یادداشتی در ستایش تشکل!

از سیاست حرف زدن یعنی صحبت از قدرت کردن.
هیچ حزبی بدون قدرت سیاسی نمی تواند هیج اقدام اساسی انجام دهد.
این که احزاب ، سر از جای بدی در می آورند، از بدی خود تشکل نیست ، از نوع استقاده از آن است.
ممکن است رهبر یا رهبران گند بزنند ولی این جا نقش توده های متشکل در این حزب هم به میان می آید که آنها مسئولیت و حساسیت نشاندادنشان چرا غایب بوده است.
در تمام دنیا و در کل تاریخ بشری تا به امروز همه توافق دارند که حزب و تشکل خوب است.
مردم بدون حزب و تشکل ضعیف اند و ضربه پذیر.
صحبت اساسی این است چگونه مکانیزمی لازم است  در سوخت و ساز یک حزب  یا تشکل که اعضای آن را شاداب و دخالتگر نگاه دارد.
وجود رهبران نالایق در یک حزب نشان از آن دارد که اعضا  هم  در جای خود بی تفاوتند، اعتماد ساده لوحانه به رهبری دارند، به آنها اعتقاد (چون یک مذهبی که به مقدسات خود اعتقاد دارند)  دارند و بعد بالش آرامش خاطر را زیر سر گذاشته اند و فرمان را به رهبری واگذار کرده اند. در واقع انتخاب کرده اند که خود دنبال دانش و سواد نروند یعنی انتخاب کرده اند که تنبلی کنند و از مغز شان استفاده نکنند.
انسان موجودی اجتماعی است، سوسیال است.
حزب و تشکل هم ابزار کار جمعی و سوسیال است. در تحلیل نهایی کار متشکل کردن در راستای کار و فعالیت سوسیالیستی است( فرض بر این است که جهانبینی تشکل مورد نظر برای عدالت اجتماعی و چپ است)
 حزب به خود خود ،  بد نیست و خوب هم نیست. یک ابزار است. کار متشکل هم  در همین تعریف می‌گنجد.
هر دو مثل چاقوی آشپزخانه است.
سئوال این است که چه کسی ، و برای چه منظوری آن را بدست می‌گیرد. و یا جمعی که دور هم  برای چه کاری جمعی از آدمها دور هم گرد آمده اند، دنبال چه و کدام هدف هستند .
من اعتقاد دارم در جهان امروز بیشتر از هر زمانی انسان به حزب و تشکل احتیاج دارد.
بنا بر این باید برای این منظور دنبال رهبر خوب ، اعضای مسئول ، مکانیزمهای دخالتگرو   جهانبینی ( متدولوژیک و نه ایدئولوژیکی )باشیم.
چرا که نوع نگاه به دنیا و اداره آن اگر ایدئولوژیکی باشد و نه متدولوژیک اشکال آفرین میشود.
منظور از ایدئولوژی اینجا دگم های مرغ من یکپا دارد است‌،  یا حرف مرد یکی است، چون فلانی گفته و … که مانع به روز کردن و مدرن کردن آرمان‌های ناظر / استراتژی بر حزب و تشکل است.
ولی متدولوژی منعطف است، خود را عقل کل نمیداند، حرف خودش را نقطه پایان خط معرفی نمی کند ، ممکن ها را در حد بی شمار به رسمیت می‌شناسد.
پژوهش و کنکاش را امر بی نهایت میداند. و رهبر و اعضای چنین حزبی ، از جمله دمکرات ترین،  با سوادترین و متواضع ترین ، بخشنده ترین، مهربان ترین و شجاعترین ها  هستند.
و با آغوش باز به استقبال هر نقد و نظر ی می‌روند.
به همین خاطر این گونه احزاب شاد و از سلامتی امیدواری برخوردار هستند.
به همین خاطر در میان با شعور ها محبوب هستند و در حال رشد اند.حتی اگر درجه رشد  اجتماعی شدن شان حلزونی باشد

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate