سکوت رهبری کومه له در خدمت به استراتژی قطب راست

به خیابان آمدن جمع کثیری از مردم کردستان عراق تحت حاکمیت احزاب بورژوا- ناسیونالیست و مذهبی بنام حکومت اقلیم کردستان در اعتراض به بحران مالی و عدم پرداخت دستمزد کارمندان در بخش های مختلف ادارات و همچنین فقر و فلاکت روز افزونی مردمانی که به نان شب شان محتاج هستند ماهیت سیاسی طبقاتی احزاب بورزوا- ناسیونالیست مذهبی را به خوبی نشان داده است. می بینیم علیرغم هر ادعای که این احزاب و شخصیت های رنگار رنگش با نام کُردایتی و دفاع از مردم کردستان در جهت امنیت و آسایش و همچنین رفع ستم ملی به زبان آورده اند، تنها در خدمت طبقه مرفه بورژازی در این اقلیم عمل نموده است. این نه از سر کم کاری و یا اشتباهات سیاسی و اقتصادی، بلکه ماهیت سیاسی طبقه سرمایه دار کُرد در کردستان عراق گواه این واقعیت است. ماهیت طبقاتی که همه میدانیم فارغ از هر نوع دسته بندی بر اساس زبان، فرهنگ و یا حدود حصور مرزهای جغرافیایی باشد. ماهیت سیاسی طبقاتی شرایط یک زندگی انسانی را بر ساکنین این اقلیم را که به نان شبشان محتاجند را به جهنم تبدیل نموده است.

حکومت اقلیم کردستان عراق بعد از سال‌های متمادی خون مردم را نه تنها در شیشه کرده اند بلکه روزی نیست که خبر تعرض نیروهای حکومتی و آمرین و عاملین  این وضعیت فلاکت بار،  به گوش نرسد. احزاب بورژوا_ناسیونالیست که به جز فقر و فلاکت، به قیمت پُر شدن جیب سردمداران بزرگ و کوچکشان، ارمغانی نه تنها نداشته بلکه در جواب به خواست و مطالبات مردم معترض که برای نان و دستمزدشان به میدان اعتراض آمده اند را با گلوله جواب می‌دهد. نتیجه حکومت احزاب بورژوا _ناسیونالیست در واقع در خدمت طبقه سرمایه دار، نه تنها هیچ دستاوردی در جهت رفاه و آسایش برای مردم را در بر نداشته، بلکه هر روز به آمار خودکشی زنان، کشتن زنان با نام ناموس و شرف، کشتن روزنامه نگاران و آزادیخواهان، فقر و فلاکت بیشتر دامن زده است. در حالیکه این احزاب از اعوان انصارشان تا دفتر سیاسی و رهبری تا دندان مسلح عشایرشان با راه انداختن کمپانیاهای مختلف میلیاردها دلار را به جیب میزنند.

نقش احزاب و مسئولین حکومت اقلیم کردستان در چانه زنی بر سر توافقات اقتصادی و سیاسی با دولت مرکزی عراق نه در راستای تامین و پرداخت دستمزدها، رفاه اجتماعی شهروندان و مردمان زحمتکش، نه برای مهیا نمودن ابتدایی ترین شرایط یک  زندگی انسانی، بلکه این عالیجنابان بر اساس سود و زیان دزدی های است که خون مردم کردستان را نه تنها در شیشه کرده اند بلکه این مسئولین در واقع طبقه سرمایه داری هستند که در طی چند سال حاکمیت احزاب بنام حکومت اقلیم کردستان، میلیاردرهای را پرورده نموده تا جاییکه با زور اسلحه و نیروهای میلیشایی حزبیشان در به تملک درآوردن چاهای نفت و کمپانیاهای متعدد از هیچ چیز فروگزاری نکرده اند. این شرایط در واقع به قیمت و فقر و فلاکت مردم تمام گردیده که این اعتراضات تنها بخش کوچکی از تمام کاستی ها است که فرآیندش به وضوح خود را نشان داده. در حکومت اقلیم کردستان رفاه و آسایش برای مردم کردستان توسط احزاب موجود در حاکمیت محلی از اعراب ندارد بلکه آنچه تعیین کننده است تنها و تنها سود و زیان مراودات اقتصادی طبقه سرمایه داری نقش بازی کننده ای دارد. این همان مدینه فاضله ای است که احزاب بورژوا- ناسیونالیست در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران و همچنین در چند سال اخیر و به تازگی در سکوت خجولانه رهبری کومه له با شعار خانه تکانی در راستای استراتژی احزاب بورژوا- ناسیونالیست یک دست خود را نشان داده است. سکوت این احزاب در قبال سرکوب، تعرض و کشتن معترضین در کردستان عراق تاکتیکی نیست بلکه پُر واضح در راستای ماهیت سیاسی طبقاتی و استراتژیکی این احزاب است که نه تنها در کنار خواست و مطالبتان مردم کردستان نایستاده اند بلکه خجولانه در کنار منافع حاکمیت احزاب در اقلیم کردستان سکوت اختیار کرده اند.

در اعتراض به کشتار مردم بی دفاع مردم کردستان عراق ما شاهد هستیم در طی این چند رو اخیر  تشکلات مختلف از جمله: شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در ایران، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، فعالین کارگری و پیشرو از شهرهای مختلف کردستان ایران، انسان های آزادیخواه و کمونیست از اکثر نقاط جهان در رابطه با تعرض و حشیانه نیروهای امنیتی حکومت اقلیم کردستان با موضع گیرهایشان در قالب بیانیه و اطلاعیه،  قاطعانه اقدامات وحشیانه نیروهای امنیتی در این اقلیم را محکوم کرده اند، این در حالی است که رهبری امروز کومه له سکوت اختیار نموده است. مطمئنن فعالین پیشرو و رادیکال عرصه های مختلف سیاسی قضاوت خود را در قبال سکوت رهبری امروز کومه له خواهند کرد و مهر تایید را بر این استراتژی راست روانه و انحلال طلبانه رهبری کومه له، از تاریخ پر افتخار کومه له و حزب کمونیست ایران خواهند زد.

‍در چند سال اخیر شاهد اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن کومه له هستیم. ما جناح چپ در این حزب به شیوه ی متمدنانه بارها بر این امر مهم مستدل تاکید نمودیم که یک جناح راست برآمده در این تشکیلات با رهبری رفیق ابراهیم علیزاده، سازماندهی و نقشه مند در راستای تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له و دنبال نمودن استراتژی دیگری غیر از استراتژی حزب، و در راستای قطب راست جامعه میخواهد مارکسیسم انقلابی را از ریشه بزند. بارها نشان دادیم که این یک خط سیاسی راست روانه و انحلال طلبانه است که از مبارزه طبقاتی فاصله گرفته و دارد در راستای استراتژی احزاب بورژوا_ ناسیونالیست ‌به نفع این قطب فرموله شده فعالیت کومه له را به نفع طبقه متوسط  و متوسط به بالای جامعه را تئوریزه میکند. امروز با توجه به اعتراضات مردم گرسنه و به ستوه آمده در کف خیابان های کردستان عراق و سکوت رهبری کومه له در قبال این همه نابرابری و تضاد طبقاتی که توسط احزاب ناسیونالیست و عشیرتی در کردستان عراق بر میلیونها انسان تحمیل گردیده و مردم را به گلوله بسته اند، باید گفت سکوت رهبری کومه له نه از سر ترس جهت تعرض احزاب بورژوا_ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق و حکومت اقلیم، بلکه باید با صراحت گفت این سکوت نه تاکتیکی بلکه در راستای استراتژی عمل میکند که ما در جناح چپ حزب کمونیست ایران و کومه له بارها مستدل نشان دادیم. وقتی رفیق ابراهیم علیزاده در نشست کمیته دیپلوماسی کنگره ملی کورد با تعدادی از کمیته مرکزی های کومه له در سخنرانیش به خون خود قسم میخورد تا آخرین نفس از مردم کردستان سوریه روژآوا دفاع خواهیم کرد و اعلام میکند خواهیم ایستاد، کاملن مبرهن بود که این نوع از سیاست پراگماتیستی تنها و تنها یک دماگوژی سیاسی بوده و هست، وگرنه باید از رهبری کومه له و شخص رفیق ابراهیم سوال کرد، مگر نه اینست که مردم کردستان عراق در اعتراض به این همه نابرابری برای نان شب و دستمزدهایشان به خیابان آمده اند و با گلوله جواب میگیرند، چرا شما به عنوان یک سازمان مدعی مدافع توده های زحمتکش و کارگر، برای کردستان سوریه روژآوا خواهان جان فدایی هستید، اما در قبال مردم به تنگ آمده و معترض کردستان عراق معنا دارسکوت اختیار کرده اید؟! واقعن چه تفاوت فاحشی بین این بخش از کردستان وجود دارد که شما سیاست های مختلفی دنبال میکنید؟! این سکوت شما در کارنامه سیاسی و تاریخی به ثبت خواهد رسید و دیگر زیاد غیر قابل باور نیست که ما در جناح چپ برای چندمین بار تاکید نماییم که شما به قطب راست سیاسی در جامعه پیوسته اید و خجولانه سر در لاک خود فرو برده و انگار نه انگار تمام مردم کردستان، فعالین سیاسی در جنبش های پیشرو رادیکال نظاره گر این دماگوژی سیاسی شما هستند.

آنچه به توافق میان احزاب موجود در بعد از سرنگونی رژیم اسلامی ایران، از زبان رهبری کومه له جهت تقسیم قدرت ابراز گردید، آنچه به عنوان درست کردن ارتش ملی و میهنی از جانب عبدالله مهتدی در این اواخر مطرح گردید، مخالفت کردن با حاکمیت شورایی از طرف کمیته مرکزی کومه له و تحلیل اش از وضعیت و اعتراضات مردم کردستان عراق در چند سال گذشته و پخش آن در تلویزیون و ایستادن در کنار حاکمیت احزاب مرتجع و بورژوا_ناسیونالیست در کردستان عراق، تا بزرگ نمایی طبقه متوسط جامعه و شعار خانه تکانی از طرف رهبری کومه له و شخص سخنگوی جناح راست رفیق ابراهیم و تیم رهبریش با چراغ زرد راهنمایی رانندگی ابراز گردیده است در واقع تکه های پازلی است در خدمت استراتژی قطب راست جامعه و بطور مشخص احزاب بورژوا_ناسیونالیست در دیگر بخش های کردستان، با زنگ خطری که در آینده تغییر و تحولات کردستان ایران و در دوره گذار بعد از سرنگونی رژیم اسلامی ایران، آین آلترناتیو راست نه تنها در تقابل با آلترناتیو نیروهای چپ و کمونیست و بطور مشخص در برابر آلترناتیو سوسیالیستی قرار خواهد گرفت بلکه در برابر مردمان معترض جامعه همین سناریو حکومت اقلیم کردستان را تکرار خواهد کرد و به قول رهبر حزب دمکرات کردستان خالد عزیزی، بگذارید ما هم دولت خود را داشته باشیم و کرد ها به دست کردها اعدام شوند.

بی دلیل نیست فعالیت انحلال طلبانه رهبری کومه له که در چند سال اخیر استراتژی دیگری را نمایندگی میکند که نه تنها تلاش دارد تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له را تحریف کند، سکوت اش را به دلایل واهی توجیه کند بلکه در روز روشن در مقابل چشم مردمان کردستان خاک در چشم هزاران شاهد تاریخی پر افتخار کومه له بپاشد. مطمئنن فعالین سیاسی و پیشرو در عرصه های مختلف این موضع گیری مماشات گرانه فراموش نخواهند کرد. به بیان واضح تر باید گفت سکوت رهبری کومه له در قبال اعتراضات مردمی کردستان عراق تاکتیکی نیست بلکه استراتژیکی است. به قول والتر بنیامین در کتاب خیابان یک طرفه که می گوید: «دقیق مثل این است که کسی در سالن نمایش گیر افتاده باشد و چه بخواهد و چه نخواهد، مجبور به پیگیری اتفاقات روی صحنه باشد. اتفاقاتی که چه بخواهد و چه نخواهد، دوباره و دوباره موضوع اندیشه و صحبتش باشد.» این نقل قول دقیقن شرایط و وضعیت سیاسی رهبری کومه له در این دور نشان میدهد.

کلام آخر

به باور من وظیفه ما کمونیست ها از زاویه نگاه سیاسی در سطح ماکرو و جنبشی با روشن کردن و شفافیت بخشیدن به تفاوت های استراتژی سوسیالیستی در تقابل با استراتژی هژمونی احزاب بورژوا- ناسیونالیست در تمام بخش های کردستان و روبه جامعه، کارساز بودن راه حل کمونیست ها در رفع ستم طبقاتی و متعاقب آن ستم ملی از زاویه تعلقات طبقاتی نشان دهیم و ماهیت سیاسی احزاب بورژوا- ناسیونالیست را بی رحمانه مورد نقد پایه ای قرار دهیم. با توجه به اینکه جامعه ایران و متعاقب آن کردستان و منطقه آبستن تغییر و تحولات سیاسی است، احزاب کمونیست و چپ، فعالین پیشرو رادیکال در عرصه جنبش کمونیستی را ملزم می نماید با کنار گذاشتن بحث های حاشیه ای و نامسولانه و همگام با جنبش های رادیکال درون جامعه جدا از تمام رسوبات سکت حزبی و سازمانی از گفتمان تحلیل محور وضع موجود به فاز تغییر وضع موجود گام های اساسی، شفاف و ملموسی را بردارند زیرا به باور من گذر نکردن از سکت های حزبی و سازمانی، فضای سیاسی و شرایط را برای آلترناتیو قطب راست جامعه و نیروهای ارتجاعی و احزاب بورژوا- ناسیونالیست فراهم تر می کند و ما مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد به این معنا که برای تمام فعالین کارگری و احزاب کمونیست و رادیکال پوشیده نیست که تجربه ی این گسست ها هنوز اثراتش در ساختار امروزه ی این جنبش به آسانی دیده می شود. بر همین اساس نگذاریم پروژهای حاکمیت احزاب موجود در کردستان عراق در دیگر بخش های کردستان تکرار شود و این امر مستلزم تقویت قطب چپ در راستای یک آلترناتیو سوسیالیستی میتواند مانع هر نوع بند و بست های گردد که احزاب ناسیونالیست میخواهند آنرا در بعد از سرنگونی رژیم هار جمهوری اسلامی مشخصن بر مردم کردستان ایران تحمیل نمایند.

۱۴ دسامبر ۲۰۲۰

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate