مفهوم زندگی و مرگ، از نگاه نویسنده متعهد ترکیه، عزیز نسین

مفهوم زندگی و مرگ، از نگاه نویسنده متعهد ترکیه، عزیز نسین

“اگر زندگی می خواهی، برای مرگ آماده شو!” 

زیگموند فروید

” ما موجوداتی یکروزه ایم، چه به یاد آورنده، چه به یاد سپرده، به یکسان! همه زود گذرند، خواه یاد و خواه آنچه به یاد سپرده می‌شود. زمان جاری است آنگه که همه چیز را بدست فراموشی سپرده ای، و زندگی در جریان است، آنگه که همگان تو را به فراموشی می سپارند. به خاطر داشته باش! دیری نمی پاید که هیچ کس خواهی بود و هیچ کجا! “

مارکوس اورلیوس فیلسوف رواقی مسلک( ۱۲۱-۱۸۰ میلادی)

مقدمه:

 انسان در طول تاریخ تکامل خویش همواره سعی کرده است مفهوم و مقصودی را برای زندگی و حیات کوتاه خویش در چنبره قراردادی زمان، بجوید. نه تنها مفهوم و انگاره متناقضی بنام زندگی و هستی، بلکه ضد و وجه مقابل آن یعنی مرگ و نیستی همواره ذهن نوع بشر را به خود مشغول کرده است و از این رو است که عقاید مختلف فلسفی البته در اقلیت از یک سو و پندارها، افسانه سازی آنتروپومورفی ادیان درباره پیدایش انسان و موهومات مذاهب گوناگون در سوی دیگر سعی در تعریف و قابل تحمل کردن و تسهیل این تناقض مابین زندگی و مرگ کرده اند. 

اما در این میان، انسانهای انگشت شماری از این مصاف و مسیر میان دو تاریکی توهم گونه زندگی و مرگ، توانسته اند هدف و معنایی برای زندگی خودشان بیابند و اکثریت زنده گان دیگر درست به مثابه *استعاره الاغ سردرگم در میان دو انتخاب “ژان بوریدان”  زمان محدود زیستن خویش را صرف اهداف نازل و مشغولیات سخیفی مانند: کسب شهرت، بیماری مالکیت، طمع، حسادت و ریاکاری سپری کرده و به خیل عظیم فراموش شدگان پیوسته اند. 

عزیز نسین در مصاحبه کوتاهی که انجام داده است و ترجمه اش دراین مطلب می آید، بطور اجمالی و صادقانه نظر و تعهد انسانی اش را درباره مفهوم و فحوای واقعی زندگی و مرگ از منظر خودش بیان می‌کند بی هیچ شباهتی با تبختر و منم زدنهای توخالی شبه هنرمندانی که در پی کسب شهرت هستند، و یا روده درازی کردن آنها در مقابل نزدیک شدن و مواجه مستقیم شان با پدیده تکراری مردن، و برای آنان  کلام و سخنان نویسنده ای چون عزیز نسین شاید غریب بنماید و یا عمق طنز تلخ او را با خنده ای فکر نشده نزد خودشان تفسیر کنند. بقول مولانا جلال الدین محمد بلخی:

”هر جدی هزل است پیش هازلان 

هزل ها جِد است، پیش عاقلان”

 بخش هایی از واپسین  خواست های عزیز نسین و یا به اصطلاح “وصیت نامه” او هم در این مطلب آورده می‌شود. که برای ترجمه  این دو مطلب، از دو کلیپ بر روی کانال یوتیوب استفاده کرده ام که لینک اش را در پایان می آورم. 

هیرش مجیدنیا، دسامبر ۲۰۲۱

*واپسین روزهای آخر زندگی عزیز نسین و وصیت اش*

”من نمی خواهم مزاری داشته باشم”

عزیز نسین با نام اصلی *مَهمَت نصرت* به سال ۱۹۱۵ در منطقه هیبَل آدای( جزیره هیبَل) استانبول در خانواده ای فقیرمتولد شد. او بیشترین آثار هنری را در زمینه طنز و فکاهی، نمایشنامه و داستان کوتاه و شعر ارائه داد. نسین در کنار نویسندگانی قرار می‌گیرد که آثارش بیشتر از هر نویسنده دیگری به زبان‌های دیگر ترجمه شده است. 

موضع گیری و جانبداری سیاسی، تعهدش، جسارت و شجاعت او به درس روشنی بدل گشت. او نزدیک به پنجاه جایزه ادبی مختلف را برنده شد. در ششم تموز ۱۹۹۵میلادی  برابر با مرداد ماه ۱۳۷۴شمسی  درنزدیکی های صبح در شهر ازمیر، بدلیل ایست قلبی با زندگی وداع کرد. پیکر نویسنده از پزشکی قانونی در منطقه چشمه سوو، بنا به در خواست قبلی خودش با اتوبوس به فاکولته و دانشکده پزشکی استانبول انتقال داده شد. در هفتم تموز ۱۹۹۵  بر طبق وصیت اش: ” بدون هیچ مراسم خاک سپاری ای  و در مکانی نامعلوم درمحوطه باغچه” موسسه و انجمن نسین” به خاک سپرده شد. 

”من جسدم را به یکی از بیمارستان های دولتی اهداء می کنم و می خواهم  تا دانشجویان رشته پزشکی، در درس کالبد شکافی، پیکرم را تشریح کنند، و مخصوصا بسیار خواهان این کار پس از مرگم هستم” 

  • می خواستم وصیتم را بنویسم، هر چیزی که داشته و دارم و دار و ندارم و یا هر چیز و کاری را که به مردمان سرزمینم ارائه داده ام، هر کسی تا آخر می‌تواند از آن استفاده کند. نمی خواهم هیچ چیزی به زیان رود و از بین برود. 
  • *آخرین چیزی که از زندگی ام برای من می ماند، جسدم است. اگر نفعی از آن به کسی می رسد، بگذار برسد! اما دوست گرامی پزشکم، همیشه دربرابر این خواستها و افکار من مخالفت می ورزد، بدون اینکه بصورت واضح دلیل مخالفت اش را بگوید. من خود اما به دلیل آن فکر کرده ام، و در مقابل این تصمیم من واکنش او شاید دلیل اش، احساساتی بودن ایشان باشد. اگر قرار می بود وصیتم را می نوشتم، سومین بند آن به مساله مزار و آرامگاه من مربوط می‌شد. اندیشه ها و افکارم تنها به من مربوط است و انجام دادن خواست هایم را خواستارم. دیگران اگر می خواهند مزاری برایم در نظر بگیرند، بگذار انجام دهند، *اما من نمی خواهم هیچ مزاری داشته باشم*. به زندگی پس از مرگ و روح انسان، هیچ باوری ندارم که داشتن مزار و قبر را دارای اهمیت و معنا دار بدانم. 

– بعد از انجام درس تشریح دانشجویان پزشکی، بقایای پیکرم بدون هیچ گونه مراسم مذهبی ای و یا تشییع جنازه، در هر جایی از باغچه ‘انجمن نسین’ که باشد، را به خاک بسپارند. 

  • نمیخواهم که هیچ سنگ و یا نشانه یادبودی را بر فراز بقایای پیکرم بگذارند! هیچ گل و یا یادبودی هم بر فراز آنجا نمی خواهم. از فکر کردن به دسته  گل های یادبود که نخواهم دید و عطرشان را نمی توانم استشمام کنم و از پژمرده شدن و مرگ شان بر بالای خاکم، اندوهگین میشوم، آن گل ها بایستی به دیگرانی داده شود تا آنها را خوشحال کند. 
  • وقتی که مرا بخاک می سپارند نمی خواهم هیچکدام از کودکان ساکن انجمن نسین، آنجا باشند و بایستی تا پایان خاک سپاری بقایای جسدم، از آنجا دور نگه داشته شوند. هیچ گریه و زاری، اندوه و یا سخنرانی ای هم نمی خواهم. مکان خاک سپاری بقایای پیکرم، با گذشت زمان فراموش می شود، در هر نقطه و جایی از باغچه که باشد، و بگذار از خاک جسدم، چیزهای زنده، طبیعی و پویا رشد کردن را آغاز کنند. “

عزیز نسبن

***’’*’ ’*’ ’************

مصاحبه ای کوتاه از عزیز نسین درباره مفهوم زندگانی و مرگ! 

  • ” من آدمی هستم که از زمان جوانی ام تا کنون بسیار به مساله مرگ و مردن فکر کرده و اندیشیده ام، و این به دلیل هراس و پانیک من از مساله مرگ نیست. من خواهم مُرد، پس این زمان بسیار محدود در اختیار من است و بایستی در طی این زمان کار و فعالیت کنم. من اینطور فکر میکنم. 
  • بیشتر وقت ها تا ساعت دو و سه نصف شب وقتی که مشغول کار( نوشتن) هستم و یا هنگامی که صبح ها زود از خواب بیدار میشوم، همگی اینها بخاطر این است که همگام با مرگ حرکت کنم و به بیان بهتر لیاقت مردن را داشته باشم! 

_انسان وقتی که می میرد بایستی استحقاق مردن را داشته باشد، حداقل من اینگونه فکر می کنم. شاید هم به همین دلیل باشد که انسانی که حقیقت مرگ را فهمیده و آن را درک کرده باشد، مطلقا بی شرفی و پستی را در زندگی اش انجام نمی دهد. انسانی که این حس نزدیک مرگ و حضور قاطع اش را به مانند ترکشی  که در مغزش نشسته باشد را هر لحظه حس کند. بنظر من مطلقا ممکن نیست چنین آدمی، بتواند انسان بدی باشد. حداقل من این قضیه را اینطوری می فهمم. و بدهی و تعهدی که نسبت به مردم احساس می کنم، همه اش از این احساس سرچشمه می گیرد.”

عزیز نسین

لینک مصاحبه عزیز نسین:

https://youtu.be/u2naIkHBPug

https://youtu.be/kfTQ1zTcAgw

هیرش مجیدنیا نوامبر ۲۰۲۱ سوئد

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate