چند کلمه در باره موضعگیری یا عدم موضعگیری کومه له در مورد اعتراضات و مبارزات مردم کردستان عراق

با مقدمه ای کوتاه

در هفته های اخیر بار دیگر زحمتکش کردستان شهرهای کردستان عراق در اعتراض به عدم پرداخت حقوقهایشان، بیکاری و فساد اداری و کمبود خدمات اجتماعی به خیابانها آمده اند و طبق اخبار رسانه ها،  در جریان این اعتراضات دفاتر پنج حزب حاکم و اپوزیسیون به آتش کشیده شده و در جریان این اعتراضات نزدیک به ۱۰ نفر کشته و دهها تن زخمی شده و تعداد زیادی هم از سوی نیروهای حاکم بر کردستان که عمدتا حزب دمکرات و اتحادیه میهنی هستند، دستگیر شده اند.

فرض اینست که خوانندگان این مقاله از  اخبار اعتراضات مردمی در شهرهای کردستان عراق مطلع هستند. در همین رابطه انتقادات یا نقدهای البته با انگیزه های متفاوت از کومه له شده است که چرا کومه له  نسبت به اعتراضات برحق مردم در شهرهای کردستان عراق موضع رسمی نگرفته است؟ چرا اطلاعیه نداده است؟  همین اطلاعیه ندادن کومه له برای تعدادی،  به بهانه ای دوباره در تایید ناسیوناسیونالیسم کومه له قلمداد نموده اند.

من در این مقاله ی کوتاه نظرات خود را به سمع میرسانم. این نظرات فردی من است و دفاع فردی من از کومه له، از یک زاویه فردی است و نه حزبی و تشکیلاتی. این روشنگری لازم است به این دلیل که کومه له رسما از سوی کمیته رهبری و کمیته مرکزی کومه له  رهبری و سخنگویی می شود،

اما از جنبه رسمی بگذریم، به همان شیوه که رفقای “کمونیست چپ رو” ما خود را محق میدانند که کومه له را ناسیونالیست قلمداد کرده و در صدد برآیند تا آنرا تضعیف نمایند، طیفی مثل من هم وظیفه خود میدانند که از لحاظ سیاسی از کومه له شان دفاع کنند.

کومه له بدرستی اطلاعیه نداده است

من امروز سوال میکنم که اصولا اطلاعیه چیست و معنی و علت صدور اطلاعیه کدام است؟ آیا دلیل صدور اطلاعیه همان نفس صدور اطلاعیه است؟   ایا صدور اطلاعیه یا یک موضعگیری رسمی در قبال یک موضوعی بایستی  منطقا مابه ازاء عملی و اجرایی هم داشته باشد  و در خط دادن در پروسه ی مبارزه  تاثیرگذار باشد یا اینکه صدور و یا عدم صدور اطلاعیه هیچ تاثیری در روندهای دنیای واقعی نمیگذارد؟ یا تاثیرات منفی اش کدام است؟

کمونیستهای چپ رو ایرانی ما یاد گرفته اند که همیشه اطلاعیه صادر کنند بدون اینکه این اطلاعیه ها تاثیری در جهت دادنهای مبارزاتی داشته باشند: “احزاب صدور اطلاعیه” ، اما به همان اندازه بی تاثیر در دنیای واقعی. وقتی جریانی در بطن مبارزات قرار نداشت، هزار اطلاعیه هم صادر کند، علی السویه است و تاثیری نمگیذارد. و پارادوکس اینجاست که بدلیل اینکه میداند که بی تاثیر است، پس صدور اطلاعیه به “فعالیت اصلی” تبدیل میشود.

تمام وضعیتی که در رابطه با چپ روهای ایرانی صادق است، در مورد کومه له صدق نمیکند. هیچکدام از طرفداران “صدور اطلاعیه” در منطقه کردستان عراق حضور ندارند و اینها بوسیله “کنترل از راه دور”  تلاش میکنند یا می پندارند که دارند تلاش میکنند تا از طریق صدور اطلاعیه تاثیر گذار باشند، اما نیستند. و درست به همین دلیل هم “صادریون اطلاعیه” به هیجگونه مشکلات امنیتی روبرو نمی شوند.

اما کومه له، برعکس این جریانات ، بویژه حکمتیستهای خط رسمی و غیر رسمی، در نزدیکی شهر سلیمانیه یک اردوگاه بزرگ دارد که تحت سیطره اتحادیه میهنی است.  کومه له – سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران است. معنی رسمی این حرف اینست که سیاستها و فعالیتهای کومه له قبل از هر چیز در رابطه با ایران و کردستان ایران تعریف شده است و نه جای دیگر.

کومه له در کردستان عراق مهمان است و به همین دلیل نمیتواند در عرصه فعالیت سیاسی در کردستان عراق مدعی باشد.

کومه له در این دنیای که خیلی ها به خون آن تشنه هستند، بایست سیاست حفاظت از خود و امنیت خود را در صدر سیاستهایش قرار دهد.

صدها و هزاران زن و مرد و کودک کومه له ای بوده و ساکن کردستان عراق هستند، سوسیالیستی ترین سیاست انقلابی به ما میگوید که کومه له بایست با همه وجود از اعضاهایش حفاظت کنند. در همین رابطه هم حتمن لازم و ضروری است که از یکسو روابط دیپلماتیک حسنه ای هم با احزاب سیاسی کرد در منطقه داشته باشد و از سوی دیگر هم تلاش کند تا شبکه های اجتماعی هر چه گسترده تری در میان مردم شریف کردستان عراق بوجود بیاورد.

یعنی سه فاکتور: اول حفاظت و گسترش روابط اجتماعی با مردم کردستان عراق، دوم روابط دیپلماتیک حسنه با احزاب کردستان عراق، و سوم روابط سیاس و حسنه با احزاب سیاسی کردستان ایران ( بویژه احزاب دمکرات و جریانهای که بنام کومه له فعالیت میکنند و پژاک)  و همکاری آگاهانه با این احزاب جهت بالابردن ضریب امنیتی نه تنها رفقای ما، بلکه همه احزاب سیاسی کرد ایرانی در کردستان عراق، جزو ضروریات همین امروز است.

کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، یک جریان کمونیست است و این جریان کمونیست اتفاقا بایستی شرایط زیست و مبارزه و اولویتها و مخاطرات را تشخیص داده و بر آن اساس،  سیاستهای عملی اتخاذ نماید. هنر بزرگ اینست که کومه له و همه فعالین سیاسی کردستان ایران ساکن کردستان عراق، موفق شوند این دوران پرمخاطره را بدون تلفات و بدون پرداخت هزینه انسانی طی کنند. و در این رابطه لازم است تا از یکسو سیاستها و عملکردها بشیوه ی عاقلانه و غیر تحریک امیزی وجود داشته باشد و از سوی دیگر روحیه همبستگی و همکاری در بین مردم و احزاب سیاسی تقویت شود. درست از این طریق است که توطئه های جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان و احزاب سیاسی کرد به شکست کشیده میشود.

از آنجاییکه هدف مبارزاتی کومه له ایجاد تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کردستان ایران و ایران است، لذا اتخاذ سیاست محتاطانه در کردستان عراق کاملا بجا و قابل دفاع می باشد.

کومه له لازم نیست در هر زمینه ای که امنیتش را با خطر مواجه میکند، اعلام موضع نماید. اگر روزنامه نگاران و زنان  به قتل میرسند، اگر تظاهر کنندگان به نیروهای آسایش مواجه شده و مثل این مورد دهها نفر کشته و زخمی و دستگیر میشوند، علیرغم اینکه کومه له مخالف این نوع قتلها و هر نوع سرکوبگری است ، اما کومه له موظف نیست که اعلام موضع نماید. سکوت در چنین مواقعی مکانیسم دفاع از خود را داراست. مکانیسمی که داوطلبانه انتخاب نشده ، بلکه شرایط  آنرا تحمیل کرده است سکوت کومه له در کردستان عراق هم درست است و هم به معنی تایید جنایتی که می شود نیست.

کومه له لازم نیست اطلاعیه ای صادر کند، اما میتواند از طریق مختلف ازجمله شبکه ارتباطی اجتماعی و مناسبات با احزاب سیاسی نظرات خود را به جامعه برساند.

اما اگر کومه له بعنوان یک جریان مهمان  متعلق به کردستان ایران موظف نیست در رابطه با رویدادهای کردستان عراق اظهار نظر نماید، پس چه جریانی موظف است تا اطلاعیه صادر کند؟ و خیلی کارهای بیشتر از صادر کردن اطلاعیه هم داشته باشد؟

بله، این وظیفه احزاب کمونیست عراقی  و کردستان عراق است که در این مبارزات شرکت کنند و این آنها هستند که بایستی با در صف اول این مبارزات قرار گرفتن، اطلاعیه هم صادر کنند. این در مرحله اول وظیفه رفقای کمونیست عراقی است و نه ما که در نفش مهمان هستیم.

 سوال اینست که کمونیستهای عراقی و کردستان عراق تا چه اندازه در این مبارزات جاری شرکت دارند؟ اگر شرکت دارند، تا چه اندازه  در این مبارزات موثر هستند؟ اگر شرکت دارند و شاید هم موثر باشند، پس چرا ناپیدا هستند؟ اگر کمونیستهای عراقی و کردستان عراق در این مبارزات هستند، پس چرا از سوی همین آقایون کمونیست چپ رو ایرانی ما مورد استقبال و استناد قرار نمیگیرند؟ این دوستان چپ رو ما بغیر از کومه له، چشمشان هیچ جریان دیگری که  اتفاق متعلق به آنجاست، را ندارند؟ چرا حکمتیستهای رسمی و غیر رسمی، در تبلیغ هم خطی هایشان در کردستان عراق فعال نیستند؟

برای پیشروی های آینده بایست امروز عقب نشینی کرد

ما بایست خیلی چیزها را یاد بگیریم. ما برای رشد و تکامل خود و جنبش سوسیالیستی در ایران به این احتیاج داریم تا هم به بورژوازی و هم به چپ روهای ایرانی نگاه کنیم و این دو طیف را تحلیل کنیم و استنتاجات خود را بگیریم.

از بورژوازی بایست یادبگیریم که آنها چگونه بر اساس حفظ منافع خود عمل میکنند. ما هم یاد بگیریم بر اساس منافع خود سیاست و عملکرد داشته باشیم. منافع ما چیست؟ منافع ما عبارت است مصلحتها و آن شرایط عینی که از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به نفع توده های کارگر و زحمتکش است. منافع کارگران و زحمتکشان ایجاب میکند که جریان کمونیست ما (براساس منافع جنبش) خواستار وسیع ترین آزادیهای سیاسی در جامعه و تمام ارزشهای دمکراتیک دیگر باشیم، تا با توسل به آن طبقه کارگر بتواند که در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نقش مهمی که دارد را بتواند ایفا کند. خوانش منافع به ما میگوید که کمونیستهای طیف کومه له بایست آزادیخواهان زمانه خود بوده که از جمله خصوصیات آنها احترام به دگر اندیشی و تنوع گرایی است (خصوصیت امروز اما استنتاجی از یک جامعه سوسیالیستی آینده). و…

از همین چپ روهای دوروبر خودمان یاد بگیریم که مقولات پایه ای و مهمی مثل «سوسیالیسم»، «انقلاب اجتماعی»، «قدرت سیاسی» و غیره اسباب بازی کودکان نیستند که به میل خودمان روزانه آنرا بجویم. چپ های دوروبر ما کودکانه با این مقولات بازی میکنند. به همین دلیل اکثر آنها در واقع جامعه ی کارگری را با اشاعه این نوع از جزمگرایی و ایدآلیسم و خشک اندیشی از تفکرات سوسیالیستی و اتحاد طبقاتی دور میکنند. امروزه تحقق سوسیالیسم در هر جامعه ای مثل ایران مستقیما وابسته به خواست توده های کارگر و زحمتکش است. کارگران و زحمتکشان ایران که اکثریت جامعه هستند، خواهان تحقق سوسیالیسم باشند، تحقق سوسیالیسم در چشم انداز و افق قرار میگیرد. اگر کارگران خواهان سوسیالیسم نباشند، سوسیالیسم متحقق نمیشود. به همین سادگی. به همین دلیل کار و فعالیت اصلی کمونیستها، کار در بطن جنبش کارگری و سایر جنبشهای پیشرو از جمله جنبش کردستان می باشد و بس.

امروزه جامعه بشری با دو بحران بزرگ روبروست، یکی بحران جامعه سرمایه داری و دوم بحران جنبش اعتراضی و بحران احزاب کمونیست، برای دوباره قد علم کردن و سازماندهی در سطح کلان، لازم است عقب نشینی کرد و از دنیای هیاهو مقداری فاصله گرفت تا بتوان انرژی برای حرکت بعدی کسب کرد.

داتای زیادی وجود دارد که نشان میدهند که تئوری «داخل و خارج فرق نمیکنند و رشد رسانه ها جمعی فاصله داخل و خارج را از بین برده است» نظریه کاملا نادرستی است. داخل ایران و خارج ایران کاملا با هم فرق دارند. و این نظریه ای که میپندارد که داخل و خارج فرقی ندارند، در واقع میخواهند خیلی محترمانه عدم حضور خود در فعل و انفعالات اجتماعی را توجیه کنند. والا، در واقع امر، باید آنجا بود که موضع تغییر است. کمونیستها اگر ادعای در باره جامعه ایران دارند، بایست در ایران حضور داشته باشند. این عدم امکان برای حضور ما در جامعه ایران است که باعث شده ما نقشی در تحولات جامعه ایران نداشته باشیم. آن طیفی میتوانند در تحولات درونی جامعه ایران نقش ایفا کنند، که در میان کارگران و زحمتکشان زندگی و کار میکنند و از نزدیک با شرایط مشقت بار و سرکوبگری کنونی دست و پنجه نرم میکنند.

طبعا بحث در باره تغییرات اجتماعی و چگونگی تغییرات یک جامعه، بحث وسیعی است. وقوع انقلاب در یک کشور تنها یکی از راههای تغییر یک جامعه  است، اما علیرغم اینکه روشها و فاکتورهای دیگری هم برای تغییر جامعه وجود دارند، مثلا دخالت قدرتهای خارجی در یک کشور و تغییر حکومت.. در هر حالتی بایست در جامعه ای که کاندید تغییر است، باید حضر داشت و از بیرون نمیتوان به یک جامعه از راه دور امر و نهی کرد. تغییر مورد نظر بایستی از درون اتفاق بیفتد.

حال که ما حضورا نمیتوانیم در ایران حضور یابیم، این تشکیلات است که بایست بجای ما حضور یابد. آیا کمونیستها در ایران حضور دارند؟ تشکیلات دارند؟

آیا کمونیستهای عراقی در مبارزات کردستان عراق و سایر شهرهای عراق حضور دارند؟ ایا آنها با هم متحد هستند؟ درجه تاثیرگذاری مبارزاتی شان تا جه اندازه است؟

برای کمونیستهای چپ رو که خود را سوپر انقلابی نشان میدهند، پیشنهاد میشود، بویژه حکمتیستهای خط رسمی و غیر رسمی، بجای اینکه زحمت بکشند از دور برای دیگران حرف بزنند، بروند و در کردستان عراق ساکن شوند و در مبارزات آنجا هم از نزدیک شرکت نمایند.

عقب نشیی لازم است، بویژه اینکه چالشهای پیشارو فراوانند…

یکی دیگر از نکات چالشی اینست که اکثر کمونیستهای چپ رو، درک و فهم درستی از ناسیونالیسم ندارند. آنها تبلیغات علیه احزاب ناسیونالیست را مبارزه ضد ناسیونالیستی نامگذاری کرده اند. به همین دلیل هم آنها به پایه ی ناسیونالیسم کاری ندارند و به جو و فضای ضد احزاب ناسیونالیست دامن میزنند.   این چپ دوروبر ما خود را ضد ناسیونالیست تعریف و نشان میدهند، اما درواقع ضد ناسیونالیست بودنشان اولا اکثر در رابطه با کردستان مطرح است و دوما  از زاویه ای شووینیستی، آنها به نقد ناسیونالیسم کرد می پردازند. و نقد  شووینیستی از ناسیونالیسم خود لایه دیگری از ناسیونالیسم است . تعریف از ناسیونالیسم و مبارزه علیه ناسیونالیسم بویژه ناسیونالیسم ملت ستمگر -شووینیسم- خود یکی از مصافهای پیشاروی ماست. ما علیه ناسیونالیست مبارزه میکنیم بدون اینکه تلاش کنیم تا مناسبات با احزاب ناسیونالیست بهم بخورد….

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate