دروغ‌پردازی‌های جناح راست (٣)

دروغ‌پردازی‌های جناح راست

در رابطه با اظهارات اخیر حسن رحمانپناه

(۳)

پویا محمدی

حسن رحمانپناه در ادامۀ اظهارات خود در رابطه عدم شرکت نیمی از اعضای تشکیلات در کنفرانس اخیر جناح راست در خارج کشور که او در صحبت‌های خود سعی داشت آنها را جمعی معدود که تحت تأثیر کمیتۀ مرکزی حزب در آن کنفرانس شرکت نکرده قلمداد کند، می‌گوید:

«آنها اگر می‌دانستند در این کنفرانس اکثریت هستند چون آنها همۀ تلاششان بر سر این است که در اقلیت بودن را تحمل نمی‌کنند، در صورتی که ما گفته‌ایم در کنفرانسی، در کنگره‌ای، در نشستی اگر ما اقلیت باشیم، خیلی طبیعی است که مانند اقلیت کار می‌کنیم، اما این رفقای ما متأسفانه چیزی که سنت تشکیلات ما بوده را قبول نمی‌کنند، حتی من یادم هست در زمان خود، تعدادی از آنها انتقادشان از جریان کاک عبدالله مهتدی این بود که کاک عبدالله به اقلیت بودن خود رضایت نمی‌دهد، امروز خودشان دارند عین همین را تکرار می‌کنند، پای خود را عیناً در همان جای پا گذاشته‌اند. بنابراین به این لحاظ مسبب نیامدن آنها اعضای خارج کشور نبودند، مسبب، خودِ کمیتۀ اجرایی بود که نظرشان این است در هر بخشی، در هر گوشه‌ای بدون سهیم شدن در کمیته‌ها به قول خودشان به آن اندازه‌ای که وزن دارند و با آن اختلافاتی هم که تراشیده‌اند در این تشکیلات از جمله ما چپیم شما راستید ما کمونیستیم شما ناسیونالیستید باید به رسمیتش بشناسی، نمی‌دانم چه کسی حاضر است چنین خودکشی‌ای بکند، مثل این است که خودت طناب را به گردن بیاندازی و به او بگویی بیا به دور گردن خودت بیانداز و صندلی را هم از زیر پایت بردار. منی که همۀ عمرم در راه انسانیت، برابری در راه سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه کرده‌ام بیایم به خودم بگویم ناسیونالیستم والله کسی هم که فکر می‌کنم در این راه هیچ قدمی برنداشته به او بگویم کمونیست آخر در کجای دنیا چنین چیزی بوده است؟»(تأکیدات از من است)

اگر از همین دو سه سطر آخر نقل قول شروع کنیم، بایستی گفت این دیگر نه تنها به انحراف بردن بحث، بلکه به ابتذال کشیدن آن است و این نیز در اینجا و به سهم خود به خوبی گواهی است بر اینکه حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست طی سال‌های اخیر چگونه و با چه حربه و چه میزان از تحریف در قبال وضعیت درون تشکیلاتی و به تبع آن جناح مقابل خود، برخورد کرده‌اند. با چنین رویکردی، که تحریک احساسات و تعصب و از بین بردن فضای بحث و دیالوگ موارد بارزی از عوارض و نتایج مخرب آن می‌باشد، جناح مقابل و نظرات انتقادی علیه خود را به مثابه یک «دژخیم» معرفی کرده‌اند که بایستی به هر طریقی به حذف و پاکسازی و اخراج و تصفیۀ آنها برخاست.

کافی است یادآوری کرد یکی از دلایلی که حزب دمکرات کردستان به جنگ مسلحانه علیه کومه‌له متوسل شد، این بود که کومه‌له با انتقاد و آگاهگری علیه سیاست‌ها و مواضع حزب دمکرات، این حزب را حزب بورژوازی و غیرانقلابی در کردستان می‌دانست. حزب دمکرات از چنین چیزی عصبانی بود و می‌گفت بعد از چند دهه مبارزه الان ما شده‌ایم غیرانقلابی و شما که امروز سروکله‌تان پیدا شده، شده‌اید انقلابی؟! با این حال کومه‌له هیچگاه به حزب دمکرات نگفته بود که بایستی این غیرانقلابی و بورژوازی بودن را در مورد خود به رسمیت بشناسد. این حزب واکنش متمدانه و انتقاد سیاسی علیه آگاهگری‌های کومه‌له را به مانند خودکشی سیاسی برای خود می‌دانست چرا که نه توان و حقانیت آن را داشت و نه اینکه موفقیتی در آن برای خود می‌دید. این بود که وارد جنگ شد و یکی از شروطی که حزب دمکرات برای پایان دادن به این جنگ، از کومه‌له مطالبه می‌کرد این بود که دست از این تبلیغات بردارد و حزب دمکرات را حزبی انقلابی معرفی کند!

آیا رویکرد مذکور از حسن رحمانپناه، از جنس همان رویکرد حزب دمکرات نیست؟!

جناح راست، از همان روز اول که نظرات و مواضع راست‌روانه و ناسیونالیستی خود و نیز اختلاف سیاسی در تشکیلات را کتمان و انکار کردند به این دلیل بوده است که در اینجا حسن رحمانپناه به نمایندگی از جناحش به روشن‌ترین وجه آن را بیان می‌کند. اینها اگر با صراحت و به طور مدون و رسمی نظرات و مواضع خود را بیان می‌کردند در حکم خودکشی سیاسی و به عبارت بهتر رسوایی سیاسی برای آنها بود، چرا که اینان در واقع و در خفا و یا به طور خزنده و حساب شده، جا در پای سازمان زحمتکشان و فراکسیون موسوم به فعالیت با نام کومه‌له، گذاشته بودند و سپس در توازن قوای بهتری این بار و در فاز اول به طور رسمی از فراکسیون و عناصر بریده از سازمان زحمتکشان دعوت کردند که به صفوف آنان بپیوندند.

بی‌دلیل نیست که جمال بزرگپور قبلاً اعلام می‌کرد که نظراتش از جمله انحلال حزب کمونیست را روی تاقچه گذاشته است و در این دوره هم اعلام می‌کند که از سوی رفقای هم جناحی‌اش تحت فشار بوده است که خودسانسوری کند و فعلاً چیزی نگوید! و امروز در توازن قوای دیگری پروژۀ انحلال حزب و خروج به زعم خودشان کومه‌له از حزب کمونیست را به طور آشکار در جریان گذاشته‌اند.

بر خلاف گرد و خاک به پا کردن‌های حسن رحمانپناه، کسی در این تشکیلات، کس دیگری را تحت فشار قرار نداده است که گویا بایستی ناسیونالیست بودن و راست بودن خود را به رسمیت بشناسد و به آن اعتراف کند. هر چه که بوده تلاش برای به رسمیت شناسی بحران موجود، اختلاف سیاسی موجود و قطب‌بندی و جناح‌بندی موجود بوده است، امری که حسن رحمانپناها آگاهانه آن را انکار و کتمان می‌کنند. وقتی هم می‌خواهند در این باره حرفی بزنند، آن طور می‌گویند که در بالا آمده است: «چطور می‌توانیم به خودمان بگوییم راست و ناسیونالیست و به بقیه هم چپ و کمونیست، کجای دنیا چنین بوده؟! »

بگذریم از اینکه تاریخاً موضوع «چپ» و «راست» در جنبش کارگری و کمونیستی جهانی، ایران و کردستان نیز همواره وجود داشته است، اما جناح راستی که ما با آن روبرو هستیم، بکارگیری عبارت «راست» و انتساب آنان به راست و یا ناسیونالیست بودن را به مثابه فحش علیه خود و فراتر از آن آنگونه که رحمانپناه می‌گوید به مثابه «انداختن طناب دار به دور گردن آنان» به حساب آورده و این موضوعِ کاملاً سیاسی و عینی را به چنین سطح نازل و غیرسیاسی و منحرفانه‌ای تنزل می‌دهند، چراکه از مبارزۀ سیاسی و ایدوئولوژیکِ درون حزبی واهمه داشته و از آنجا که در پی چنین مبارزه‌ای و ناظر بر دفاع از سیاست و مواضع کمونیستی و انقلابی کومه‌له و حزب کمونیست، به راست منتسب می‌شوند، از آن متنفرند و آن را آنگونه که خود بارها گفته‌‌اند میراث و فرهنگ کمونیست کارگری در این حزب می‌دانند.

به عنوان مثال از رفیق حسن باید پرسید:

اینکه خود شما بارها تاریخ کومه‌له را تحریف کرده‌اید، به نیابت از جناح‌تان اعلام می‌کنید که اختلاف در استراتژی مانعی برای پیوستن کومه‌له به مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کردستان نیست، یا وقتی که می‌گویید آیا طبقۀ کارگر با ۲۲ میلیون جمعیت می‌تواند قدرت سیاسی را در جامعه به دست بگیرد، آیا این مواضع و جهت‌گیری‌هایتان‌ چپ و کمونیستی است یا راست و ناسیونالیستی؟! آیا مطابق برنامه و استراتژی سوسیالیستی کومه‌له است یا در تضاد و بیگانگی با آن؟! بایستی گفت که این چیزی جز پای در جای پای عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان گذاشتن نیست.

وقتی ابراهیم علیزاده به نیابت از جناحش اعلام می‌کند که حاضر است با احزاب بورژواناسیونالیست کردستان برای ادارۀ جامعه در دورۀ گذار بعد از جمهوری اسلامی به توافق برسد، این موضع و جهت‌گیری، چپ و کمونیستی است یا راست و ناسیونالیستی؟! آیا مطابق برنامه حاکمیت شورایی کومه‌له و برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران است یا در تضاد و بیگانگی با آن؟! این چیزی جز تکرار همان سیاست سازمان زحمتکشان و عبدالله مهتدی در نهاد بورژوازی موسوم به شورای مدیریت گذار نیست، چیزی جز لبیک به حزب دمکرات و همگرایی با اپوزیسیون بورژوایی برای تصاحب جامعه کردستان و برقراری حاکمیت احزاب در آن نیست.

وقتی جمال بزرگپور با حمایت ابراهیم علیزاده، خواهان خروج از حزب کمونیست و ادامۀ فعالیت به زعم خودشان با نام کومه‌له هستند، یا وقتی در پلاتفرم جناح راست اعلام می‌شود که کومه‌له جریانی کردستانی است و تحقق سوسیالیسم نمی‌تواند هدف فوری و بلاواسطۀ ما باشد، حزب کمونیست زنجیری است بر دست و پای کومه‌له و منشأ بحران برای کومه‌له، بایستی برخی مصوبات و اسناد خصوصاً مصوبات کنگرۀ ۶ را به کناری نهاد، و در همین راستا ابراهیم علیزاده اعلام می‌دارد بایستی وارد ائتلاف بزرگی با نیروهای سکولار و مترقی بشویم (و با توجه به اینکه حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان هم خود را سکولار و مترقی و چپ به حساب می‌آورند) و سازمان زحمتکشان را کومه‌له نام می‌نهد؛ آیا این سیاست‌ها و پروژه‌ها، چپ و کمونیستی هستند یا راست و ناسیونالیستی؟! این چیزی جز پای در جای پای عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان و پیروی از خط و سیاست او نیست.

وقتی که رهبری کنونی کومه‌له، ایجاد قطب چپ و کمونیستی در کردستان را رفتن به دنبال نخود سیاه و کنفرانس اخیر ایشان در خارج کشور، همگیِ احزاب و نیروهای چپ و کمونیستی ایران و از جمله حزب کمونیست را بی‌ربط به جامعه و بی‌خاصیت و اثر به حساب می‌آورند، آیا این سیاست و موضع، چپ و کمونیستی است یا راست و ناسیونالیستی؟! این چیزی جز همگرایی با جبهۀ راست و ناسیونالیستی در کردستان، پای در جای پای عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان و نیز تکرار دیر هنگام و منسوخ اراجیف قلم‌زنان اصلاح‌طلب حکومتی در دوران خاتمی نیست.

وقتی که حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناحش علاوه بر دیگر کردار و اعمالشان، به حذف و اخراج و سانسور و تصفیه علیه مخالفین خود نیز مشغولند، آیا این اعمال و پراتیک، چپ و کمونیستی است یا راست و مختص فرهنگ بورژوازی و احزاب ناسیونالیست؟ این چیزی به جز گذاشتن پای در جای پای عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان و قاسملو و مصطفی هجری و حزب دمکرات و لاهور شیخ جنگی و اتحادیۀ میهنی و…. در سوءاستفاده از موقعیت و نیز برخورد به رفقای هم‌حزبی و مخالفین سیاسی در حزب نیست.

پس حسن رحمانپناه و دیگر رفقایش نباید از اینکه در نقد و آگاهگری‌های جاری به راست و ناسیونالیست و ….منتسب می‌شوند، برافروخته شوند و یا مظلوم‌نمایی کنند، بلکه بایستی در همان سطح بیایند و نشان دهند که این مواضع و پراتیکشان منطبق با برنامه، مصوبات، استراتژی و فرهنگ و سنت چپ و کمونیستی کومه‌له و حزب کمونیست بوده است.

بنابراین آن طور که پیداست این خود حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست و ناسیونالیستی است که پای در جا پای عبدالله مهتدی و امثالهم گذاشته‌اند نه جناح مقابل ایشان و کمیتۀ اجرایی حزب. حتی در مورد موضوع اقلیت و اکثریت نیز (اگر فرضاً این را از حسن رحمانپناه بپذیریم که جناح متبوعش در اکثریت این تشکیلات قرار دارد) باز این خود ایشان و جناحشان هستند که در مغایرت و تضاد با فرهنگ و روش‌ کومه‌له در برخورد به اقلیت، رفتار می‌کنند.

۲۱ سال قبل جناح راست و ناسیونالیستی در کومه‌له به رهبری مهتدی-ایلخانیزاده در اقلیت تشکیلاتی قرار داشتند. وزن آنها در تشکیلات ۱۷ درصد برآورد شد. در جریان کنگرۀ ۹ کومه‌له که در تابستان سال ۲۰۰۰ برگزار شد و طی آن جناح اقلیت در پی انجام انشعاب از تشکیلات بود، تلاش‌های بسیاری از سوی رهبری کومه‌له و حزب کمونیست ایران یعنی جناح اکثریت (جناح علیزاده-مازوجی) در راستای جلوگیری از انشعاب صورت گرفت. جناح اکثریت، حاضر بود که متناسب با وزن واقعی جناح اقلیت حتی مقداری هم بیشتر آنها را در تمامی ارگان‌های رهبری تشکیلات و موقعیت‌های حزبی سهیم و شریک نماید و کمیته‌های مرکزی به صورت مشترک انتخاب شده و در کنار هم به انجام وظیفه بپردازند.

همین یکی دو جملۀ حسن رحمانپناه هم وقتی که در خصوص به زعم خودش اقلیت امروزی در تشکیلات می‌گوید «انتقادشان از جریان کاک عبدالله مهتدی این بود که کاک عبدالله به اقلیت بودن خود رضایت نمی‌دهد، امروز خودشان دارند عین همین را تکرار می‌کنند… نظرشان این است در هر بخشی، در هر گوشه‌ای بدون سهیم شدن در کمیته‌ها به قول خودشان به آن اندازه‌ای که وزن دارند… »؛ کاملاً متناقض و برملا کننده علیه خودش است.

بله! این کمیتۀ اجرایی حزب و به زعم رحمانپناه اقلیت هستند که مانند ۲۰ سال قبل بر همان روش و فرهنگی که اسلوب کومه‌له بوده یعنی رعایت اساسنامه و سهیم کردن و شریک کردن اقلیت متناسب با وزن آن در تمامی ارگان‌های رهبری و ادارۀ تشکیلات پای می‌فشارند و این حسن رحمانپناه و جناح راستش است که نه تنها هیچگونه سهمی در این باره برای اقلیت به رسمیت نمی‌شناسند، بلکه آنها را هم انکار و کتمان و حذف می‌کنند.

حسن رحمانپناه خوب می‌داند که رهبری کومه‌له و حزب کمونیست خیلی هم با سعۀ صدر و متناسب با وزن جناح راست مهتدی (جناح اقلیت) حضور آنها را در تمامی ارگان‌های رهبری و اداری تشکیلات به رسمیت شناخت و به آن پایبند بود، اما عبدالله مهتدی سهم و تناسبی درخواست می‌کرد به اندازۀ سهم و تناسب جناح اکثریت نه کمتر نه بیشتر. ولی آیا جناب رحمانپناه و علیزاده و دیگران امروزه یک ذره سهم و تناسبی را برای حضور جناح مخالف خود در ارگان‌های رهبری تشکیلات به رسمیت شناخته‌‌اند که آنها هم مانند مهتدی این را نپذیرفته و درخواست سهم برابر داشته باشند؟! پس در اینجا نیز رحمانپناه به تحریف و دروغ‌پردازی در خصوص تاریخ و اسلوب کومه‌له و وضعیت واقعی این تشکیلات می‌پردازد و این همانا ایشان هستند که پای در جای پای مهتدی گذاشته‌اند. ضمناً اینان از آن روی که جناح مخالف خود را حذف و به انشعاب سوق می‌دهند، کاملاً مانند مهتدی انشعاب‌طلبند.

بیش از ۲۰ سال است که علیزاده و رحمانپناه و سایر اعضا و کادرهای این تشکیلات (مستقل از جناح‌بندی امروز) از جمله از طریق رسانه‌های حزبی به جامعه گفته‌اند که برخوردمان در قبال جناح اقلیت مهتدی-ایلخانیزاده، دمکراتیک و منطبق بر اساسنامه بوده است، حق اقلیت و سهم آنها را مطابق اساسنامه به رسمیت شناخته بودیم. اما امروز علیزاده و رحمانپناه در برخورد به جناح به زعم خودشان اقلیت در تشکیلات، می‌گویند «سهم بی سهم، چنین چیزی در اساسنامه وجود ندارد»! اسم چنین رفتار و عملکردی را چه می‌توان نهاد؟!

به جای پرداختن به اظهارات علیزاده و رحمانپناه در سالهای قبل در خصوص برخورد دمکراتیک و به رسمیت شناختن حق اقلیت و سهم برای جناح مهتدی-ایلخانیزاده مطابق اساسنامه، بهتر است به پاره‌ای از اسناد دیگر از جمله کنگره و نوشتار رسمی‌ای که آن موقع در نشریۀ رسمی کومه‌له و رادیوهای حزب انتشار یافت استناد کرد.

در گزارش مربوط به برگزاری کنگرۀ ۹ کومه‌له مندرج در نشریه پیشرو( به زبان کردی) شماره ۱۱۳-۱۱۴ سپتامبر۲۰۰۰ که بخشی از آن را ابراهیم علیزاده نوشته است، آمده است:

«کنگره مباحث سیاسی و تشکیلاتی ماههای اخیر در صفوف حزب را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و راههای مبارزۀ سیاسی و اصولی درون تشکیلاتی را مجدداً نمایان ساخت. کنگره تأکید کرد که هیچگونه محدودیتی تشکیلاتی برای انتشار نظرات و مواضع مختلف چه در درون و چه در بیرون تشکیلات وجود ندارد و اقدامات و طرح لازم تشکیلاتی برای ضمانت کردن حق اقلیت سازمانی در همۀ زمینه‌ها مورد تصویب قرار داد. قرار و قطعنامه‌های مصوب در این باره به زودی برای اطلاع عموم انتشار خواهد یافت. کنگرۀ ۹ کومه‌له موضع و عملکرد شماری از نمایندگان که در جلسات کنگره شرکت نکردند را ناروا دانست. با وجود اینکه کمیتۀ مرکزی کومه‌له برای رفع این مشکلات کار کنگره را برای مدت یک هفته به تعویق انداخت، کنگره هم چند بار و هر بار برای مدت چند روز جلسات خود را برای همین منظور متوقف کرد و هیئتی را برای ارتباط و گفتگو با این رفقا تعیین کرد. همچنین طی روزهای کنگره، شمار زیادی از فعالین حزبی، مبارزین چپ و سوسیالیست در کردستان تلاش کردند که اینان را از موضع انشعابگرانه‌شان عقب بنشانند. متأسفانه همۀ این تلاش‌ها در نتیجۀ پافشاری آنان بر سر درخواست‌های غیراصولی و غیرمنطقی خود ناکام ماند.»

در مطلبی تحت عنوان «چرا انشعابیون به لحاظ سیاسی و تشکیلاتی و اخلاقی حق این را ندارند که نام کومه‌له را بر خود بگذارند»، مندرج در همین شمارۀ نشریه پیشرو آمده است:

«در واقع اینها که مدتی قبل، آن هنگام که از بردن کومه‌له به آن سمت و جهتی که در نظر داشتند، ناامید شدند، تصمیم گرفتند که از کومه‌له جدا شوند. آخرین تلاش و پافشاری آنان بر سر خواست و شروط نامشروعشان از جمله اداره کردن تشکیلات به شیوۀ ۵۰ به ۵۰، برای ماندن در تشکیلات نبود. آنها به هیچ شیوه‌ای نمی‌خواستند با ما در تشکیلات بمانند. پافشاری آنان برای حضور در رهبری کومه‌له به شیوۀ ۵۰ به ۵۰، تنها به این منظور بود که بتوانند بعداً به عنوان بخشی از رهبری کومه‌له جدا شوند و به لحاظ قانونی و تشکیلاتی بتوانند نام کومه‌له را با خود ببرند و ادعا کنند که کومه‌له هستند.»

در مطلب دیگری مندرج در نشریۀ پیشرو و تحت عنوان «دربارۀ عملکرد نامسئولانۀ رهبران انشعاب از کومه‌له» آمده است:

«این جمع در شرایطی که مطابق آیین‌نامۀ انتخابات نمایندگان که از سوی هر دو کمیتۀ مرکزی حزب و کومه‌له تصویب شده بود، انتخابات نمایندگان کنگره در تشکیلات علنی کردستان و تشکیلات‌های خارج برگزار شده بود و نمایندگان بخش‌های مختلف تشکیلات در مکان برگزاری کنگره گرد آمده بودند، با مطرح کردن برخی انتقاد بی‌محتوا از پروسۀ انتخابات نمایندگان کنگره و به منظور کارشکنی و ایجاد مانع و مشکل بر سر راه برگزاری کنگره، چند پیش‌شرطی را برای شرکت در کنگره گذاشته بودند که با هیچ یک از اصول و موازین جاری و جاافتادۀ تشکیلاتی و اساسنامه‌ای منطبق نبود و با سنت‌های شناخته شدۀ تاکنونی تشکیلات کومه‌له تماماً بیگانه بود. این جمع در نامه‌ای که مورخ ۶ مرداد برای کمیتۀ مرکزی کومه‌له فرستاده بودند، در حالی که خودشان در تمام پروسۀ انتخابات نمایندگان کنگره شرکت کرده بودند و در حالی که اکثریت اعضای تشکیلات کردستان و تشکیلات خارج کشور خواستار برگزاری کنگره بودند و ۳ سال هم از وقت قانونی آن گذشته بود، خواهان این بودند که کنگرۀ ۹ کومه‌له به مدت ۶ ماه به تعویق بیافتد. همچنین خواهان این بودند که در مدت ۶ ماه و تا هنگام برگزار کنگره، کنگرۀ مرکزی کومه‌له منحل شده و تشکیلات توسط جمعی متشکل از هر دو طرف با تعداد برابر و همچنین کسانی بی‌طرف اداره شود. کمیتۀ مرکزی کومه‌له در پاسخ به نامۀ این گروه، به آنها یادآوری کرد که کمیتۀ مرکزی حزب و کومه‌له طی مدت ماههای گذشته، نهایت تلاش خود را به کار گرفته تا در اوضاع و احوال حساس کنونی، نگذارند مشکلات و کشمکش‌های تشکیلاتی باعث تضعیف و ایجاد ناهماهنگی در صفوف جریان ما شود و همین احساس مسئولیت بود که موجب شد بعد از کنگرۀ ۷ حزب چند مسئولیت مهم تشکیلاتی به این گروه سپرده شود. قصد کمیتۀ مرکزی این بوده و هست که کوچکترین مانعی بر سر راه انتشار نظرات و مواضع آنها در هر عرصه‌‌ای وجود نداشته باشد و جدای از این برگزاری کنگرۀ ۹ کومه‌له فرصت دیگری هم به آنها می‌داد تا از این تریبون هم تمامی مباحث سیاسی و تشکیلاتی خود را بیان کنند. در گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی کومه‌له به کنگره ۹ به روشنی صحبت از به رسمیت شناسی حق اقلیت در کومه‌‌له شده است و راه برای تشکیل ارگان بررسی تشکیلاتی که از سوی کنگره تعیین شود و به کنگره پاسخگو باشد، باز شده است. همچنین پیشنهاد شمار دیگری از رفقا در رابطه با تشکیل شورایی سازمانی از سوی کنگره که صاحب حقوق و قدرت معین برای توافق و حفظ اتحاد درونی ما و نظارت بر سر اجرای درست مصوبات کنگره به خصوص در رابطه با حق اقلیت باشد، با استقبال روبرو شد. … اصرار شما بر سر خواست‌هایی اینچنین، به معنای آماده نبودن شما برای توافق و رفع اصولی مسائل و مشکلات کنونی است. بابت آیین‌نامۀ برگزاری انتخابات برای کنگره که ادعای ناصحیح بودن و عدم اجرای آن به شیوۀ سالم نموده‌اند، می‌دانید که یکم؛ این انتخابات به شیوه‌ای بوده که هیچ رفیقی از کومه‌له در بخش علنی تشکیلات نمی‌تواند مدعی باشد که در این کنگره نمایندگی نمی‌شود و کوچکترین نارضایتی‌ای بر سر شیوۀ پیشبرد پروسۀ انتخابات و یا بر سر آیین‌نامه، روی نداده است. در خارج کشور نیز تنها در دو حوزه از شیوۀ پیشبرد انتخابات شکایت وجود داشت که در یک مورد از آنها انتخابات مجدداً از اول انجام شده و در مورد دیگر رفیق ناظر شیوۀ درست برگزاری انتخابات را تأیید کرده است. کمیتۀ مرکزی در پایان و بعد از این پاسخ دادن، هیئتی را به منظور بحث و گفتگو با این جمع تعیین کرد. به این شیوه بود که چند نشست میان نمایندگان کمیتۀ مرکزی و نمایندگان آنها و رفقایی دیگر صورت گرفت. در این نشست‌ها، این جمع کماکان بر سر خواست‌های خود که در نامه‌شان مطرح کرده بودند پافشاری کردند. در مقابل، از طرف ما طرح و آلترناتیو گوناگون بیان شد. ابتدا نمایندگان کمیتۀ مرکزی گفتند که، اگر اختلاف شما بر سر جایگاه کومه‌له در حزب کمونیست ایران است، ما می‌توانیم فرصت ۸ ماه تا یک سال را به منظور بحث و تبادل نظر بر سر مسائل مورد اختلاف مشخص کنیم و سرانجام نتیجۀ این مباحث را به همه‌پرسی تشکیلاتی واگذار کنیم تا در پروسه‌ای دمکراتیک بر سر این مسئل تصمیم گرفته شود. طرح دیگری این بود که کنگرۀ ۹ کومه‌له کار خود را به روال معمول شروع کند، شورا یا کمیسیونی در کنگره انتخاب شود و در مقابل کنگره پاسخگو باشد. این مرکز بر سر کار کمیتۀ مرکزی نظارت داشته باشد و برای رفع مشکلات بتواند حکم نماید و از این طریق تلاش کند تا فضایی سالم و رفیقانه برای روشن کردن اختلافات سیاسی ایجاد نماید. کمیتۀ مرکزی آماده بود بر سر میزان وظایف و قدرت این مرکز، با اقلیت به توافق برسد، اما این پیشنهاد هم با مخالفت آنان روبرو شد. آنها خواهان این بودند که از همان ابتدا به شیوۀ برابر و مانند هم در کمیتۀ مرکزی عضویت داشته باشند و بعد حق دخالت و حکم کردن به چنین شورایی سپرده شود. طرح دیگر نمایندگان کمیتۀ مرکزی این بود که لیستی مشترک برای کمیتۀ مرکزی به کنگره پیشنهاد شود که در آن لیست، اینان بر اساس تعداد آن نمایندگانی از کنگره که با آنها هستند وجود داشته باشد و کمیتۀ مرکزی‌ها از محتوای این توافق در کنگره پشتیباتی بنمایند. … »

هدف از آوردن این فاکت‌ها این است که هر چه بیشتر نشان داده شود در شرایط جناح‌بندی امروز در تشکیلات این حسن رحمانپناه و ابراهیم علیزاده و دیگر همفکرانشان هستند که اساسنامۀ حزب و سنت و فرهنگ و سیاست‌های شناخته شدۀ کومه‌له را رعایت نمی‌کنند و در تضاد و تخالف با آن قرار گرفته‌اند، نشان داده شود که این ادعای ایشان وقتی که می‌گویند سهم جناح‌ها در اساسنامۀ حزب در نظر گرفته نشده است، چقدر بی‌اساس و پوچ و عوافریبانه و مشمئزکننده است. پس این همه رفتار دمکراتیک در قبال اقلیت جناح راست مهتدی-ایلخانیزاده و به رسمیت شناسی سهم و وزن آنها در رهبری و ادارۀ تشکیلات در بیش از ۲۰ سال قبل  ناشی از چه چیز و مطابق چه اسنادی بوده است غیر از اساسنامه و التزام به رعایت پرنسیپ‌ها و فرهنگ و سنت کومه‌له و حزب کمونیست ایران؟!

پس هر زمان اسناد و شواهد و تاریخ زنده و مکتوب این تشکیلات، روسیاه می‌کند هر آنکه در او غش باشد!

ادامه دارد

۲۰ آبان ۱۴۰۰

۱۱ نوامبر ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate