علیزاده در صحبتهای خود، برای قلمداد کردن جناح مقابل به انشعاب، برای توجیه و نیز جا انداختن تجدیدنظرها و مواضع غیرکمونیستی خود و جناحش، موضوع حزبیت و مفهوم حزب، آزادی نظر و التزام به رعایت اساسنامه را چنان بیاعتبار میکند که برنامۀ کمونیستی و طبقاتی و مطالباتی حزب کمونیست و کومهله را فاقد جنبۀ اعتقادی و فکری معرفی میکند. او میگوید:
«برای اینکه بدانیم این انشعابِ احتمالی، نه قابل درک است و نه مشروع و مجاز، باید کمی به مفهوم حزب نزدیک شویم. چیزی که معمولاً کم در موردش فکر میشود. حزب سیاسی چیست؟ حزب سیاسی، تشکلی است یعنی مجموعهای بنیآدم هستند دور هم نزدیک میشوند برای هدفی یعنی برای برنامهای، قبل از هر چیز برای برنامهای. برنامۀ حزب ما مجموعهای از این را بکنیم و این را نکنیم است، برای کارگر چنین میکنیم، برای آزادیهای دمکراتیک چنین میکنیم، برای حقوق سالمندان چنین میکنیم، خرج آن اصلاحات و تغییرات را اینگونه به دست میآوریم… در هیچ کجای برنامۀ ما حرفی از عقیده و باور وجود ندارد. حرفی از این نیست که ستارهها به آسمان آویزان شدهاند یا که در آنجا سرگردانند. آیندۀ جمهوری اسلامی را چگونه میبینم، ممکن است سرنگون شود، ممکن است سرنگون نشود، امروز سرنگون میشود، فردا سرنگون میشود، نظرم در مورد مجاهدین این است، در مورد دیگری نظرم آن است، از هیچ کدام از اینها بحثی وجود ندارد، بحثی از نظر وجود ندارد، این نه به معنای اینکه نظر مهم نیست، نظر و تحلیل و ارزیابی مهم است، اما حزب سیاسی بر اساس نظر درست نمیشود تا بر اساس نظر از یکدیگر جدا شود، حزب سیاسی بر اساس برنامه درست میشود.»
این سومین باری است که علیزاده به طور علنی اعلام میکند که «در هیچ کجای برنامۀ کومهله و حزب کمونیست ایران، حرفی از عقیده و باور وجود ندارد، همهاش مجموعهای مطالبات است». بار اول، دو سال قبل در روز کومهله و در جریان اعلان فراخوانش به طیف مورد نظر خود که در واقع طیفهای بریده از سازمان زحمتکشان و نیز فراکسیون جدا شده از کومهله بودند برای پیوستن به تشکیلات تحت سیطرۀ او و اعلام اینکه «حزب کمونیست ایران مانعی برای پیوستن شما نیست»؛ و بار دوم نیز تقریباً یک سال و نیم قبل و در جریان مصاحبۀ تحریفآمیز خود با رادیو اینترنتی «دیالوگ» در مورد اختلافات در تشکیلات. تا قبل از این، هیچ وقت چنین چیزی را از ابراهیم علیزاده نشنیده بودیم.
در واقع این برخورد علیزاده به برنامۀ کومهله و حزب کمونیست، چیزی به غیر از تهی کردن این برنامه از جوهر اعتقادی کمونیستی و مارکسیستی آن نیست. البته که طی سالهای اخیر در مصاحبه و سخنرانیهایش از او شنیدهایم که اعلام میکند که نباید متعصب و افراطی باشیم، سوسیالیسم را بایستی مانند یک علم همچو فیزیک و شیمی و زمینشناسی یاد بگیریم نه مانند یک مشت فرمول، … . برای کسی که خود را رهبری کومهله به حساب بیاورد، کومهلهای با آن همه شجاعت و جانبازی سرسختانه در دفاع از کمونیسم و سوسیالیسم علمی، کومهلهای که کمونیسم را شناسنامۀ خود کرده است، حال بیاید و چنین بگوید، چه معنایی به غیر از ندامت از کمونیسم و رادیکالیسم و پیوستن به پوپولیسم و ناسیونالیسم میتواند داشته باشد!؟ این گونه نادیده گرفتن حرمت برنامۀ کومهله و حزب کمونیست توسط علیزاده، نادیده گرفتن جانبازی هزاران رفیقی است که در راه تحقق برنامۀ کمونیستی این حزب مبارزه کردهاند.
پیام علیزاده از اینکه میگوید «در هیچ کجای برنامۀ ما حرفی از عقیده و باور وجود ندارد»، کاملاً روشن است. او بار اول آن آن را برای ارائۀ اطمینان خاطر به طیف منشعبین قبلی از کومهله مبنی بر اینکه برنامه و تشکیلات تحت سیطرۀ او همانند برنامه و تشکیلات مورد نظر آنها، یعنی عاری از اعتقاد به کمونیسم و تعهد به مبارزه و اصول کمونیستی است، لذا آنها هم میتوانند در کنار ایشان در یک تشکیلات به سر ببرند. طیف مورد نظر، سالها قبل که از کمونیسم و طبقۀ کارگر رویگردان شده بودند، حزب کمونیست را بهانه قرار داده و گفتند «کومهله را از این حزب بیرون کشیده و نمیخواهند دیگر در چهارچوب سازمانی حزب کمونیست فعالیت کنند». اما به یک معنا «کومهله»ی آنها و برنامۀ آنها آنقدر عاری از عقیده و باور بود که در یک قلم خیلی زود در کنار «سازگارها و نوریزادهها» قرار گرفتند و نیز به زائدۀ اصلاحطلبیتبدیل شدند.
بار دوم، و نیز اینک بار سوم، آن را در خصوص وضعیت درون تشکیلاتی و در این میان توجیه موقعیت خود و جناح مقابل، مطرح میکند. به عبارت دیگر برای توجیه مرزبندیهای خود و جناحش با مبارزۀ کمونیستی و حزب کمونیست ایران، اینگونه مشغول فرهنگسازی است. پس این«نقاط مشترک» در هر سه مورد مذکور،نشان دیگری است از جدایی و انشعاب اینها از صفوف، از برنامه و اهداف و استراتژی کمونیستی این حزب و تشکیلات!
در هر دو مورد قبل، طی انتشار مطالبی به نقد این سخنان علیزاده در مورد برنامۀ ما پرداختهام. در اینجا نیز یک بار دیگر بایستی گفت که در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومهله برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان، نه تنها یک کلمه، بلکه صفحات بسیاری در مورد ایدوئولوژی و عقیده و باور-در اینجا کمونیستی- و دیدگاه و نظر سیاسی مشخص در این برنامهها وجود دارد. نه تنها برنامۀ حزب کمونیست و کومهله، بلکه به طور منطقی هیچ برنامۀ مطالباتی و یا سیاسی و اجتماعیای را نمیتوان سراغ داشت که مهر ایدوئولوژی و عقیده و باور مشخصی بر پیکر آن دیده نشود.
شما که دارید به این شیوه از حزبیت و مفهوم حزب حرف میزنید، آیا میتوانید نشان دهید که یک حزب سیاسی کمونیستی بدون اهداف برنامهای و استراتژی سیاسی که منتج از ایدوئولوژی و جهانبینی آن است،میتواند معنی و مفهومی داشته باشد؟ توضیح خشک و مجرد شما در مورد حزب مبنی بر«مجموعهای بنیآدم که دور یک هدف و برنامه جمع شدهاند»، بی کم و کاست عین همان تعریف و توضیحی است که در نظام آموزشی حاکم مثلاً در ایران تحویل دانشآموزان داده میشود.
آیا بنیانگذاران اولیۀ کومهله، بر اساس برنامه گرد هم آمدند و کومهله را بنیان گذاشتند یا بر اساس عقیده و نظر و باوری مشخص؟! پس حزب و تشکیلات کمونیستی مستقل از مقولۀ برنامه، مجموعهای انسان کمونیست هستند که برای تحقق یک برنامۀ کمونیستی دور هم گرد آمدهاند.
آیا غیر از این است که برنامۀ حزب کمونیست، اهداف درازمدت و نهایی حزب که همانا به قدرت رساندن طبقۀ کارگر، برقراری یک جامعۀ سوسیالیستی و گام نهادن در راستای سازماندهی یک جامعۀ کمونیستی میباشد را بیان میکند؟! آیا غیر از این است که استراتژی سیاسی حزب مسیر تحقق همان اهداف برنامهای را نشان میدهد؟! آیا نادیده گرفتن عقیده و باور و نادیده گرفتن جایگاه اهداف برنامهای حزب هیچ خط فاصلی بین یک جریان کمونیستی با احزاب بورژوا لیبرال و ناسیونالیست باقی میگذارد؟ جدای از همۀ اینها، اساساً جوهر عقیده و باور و ایدوئولوژی در بخش مطالباتی برنامۀ ما هم به وضوح نمایان است و ابراهیم علیزاده نمیتواند آن را انکار نماید. باید گفت که تمام بخش مطالباتی برنامۀ حزب کمونیست ایران و کومهله با اتکاء به تعرض به سرمایه و مناسبات سرمایهداری، زمینۀ مادی تحقق واقعی خود را نشان میدهد.
ابراهیم علیزاده آگاهانه تعریف و تصویری مجرد و منفصل از برنامه ارائه میکند. وی تأکید دارد که «مطالبات مندرج در این برنامهها، مجموعهای کردار و عمل هستند و هیچ یک از آنها مسئلۀ ایدوئولوژی و فکر و عقیده نیست». اگر چنین باشد پس چگونه میتوان فرقی بین مثلاً مطالبۀ «رفع ستم ملی» از سوی کمونیستها، با احزاب ناسیونالیست که آنها هم چنین عنوانی را در برنامۀ خود گنجاندهاند، قائل شد؟ یا به همین سان مطالبۀ «رفع تبعیض علیه زنان» که مطالبۀ اپوزیسیون لیبرال نیز هست؟ از منظر کمونیستی، این عقیده و باور، ایدوئولوژی و دیدگاههای سیاسی ناظر بر طرح هر تک مطالبهای است که متضمن تحقق واقعی آن در جامعه میباشد. آیا اپوزیسیون لیبرال و احزاب ناسیونالیست با عقیده و باور و ایدوئولوژی مختص به خود، تمایل و توان آن را دارند که مطالبات جاری و مطرح در جامعه را به طور واقعی و کامل متحقق نمایند؟ پس جدا کردن و یا بیربط قلمداد کردن مطالبات برنامهای حزب ما از عقیده و باور سیاسی و نظری، غیرممکن است.
در ابتدای سند اعلام موجودیت حزب کمونیست ایران مصوب کنگرۀ مؤسس حزب، آمده است:
«یکصدوسی سال قبل، مانیفست کمونیست، این اولین برنامۀ حزب کمونیست طبقۀ کارگر جهانی، آغاز عصر نابودی سرمایهداری را اعلام نمود و طبقۀ کارگر را به ایفای نقش تاریخیاش در رهایی خود و تمام بشریت از کلیۀ مصائب، مشقات و ستمی که جزء لایتجزای جامعه مبتنی بر بردگی مزدی است، فراخواند. مانیفست کمونیست سرمایهداری را به عنوان منشاء و عامل بقای تمامی مشقات و محرومیتهای مادی و معنوی کارگران و تودههای زحمتکش و تهیدست، به عنوان مسبب فقر و فلاکت، بیکاری و بیخانمانی و جنگ، تبعیضات اجتماعی و بیحقوقی سیاسی، ستمکشی زن، جهل و خرافه و فحشا و کلیۀ مصائب گریبانگیر تودهها افشا و محکوم نمود. مانیفست کمونیست رهایی را امر کارگران، و کارگران را پیشقراولان توانای امر رهایی اعلام نمود و پرولتاریای جهان را برای پی افکندن جامعه و جهانی نو و بری از استثمار و ستم طبقاتی به وحدت بینالمللی و انجام انقلاب کمونیستی فراخوان داد. مانیفست کمونیست پرولتاری آگاه و کمونیستها را برای تحقق انقلاب کمونیستی به تشکیل حزب سیاسی مستقل طبقۀ کارگر، حزب کمونیست مؤظف ساخت.»
در برنامۀ حزب مصوب کنگرۀ مؤسس، قبل از پرداختن به مطالبات، در ۱۷ بند نظرات و تبیین عقیده و باور کمونیستی و مبارزاتی حزب به روشنی مورد تأکید قرار گرفته است. جدای از این، در ابتدای این برنامه میخوانیم:
«کمونیستها همیشه ملزم بودهاند که نظرات، اهداف و تمایلات خود را به روشنترین وجه بیان دارند. نیاز طبقۀ کارگر ایران به رهبری مصمم و انقلابی وجود احزاب و نیروهای متعدد بورژوایی در ایران و جهان که ریاکارانه تحت نام کمونیسم سخن میگویند، بر لزوم ادای این وظیفه بیش از پیش تأکید میکند. ما در پاسخ به این وظیفه اعلام میداریم که کمونیست هستیم، بر تنوری مارکس، انگلس و لنین اتکا داریم و بر صحت و حقانیت آموزشهای این تئوری پای میفشاریم. این تئوری راه مبارزۀ ما را روشن نموده است. این تئوری اهداف و شیوههای کمونیستها را توضیح داده و تأکید کرده است که وظیفۀ حزب پرولتری برنامهپردازی برای نوسازی و اصلاح سرمایهداری و موعظهخوانی برای سرمایهداران دربارۀ بهبود وضع کارگران نیست، توسل به فریب و توطئه و معاملهگری برای نیل به قدرت نیست، بلکه سازماندهی مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا و رهبری این مبارزه در تمام وجوه آن است. مبارزهای که تصرف قدرت سیاسی توسط طبقۀ کارگر و سازمان دادن جامعۀ سوسیالیستی، هدف نهایی آن را تشکیل میدهد. ما کمونیستها منافعی جدا از منافع طبقۀ کارگر نداریم و معتقدیم که طبقۀ کارگر به نیروی خود آزاد میگردد. پس وظیفۀ خود را این قرار دادهایم که در همه جا تضاد منافع کارگران و سرمایهداران را افشا کنیم، مبانی استثمار و مشقات طبقۀ کارگر در نظام سرمایهداری را روشن نماییم و مبارزۀ طبقاتی کارگران را در جهت پیروزی انقلاب اجتماعی پرولتاریا که نه تنها طبقۀ کارگر بلکه تمام بشریت را رها خواهد ساخت، سازماندهی و رهبری کنیم: از این رو ما برنامۀ خود را اعلام میداریم. تودههای وسیع طبقۀ کارگر را به مبارزه تحت این پرچم فرا میخوانیم و برای تحقق کامل و همهجانبۀ این برنامه با نیروی جنبش انقلابی طبقۀ کارگر پیگیرانه مبارزه میکنیم.»
ابراهیم علیزاده در حالی ادعای خود مبنی بر عدم وجود یک کلمه در مورد عقیده و باور در برنامۀ حزب را تکرار میکند که
سند بیانیۀ ۵۷ صفحهای که کاملاً مربوط به ایدوئولوژی و عقیده و باور کمونیستهای متشکل در حزب کمونیست ایران و دیدگاه و نظر سیاسی و طبقاتی ناظر بر فعالیت و مبارزۀ کمونیستی این جریان است به عنوان پیشدرآمد و زمینه و پشتوانۀ نظری و عقیدتی مختص به برنامۀ کنونی مطالباتی حزب کمونیست ایران و کومهله وجود دارد! این بیانیه همراه با برنامۀ کنونی حزب هر دو به عنوان اجزای مکمل هم و تحت عنوان اسناد برنامهای حزب کمونیست ایران به تصویب رسیدهاند. بیانیۀ حزب کمونیست شامل پنج فصل است که عناوین آن عبارتند از:
۱-تولید سرمایهداری و مبارزۀ طبقاتی ۲-دولت در جامعۀ سرمایهداری۳-سیمای کنونی جهان سرمایهداری ۴-تجربۀ شوروی و عواقب آن۵-آلترناتیو کارگران: انقلاب اجتماعی و سوسیالیسم.
علاوه بر این در برنامۀ حزب کمونیست ایران قبل از پرداختن به مطالبات، در بیش از چهار صفحه به تبیین پروسۀ رشد و جهانیشدن نظام کاپیتالیستی، پیدایش این نظام در ایران و شکلگیری طبقۀ کارگر، اوضاع این طبقه در رژیم شاه، ستم و استبداد رژیم سلطنتی، انقلاب ایران و سرکوب آن توسط رژیم اسلامی، نظام سرمایهداری اسلامی و وضعیت طبقه کارگر؛ پرداخته شده است و به دنبال آن آمده است:
«حزب کمونیست ایران، به مثابه حزبی مارکسیستی، برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایهدار، برقراری حکومت کارگری و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه میکند. جامعهای که پایان بخشیدن به استثمار انسان از انسان، زوال دولت و تمام ارکان نگاهدارندهاش از آن طریق میگذرد. هدف غائی ما دستیابی به جامعهای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بیعدالتی و محرومیت را میگیرد و فرصتهای یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیتها و تعالی انسان فراهم میشود. جامعهای که در آن هرکس به اندازۀ تواناییاش کار میکند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار میگردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت تک تک افراد آن را به گذشتههای استثمار، ستم، خرافه پرستی و جهل گره بزند. از نظر ما سوسیالیسم امری مربوط به آیندهای نامعلوم و دور دست نیست، بلکه زمینه، توانایی و امکان اجتماعی و اقتصادی آن در بطن نظام سرمایهداری ایران فراهم آمده است و تحقق آن به نیروی آگاهی، تشکل و مبارزۀ طبقۀ کارگر ممکن خواهد شد. امکانات مادی و ثروتهای غنی جامعۀ ایران و همبستگی بینالمللی کارگری ضامن دوام و پایداری آن خواهد بود. در شرایط حاضر این مبارزه از طریق سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی تدوام مییابد و برانداختن این نظام سرکوب و خفقان در ایران هدف بلاواسطۀ انقلاب کارگری را تشکیل میدهد. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایهداری برقرار است، حزب کمونیست ایران در عین مبارزۀ بیوقفه و پیگیر برای برقراری سوسیالیسم و ایجاد جامعهای کمونیستی، لحظهای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی تودههای کارگر و زحمتکش و امنتر و انسانیتر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی میکنیم، در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهد کرد. تحقق این شرایط در عین حال زمینه و شرایط مناسب را برای انقلاب کارگری و سوسیالیسم فراهم میآورد. بنابراین حزب کمونیست ایران از هم اکنون برای تحقق مطالبات زیر مبارزه می کند.»
در برنامۀ کومهله برای حاکمیت مردم در کردستان نیز قبل از پرداختن به مطالبات آمده است:
«کومهله بر طبق برنامۀ حزب کمونیست ایران برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایهدار و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه میکند. هدف نهایی ما دستیابی به جامعهای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بیعدالتی و محرومیت را میگیرد و فرصتهای یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیتها و تعالی انسان فراهم میشود. جامعهای که در آن هرکس به اندازۀ تواناییاش کار میکند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار میگردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت افراد آن را به گذشتههای استثمار، ستم، خرافهپرستی و جهل گره بزند. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایهداری برقرار است، ما در عین مبارزۀ بیوقفه برای برقراری یک نظام سوسیالیستی، لحظهای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی تودههای کارگر و زحمتکش و تحت ستم و امنتر و انسانیتر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی میکنیم در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهیم کرد. اعلام برنامۀ کومهله برای حاکمیت مردم در کردستان گامی مهم در جهت این استراتژی است. کومهله حق کلیۀ ملل ساکن ایران را در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت میشناسد. در عین حال خواهان اتحاد آزادانه و داوطلبانۀ کلیۀ ملل ساکن ایران است. از نظر ما مصالح مبارزۀ طبقۀ کارگر برای سوسیالیسم، وحدت و یگانگی سیاسی و حزبی طبقۀ کارگر ایران را ایجاب میکند و کومهله در راه تأمین وحدت طبقۀ کارگر ایران در همۀ عرصههای مبارزاتی میکوشد.»
پس از این همه عبارات و جملات در مورد عقیده و باور، بازهم قبل از پرداختن به مطالبات مندرج در برنامۀ کومهله برای حاکمیت مردم در کردستان، آمده است:
«نظر به اینکه: • بحران اقتصادی و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی و مصائب و مشقات ناشی از حاکمیت نظام سرمایهداری، رشد جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی و نارضایتی عمیق تودههای مردم، وقوع یک برآمد تودهای، چشمانداز سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیده شدن بساط نیروها و حاکمیتش در کردستان را به یک امکان مادی و واقعی تبدیل کرده است، •احزاب و نیروهای بورژوایی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش میکنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و میخواهند استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت مردم در امور سیاسی و ادارۀ جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند، • ارائۀ یک تصویر روشن از معنای پیروزی جنبش انقلابی کردستان، چگونگی شرکت مستقیم تودههای مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و ادارۀ جامعه و چگونگی تحقق خواستها و مطالباتشان مبرمیت پیدا کرده است، و تبدیل کردن معنی و مفهوم واقعی پیروزی به شعور عمومی تودههای مردم ستمدیدۀ کردستان از پیش شرطهای پیروزی جنبش انقلابی کردستان میباشد؛ کومهله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که خود از برپاکنندگان و سازماندهندگان جنبش انقلابی در کردستان بوده است و از حمایت بخشهای وسیعی از جامعۀ کردستان برخوردار است، برنامۀ خود را برای حاکمیت مردم مبتنی بر سیستم شورایی در کردستان اعلام میدارد.»
باز هم قبل از مطالبات موجود در برنامۀ فوق، مطابق با استراتژی سوسیالیستی کومهله در کردستان، در ۵بند به «ملزومات تحقق حاکمیت مردم در کردستان»، پرداخته شده است.
هدف از درج اسناد فوق این است که نشان داده شود بر خلاف ادعای ابراهیم علیزاده، در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومهله برای حکومت شورایی در کردستان، کلمات، عبارات و مفاهیم بسیاری در مورد ایدوئولوژی و عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی وجود دارد و همۀ اینها جایگاه مهمی در راستای تحقق واقعی این برنامهها و هر تک مطالبهای در این باره، دارند.
دفاع از حرمت برنامۀ حزب، وظیفۀ مهمی است در راستای مبارزه برای تحقق بندهای برنامه و حفاظت از استقلال طبقاتی و سیاسی آن. در غیر اینصورت حزب معنای خود را از دست داده و همچو رهبران سازمان زحمتکشان سر از جایی مانند تجارتخانۀ «شورای مدیریت گذار» درخواهد آورد.
ابراهیم علیزاده و همجناحیهایشبه جای نشان دادن این همه ظرفیت در تحریف، بهتر است برنامۀ عاری از یک کلمه از عقیده و باور مورد نظر خود را تدوین و انتشار دهند. برنامه و اساسنامۀ حزب کمونیست ایران و کومهله و اعتبار و حرمتآن مصادره شدنی نیست!
۲۸آذر ۱۴۰۰
۱۹دسامبر ۲۰۲۱