نامه پیشه وری به استالین

۱- این نامه در تاریخ ۱۷ آذر ۲۵ نوشته شده است.که مقارن است با حمله ارتش به آذربایجان.
۲-اصل نامه در آرشیو سیاست خارجی فدراسیون روسیه نگهداری می شود و به زبان ترکی ست که توسط سیروس مددی در دی ۱۳۸۵ ترجمه شده است ودر اختیار وبگاه تاریخ ایران قرار داد شده است.البته نسخه ای دیگر از این سند در آرشیو دولتی جمهوری آذربایجان در باکوست.
۳-در ذیل این نامه ،نام پیشه وری و پادگان و شبستری و دکتر جاوید و غلام دانشیان آمده است.
۴- این نامه آخرین نامه پیشه وری به استالین است اما نامه های دیگری به استالین پیشه وری نوشته بود یکی ازنامه های زمانی بودکه قوام به مسکو رفته بود.پیشه وری در این نامه به استالین گفت مواظب این روباه پیر باش تا قاپاق(کلاه)سر شما نگذارد.
نامه ای دیگر از استالین به پیشه وری هست که در مواردی چند به حرف های پیشه وری استنادمی کندکه بدرستی معلوم نیست نامه ای در کار بوده است یا صحبت های پیشه وری با روس ها به استالین گزارش شده است.
نامه استالین به پیشه وری در اریبهشت ۱۳۲۵ نوشته می شود واین زمانی ست که سادچیکف سفیر شوروی نمی تواند در مذاکرات فرقه با قوام در تهران پیشه وری را متقاعد کند بیشتر کوتاه بیاید.
در این نامه استالین پیشه وری را متهم به چپ روی می کند وبه او می گوید این چه حرفی ست که روس ها ابتدا آدم را می برند بالای سر و بعد به زمین می کوبند.
متن نامه
نیروهای نظامی شاه و قوام از ۱۳ آذر حمله خود را آغاز کرده اند.وبر خلاف موافقت نامه امضا شده(بین فرقه و دولت قوام) به زنجان لشگر کشیده اند و فئودال های مرتجع را مسلح کرده اند.قوام در صدد حل مسالمت آمیز مسئله آذربایجان نیست.پس تنها یک راه در مقابل خلق است ؛دفاع مسلحانه.
مردم بدرستی می دانند ضامن آزادی نه توافق نامه ها بلکه نیروی مسلحی ست که از انقلاب خود دفاع می کند.
ما ۸ ماه بخاطر پادر میانی شوروی از قوام دفاع کردیم و در زمانی که امکان تسخیر رشت و قزوین و تهران بود بخاطر توافق مان خویشتن داری کردیم ودست به اقدامی نزدیم.
ما حکومت ملی را ملغی کردیم، مجلس ملی را به انجمن ایالتی تقلیل دادیم وتمامی عایدات خود را به خزانه دولت تحویل دادیم اما حاصل کار تعرض بیشتر آنان بود.
مسئله نفت هم برای خروج ارتش سرخ و سرکوب نهضت است و در نهایت با نیرنگ نفت را به شوروی نخواهند داد.
مجلس آینده مجلس مرتجعین خواهد بود و این مجلس نفتی به شوروی نمی دهد و قوام نیز ببهانه مخالفت مجلس قول خود را زیر پا می گذارد .مسئله نفت تنها با حضور قدرتمند نیرووهای انقلابی در جامعه ممکن است.واین نیروها امروز در آذربایجان اگر کمکی به آن نشود از بین خواهد رفت.از یاد نبریم که مردم همیشه به صحنه نمی آیند اگر شکست بخورند و حمایت نشوند امیدشان را به نهضت از دست خواهند داد.
چرا باید انقلابیون یونان و اندونزی حق دفاع مسلحانه را داشته باشند اما ما باید تسلیم شویم .مردم به هیجان آمده اند و آماده دفاع از نهضت خود هستند وحاضر به هر نوع فداکاریند ما دو انتظار داریم مقدار کمی سلاح بما داده شود ونیز اجازه داده شد که مانیز چون قوام جبهه هایی را برعیله او باز کنیم وامکان قیام را در سراسر ایران فراهم کنیم و اگر این دوکار به صلاح نیست اجازه دهید حکومت ملی خودرا بر قرار کنیم.
قوام از سوی امریکا کمک مالی واز سوی انگلیس کمک تسلیحاتی می شود ما از دولت شووی کمک زیادی نمی خواهیم فقط کمی سلاح واجازه دهد ما نیز همان روش دولت قوام را درپیش بگیریم وسر آن ها را در اذربایجان به سنگ بکوبیم.
خطر بلاتکلیفی و وضعیت مبهم بیشتر از حمله است این وضع بتدریج مارا فرسوده خواهد کرد ونابود خواهیم شد.
چندنکته در مورد این نامه:
این نامه بدون شک از ذهن و قلم پیشه وری تراوش کرده است . کلید پایان دادن به زندگی فرقه زده شده است و پیشه وری پیش از هر کس می داند چه اتفاقی در حال افتادن است اما غرضش از این نامه برای ثبت در تاریخ است که چه کسی مقصر این شکست است.
پیشه وری بدرستی به استالین می گوید که شکست فرقه یعنی پایان ماه عسل مولوتف و قوام اما استالین و مولوتف احمق تر از آنند که شعور درک این مرحله مهم از تاریخ را داشته باشند.
اما برای درک وفهم این نامه باید کمی بعقب بر گردیم تا ببینم فرقه چرا در ۱۷ آذر ۱۳۲۵ این نامه را به استالین می نویسد.
روز شمار فرقه
۱۲ شهریور ۱۳۲۴ تشکیل فرقه
۱۴ شهریور انتشار روزنامه فرقه و انتخاب رهبری موقت فرقه
۱۰ مهر الحاق رسمی تشکیلات حزب توده به فرقه
۸ آبان تقاضای ششگانه فرقه از دولت حکیمی
۲۶ آبان سقوط پادگان میانه و سراب وپیوستن ایلات اصانلو وجهانشالو و قجر ومقدم به فرقه
۳۰ آبان حرکت ارتش برای سرکوب فرقه و توقف آن در قزوین توسط ارتش سرخ
یکم آذر اعتراض ایران به ممانعت ارتش سرخ ازحرکت ارتش ایران بسوی تبریز و استمداد از امریکا و انگلیس
دهم آذر انتخابات مجلس ملی آذربایجان و شرکت زنان در انتخابات برای اولین بار
۱۴ آذر خلع سلاح ژاندارمی در تمامی آذربایجان
۲۵ آذر سقوط پادگان ارومیه
۱۹ دی تاسیس دانشگاه آذربایجان
۶ بهمن نخست وزیری قوام
۱۸ بهمن تشکیل قشون ملی
۲۷ بهمن تصویب قانون اصلاحات ارضی
۲۹ بهمن سفر قوام به مسکو
۱۱ اسفند خروج بخشی ازارتش شوروی از ایران
۲۱ اسفند اعلامیه مذاکرات دوجانبه شوروی و دولت ایران
۲۹ اسفند آمدن سادچیکف به ایران و شروع مذاکرات
یکم فروردین ۱۳۲۵ اولتیماتوم امریکا به شوروی
۱۸ فروردین دعوت هیئتی از آذربایجان برای مذاکره با دولت
۳۱ فروردین در گیری بین نیروهای دولتی و حکومت ملی آذربایجان
۸ اردیبهشت آمدن هیئت آذری به تهران واستقبال مردم
۱۹ اردیبهشت تخلیه کامل ایران از ارتش شوروی
۲۳ اردیبهشت قطع مذاکرات دولت با هیئت آذری
ده مرداد تشکیل دولت ائتلافی قوام با حزب توده که۷۵ روز طول کشید
۲۹ مرداد آمدن هیئت آذری به تهران برای مذاکره
۲۵ مرداد پایان دولت ائتلافی قوام با حزب توده
۲۹ مهر موافقت شفاهی دولت بافرقه در چهار ماده
۲۵ آبان تخلیه زنجان از قوای فرقه و اشغال زنجان توسط ارتش کشتار هواداران فرقه
یکم آذر اعلامیه دولت برای انتخابات و فرستادن ارتش به تبریز
۹ آذر مخالفت فرقه با آمدن ارتش
۱۰ آذر در گیری در خلخال
۱۶ آذر حرکت ارتش بسوی میانه
۱۹ آذر فرمان حمله به آذربایجان
ودستور شوروی به فرقه مبنی بر عدم مقاومت
وبر کناری پیشه وری و روی کار آمدن محمد بیریا
۲۰ آذر متینگ فرقه و موافقت با آمدن ارتش
۲۱ آذر اعلامیه راس فرقه وموافقت با آمدن ارتش
کشتار مردم و حرکت بسوی مرز
اصالت فرقه
در مورد اصالت فرقه از ادعا های بی پایه راست می گذریم؛اصالت فرقه را خواست تاریخی مردمی تعیین می کند که در پس انقلاب مشروطه و آن همه جانفشانی چیزی عایدشان نشده و حکومت بیست ساله سیاه اسبتداد بار مضاعفی بر دوش آن ها بود.
تبریز وارث دو انقلاب بود انقلاب مشروطه و قیام خیابانی و جز این سیاست قوم زدایی رضا شاه امری نبود که فراموش شود.
گرو کشی استالین برای نفت شمال و جناح باقروف برای یکی کردن دو آذربایجان فرع این خواست تاریخی بود. (در کتاب فرقه دموکرات به تفصیل در این مورد سخن گفته ام)
نیروهای دخیل در تشکیل فرقه
سه نیرو در تشکیل فرقه دخیل بودند:
زمینه های عینی وذهنی موجود در آذربایجان
اپورتونیسم مولوتفی
وناسیونالیسم باقراوفی
داستان نفت شمال
دولت ساعد با دعوت از هیئتی از کارشناسان نفتی از امریکا از آن ها خواست تا برای بهره برداری در شمال و شمال شرقی اکتشافاتی کنند.
روس ها بمحض شنیدن این خبر هیئتی را به ریاست کافتارادزه به ایران فرستادند
این درخواست بر دو پایه استوار بود:
دور کردن امریکایی ها از مرزهای خود
نیاز صنایع شووی به نفت
ساعد مخالفت کرد ودکتر مصدق هم باتصویب لایحه ای هر گونه امتیاز دادن به خارجی را ممنوع کرد.
روس ها در تشکیل فرقه دنبال دوهدف بودند:
۱-منطقه ای حائل که برای شان دولت خودمختار و کشور مستقل فرقی نداشت.اما می توانست مرز های آن ها را امن کند.
۲- داشتن اهرمی برای فشار و گرفتن امتیاز نفت
ناسیونالیسم باقروفی دنبال اتحاد دو آذربایجان بود که نگاهی پانتورکیستی بود.
استراتژی قوام چه بود
استراتژی ارتجاع حاکم از همان ابتدا روشن بود بردن ارتش به تبریز و جمع کردن بساط فرقه.
قوام اما به فراست دریافت که باید با گام های سنجیده جلو برود:
ا-متقاعد کردن روس ها برای خروج ارتش سرخ که در ۱۹ اردیبهشت انجام شد
۲-قطع حمایت روس ها از فرقه که قرارداد نفت شمال این کار را قطعی کرد.
۳- تبدیل دولت ملی و مجلس ملی به استانداری و انجمن ایالتی که انجام شد .
۴- موکول کردن اصلاحات و نفت شمال به مجلس پانزدهم
۵-موکول کردن انتخابات به امنیت انتخابات و امنیت انتخابات به بردن ارتش به تبریز.
۶- ورود ارتش به تبریز هم بمعنای پایان حیات فرقه بود.
فرقه دموکرات چه می خواست
لیست در خواست سی گانه فرقه در مذاکراتش با قوام که سقفش خودمختاری،زبان ترکی و قشون محلی بود که بعداً این خواست هانیز تعدیل شد درچار چوب یک نظام دموکرات قابل قبول و شدنی بود .
راست نوستالژیگ چه در آن زمان و چه بعد روی برنامه فرقه نرفت تا با انگ تجزیه طلبی خواست های بحق فرقه را لجن مال کند.
علل شکست فرقه
برای ارتجاع حاکم فرقه هیچ جایی برای حیات سیاسی نداشت پس باید سر کوب می شد.
فرقه از همان آغاز دوراه بیشتر نداشت:
۱-فعالیت بعنوان حزبی سیاسی که عاقبتش معلوم بود و سرنوشتش همان بود که سر حزب توده آمد.
۲-استفاده از حضور ارتش سرخ و گرفتن قدرت وتثبیت اوضاع بنفع خود.که همین کار را هم کرد.
اما از سال ۲۵ توازن قوا در سطح جهانی به ضرر فرقه بهم خورد وجز این حامی اصلی فرقه بازی نفت در مقابل فرقه را شروع کرد.
در داخل نیز اقدامات فرقه مخالفینی داشت چه اصلاحات ارضی و چه تندروی مهاجرین که باعث وحشت تجار و مردم عادی می شد.
ارتش هم به تمامی بافرقه مخالف بود روحانیت نیز جز بخش کوچکی با فرقه نبودند.تنها بخش های دموکرات و آگاه جامعه بافرقه بودند.
فرقه سه راه درپیش داشت :
۱-اعلام استقلال ؛که با بهم خوردن توازن قوا در سطح جهانی راه بجایی نمی برد.
۲-پیوستن به آذربایجان جنوبی که پیشه وری با آن موافق نبود.در میهمانی شام باقروف، پیشه وری به همین امر اذعان کرد که با ناراحتی باقراف روبرو شد .
۳- عقب نشینی تاکتیکی و مقاومت مسلحانه و کشیدن ماجرا بیک جنگ توده ای طولانی مدت. که این راه تنها با فاصله گرفتن از شوروی ممکن بود .
فرقه برای این کار با چند مشکل روبرو بود:
۱-زمان؛ برای استقلال مالی ونظامی فرقه زمان لازم را نداشت.
۲- مشکل معرفتی:رهبران فرقه درک روشنی از سوداگری حقیرانه روس ها نداشتند، تنها پیشه وری تا حدودی از ذات روس ها با اطلاع بود.
۳- چسبندگی فرقه به روس ها بحدی بود که جناح پیشه وری قادر نبود بدون موافقت روس ها دست به مقاومت بزند .
مراحل حیات فرقه
ا- دوران فراز که از بیانیه ۱۲ شهریور شروع شد وبه تشکیل حکومت ملی خاتمه یافت.
۲-دوران سکون که از سفر قوام به مسکو آغاز شد و در خرداد ۱۳۲۵پایان یافت.
در این دوران شوروی درصدد معامله روی فرقه بود.
۳- دوران سوم شروع توطئه ها بود که با تحریکات قبایل بختیاری وتشکیل حزب دموکرات خود را نشان می دهد. سرکوب خونین اعتصاب نفت گران توسط اتحادیه عشایر و حمله به کلوپ های حزبی و تسلیح عشایر در همین دوران میدانی می شود.
۴- مرحله چهارم از اشغال زنجان شروع می شود وکشتار مردم توسط اراذل و اوباش.
در این مرحله پیشه وری اعلام کرد اولمک وار دولمک یوخدر ، (مرگ هست باز گشت نیست )
پایان سخن
این که سلطان محمد ذوالفقاری فئودال فراری با تفنگچی هایش در تبریز چه کرد و از آن سو جمشید اسفندیاری مباشر املاک پناهی چه ها کرد و فواحش ومعتادان و مامورین لباس شخصی چه کردند فرع ماجراست.
کودتای روسی
کودتا از روز ۱۶ آذر آغاز شد نخست با خروج مستشاران نظامی و بعد گرفتن سلاح های سنگین از فرقه و تنها گذاشتن فرقه در مقابل ارتش مسلح به هواپیما و تانک وتوپخانه بود.
اما هنوز مقاومت ممکن بود پس روس ها گام دوم را برای کودتا برداشتند عزل جناح رادیکال و سپردن مقدرات فرقه بدست جناح سازشکار فرقه پس به پیشه وری و پادگان و جهانشاهلو دستور خروج از تبریز داده شد.
اما بدنه فرقه حاضر به تسلیم نبود پس سرهنگ قلی اوف که در غیاب ژنرال تاکشی اوف همه کاره فرقه بود دستور داد به خاک شوروی عقب نشینی کنند.
همین قلی اوف بود که دراعتراض پیشه وری به تنها گذاشتن فرقه و این که چه کسی باید جواب بدهد به او گفت :سن گتیرن ،سنه دییرگت( کسی که ترا آورد به تو می گوید برو).
روس ها با حماقت تمام تا به آخر منتظر بودند حضرت اشرف نفت شمال را به آن ها بدهد.
********
بر گرفته از کتاب باز خوانی تاریخ معاصر ؛فرقه دموکرات ، محمود طوقی،کتابخانه کوچک ،سایت لجور

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate