مروری بر کارنامه دوره صد روزه اول ریاست جمهوری رئیسی و وضعیت جامعه

صد روزه ابتدایی دولت اصولگرای ( به اصطلاح جناح اصولگرا، دولت انقلابی) رئیسی به پایان رسید و کارنامه ای تا همین امروز کاملا مردود در امر تحقق وعده های انتخاباتی خود چه در عرصه بین‌المللی و چه داخلی مملو از عجز، ناتوانی و گیج سری  حتی به اذعان خودیهایشان است.
وعده های مهار تورم و گرانی، مبارزه با فساد ساختاری، ایجاد یک میلیون مسکن در سال، رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و غیره طی این صد روز نه تنها هیچ اندک درصدی تحقق نیافت و همه باد هوا بودند، بلکه به عنوان مشتی نمونه خروار در ادامه نیز چنین خواهد بود .
موضوع افزایش قیمت کالاها نیاز به توضیح ندارد، چرا که دهها سال است که این بختک به جان  مردم افتاده است، اما طی این صد روز با شدت بیشتری نسبت به گذشته ادامه داشته و قیمت بسیاری از اقلام ضروری زندگی ده ها درصد و حتی تا صد در صد افزایش یافته است. روند صد روزه طی شده زنگ خطر فلاکت عمیقتر و گسترش فاجعه گرسنگی در جامعه در آینده نزدیک را به صدا در آورده است.
پوچ بودن تمام وعده های انتخاباتی رئیسی از دید مردمی که بیش از چهار دهه تجربه شنیدن چنین وعده هایی را دارند و هر دوره ریاست جمهوری نسبت به دوره های پیشین شرایط زندگیشان فلاکتبارتر شده است، از پیش اثبات شده و از آنرو از ابتدا با بی اعتنائی عمومی مواجه گردید.
 بایکوت گسترده نمایش انتخابات ریاست جمهوری و حتی قبل تر از آن، سوت کور کردن نمایش انتخابات مجلس، پاسخ قاطع مردم به تمام وعده ها و تبلیغات عوامفریبانه کل سیستم حاکم بود.
دولت سیزدهم طبق آمار غیر قابل اعتماد رسمی با مشارکت ۴۸/۸ درصد واجدین شرایط رأی گیری تشکیل شد که از نظر سازمان ملل مشارکت زیر ۵۰ درصد مشروعیت هر دولت و حکومتی را از بین می برد. دولت رئیسی به هر طریقی بخواهد با برقراری روابط با دولتهای مماشاتگر برای خود در عرصه دیپلماسی بین دولتها مشروعیت بخرد، در  داخل از ابتدا با بحران فقدان مشروعیت مواجه شده و همچنان با آن دست به گریبان است. از اینرو دولت رئیسی، دولت به معنای واقعی دولت بحران است.
طی این دوره صد روزه تمام شواهد از وقایع روزمره در جامعه نشان از عمیق تر شدن بحران ها دارد که حاکمیت یک دست نیز پاسخی غیر از تشدید سرکوبها و بگیر و ببندها نداشته است. سرکوب اعتراضات تابستان گذشته خوزستان، بازداشت همزمان ده ها نفر از فعالین و معترضین سیاسی و اجتماعی از میان کارگران، معلمان، بازنشستگان و بیکاران و… حاصل کار دولت رییسی بوده است و واقعیت این است که کار دیگری نمی تواند بکند. سرکوب تنها پاسخ حکومتها و دولتهای بحران به مردم است.
تشکیل دولت رئیسی که با براه انداختن هلهله یک دست و یک باند شدن دولت و مجلس و قوه قضائیه و کل حکومت با تبلیغات و شعارهای صد من یک غاز مبارزه علیه فساد و رانت‌خواری، ایجاد رونق اقتصادی، ساخت یک میلیون مسکن  و ایجاد یک میلیون شغل در سال و غیره خودیها همراه بود، با توجه به شرایط سیاسی و بن بست های اقتصادی ناشی از شرایط سیاسی حاکمیت معلوم بود که آن هلهله ها نه به خاطر یافتن راه حل مشکلات مردم، بلکه به خیال خود تشکیل جبهه ای قدرتمندتر برای مقابله شدیدتر با اعتراضات همه گیر مردم است.
اما سناریوهای سرکوب اگر در کوتاه مدت برای سرکوبگران فرجه ای برای گریز موقتی از بحران فراهم کند، در درازمدت حتما در مقابل مبارزاتی که شدت و حدت یافتنش اجتناب‌ناپذیر است، با شکست مواجه خواهد شد. ولی آنچه در اولین روز تقابل جامعه با دولت سیزدهم رخ داد، شکست پیش از موعد سناریو سرکوب را کلید زد.
 اولین روز شروع به کار دولت سیزدهم که از قبل، از طریق به کارگیری تمام امکانات تبلیغاتی، قدرت و اقتدار خود را به رخ می کشید با اعتصاب سراسری کارگران پیمانکاری های نفتی پاسخ گرفت که ماه ها ادامه داشت. و سپس اعتصاب طولانی مدت کارگران هفت تپه، تجمعات بازنشستگان، تجمعات پی در پی و سراسری معلمان که آخرین آن در ۷۵ شهر برپا گردید و صدها اعتصاب و تجمع کوچک و بزرگ دیگر، تجمعات هر روزه کشاورزان اصفهان، برپایی مراسم فارغ‌التحصیلی دانشجویان دختر در مقابل دانشگاه تهران با برداشتن حجاب، تجمعات خانواده های داغدار و دادخواه جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ و سالهای قبلتر، بخشهای دیگری از کارنامه مبارزات توده ای طی همین دوره صد روزه کار دولت رئیسی می باشد.
دولت رئیسی که دولتی بی پرده منطبق با بقیه بخشهای در قدرت حکومتی (زیرا دولت قبلی دارای اختلافات جزئی جناحی بر سر نحوه صیانت از کلیت نظام و مهار و سرکوب اعتراضات با جناح رقیب بود) است، امروز با بحران‌های سیاسی و اقتصادی به مراتب عمیق تری روبرو است.
تشدید اعتراضات علیه تمام بی حقوقی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، دولت رئیسی را بیش از دولتهای قبلی تحت فشار گذاشته است .
مردم حالا دیگر حکومت و دولت کاملا یک دست و از یک جناح را می بینند و هیچ بهانه ای از مقامات برای از زیر بار مسئولیت در رفتن نمی پذیرند.
گرچه مبارزات توده ای علیه تمامی گرفتاریها و موانعی که به طور سازمانیافته بر سر راه رفاه، خوشبختی و آزادی جامعه قرار داده شده است بیش از چهار دهه است بی وقفه ادامه دارد و امروز بسیار وسیع و سراسری شده است، اما تغییر و تحولات کیفی عمیقی نیز که خاصه چنین مبارزات طولانی ای می باشد، ایجاد گردیده است.
طبقه کارگر و به تبع آن همه بخشهای دیگر معترض جامعه لاک صنفی ای که بنا به توازن قوای گذشته تا حدی ناچارا پذیرفته بود و همین باعث شده بود تا جریانات مصلحتجو و سازشکار برای سوار شدن بر موج اعتراضات ریشه ای در جامعه اقدام به تئوریزه و تبلیغ اعتراض صنفی و قانونی کنند، امروز با تغییر توازن قوا به نفع خود شکسته و ماهیت واقعی طبقاتی سیاسی مبارزات خود را از هر نوع هاله و ابهام صنفی گری و سازشکاری ای زدوده اند.
واقعیت این است که همانطور که گفته شد، مبارزات طبقه کارگر طی ۴۲ سال گذشته و بلافاصله از فردای انقلاب ۵۷ طبقاتی سیاسی بوده و اندک توهمی به سرمایه داری بودن سیستم تازه به قدرت رسیده نداشته است. تشکیل شوراهای کارگری، شوراهای محلات و به دست گرفتن کنترل برخی کارخانه ها، اقداماتی بودند که از نقطه نظر تحلیل و نقد کارگری به سرمایه داری در دستور کار کارگران و مردم خواهان آزادی و برابری قرار گرفت که سیستم حاکم را علی رغم تبلیغات عوامفریبانه مبنی بر اینکه حاکمیت جدید، حاکمیتی بی طبقه توحیدی و برادرانه است، سرمایه داری می دانست که در مقابل تحقق آرمانها و آرزوهای طبقه کارگر و اکثریت مردم قرار گرفته است.
آن دوره طبقه کارگر در قامتی سیاسی پا به میدان مبارزه گذاشته بود که به خاطر نجات سرمایه داری تضعیف شده توسط مدافعان جدید سرمایه داری با شقاوت تمام سرکوب و به خون کشیده شد تا نظام سرمایه داری نفسی تازه کند و بقای خود را فعلا حفظ کند. بعد از آن بود که طبقه کارگر به دلیل از دست دادن بسیاری از رهبرانش تضعیف گردید و مبارزات خود را در قالبی دیگر (ظاهری صنفی) ادامه داد که جریانات سازشکار  در صفوف طبقه کارگر فرصت طلبانه در صدد فراهم نمودن شرایط ذهنی در میان کارگران و کلیه مزدبگیران محروم جهت حقنه کردن سیاست های انحرافی که در نهایت به نفع طبقه حاکم تمام می شود، بر آمدند.
امروز بعد از بیش از چهار دهه، طبقه کارگر به عنوان رهبر کل مردم معترض و جان به لب رسیده جامعه درگیر مبارزه ای در دو عرصه است. از طرفی در حال مبارزه با کلیت سرمایه داری است و می خواهد سهم واقعی خود از تولید بگیرد و از طرفی با تفکرات مصلحت جویانه و سازشکارانه سندیکالیستی که می خواهد بر رادیکالیسم کارگری سایه بیافکند و مبارزات را به کانال صنفی و قانونی بکشاند، مبارزه می کند.
اعتصابات و اعتراضات سه، چهار سال اخیر کارگران بویژه کارگران هفت تپه و پیمانکاری های نفتی که بر متشکل شدن شورایی مجدانه اصرار دارند، تجمعات سراسری معلمان و بازنشستگان، کشاورزان، زنان آزادیخواه و غیره که تحقق خواستهایشان را به ورود و خروج هیچ مهره ای از هیچ جناحی از حاکمیت گره نمی زنند، به وضوح بیانگر یک خانه تکانی ذهنی در سطح سراسری و توده ای است که در حال بیرون انحرافات وارد شده است.
امروز کمتر کسی در جامعه هست که علت تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در سیاست جستجو نکند و راه حل آن را هم سیاسی نداند و از اینرو کمتر معترضی هست که از انگ سیاسی خوردن واهمه داشته باشد. این تحول فکری که ثمره ۴۲ سال مبارزه مردم تحت خونبارترین سرکوبها است، جامعه را به طور واقعی قطبی و سیاسی کرده است و می رود تا تغییر و تحولات ریشه ای مد نظر خود را تحت رهبریت طبقه کارگر، از طریق مبارزه طبقاتی و سیاسی ایجاد کند.
مبارزات جاری در جامعه به بیان مختصر بر سر کنترل داشتن بر سرنوشت خود است. کارگر، معلم و مزدبگیر محروم میخواهد خود بر روند تولید و خدمات اجتماعی و توزیع و مدیریت سرمایه اجتماعی تولید شده کنترل داشته باشد. زن، جوان و دیگر اقشار اجتماعی می خواهند خود بر نوع پوشش، حق سفر و بر روابط اجتماعی خود تسلط داشته باشند و قوانین اداره جامعه را در جهت صیانت از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود تدوین نمایند.
دولت رئیسی، دولت شرایط فوق الذکر است. دولت مقابله با مبارزات و اعتراضات وسیع طبقاتی سیاسی است. این دولت، دولت درگیر با بحرانهای وسیع سیاسی اقتصادی و مواجهه با تبعات کشتارها و اعدام‌ها در دولتهای گذشته است، حمله به خانواده های کشته شدگان اعتراضات و همچنین حمله به مراسمات بزرگداشت آنان و بازداشتهای گسترده فعالین و معترضین را در کارنامه خود دارد.
دولت رودررویی با فضایی شدیدا قطبی شده است که ماهیت سیاسی  اعتراضات در آن در سطحی وسیع عیان است.
این تغییر گفتمان ریشه ای همراه با گسترده تر شدن دامنه اعتراضات در همه عرصه های اجتماعی است که تبدیل به بحران لاینحل شده است.
جوانمیر مرادی
۱۴۰۰/۰۸/۳۰
@AnjomanBFK
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate