بدیل “جدید” و “وارونه” نمایاندن واقعیات سیاسی تشکیلاتی , در حاشیه اظهارات اخیر  ر. ابراهیم علیزاده

در تیتر بالا “جدید” و “وارونه” در گیومه آمده، چرا که  کاربرد و تفسیر از این دو واژه، تنها به اظهارات اخیر  ر. ابراهیم علیزاده در جلسه ای در دسامبر ۲۰۲۱ در شهر کلن آلمان برنمی گردد، بلکه بیان صریح تر روندی از طرف ایشان است که در چند سال اخیر در حزب کمونیست ایران و کومه له در جریان و باعث اختلاف بوده است.

ر. ابراهیم در این جلسه به زبان کردی تحت عنوان “ایران، کردستان و کومه له” (لینک در پایین این مطلب) به موضوعات مختلفی اشاره می کند که موضوع این نوشته نیست، اما ایشان بر بستر تحلیلی  از روند اوضاع سیاسی ایران و مسائل تشکیلاتی دو موضوع  را صریح بیان می کند، که نه از زاویه زیر”ذره بین” گذاشتن و موشکافی، بلکه بصورت کنکرت و به استناد به سخنان ایشان در زیر مورد توجه قرار می گیرد.

چگونه باید در مقابل رژیم جمهوری اسلامی بدیل سازی کرد؟

ر. ابراهیم در بخش اوضاع سیاسی ایران تصویری  از ابعاد مختلف بحران های اقتصادی و سیاسی و وضعیت انفجاری در جامعه ایران ارائه می دهد و در ادامه به نمونه های انقلاب ۵۷ در ایران و برخی از کشورهای منطقه اشاره می کند. با این زمینه و در پاسخ به این روند به اهمیت و جایگاه بدیل سازی می پردازد و بر این اساس بدیلی که از نظر ایشان برای این پیروزی در ایران شانس دارد “ائتلاف نیروهای چپ با نیروهای مترقی و سکولار” است.

ترجمه نقل قول ایشان به این قرار است: «… نهایتا بدیلی در ایران شانس دارد  که ائتلاف یا ترکیبی باشد از انسان های سکولار، پیشرو، مترقی و چپ و کمونیست که بتواند در مقابل بدیل های امپریالیستی و سرمایه داری مقاومت کند….»

ر.ابراهیم در این راهکارش که مغایر با همه اسناد رسمی کنگره ها و پلنوم های تشکیلاتی است به این نکته اساسی که این نوع ائتلاف ها اگر در توازن طبقاتی و شرایط مشخص و شفافی صورت نگیرد می تواند به نتیجه ای بینجامد که در آن “سر کارگر و توده های تهیدست بی کلاه  بماند”، اشاره ای ندارد. نقش و جایگاه طبقه کارگر در این ائتلاف مشخص نیست و بیشتر متکی بر عبارات عامی است  که برای هر گرایش فکری و طبقاتی ای کاربرد دارد. از قبیل “سکولار”، “پیشرو”، “مترقی”، “چپ” و …  از این روی نمی توان برداشتی غیر از یک بدیل “همه به همی” از آن کرد.  دلیل این مسئله هم بی پاسخ گذاشتن و یا مرز بندی نکردن حداقل با دو سئوال یا نکته زیر است.

  1. در جامعه ای که هر نیرویی به نسبت ارتجاع مذهبی جمهوری اسلامی “سکولار” است، تعیین استراتژی (نقشه راه) با بهره گیری از این واژه ها، نه می تواند جایگاه طبقاتی نیروها را رقم بزند و نه ضمانتی برای رهایی و پیروزی. سئوال این است که “نیروهای سکولاری” که ایشان توصیه می کند، چپ ها و کمونیست ها با آنها ائتلاف کنند، چه نیروهایی هستند؟
  1. دومین نکته و در واقع موضوع اصلی (به فرض قبول فرمول کلی و نامشخص ر. ابراهیم)، این است در شرایطی که بر اساس برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران، ما خواهان نقش هژمونیک کارگران و محرومان جامعه در روندهای سیاسی و انقلابی آینده هستیم، و در شرایطی که طبقه کارگر هنوز از نظر سازمانی در موقعیت رهبری نیست، چه تضمینی در اینگونه “ائتلاف ها” برای کسب هژمونی طبقه کارگر و محرومان جامعه وجود دارد، اولا چرا این بدیل به نقش طبقه کارگر اشاره ندارد و دوما این بدیل چگونه می تواند با نیروهای”سکولاری” که از امکانات و پشتیبانی جهان سرمایه داری و مدیای پرامکاناتشان بهره مندند مقابله کند؟ چه تضمینی وجود دارد که این نوع “بدیل سازی” همانند نمونه انقلاب ۵۷ خیزش کارگران و مردم محروم جامعه را، به سکویی برای به قدرت رسیدن نیروی ارتجاعی و این بار “سکولار” و گزینه های دست ساز سرمایه داری تبدیل نکند؟

پاسخ ایشان در این سخنرانی  تنها به مبارزه و تلاش قدم به قدم و مرزبندی  با کسانی که وعده پیروزی “آسان و آرمانی” را می دهند می باشد.  اگر چه رئالیسم و واقع گرایی، چهره و سبک کار ما در طول حیاتش بوده است، اما بجاست که این سئوال را به ایشان برگرداند که پیروزی “سهل و آسان”  از  راه تلاش بی وقفه بر اساس استراتژی حزب که متکی بر کار آگاهگرانه در میان کارگران و شرکت فعال در جنبش های اجتماعی می گذرد، یا ارائه بدیل های “همه با همی”؟

بر اساس ادبیات مدون و تصویب شده حزب کمونیست ایران، حزب ما سرنگونی طلب صرف نیست، بلکه سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را، تواما با ساختن بدیلی از پایین و متکی بر قدرت متشکل طبقه کارگر و متحدین چپ و کمونیستش که تنها با سکولار بودنشان شناخته نمی شوند در دستور کار دارد.

نیروهای “سکولار” بطور عام می تواند طیف وسیع و متنوعی از لیبرالها از قبیل “شورای مدیریت گذار” و حتی سلطنت طلبان را که با رژیم در تعارض هستند در بر گیرد. بدیل سازی برای آینده ایران بدون مرزبندی مشخص با این نیروها، مردم را از “چاله رهانیدن و در چاه انداختن است”.  این رویکرد صدالبته صاحبان خود را دارد، اما ما در همه مصوبات رسمی تشکیلاتی تاکنونی مان به روشنی با این رویکرد مرزبندی داشته ایم و متحدان استراتژیک یک بدیل سوسیالیستی را برای آینده ایران روشن کرده ایم و  بدیلی که اینک ر. ابراهیم با صراحت بیشتری ارائه می دهد، تعریفی نه تازه، اما متفاوت با این مصوبات است.

وارونه نمایی در مورد اختلافات تشکیلاتی

ر. ابراهیم معتقد است اختلافات سیاسی نباید بخودی خود توضیح انشقاق و دو دستگی  در حزب را بدهد. ایشان هر چند این اختلافات را عامل اصلی این شکاف نمی داند و دلایل تشکیلاتی و فردی را برجسته می کند، اما در همین رابطه هم، واقعیات مستند را وارونه طرح می کند. ما همواره گفته ایم که با وجود اختلافات سیاسی می شود، بر پایه اشتراکات در یک حزب با هم کار کرد و این در شرایطی مقدور است که همه گرایشات سیاسی درون حزب به شکلی امروز و مدرن به نسبت وزنی که دارند در همه سطوح تشکیلات نمایندگی شوند. رفقای جناح مقابل این تبیین را نپذیرفته، اختلافات سیاسی را برسمیت نشاخته و یا کم اهمیت جلوه داده و بجای آن کوشیده اند با قبضه اهرم های تشکیلاتی طرف مقابل را حذف یا محدود کنند. بر اساس اسناد قابل دسترس  این روندی بوده است که طی سه چهار سال گذشته در جریان بوده و به کرات و با نمونه های مشخص از طرف کادرهای حزبی بصورت علنی منتشر شده است.

آخرین نمونه آن آیین نامه برگزاری “کنگره کومه له” است که قرار است مدتی دیگر برگزار شود. ر. ابراهیم در سخنان اخیرش در کلن آلمان ادعا می کند جناح مقابل نباید این “کنگره را بایکوت کند.” امری که در تعارض کامل با آئین نامه و نحوه برگزاری این کنگره است.

در بند”۳”تبصره “۱” آیین نامه این کنگره (که قبل تر از طرف یکی از رفقای عضو در سطح علنی هم پخش شده است) آمده است:

«اگرچه در اساسنامه حزب تشکیل اقلیت حزبی به رسمیت شناخته شده است اما نامی از تشکیلات موازی با تشکیلات رسمی حزبی برده نشده است. واضح است که سازمان دادن چنین تشکیلات موازی غیر اساسنامه ای و مجاز نمی باشد. در فاصله دو کنگره (کنگره ۱۷ تا ۱۸کومله) و بدنبال کشمکش های درونی حزب بخشی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران اقدام به سازمان دادن تشکیلات موازی با حزب و کومله کرده اند .این بخش از رفقا متاسفانه با این اقدام عملا صف خود را از حزب و کومله جدا کرده و به این ترتیب از فعالیت های حزبی منطبق با اساسنامه فاصله گرفته اند.از اینرو کمیته‌مرکزی کومله این‌بخش از رفقا و دیگر ‌رفقای عضو در خارج از کشور که فعالیت خود را در تشکیلات موازی با حزب تعریف کرده اند جزء سهمیه تشکیلات خارج برای شرکت در کنگره محسوب نخواهد کرد». (خط تاکیدات از من است.)

همین نمونه به روشنی نشان می دهد که این نه ما، بلکه جناح مقابل است که با این اقدامشان تشکیلات موازی خود را  در این کنگره به سرانجام رسانده و عملا خود را  از حزب کمونیست ایران و کومه له جدا کرده است.

این آئین نامه بروشنی اعلام می کند کسانی که در جناح آنها قرار نمی گیرند، حق شرکت در کنگره آنها را ندارند و  ر. ابراهیم بدون اینک خم به ابرو بیاورد، رو به بیرون اعلام می کند که ما کنگره را بایکوت نکنیم!

و اما داستان تشکیلات سازی موازی که پایه استدلال این بند آئین نامه قرار گرفته است نیز درست برعکس است. بر اساس اساسنامه، کمیته مرکزی حزب بالاترین مرجع قانونی تشکیلات است. جناح مقابل فلسفه وجودی همین اساسنامه را که سانترالیسم دموکراتیک و تبعیت ارگان پایین از ارگان مافوق است در دو سه سال گذشته برسمیت نشناخته  و به هیچ یک از قرارهای کمیته مافوق عمل نکرده است که نمونه آن عضو گیرهای غیر اساسنامه ای بوده است. اساسنامه هنگامی می تواند مرجع باشد که اجزای آن کلیت آن را زیر سئوال نبرد.

نمونه های  عضوگیری جناحی، کنفرانس جناحی تشکیلات خارج کشور، کمیته تلویزیون جناحی، کمیسیون مالی جناحی، تعلیق، اخراج و  سانسور جناحی- سیاسی  و … است.

در رابطه با کنفرانس غیراساسنامه ای تشکیلات خارج کشور، حدود نیمی از اعضای واجد شرایط حزب رسما از کمیته خارج درخواست کردند که آیین نامه برگزاری این کنفرانس را به همان شیوه ای که کمیته مرکزی برای کنگره حزب منتشر کرده پیش ببرد. آینن نامه کمیته مرکزی حزب منطبق بر وضعیت واقعی و کنونی تشکیلات و در نظر گرفتن این واقعیت بود که در شرایطی که عملا تشکیلات به دو جناح سیاسی و تشکیلاتی تبدیل شده است، آئین نامه باید حقوق هر دو جناح را بگونه ای تضمین بکند که هیچ جناحی حذف نشود. از این روی برای انتخاب نمایندگان دو یا سه لیست “یک” و “دو” منظور شود که اعضا بتوانند به اختیار خود در یکی از این لیست ها ثبت نام کرده و نتیجه هم بر اساس وزن این لیست ها رقم خورد. این تنها راهی بود که در هیچ حوزه ای بر اساس یک رای بیشتر جناحی نمی توانست جناح دیگر را حذف کند. بدون تردید این راه حلی برا ی دوره گذار و ادامه همزیستی بود.

پاسخ “کمیته خارج” تکرار الگوی کنفرانس منهدسی شده قبل تر بود که به صرف دو سه رای بیشتر، نیمی از اعضای حزب در خارج کشور را از نمایندگی شدن محروم و بدین گونه با این “پیروزی” عملا مشروعیت خود را  پیش این بخش از دست دادند. نیمی از اعضای واجد شرایط عضویت در خارج، دیگر این کمیته و آئین نامه اش را برای تکرار سناریوی کنفرانس قبلی قبول نکرده و دیگر حاضر نبودند تجربه گذشته را که صمیمانه آماده مشارکت همه جانبه با جناح مقابل بودند تکرار کنند.

از این روی سازمان یافتن دوباره اعضایی که در این کنفرانس جناحی شرکت نکرده بودند، نه بایکوت، بلکه سازمانیابی دوباره حوزه ها و تشکیلات های کشوری برای پیشبرد اهداف و سیاست های حزب در خارج کشور از طرف این بخش از اعضا  بود. امری که به علت سیاست های حذفی جناح مقابل اجتناب ناپذیر بود.

نمونه دیگری  که ر. ابراهیم در سخنان اخیرش آن برجسته کرده است ایجاد “تلویزیون موازی حزب و کومه له” است.

اولا “کمیته تلویزیون” آنها کمیته ای است که  بر خلاف روال همیشگی که در پلنوم های مشترک حزب و کومه له انتخاب می شد، این بار تنها در پلنوم کومه له و  بصورت جناحی “انتخاب” شده است و از این روی نمی تواند نمایندگی سیمای کل تشکیلات را داشته باشد. این رفقا در پلنوم مشترک حزب و کومه له به سان همه رویکردهای دیگرشان به صرف برتری یک رای در مجموعه آرای کمیته مرکزی حزب و کومه له حاضر نشدند پیشنهاد اداره مشترک این تلویزیون را بپذیرند. مضافا این “کمیته” به خود اجازه داد “نمایندگی” کل حزب را  داشته باشد  و این در حالی بود که وزن و رای آنها در کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران، یک چهارم است.

دوما این “کمیته تلویزیون” درست بعد از برگزاری پلنوم مشترک حزب و کومه له و یک بنی کردن کمیته شان، طی حکمی کلیه تهیه کنندگان و کارکنان این تلویزیون را  که از بنیانگذاران و مسئولین این تلویزیون بودند از کار برکنار کرد و تمام امکانات تلویزیون را قبضه کرد.

سوما  آنچه آنها  از آن به عنوان “تلویزیون موازی” نام می برند، در واقع ادامه پروژه کمیته مرکزی حزب در همکاری با نیروهای چپ و کمونیست بوده است. تا آنجا که به تلویزیون ما بر می گردد ما  بعد از سیاست حذفی جناح دیگر، در دوره ای برنامه هایمان را  از طریق اینترنتی پیش بردیم و بعد از  اقدام اتحاد شکنانه لغو همکاری کمیته تلویزیون جناح مقابل با نیروهای چپ و کمونیست، ما پیگیرانه و مسئولانه این فعالیت را در قالب ادامه پروژه همکاری با این نیروها تحت عنوان “تلویزیون آلترناتیو شورایی” ادامه داده ایم.

از این روی برای کمیته مرکزی حزب، مسئولین دست اندرکاران تلویزیون حزب و کومه له،  این نه ساختن تلویزیونی موازی، بلکه ادامه کار تلویزیونی همان رفقایی است که سالها  سیاست های حزب و کومه له را  از این تریبون پیش برده اند. صدا  و سیمای کسانی است که بیش از چهار دهه است این تشکیلات را  ساخته اند و سر پا  نگه داشته و خواهند داشت.

سخن کوتاه بر خلاف وارونه نمایی ر. ابراهیم، تشکیلات رسمی سر جای خودش است و از سنت ها و سنت های انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران دفاع خواهد کرد. اینکه چه جناحی موازی است، را هم به زمان بسپاریم!

لینک سخنرانی ر. ابراهیم علیزاده در کلن آلمان

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate