیران ضد سرمایه داری  را مورد توجه قرار دهیم. در این روند ما یک سیر تکاملی از اعتراضات کارگری نه تنها هپکوو آذرآب، بلکه سیر تکاملی در بین کارگران فولاد اهواز و بخصوص کارگران هفت تپه مشاهده خواهیم کرد.« من در این مورد چند مطلب نوشته واز طریق وب سایت آزادی بیان منتشر شده است. علاقه مندان به آرشیو این وب سایت مراجعه کنند»

اما روند مبارزه ی طبقاتی کارگران به رژیم سرکوب گر اسلامی نشان داد که با رعب وحشت در میان کارگرا ن نمی توانند کارگران را به عقب برانند. اما فراموش نکنیم، که جدال و مبارزه ی جنبش کارگری زمانی رو به شکست است، که اعتراضات رفته رفته خاموش شود و خبری از اعتصابات کارگران و مزدبگیران نباشد و از سویی صدایی از مبارزات اجتماعی شنیده نشود. همانطوریکه براین باوریم، که سیستم سرمایه داری ایران درارتباط تنگاتنگ باسیستم سرمایه ی جهانی قرار دارد، می توان باور داشت، که جنبش کارگری ایران نه ارتباط تنگاتنگ، اما بدون ارتباط با روند شکل گیری مطالبات جنبش کارگری جهانی نمی باشد و همواره از شیوه ی مبارزات بخش رادیکال این جنبش استفاده خواهد کرد. اما باید تأکید کرد، که  بخشی ازطبقه ی کارگرایران در برهه‌ی کنونی بخصوص با راهکارهای نوین کارگران هفت تپه، آذرآب، صنعت فولاد، هپکو و معلمین از نظر مبارزاتی و آگاهی طبقاتی یک سرکله از دیگر جنبش های کارگری جهانی بالاتر بوده است. اینها با در نظرگرفتن تحلیل مشخص از شرایط و داده های اجتماعی مشخص قابل بررسی است و مطمعنن می تواند نقش آگاه گرانه ای در برسی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. مثلن کارگران ومزدبگیران صنعتی هپکو، آذرآب، فولاد اهواز و بخصوص کارگران هفت تپه  و معلمین که سمبل مبارزه و مقاوت جهانی در برابرسیتم سرمایه داری شده اند، یا اینکه مزدبگیران معلم که درسال های گذشته و هم اکنون در مقابل هیئت حاکمه و سیستم سرمایه داری کماکان ایستاده اند را می شود یک حرکت تعرضی و ضد سرمایه داری را در مقایسه با بخش دیگری از جنبش کارگری ایران مثل کارگران صنعت نفت، ایران خودرو و پتروشیمی که در خواب و خیال رفرمیستی به اعتراض می پردازند. همچنین نمی توان روند مبارزه ی جاری در ایران را بخصوص روند مبارزات کارگران هفت تپه و اعتراض سراسری معلمین و بازنشتگان را فراموش و پنهان کنیم، که این ویژگی، ایستادگی و تعرض کارگران و مزدبگیران بخصوص هفت تپه درجنبش های کارگری جهان سرمایه داری کنونی کمتر اتفاق افتاده است. اما باید دراین مقطع زمانی برای خودمان روشن کنیم، که اگرروند مبارزه ی ضد سرمایه داری کارگران ایران و بخصوص همکاران هفت تپه و دیگر مزدبگیران که از سال ۱۳۹۴ شروع شده است و قدم به قدم در مبارزه با سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم  دولتی که بخشن خود را در خصوصی سازی کارخانه ها و مؤسسات نشان می دهد. این تجربه، به آتش زیر خاکستری درآمده است که دگرباربا ضرورت زمان به کارگرفته خواهد شد. این روند از مبارزه کارگران از اندوخته های تجربیات طبقه ی کارگر ایران است که بعد ازانقلاب شکست خورده ی ۱۳۵۷ این طبقه به مرور در خود انباشت کرده است و در موارد مناسب مبارزه ی طبقاتی بر علیه سیستم سرمایه داری و هیئت حاکمه و دولتش به کارمی گیرد. من با شناختی که از جنبش کارگری اروپا و دیگرکشورهای صنعتی دارم می توانم بیان کنم که در شرایط کنونی هسته ی مرکزی جنبش کارگری ایران از جنبش های کارگری کشورهای نامبرده تعرضی تر، ضد سرمایه  و سیاسی تراست. همچنین براین باورهستم که کارگران و مزدبگیران نفت، کارگران، مزدبگیران خودروسازی، پتروشیمی و .. در روئیای رفرمیستی فرو رفته اند و امید وارم با پیش قدم شدن کارگران هفت تپه، هپکو، آذرآب، فولاد، کارگران ومزدبگیران معلم و باز نشتگان در مبا رزه با نظام مزدی موجود و حاکمان اسلامی، این همکاران هم از خواب رفرمیستی بیدار شوند و متحدانه با ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران یدی و فکری ضد سرمایه داری وضعیت موجود را با انقلاب تغییر و حاکمیت شوراهای کارگران و مزدبگیران را برای رهایی ازکار مزدی ایجاد کنند.

حال این جرقه از کجا شروع وسراسری خواهدشد؟

زنده باد حاکمیت سیاسی و اقتصادی شوراهای انقلابی کارگران و مزدبگیران

دی ماه ۱۴۰۰

ژانویه ۲۰۲۲

علی برومند

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate