خشونت جنسی و کودکان معلول

جامعە معلولین، خصوصا کودکان، با عنایت بە موقعیت ویژەاش توجە خاصی میطلبد که از هر حیث حائز اهمیت است. آموزش کودکان معلول، تعامل جامعه با آنها، مراقبت و نگهداری، مقدار و نوع امکاناتی که از سوی نهادهای زیربط بایستی در اختیارشان قرار گیرد و هزار نکتەی ناگفتەی دیگر…

در این بین اما، روایتهای گاە تلخ و تکان دهندە کە نە قلمی آن را به رشتەی تحریر درآورده و نه دوربینی ثبتش میکند، از لیست بلندبالای نیازها، کمبودها و برخوردهای دنیای پیرامون آنها جا میماند.

خشونت جنسی برروی کودکان یکی از مسایلی است که امروزه بسیاری از جوامع درگیر آن هستند، اما قطعا شنیدن اعمال خشونت جنسی برروی کودکان معلول از آن هم دردناکتر است. چرا که این افراد نیاز به توجه و حمایت همە جانبە بیشتری دارند و هنگامی کە نتنها این مسلە محقق نمیشود و بلکە چنین روایتهای دردناکی میشنوی، بیشتر از هر زمان دیگر بر عدم نظارت درست بر جامعه و فرهنگ بیمار آن پی خواهی برد.

نمونە موردی این بحث میتوان به پسربچەای از شهر سقز اشارە نمود. شهری کە با  جمعیت، آماری نزدیک به ۳۰۰۰ معلول دارد که نزدیک به یک سوم آن را افراد زیر ۱۸ سال(کودکان) تشکیل میدهد. و از آن تعداد نیز بیشترشان(حدودا ٦۰ درصد) پسرهستند. برای این تعداد از کودکان چند مرکز آموزشی و حرفەآموزی کودکان زیر ۱٤ سال و بالای ۱٤ سال وجود دارد. البته در شرایط فعلی همە این مراکز از طریق آموزش مجازی فعالیت میکنند. مدیر یکی از مدارس میگوید این پسربچە تنها ۸ سال سن دارد، استرس زیادی داشت، فقط جیغ میکشید و فرار میکرد؛ متوجه شدیم که مورد آزار جنسی قرار گرفتە است، طی بازدید بدنی متوجه آثار زخم برروی بدن کودک شدیم. با پیگیریهای مکرر پی بردیم که با چندتا پسر بچە بزرگتر از خود رفت و آمد دارد. اولین کاری که میتوانستیم انجام دهیم در جریان قرار دادن مادر کودک بود. متاسفانه مادر نیز واکنش زیادی به این قضیه نشان نداد و میگوید که میدانم با پسربچەهای دیگر بیرون میرود، ولی چکارش کنم! طاقتم به سرآمده و تحمل ندارم، حتا اگر مورد تجاوز هم قرار بگیرد به درک ! تنها اقدام دیگری که میتوان انجام داد تماس با اورژانس اجتماعی بود که قبول کرد پیگیر ماجرا شود؛ حال چقدر و چگونەاش مشخص نیست.

این برش کوتاه از زندگی تنها یکی از کودکان معلول به وضوح بیحقوقی، عدم حمایت و بی پناهی چنین افرادی را نشان میدهد.

جامعەای کە تاول چرکین تابوهای جنسی در هر گوشە درانواع مختلف آن هرروز سر باز میکند، سیستمی کە هیچگونە برنامەای برای این طیف قابل توجه از افراد جامعه-افرادی که نیازمند توجه، مراقبت و امکانات ویژه هستند-ندارد و خانوادەای کە بدلیل عدم آموزشهای لازم و نبود هیچگونه پشتیبان و تک افتادگی در این برهوت مشکلات، مستاصل و قافیه باخته سیر امور را فقط به نظاره می نشیند.

جهان سرمایه با قبضه کردن همەی امکانات و مواهب و نعمات در دست عدەای قلیل و رها کردن سیستماتیک جامعە بە حال نذار خویش که در جوامعی مانند جامعە ما بە عریان ترین شکل ممکن خود را مینمایاند، مسبب اصلی بیشتر این مصائب و مشکلات است و بی شک رهایی بشر و تحقق برابری درجزئی ترین و انسان شمول ترین زوایای آن و در دسترس قرار گرفتن همە امکانات برای آحاد جامعه ممکن نخواهد بود مگر با تغییر بنیادین ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این جهان وارونه.

۲۴ آذر ۹۹

ایسکرا   ۱ ۱۰٧

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate