اخباروگزارش های کارگری ۳ آذرماه ۱۴۰۰
– زنده وجاوید باد یاد جان باختگان اعتراضات هفته آخرآبان ماه ۱۳۹۸
بازپخش:روایت هایی از آبان خونین ماهشهرمنجمله شهرکهای طالقانی (کوره) و چمران (جراحی)
– علیرغم یورش وحشیانه عوامل شهرداری اصفهان با حمایت استانداری ونیروهای امنیتی ومصدومیت چند نفر ازمعترضین چادرهای کشاورزان حق طلب همچنان در بستر خشک زاینده رود برپاست
کشاورزان حق طلب اصفهان:
تنها آب است که چادرهای ما را میبرد
برنمی گردیم به خونه تا آب نیاد تو رودخونه
– چهارمین روزتجمع وراهپیمایی کشاورزان واهالی شهرکرد برای اعتراض به بی آبی وانتقالش
– ادامه کنش های کارگران فصلی لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه برای بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی بابرپایی تجمع دیگرمقابل دفتر بهارستان نشین شهرستان شوش
– فراخوان تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
تاریخ تجمع :
پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ساعت ۱۰ صبح
مکان تجمع :
تهران و البرز : جلوی مجلس
مراکز استانها : مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان
شهرستانها : مقابل اداره آموزش و پرورش شهرستان
*فراخوان تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
تاریخ تجمع :
پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ساعت ۱۰ صبح
– تجمع اعتراضی مالباختگان رمز ارز جعلی کینگ مانی نسبت به کلاهبرداری چندین میلیاردی شرکت بادران
– جان باختن یکی از کارکنان پتروشیمی تندگویان براثرانفجار
– جان باختن کارگر خدمات شهری شهرداری منطقه ۲ مشهد براثرتصادف
– جان باختن یک کارگر ساختمانی دراصفهان زیرآوار
*زنده وجاوید باد یاد جان باختگان اعتراضات هفته آخرآبان ماه ۱۳۹۸
بازپخش:روایت هایی از آبان خونین ماهشهرمنجمله شهرکهای طالقانی (کوره) و چمران (جراحی)
-آذرماه ۱۳۹۸:
/یکی از اهالی ماهشهر:«نقطه شروع اعتراضات در شهرستان ماهشهر، جمعه ۲۴ آبان حوالی ساعت ۱۱ از شهرک طالقانی (کوره) آغاز شد و دو ساعت بعد به ماهشهر رسید.»
( در ماهشهر هنوز نام برخی از شهرکها، با نام سابقشان شناخته میشود. مثلا «کوره» یا همان طالقانی شهرکی است که در گذشته در آن کورههای آجرپزی قرار داشته است. )
میگوید: «جادههای اصلی شهر و ورودی و خروجی ماهشهر به همهجا بسته شد.»
/بیکار ماهشهری بامدرک لیسانس:«چند نفر اینجا کشته دادند؟عزادارها توخونه هاشون دارند گریه می کنند.مگربچه اش چیکارکرده؟مگرداعشی است؟بچه اش اومده توخیابون دادزده گفته نان ندارم بخورم»
«من عکس دوستاشون رو دارم که اینجا نصب شده بود. تانک آوردند اینجا. مگه ما چی هستیم که برای ما تانک بیارند؟ مگه ما چی هستیم؟ بابا ما با دست خالی. ما اگه پول داشتیم که اسلحه بخریم خب می رفتیم نون میخریدیم.»
/یکی دیگراز اهالی ماهشهر:«اگه شنیده باشید که ده روز پیش مردم ایستادند بیرون راه ها رو بستند. مردمی که بیرون راه ها رو بستند خدا شاهده بخاطر بنزین نبوده. مشکل مردم بنزین نبوده. فقط مردم منتظر یک جرقه ای بودند. خسته شدند. ترکیدند دیگه. به اینجا رسیده بود.»
/اهالی دیگر ماهشهر:«رودخانه اندازه ای داره. بالاخره طغیان می کنه. بهونه بنزین شده. اینا طغیانشه.»
/یک ماهشهری دیگر:«مردم شهرک طالقانی کسی که بهشون تیر نزنه، نیفته دنبالشون کاری نمی کنند آقا. یه آدمایی اومدند اینجا، محیط شهرک رو نمی دونستد چی به چیه. وارد کوران شدند. تن به تن شدند.»
/دیگراهالی ماهشهر:«شما تو هر خونه ای برید یکی دو تا بیکار هست. در کل بیست تا پتروشیمی هست. بندرهست. صادرات هست. بندر صادراتی هست. همه چیز هست. چرا وضع مردم، چرا بچه های ما باید بیکار باشند؟ یا باید بره دست فروشی یا کار آزاد یا کارهای دیگه.
الان شما نگاه کن. الان وسط هفته نه اول هفته هست، یکشنبه. این همه جوون باید تو خیابون باشند یا سرکار؟ با این همه منبع درآمد و نفت و پتروشیمی.»
/یکی دیگر از اهالی ماهشهر:« شما وابسته به صداوسیما اید؟ اگر باشید فایده نداره. چون این چیزایی که الان اینجا مطرح شده رو بازتاب نمی دید.»
– آبان ماه ۱۳۹۹:
/سعید: سعیداز نزدیک حوادث پس از گرانی بنزین را در شهرک رصد میکرده اما بیش از اشاره به اتفاقات آن روزها، به دنبال ریشهیابی آنها است: «در حوادث آبان ماه، بیش از ۸۰ درصد کسانی که خیابانها را بستند، اصلا ماشین نداشتند اما از این وضع خسته شده بودند.»
سعید میگوید که اکثر کسانی که در خیابانها بودند نوجوان و جوانهای تا ۲۰ سال بودند که در منطقهای پر از پول، امکانات و تجهیزات، در فقر و فلاکت زندگی میکردندو هدف مردم از بستن راه این بود که بیایند تکلیف ما را روشن کنند. اصلا مردم به موضوع بنزین کاری نداشتند.»
اینجا حرفها تقریبا مشترک است، بیکاری، تبعیض و ناکارآمدی مسئولان، سعید هم همین را میگوید: «ما در شهرستان مشکل مدیریتی داریم. اینجا مشکل امکانات، تجهیزات و پول نداریم. براساس گزارش عملکردی که وزارت کشور از استاندارانش بیرون داده، استاندار خوزستان در رتبه آخر قرار گرفت. شهرستان ماهشهر بین ۲۷ شهرستان، بیستم شد. یعنی بین ۵۰۰ شهرستان کشور، ماهشهر از آخر اول است.»
معتقد است اینکه اینجا غیربومی استخدام میشود ولی بومی خیر، یک نگاه سطحی است. مساله تبعیض را مهم میداند اما «ناکارآمدی» را مهمتر از آن: «ما شهرک صنعتی داریم. تبریز هم دارد. اینجا شهرک صنعتی توانایی جذب سههزار نیرو را دارد اما در آن کمتر از ۲۰۰ نفر کار میکنند. ولی همین شهرک در تبریز با ۹۰ درصد ظرفیت کار میکند. چرا؟ چون مسئولان اینجا اکثرا غیربومی یا غیرکارشناس هستند و هیچ دغدغهای بابت ایجاد شغل و فعال کردن شهرکها و صنایع پاییندستی ندارند.»
اوضاع صنایع پاییندستی رو به راه نیست. مدیران صنایع پتروشیمی به دلیل عدم شناخت از منطقه و تولیداتش، هیچ تعاملی با شهرک صنعتی ندارند. در شهرک صنعتی دستمال کاغذی تولید میشود ولی پتروشیمیها از آنها خرید نمیکنند. میگوید: «گاهی لازم است جنسی استاندارد مهمی داشته باشد و باید از خارج شهر، استان یا کشور بیاید. ولی پلاستیک زباله یا دستمال کاغذی که دیگر تخصص خاصی نمیخواهد. پتروشیمیها هزینههای مردم را بالا بردند، بنابراین وظیفه دارند از صنایع حمایت کنند. ولی مسئولان شهری نمیآیند لینک بین شرکتها و شهرک صنعتی شوند. کسی که لباس کار تولید میکند میگوید اگر ۲۰ درصد از نیازشان را از ما خرید کنند، کارکنان را از ۱۰نفر به ۳۰ نفر افزایش میدهم.»
میگوید فقر که ادامه داشته باشد، طرفی که خسته از بیکاری، از خانه بیرون میزند و ماشینهای شاسیبلند پلاک اروند را میبیند، یک حس تحقیر ناشی از تبعیض آزارش میدهد. تا چند روز، هفته و سال میتواند این حس تحقیر و تبعیض را تحمل کند؟
برای حل مشکل بیکاری و کمک به صنایع پاییندستی، نیاز به هماهنگی بین پتروشیمیها و مقامات شهرستان است. درحال حاضر در قالب شورای راهبردی جلساتی بین نمایندگان پتروشیمی و فرماندار برگزار میشود اما مصوبات این جلسات باز هم به دلایل عدم شناخت درست از منطقه و مردم، کارایی لازم را ندارد.
سعید میگوید: «پتروشیمیها موظف هستند از مردم حمایت کنند. شما وقتی میبینید که فرماندار حاضر نیست در این شهر زندگی کند و هفتهای ۲ روز ماهشهر میآید، چه انتظاری دارید؟
فرماندار در ماهشهر ۳ خانه دارد. دو خانه در ناحیه صنعتی و ممکو [شهرک بعثت] را پتروشیمیها دادند و یکی هم خانه خود فرمانداری است. با این حال حاضر نیست اینجا زندگی کند. چندبار زن و بچهاش را آورد ولی در حوادث آبان سال گذشته ترسید و زن و بچهاش را برد.
وقتی فرماندارت اهواز زندگی میکند؛ دو تا از معاونان فرماندار اهواز زندگی میکنند؛ مسئول حراست فرمانداری چند روز یکبار میآید و اهواز زندگی میکند؛ مسئول برنامهریزی فرمانداری اهواز زندگی میکند؛ مسئول دفتر فنی فرمانداری اهواز زندگی میکند، چه مشکلی قرار است حل شود؟ اگر مشکل اینجا تبعیض است، دقیقا به خاطر این ناکارآمدی است.»
ادامه میدهد: «تهران وقتی میبیند استاندارش از آخر اول شده، چرا استاندار هنوز هست؟ یعنی پرپولترین استان کشور استاندارش نفر آخر شود؟ معمولا استانی باید آخر شود که امکانات و تجهیزات ندارد.»
/یکی از اهالی شهرک طالقانی:داستان خودش را هم تعریف میکند: «ما خودمان پنج سال در شرکت آبفای ماهشهر کار کردیم. بعد پنج سال یک مهندس آمد، گفت من بومی نمیخواهم و کلا بومیها را اخراج کرد. به همهجا شکایت کردیم. مهندس یکبار هم دادگاه نیامد.»
میگوید: «در همین مسجد بیشتر بچهها بیکارند. خانواده از من فقط نماز نمیخواهد، کار میخواهد. چقدر نماز و قرآن و دعا بخوانیم؟ خانواده از من خرجی میخواهد.
در پاسخ به اینکه چرا پارسال شلوغ شد، توضیح میدهد: «بیشتر جوانان اینجا بیکارند. اگر ما ایرانی محسوب نمیشویم یک چیزی بگویند که حداقل برویم داخل یک کشور دیگر زندگی کنیم. مردم اعتراضشان برای کار بود.»
هر جا ثروت هست ولی نظارت درست و دقیقی روی آن وجود ندارد، فساد هم شکل میگیرد. میگوید: «رئیس یکی از مناطق پتروشیمی، دو ماه حقوق فرد را میگیرد و میبردش سر کار. هیچ کسی هم نیست بتواند جلویش را بگیرد.»
به وضعیت آموزش مجازی هم گریزی میزند: «چند ماه است مدرسه باز شده ولی بیشتر خانوادهها مجازی ندارند. مدیر میگوید مشکل خودت است. اینجا برخی دفتر و پاککن ندارند. بعدا میگوید تبلت دو میلیونی چینی بخر. اینها تا حالا دو میلیون را از نزدیک ندیدهاند.»
/سیدعباس از وقایع سال گذشته تعریف میکند. میگوید: «پارسال با سهمیهبندی بنزین مردم بهخاطر شرایط اقتصادی بدی که داشتند، اعتراض کردند. مردم پمپبنزینها را گرفته بودند تا جلوی سوختگیری ماشینها گرفته شود. یواشیواش بهخاطر شور و جو متشنج حاکم بر فضا، ماجرا بیشتر پیش رفت و شدیدتر شدو راههای ترانزیتی و جادههای اصلی بسته شد و این وضع دو روز ادامه پیدا کرد.»
او ادامه میدهد: «گاهی انسان از نداری، کاری میکند که شاید خارج از عرف باشد. نمیشود این همه شرکت اینجا باشد و مردم گرسنه باشند. خیلیها از بیکاری آمدند بیرون و فقط یک جرقه لازم داشتند. بنزین این جرقه را زد.»
/طالب از بقیه پرشورتر است. تند، محکم و قاطع صحبت میکند. از اسم سابق شهرک طالقانی که کورههاست، میگوید و گلایه را شروع میکند: «به ما نه آموزشوپرورش حق میدهد، نه شرکتها و نه دیگران. اینجا لوله و شرکت گاز داریم ولی یک کیلومتر آنطرفتر خانههایی هستند که گاز شهری ندارند. اگر همه شهرستان این شکلی بود، مشکلی نبود اما کمی آنطرفتر از ما، شهرک بعثت را که متعلق به پتروشیمیهاست، با بیشترین امکانات داریم. مگر شهرک بعثتیها آدمیزادند، ما نیستیم؟
آمدیم اعتراض کردیم، گفتند اغتشاشگر؛ شورشگر. چند ماه دیگه انتخاباته و ما میشویم آدمیزاد و هیچ فرقی با بقیه نداریم. اینجا چون تعداد آرا بیشتر است، همه ستادها اینجا هستند. چهار ماه آینده ما میشویم ملت شهیدپرور. اگر ما الان آدمیزاد نیستیم، تو انتخابات هم آدمیزاد نیستیم. دیگه نمیشویم ملت شهیدپرور.»
میگوید: «ما جوانیم و تخصص داریم. به شرکتها میگوییم شما کارگر که میخواهید تخصصش را ببینید، چه کار به فامیلش دارید؟ اینجا بیشترین تغییر فامیل را داریم؛ چرا؟ چون از فامیلی میفهمند طرف بچه شهرک طالقانی است و جذبش نمیکنند. مگر ما چه کار کردهایم؟»
/هادی:«هادی که جلوی موهایش کمی ریخته، صورت توپری دارد و پیراهن آبی پوشیده میگوید که ۲۸ ماه در زمان جنگ خدمت کرده و ترکش به پا و دستش خورده و جانباز است ولی نه حق و حقوقش را دادند و نه اینکه کار برای دو تا بچه بیکارش که یکی فوقلیسانس مدیریت و دیگری لیسانس برق دارد پیدا میشود.»
/قاسم: «نمایندههای مجلس و شورای شهرمان هیچکدام بخار ندارند. فقط بهخاطر رای گرفتن میآیند ولی کمکی نمیکنند. بچههای بومی همه بیکارند. شما به هر خونه در شهرک بروید ۳یا۴ تا بیکار دارد. همه بدبخت و فقیر. برو نگاه کن تو یک خانه ۳ یا ۴ خانوار زندگی میکنند.»
جوانی را نشان میدهد که چون بیکار بوده کنار پدرش راننده تاکسی شده است. میگوید: «یک ترمینال گذاشتند درش را بستند چرا چون بچههای شهرک اونجا میایستند و مسافرکشی میکنند. مگه ما رو از اسرائیل آوردند اینجا؟»
میگوید که این شرکتهای پتروشیمی زندگی ما را گرانتر و سختتر کردند. آنها هزینهها را بالا بردند. از قاسم میپرسم از پارسال تا به امسال آیا اتفاقی در شهرک برای حل مشکلات افتاده است؟ میگوید: «هیچ کاری نکردند؛ هیچی. به ما کم محلی میکنند.»
از روزهای پس از گرانی بنزین هم میپرسم. قاسم با حرارت تعریف میکند: «بنزین که گران شد، مردم راهها را بستند و جلوی ماشینها را گرفتند. نه مغازهای را شکاندند و نه کاری کردند. ما خرابی نداشتیم. بعد چند روز گفتند بروید ولی گفتیم خواستههای مردمی را بدهید، ندادند، با توپ و تانک اومدند برامون. یک هلیکوپتر بالای سرمان آمد.»
میگوید: «غیر از نیروی انتظامی، از کشورهای خارجی هم برامون نیرو آوردند.»
قاسم از پارسال چیز بیشتری نمیگوید اما از اوضاع ناراضی است: «من الان اعتراض دارم به اقتصاد. شیشه روغن ۶۰۰ گرمی شده ۱۵هزار تومان. از اینجا تا ماهشهر ۱۰ هزار تومان میریم. با این [پول] کاری میشه کرد؟ مملکت ما به فقرا رسیدگی نمیکنه.»
میپرسم اصلیترین مشکل شما چیه؟ پاسخش همان پاسخی است که اگر سال قبل هم از مردم میپرسیدی، همان را میگفتند: «مشکل اصلی ما بیکاری بچههایمان است.»
/میبیند فیلم میگیرم، میپرسد: «میخوای صحبت کنم؟» با سر تایید میکنم و شروع میکند: «صبح رفتم شهرداری میگویم بیا تمیز کن، میگه آب نداریم. آتشنشانی میگه بعدازظهر میام. مردم میتونن راه برن؟ اصلا خدمات نداریم؛ ما مسئول نداریم. این صدامون رو ضبط کنی به خدا هیچ جا نمیرسه اگر رسید بیا بهت جایزه میدم.»
میگوید از پارسال هیچ اتفاقی برای شهرک و اشتغال مردمش نیفتاده: «در پتروشیمیها، جذب نیرو با پارتی است. همه اینایی که اینجا هستن بیکار و مجردن. این ۲۵ سالشه. این ۳۱ سالشه. این ۳۵سالشه.»
/یکی از جوانانی که کنارم نشسته، شرکتی هست؛ یعنی راننده شرکت پتروشیمی،می گوید: اینجا بیشتر مردم اگر هم در صنایع پتروشیمی کاری داشته باشند، یا موقت است و یا اینکه عمدتا در ردههای پایین است.این جوان ۳۱ سال دارد و راننده است، از ماجرایی عجیب حرف میزند: «پتروشیمی مارون دو تا مدرسه تو شهرک ساخت. مدتی پیش برای مدرسه کولر آورده بودند. از آموزش و پرورش ماهشهر آمده بودند کولرهای نو را ببرند و کولرهای دست دوم را بیاورند. بچههای شهرک مچشان را گرفتند و نگذاشتند.»
/یکی از اهالی: «ماهشهر منطقهای استراتژیک است و در عین حال فقر و تبعیض و بیکاری اینجا زیاد است. علت اصلیاش هم کمبود منابع نیست، سوءمدیریت است. افراد برای پست و مقام به ماهشهر میآیند و دلسوزانه عمل نمیکنند. ما سکوی پرتابی برای مدیران شدیم. هرکسی بیاید ماهشهر و یک سال بماند، یا در استان مدیر کل میشود یا در کشور. چندین نمونه از این را سراغ داریم.»
*علیرغم یورش وحشیانه عوامل شهرداری اصفهان با حمایت استانداری ونیروهای امنیتی ومصدومیت چند نفر ازمعترضین چادرهای کشاورزان حق طلب همچنان در بستر خشک زاینده رود برپاست
کشاورزان حق طلب اصفهان:
تنها آب است که چادرهای ما را میبرد
برنمی گردیم به خونه تا آب نیاد تو رودخونه
روز چهارشنبه ۳ آذر،بدنبال یورش وحشیانه عوامل شهرداری اصفهان با حمایت استانداری ونیروهای امنیتی به تجمع کشاورزان اصفهان وچادرهایشان ومصدومیت چند نفر ازحاضرین، کشاورزان حق طلب اصفهان اعلام کردند:تا جاری شدن آب در رودخانه زاینده رود همچنان به زندگی با تجمع شبانه روزی وخانوادگی ی در بستر خشک زاینده رود ادامه خواهند داد.
*چهارمین روزتجمع وراهپیمایی کشاورزان واهالی شهرکرد برای اعتراض به بی آبی وانتقالش
روز چهارشنبه ۳ آذر همزمان با چهارمین روز اعتراض در استان چهارمحال و بختیاری،جمعی از کشاورزان واهالی شهرکرد دست به تجمع در میدان امامزادگان دو خاتون این شهر زدند وسپس به سمت چهارراه دولت راهپیمایی کردند وبه تجمعشان مقابل استانداری چهارمحال و بختیاری ادامه دادند وبا سردادن شعارها،خواندن سرود یاردبستانی وقرائت قطعنامه خواهان پاسخگویی مسئولان به خواسته هایشان شدند.
+شعارها:
– لرستان خوزستان اتحاد اتحاد
– ما مردمان جنگیم بجنگ تا بجنگیم
– مرگ برمافیا
– اینجا چهارمحاله بردن آب محاله
– چهارمحالی می میرد ذلت نمی پذیرد
– بختیاری می میرد ذلت نمی پذیرد
+تصاویر:
*ادامه کنش های کارگران فصلی لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه برای بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی بابرپایی تجمع دیگرمقابل دفتر بهارستان نشین شهرستان شوش
روز چهارشنبه ۳ آذر، کارگران فصلی لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه درادامه کنش هایشان برای بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی برای باری دیگر دست به تجمع مقابل دفتر بهارستان نشین شهرستان شوش زدند.
درهمین رابطه:تجمعات جمعی ازکارگران فصلی نیبر و لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه برای بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی
درهفته جاری جمعی ازکارگران فصلی نیبر و لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه برای احقاق حقوقشان مبنی بر بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی دست به تجمع مقابل مجتمع ودفتر بهارستان نشین شهرستان شوش زدند.
روزسه شنبه ۲ آبان،یکی از کارگران فصلی مجتمع کشت و صنعت هفت تپه به خبرنگاررسانه ای گفت: اعتراض چندروزه کارگران فصلی نیبر و لیلیکو برای مشخص شدن وضعیت شغلی آنها برپا شده است. این کارگران به دنبال تبدیل وضعیت استخدامی خود از فصلی به قراردادی هستند.
وی افزود: باتوجه به اینکه حرفه یک کارگر فصلی مجتمع موقتی است، کارگرانی که این حرفه را انجام میدهند تنها در طول فصل بهرهبرداری به صورت موقت به کار گرفته میشوند و مابقی فصول سال بیکار هستند بنابراین درخواست این گروه از کارگران از مدیریت مجموعه عقد قرارداد دائمی است تا امنیت شغلی داشته باشند.
یکی دیگر از کارگران این مجتمع گفت:آنها در دی ماه هر سال فعالیت خود را در مزارع نیشکر شروع کرده و تا پایان بهرهبرداری نی به همکاری خود برای درو، جمعآوری نیشکر و سمپاشی با این واحد کشاورزی صنعتی ادامه میدهند.
او با یادآوری اینکه هر یک از کارگران فصلی از یک تا بیست سال سابقه کار در مجتمع نی شکر هفت تپه را دارند، افزود: کارگرانی که شامل این طرح هستند از سال ۹۵ به بعد در مجتمع هفت تپه به عنوان کارگر فصلی مشغول کار شدهاند.
اودرخاتمه گفت:اگر کارگران فصلی در سال جاری جذب کار نشوند، زمان بازگشت به کار آنها تا آبان ماه سال بعد است اما بازهم هیچ تضمینی برای بازگشت به کار آنها وجود ندارد.
ادامه کنش های کارگران فصلی لیلیکو کشت وصنعت نیشکر هفت تپه برای بازگشت بهکار و عقد قرارداد دائمی بابرپایی تجمع دیگرمقابل دفتر بهارستان نشین شهرستان شوش
– فراخوان تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
تاریخ تجمع :
پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ساعت ۱۰ صبح
مکان تجمع :
تهران و البرز : جلوی مجلس
مراکز استانها : مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان
شهرستانها : مقابل اداره آموزش و پرورش شهرستان
*فراخوان تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
تاریخ تجمع :
پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ساعت ۱۰ صبح
مکان تجمع :
تهران و البرز : جلوی مجلس
مراکز استانها : مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان
شهرستانها : مقابل اداره آموزش و پرورش شهرستان
بازنشستگان و شاغلین فرهنگی
همکاران ارجمند!
امروز ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند اتحاد و همبستگی صنفی هستیم، همانطور که میدانید سرنوشت رتبهبندی در هالهای از ابهام است و قرار است در هفته آینده در مجلس تعیین تکلیف شود.
بنابر اظهارات برخی نمایندگان مجلس، گویی دولت قصد دارد تنها ۲۵ هزار میلیارد تومان برای یکسال به رتبهبندی اختصاص دهد و تاریخ اجرای آن را از اول مهر ۱۴۰۰ قرار دادهاست، به عبارتی دولت تنها ۱۲.۵ هزار میلیارد تومان برای رتبهبندی در سال ۱۴۰۰ در نظر گرفته و وضعیت آن در سال ۱۴۰۱ منوط به تامین اعتبار شدهاست، اینها همه نشانگر آن است که قرار است رتبهبندی، سرهمبندی شود.
ما خواهان اجرای کامل رتبهبندی یعنی حداقل هشتاد درصد حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه هستیم و این مهم با ۲۵ همت در سال ممکن نیست و حداقل به ۷۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است.
شورای هماهنگی خواهان تامین این بودجه و اجرای کامل رتبهبندی از تاریخ اول فروردین ۱۴۰۰ است.
در مورد وضعیت همسانسازی حقوق بازنشستگان نیز متاسفانه خبرهای ناامید کنندهای به گوش میرسد تا جایی که تعدادی از به اصطلاح نمایندگان مردم در مجلس در حال جمعآوری امضاء برای خارج کردن همسانسازی از دستور کار مجلس هستند.
این ظلم و ستم آشکار به معلمان شاغل و بازنشسته در حالی است که در بهترین حالت و طبق اعلام دستگاه های ذیربط، میانگین حقوق معلمان نصف خط فقر رسمی است و فرهنگیان با افرایش تورم مانند اکثریت جامعه بیش از پیش در تنگنای معیشتی قرار دارند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در اعتراض به بی توجهی دولت و مجلس به مطالبات معلمان روز پنجشنبه ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۰ در سراسر ایران اعلام تجمع مینماید و ضمن حمایت از تمام تلاشهای بدنه ی فرهنگیان اعم از نامهنگاری و امضای طومار و برگزاری تجمع ، تمام فرهنگیان شاغل و بازنشسته را به برگزاری تجمع باشکوه فرا میخواند.
شورای هماهنگی رو به حاکمیت اعلام مینماید اگر بیتوجهی به مطالبات معلمان همچنان ادامه پیدا کند و در مجلس مصوبهای بر خلاف رتبهبندیشاغلان هشتاددرصد حقوقهیاتعلمی و همسانسازیبازنشستگان مبتنی_بر قانون مدیریت خدمات کشوری تصویب شود، شورای هماهنگی از تمام ظرفیتهای اعتراضی از تحصن و اعتصاب تا تعطیلی کلاسها استفاده خواهد نمود.
بیشک آموزش و پرورش بالنده و پیشرفته در گرو کیفیت بخشی به آموزش و توجه به نیازها و حقوق دانشآموزان و بهبود معیشت و منزلت معلم است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۳ آذر ۱۴۰۰
*تجمع اعتراضی مالباختگان رمز ارز جعلی کینگ مانی نسبت به کلاهبرداری چندین میلیاردی شرکت بادران
عصر روز چهارشنبه ۳ آذر،جمعی از مالباختگان رمز ارز جعلی کینگ مانی برای اعتراض به کلاهبرداری چندین میلیاردی شرکت بادران، دست به تجمع مقابل مرکز آموزشی این شرکت واقع در کیلومتر ۲۰ اتوبان فتح تهران زدند وخواستار رسیدگی فوری مقامات عالی رتبه کشور، به ویژه رئیس قوه قضاییه و فرماندهی کل نیروی انتظامی به پرونده کلاهبرداری چندین میلیاردی شرکت بادران شدند.
*جان باختن یکی از کارکنان پتروشیمی تندگویان براثرانفجار
عصرروز سه شنبه ۲ آذر،یک تکنسین پتروشیمی تندگویان واقع در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی
حین کار تعمیر یک دستگاه تهویه براثرانفجار شدیدا مصدوم وپس از انتقال به بیمارستان روز چهارشنبه ۳ آذرجان خودراازدست داد.
* جان باختن کارگر خدمات شهری شهرداری منطقه ۲ مشهد براثرتصادف
روز دوشنبه اول آذر،یک کارگرشهرداری منطقه ۲ مشهد بنام عبدالحمید ربانی حین بازگشت به منزل پس ازاتمام شیفت کاری ،حدفاصل میدان قائم به میدان فهمیده، متوجه تعدادی کیسه پیاز و سیب زمینی میشود که ظاهراً از یک خودرو باری میدان بار رها شده بود. این رفتگر وظیفهشناس از راننده خواست برای جمع آوری آنها و ایمنسازی مسیر بزرگراه توقف کند و خود نیز به وی کمک رساند. او مشغول جمع آوری کیسه بود که ناگهان یک خودروی باری کامیون که با سرعت زیاد در حرکت بود به این رفتگر برخوردکرد و در راه انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
*جان باختن یک کارگر ساختمانی دراصفهان زیرآوار
ظهرروزچهارشنبه ۳ آذر،یک کارگرتبعه افعانستان حین کار تخریب یک ساختمان واقع در ملک شهربراثر ریزش محبوس ودردم جان باخت.