اپیدمی های عالم گیر در برهه های دگرگونی های تاریخی 

با تشکر از نشریه کریتیک برای دعوت از من به این وبینار که در باره رابطه پاندمی ها و تحولات بزرگ اجتمایی در تاریخ  صحبتی داشته باشیم

تزی که اراٰئه خواهم کرد به این صورت است : پاندمی های عفونی در بستر تعبیرات ویژه تاریخی ظاهر شده اند و به نوبه ی خود نه تنها ان دگرگونی ها ی سیاسی، اقتصادی و اجتمایی را گسترش داده بلکه به آنها جهت نوین می بخشند.

قبل از وارد شدن در بحث شاید بد نباشد نگاهی به موجودات میکروسکوپی در جهان مان بی اندازیم و جایگاه عظیمی که این موجودات، چه به لحاظ حجم و تعداد و چه به لحاظ تنوع شان در جهان ما تصرف کرده ا ند بشناسیم. در این صحبت، من تنها به دو گروه از موجودات میکروسکوپی اشاره دارم: ویروسها و باکتری ها (میکرب ها) .

ابتدا چند یادآوری مهم:؟  اول اینکه، ویژگی ویروس ها این است که قادر نیستند به تنهایی زندگی مستقل داشته و نیاز به یک میزبان دارند. سایر موجودات زنده دیکر دنیا ، اعم از تک سلولی ها یا  انهایی که مثل انسان پیچیده ترند، با خود ویروس های متعددی حمل میکنند. اگر توجه کنیم که اگر هر موجود دیگری (و از جمله باکتری ها) حتی یک ویروس ویژه با خود حمل کنند، تنوع ویروس ها حد اقل مساوی با جمع تمام موجودات سلولی خواهد بود. حجم بیولوژیک آنها را میتوانم به این صورت ترسیم کنم که اگر تمام ویروسهای  سیاره ما را به صورت زنجیر به هم متصل کنیم، درازایی خواهد داشت که یک اشعه نور ۲۰۰ سال طول خواهد کشید تا یک سر این زنجیر را تا انتهایش طی کند، یعنی، این زنجیر ویروسی از کهکشان ما فراتر میرود.

بعد اینکه، باکتری ها نیز هم از لحاظ حجم و هم از تنوع همانند ویروس ها جایگاه ویژه ای دارند. بطور مثال بدن تک تک ما حامل نه تنها انواع باکتری ها ست بلکه تعداد آنها کم و بیش مساوی است با مجموع تمام سلولهای بدنمان

حال اگر ویروسی یا یک باکتری قادر باشد وارد بدن یک انسان شده و در این محیط جدید زندگی کند، خواه موجب بیماری شود و خواه با بدن انسان همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد، ما شاهد یک رابطه بیولوژیک میان موجود میکروسکوپی و انسان هستیم. اما اگر این ویروس یا باکتری اکنون قادر باشد از این انسان به انسان دیگر منتقل شود و به یک اپیدمی منجر شود، یا در صورت انتقال از یک منطقه به منطقه دیگر، جهانی شده و و به پاندمی (عالمگیر) تبدیل شود، ما شاهد نه فقط یک رابطه بیولوژیک بلکه یک رابطه اجتماعی هستیم. به بیانی دیگر، این انسان است که اپیدمی و پاندمی میسازد. پاندمی ها بازتاب رابطه اجتماعی در یک برهه تاریخی اند که متقابلاً این روابط را دگرگون میکنند.

در صحبت امروز پنج پاندمی مهم در تاریخ بشر را به اختصار بررسی میکنیم: دو پاندمی که میکرب طاعون در آغاز 

و پایان قرون وسطی آنرا ببار آورد. بعد پاندمی آنفولانزای اسپانیایی است که این ویروس در اواخر جنگ اول جهانی باعث شد. بعد، شیوع بیماری ایدز است در نیمه دوم قرن بیستم و بخصوص سالهای پایانی قرن و گسترش  جهانی گستری نئولیبرال. و در خاتمه نگاهی گذرا داریم به ریشه های پاندمی کرونایی (کوید۱۹که هنوز هم ادامه دارد.

***

طاعون

میکرب (باکتریطاعون (Yesenia pestis) از طریق کک موش به انسان و از انسان به انسانی دیگر منتقل شده و باعث  دو نوع بیماری طاعون، هر دو بشدت کشنده، میشود. این میکرب سگ و گربه را نیز مبتلا می کند.

پاندمی Justinian  

لازم است باز گردیم به سال ۵۴۱ میلادی. لشگرهای امپراتور روم شرقی، ژوستینیان Justinian در شمال آفریقا و خاور میانه میجنگیدند. در غرب ژوستینیان میکوشید سر زمینهای روم غربی و شرقی را دوباره یکی کند.

در ایران خسرو اول انوشیروان ساسانی کشوری در هم ریخته و اشفته ای را به ارث برده بود. دوران  شورش مزدکیان است. انوشیروان در همان آغاز سلطنتش  دویست هزار مزدکی را قتل عام می کند. در پی ان طی یک رشته کشورگشایی ها در آسیای مرکزی، یمن، آسیای صغیر، قفقاز و علیه ژوستینیان، ارتش او بخش بزرگی از آسیا، آفریقا را به زیر سلطه خود در می آوردصرفنظر از این که آیا طاعون در قیرقیزستان شروع شد یا شمال آفریقا، این حرکت ارتش ها بود که باکتری طاعون را در پهنه جغرافیایی وسیعی گستراند و از یک سو شمال و غرب اروپا، از سوی دیگر شمال آفریقا و حبشه و سرتا سر قلمروی انوشیروان را فرا گرفت.

نتیجه این که

در غرب، روم غربی برای همیشه از بین رفت، و در اروپا کشتار وسیع طاعون هشت سال قحطی و دگرگونی سیستم کشاورزی را در پی داشت و انتقال به فئودالیسم را بدنبال داشت. کشاورزی گردشی که زمینی را سال اول گندم میکارند، سال دوم جو، لوبیا یا محصولی مشابه میکارند و سال سوم زمین را آیش میکنند (شخم زده ولی محصول نمیکارند) رایج میشود. دهقان تبدیل به سرف میشود و به زمین وابسته.

در ایران دولت مرکزی ساسانی متمرکز میشود. با در هم شکستن زمینداران کلان طبقه جدید دهقانان، که در واقع اشرافیت دون پایه بودند، به سه طبقه قبلی (روحانیون زردشت، اشراف و عامیون) اضافه میشود. در شمال کشور جاده ابریشم گشایش می یابد. بی ثباتی های سالهای بعد و به مخاطره افتادن این جاده  راه را برای بازرگانان عرب باز کرد می کند تا تجارت شرق و غرب را زیر پرچم اسلام از شرق آسیا تا شمال افریقا و اروپا به دست گیرند

پاندمی مرگ سیاه Black Death  

  

سال ۱۳۴۶ میلادی است. تجارت دریای مدیترانه دست تجار شهردولت هایی چون ونیز و ژنوا میباشد. کشتی ها از شمال آفریقا گندم و سایر تولیدات کشاورزی را همراه با موش و ککش و طاعون به بنادر اروپا و شرق مدیترانه وارد میکنند. طاعون به سرعت همه گیر میشود

 

در آسیا میدانیم از ساحل مدیترانه به شرق سرایت میکند. مورخین از کشتار گسترده ای در قاهره و شمال آفریقا از یک سو، و شهرهای اصلی سوریه و ساحل شرقی مدیترانه صحبت میکنند. فلات ایران در ان زمان زیر سلطه ایلخانیان است. طاعون درآنجا نیز با مرگ و میر بالایی همراه است، اما از این کشتار آماری در اختیار نیست. در چین لشگر مغول طاعون را همه گیر میکند.

در اروپا یک چهارم تا یک سوم جمعیت از بین می رود. جمعیت به کمتر از ۶۰ سال قبل تقلیل می یابد و تا اواسط  قرن ۱۶ به سطوح  قبلی باز نمی گردد. یک دهم  روستاها برای همیشه متروک می شوند

نتیجه این که:

۱. قیمت زمین پایین آمده و فئودال ها، یعنی زمینداران بزرگ تضعیف شدند

۲. در مقابل بخشی از تجار که کمتر خسارت دیده بودند زمین های ارزان را خریده و به جرگه زمینداران پیوستند

۳. با در هم ریختن سیستم سرف داری نیروی کار آزاد شد، و با کمبود نیروی کار دستمزدها موقتا بالا رفت.

۴. سرمایه تجاری که در این دوره تقویت شده بود در صنایع سنتی و نوین سرمایه گذاری کرد. به عنوان مثال در جنوب آلمان، که در این دوران به یکی از مناطق صنعتی جدید تبدیل شد، یک خانواده تجاری که در سابق تجارت کتان میکردند  تولید کتان را هم در دست گرفتند و به سرعت به یکی از ثروتمند ترین سرمایه داران اروپا تبدیل شدند. یا مثلا در ایتالیا بجای واردات ابریشم، تولید ابریشم در منطقه پا گرفت.  

۵. بالا رفتن دستمزدها ابتکار در تولید و اختراعات جدید که نیاز به نیروی کار را کمتر میکنند را تشویق کرد.

۶. سیستم بانکی بشدت گسترش یافت و بانک داران کلانی چون خانواده Medici  (مدیچی) در فلورانس نفوذ جهانی پیدا کردند

۷. سرمایه داران بزرگ در کنار اشرافیت فئودال در دولت سهیم شدند و پا به پای این تحولات دولت مرکزی  تقویت شد و قدرت مالیات گیری اش بالا رفت

۸. این تحولات روند روابط سرمایه داری را که در یکی دو قرن گذشته در درون فئودالیسم نطفه گذاشته بود بطور تصاعدی سرعت بخشید و گسترش داد و به تدریج سرمایه داری، بخصوص در اروپای غربی، تبدیل به نظام غالب شد.

بنا براین پاندمی طاعون هم در پیدایش هم در فروپاشی فئودالیسم نقش ویژه ای ایفا کرد.

بیماری عالم گیر انفلوانزای اسپانیولی

سال ۱۹۱۸ میلادیست. جنگ اول جهانی تمام شده. در روسیه بلشویکها در انقلاب پیروز شد ه اند. گرسنگی سرتاسر اروپا را در بر گرفته. جامعه همه جا در هم ریخته. ارتش امریکا سال قبل به کمک متفقین آمده و با خود ویروس آنفلوانزای جدیدی آورد و ارتش ها یی که به کشورهای خود باز میگشتند و مردمی که جنگ  آنها را آواره کرده بود آن  این ویروس را به تمام اروپا و در پی آن به قاره های دیگر منتقل کردند. پاندمی به سرعت جهانی شد. ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تلفات داد خیلی بیش از تلفات جنگ. اروپا نیم تا  یک و نیم در صد جمعیتش را از آنفلوانزا از دست داد. تلفات در هند ۵ در صد جمعیت و در ایران  ۸ الی ۲۰ در صد جمعیت بود. تمام این اعداد، بخصوص ارقام ایران تخمینی است. رقم واقعی اما  نباید خیلی متفاوت بوده باشد و به هر صورت هر طور که نگاه کنیم کشتار عظیمی بود

این ویروس جدید از کجا آمد و چرا به این اندازه کشنده بود؟ پاسخ به این سوال هنوز خیلی روشن نیست. ویروس آنفلوانزای اسپانیولی (به این جهت  به اسپانیا نسبت داده شده که اولین بار در این کشور گزارش شد) آنفولانزای H1N1 است که باعث چندین اپیدمی و پاندمی شده است. بنظر میرسد که منشاء گونه ویروس H1N1 که بعد از جنگ جهانی اول عالم گیرشد، سربازان امریکایی بودند که سال ۱۹۱۷ به کمک متفقین آمدند و ویروس آنفلوانزا را با خود آوردند که بسرعت جهانی شد. منتها قدرت کشندگی آن در پاندمی ۱۹۱۸ به چند دلیل از آنفولانزای موسمی که همه ما با ان آشنایی داریم به مراتب بالاتر بود. یکی از دلایل را شاید باید در عوارض جانبی جنگ چون قحطی و گرسنگی و بیماری های همراه جنگ (مانند تیفوس و حصبه و وبا که بطور گسترده ای میان سربازان شیوع داشت) و همچنین در تراکم جمعیت دید. به هر دلیل، آنفولانزای H1N1 اسپانیولی حدود ۳ در صد مبتلایان را میکشت. مقایسه کنید با مرگ و میر کمتر از یک در ده هزار آنفولانزای موسمی. ژنهای این ویروس ترکیبی است از ژن های آنفولانزای خوک و آنفولانزای پرنده. این بدین معنی است که زمانی در گذشته آنفولانزای این دو حیوان هم جوار شدند و با یکدیگر تبادل ژن کردند، رویدادی که متخصصین ویروس ها recombination نام دادند. این ویژگی به ویروس آنفولانزا انعطاف پذیری ویژه ای میدهد. ترکیب ژن های آنفولانزا در عین حال هشدار میدهد چگونه تراکم و نزدیکی موجودات مختلف شرایط پیدایش گونه های جدید ویروس های نوین، و امکان ظهور ویروس خطرناک،  را ایجاد میکنند.  

پیامد:

۱. اقتصاد امریکا که قبل از جنگ هم از اقتصاد اروپا پیشی گرفته بود، بعد از جنگ از اقتصاد اروپا که در نتیجه  ضربات جنگی و همچنین تفاوت مرگ و میر ناشی از آنفولانزای ضعیف شده بود پیشی گرفت. در سالهای بعد از جنگ تولید نا خالص ملی در اروپا ۶ در صد و در آمریکا ۱ در صد افت کرد

۲. نابرابری های اجتمایی در اروپا روشن تر شد و موجی از اعتصابات کارگری و شورش ها وسیعی اروپا را در بر گرفت. حتی سویس که در جنگ بی طرف مانده بود تا مرز جنگ داخلی پیش رفت. در آلمان و مجارستان، بطور مثال شورش به ایجاد حکومت های شورایی انجامید که دولت ها با خون در هم شکستند.

۳. در آسیا جنبشهای ضد استعماری و ضد امپریالیستی رشد کردند. در هند که ۵ در صد جمعیت خود را بخاطر آنفلوانزا از دست داده بود و شورش هایی بدنبال داشت که بطور خونین سرکوب شده بودند، کنگره ملی هند که تا ان زمان برای رفرم در سیستم استعماری مبارزه میکرد خواهان استقلال شد.

۴. در ایران پاندمی و قحطی بزرگی که بدنبال داشت بخش بزرگی از جمعیت را از بین برد. چنین کشتار عظیمی به روابط ارباب رعیّتی لطمه بزرگی زده و راه را برای استقرار پروژه دولت نوین رضا شاهی هموار کرد.

ویروس HIV  و ایدز

شواهد موجود این طور نشان میدهند که ویروس HIV  که در شامپانزه ها  همزیستی بی آزاری دارند حدود اوایل قرن بیستم میلادی در جنوب شرقی کشور کامرون وارد انسان شدند. نحوه این انتقال به احتمال زیاد کشتن به قصد خوردن شامپانزه بود، که برای آنانی که زندگی بخور نمیری در حاشیه جنگل دارند معمولی است. این ویروس که از طریق در هم ریختن خون دو انسان، آمیزش جنسی یا از مادر به نطفه ی درون رحم  او منتقل میشود، سالها در همان دهکده های پراکنده میان خانواده ها میگشت و بیماری کشنده ای ایجاد میکرد که در همان محیط های محدود نا شناخته محصور شده بود.  اما، چطور شد که همین ویروس سالهای آخر همین قرن جهانی شده و تا به امروز بیش از ۷۰ میلیون مبتلا و ۳۵ میلیون تلفات داشته  است؟

  

بستر این گسترش تصاعدی تحولاتی است که زیر چتر جهانی شدن نئولیبرال سرمایه داری جهانی رقم میخورند: برداشتن هر نوع کنترل روی حرکت نیروی کار، هر نوع کنترل روی حرکت پول، خصوصی کردن تولید و برداشتن  کنترل های دولتی و موانع قانونی گسترش بی محابای تولید و استخراج معادن.

 با هم گسترش این ویروس از دهکده های پراکنده و دور از شهر کامرون به بقیه آفریقا و سرتاسر دنیا دنبال میکنیم.

اولین بار که ویرس اچ آی وی شناسائی شده در یک مهندس بلژیکی  بود که در معادن کنگو کار میکرد و از بیماری نا شناخت ای در سال ۱۹۵۳ مرده بود. بنا بر این ویروس HIV  در همین سالها از کامرون به کنگو رسیده بود. کشتی رانی در رودخانه کنگو چند سالی بود که  راه افتاده بود و همراه با  راه آهن کشیده شده و جاده سازی راه را برای حرکت کارگران از مناطق دیگر، منجمله کامرون، برای کار در معادن کنگو هموار کرده بود. این سالها آغاز بهره برداری از منابع طبیعی و معادن وسیع افریقا بود، ذخایر بکری که سرتاسر قاره را برای چپاول سرمایه داری جهانی تقریب  میکرد: معادن مس، طلا، الماس، آهن، فلز های کمیاب، و… 

دو سه دهه بعد ویروس HIV  را کجا می یابیم؟

 –  درکارگران معادن که در خوابگاههای تک جنسی ماهها  دور از خانواده خود زندگی میکنند و نیازهای جنسی شان را زنانی که فقر به تن فروشی کشانده بود فراهم میکنند. به عنوان مثال در این زمان در آفریقای جنوبی نیم میلیون کارگر معادن در خوابگاه تک جنسی زیسته و اجازه نداشتند خانواده خود را بیا ورند. نتیجه این که هفته ها و ماه ها از خانواده دور بودنددر ساحل عاج یک چهارم نیروی کار مهاجر بود. بعضی جاها، مانند یکی از مزارع صنعتی با ۲۰۰۰ کارگر مهاجر، روز دستمزد،  خود کارفرمایان زنان تن فروش را با اتوبوس به مزارع میآوردند، و طبعا سهمی از دریافت های آنان را هم برای خود بر میداشتند. هر کدام از این زنان بطور متوسط در آین دو روز  به ۲۵ مرد هم آمیزی داشتند.

در زنانی که خانواده شان بخاطر مهاجرت مردان در هم ریخته بود و در نبود کار و نابود شدن همان ایمنی های ناچیز دولتی، به فلاکت کشانده شده و تنها راه درآمدی که بتوانند نانی روی سفره کودکانشان بگذارند فروش تنها دارایی شان، یعنی بدنشان است.   

–  دررانندگان کامیون که مواد اخراج شده را از طریق شاهراهای اصلی به بنادر برای انتقال به کشور های اروپا، آسیا یا امریکا حمل میکردند و سر راه خود در دهکده های کنار جاده با زنانی که به دلایل بالا ناگزیر به تن فروشی شده اند نزدیکی می کنند. شیوع ابتلا به  HIV در دهات مجاور طوری بود که هر اندازه که این ده از جاده دور تر بود شیوع HIV کمتر بود

در زنان تن فروش، مشتریهایشان و خانواده نزدیک آنها در آسیای شرقی، آنجا که توریسم سکس رواج داشت چون تایلند

در معتادان به مواد مخدر در آسیای شرقی، و بعد از فروپاشی اردوگاه شوروی در اروپای شرقی، که با شریک شدن در استفاده از سرنگ الوده ویروس HIV را گسترش میدهند

در اینجا جا دارد از قاچاق جهانی مواد مخدر و انسان، که این نیز از محصولات جهانی سازی نئو لیبرال است یادی بکنیم چرا که شناور شدن پول در کنار شناور شدن نیروی کار از ویژگی های آن است.

برای ترسیم وسعت نیروی کار شناور تنها لازم است توجه کنیم که سال گذشته ۲۸۰ میلیون انسان خارج از زادگاه شان زندگی میکردند.  همینطور رشد نقدینگی و به ویژه نقدینگی شناور (به معنی پولی که سرمایه گذاری نشده) که به طور بادکنکی از ۲ تریلیون دلار در سال ۱۹۸۰ به ۶۰۰ الی ۲۰۰۰ تریلیون در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. در لابه لای این پولی که بی مانع از کشوری به کشور دیگر در حرکت است میلیارد ها پولی که از قاچاق مواد مخدر یا قاچاق انسان حاصل میشود به راحتی شستشو میشود. امروزه به گزارش سازمان ملل، ۲۱ میلیون  زن و مرد و بچه قاچاق شده و در حالت بردگی بسر میبرند و سهم تجارت قاچاق انسان و مواد مخدر در کل تجارت جهانی ۳۵ در صد تخمین زده میشود

پیامدها:

میخواهم توجه خواننده را به دو رویداد جلب کنم. زمانی که درمان بیماری HIV/AIDS کشف شد و مشخص شد که این درمان نه تنها عمر فرد مبتلا به این ویروس را طبیعی میکند، بلکه از انتقال ویروس از فرد مبتلا به دیگران هم جلوگیری میکند. به زبانی دیگر نه تنها اثر مستقیم روی آینده فرد دارد بلکه اپیدمیولوژی ویروس، یعنی واگیری و گسترش جهانی آن را هم مهار میکند. از این رو دولتهای تولید کننده دارو به فشار کنشگران  از پایین، که خواهان آزاد شدن تولید دارو و برداشتن حق امتیاز Patent از شرکتهای دارویی بودند، تن دادند. در تنیجه، با تولید داروهای HIV/AIDS توسط کشورهایی چون هند و افریقای جنوبی بهای دارو بشدت پایین آمد. از آن زمان تحقیق روی داروهای مهمی چون داروی هپاتیت C، که ان نیز عفونتی جهانی ست، و واکسن ها، از جمله واکسن کووید، بیش از گذشته در دانشگاه ها و یا بنگاههای دولتی انجام میشوند. اما، حاصل این پژوهش ها، در صورت موفقیت، برای تولید به بخش خصوصی واگذار میشود. یعنی تحقیق از کیسه عمومی است و سود ان به جیب کمپانی های خصوصیامروزه کمتر درمان نوین و راه گشایی میتوانید نام ببرید که از این پروسه مستثنی باشد.

 

دوم اشارهای دارم به تحولات روانشناسی جامعه در دوران عالم گیری عفونت ها که تا سالهای بعد ادامه دارد. روانشناسی توده ها یی که در گیر یک اپیدمی جهانگیر هستند ترکیبی است از همدردی و بی اعتمادی. ما هم امروز این عکس العمل را شاهدیم: بی اعتمادی روی دیگر قبول ریسک و مخاطره میباشد. این نوع برخورد را ما در دوران ایدز دیدیم و هم اکنون  نیز در بی اعتمادی جمعی به واکسن کووید و چرندیاتی که بطور روزمره در فضای مجازی در جریان است شاهدیم

جهان ما امروز از دیدگاه موجودات میکرسکوپی     

 جهان ما جهانیست در حال حرکت. هیچ موجود پستانداری به اندازه انسان متحرک نیست. امروز کالا، تولید و انسان در جهانمان  در حرکتند. همه چیز به همه چیز متصل است. نگاهی به وسایل حمل و نقل و ارتباطات بیندازیم: امروزه کره ما بیش از صد میلیون کیلومتر جاده، ۱،۲ میلیون کیلومتر ریل قطار، صدها هزار کشتی، و ۵۰۰۰ فرودگاه که سال ۲۰۱۹ بیش از ۴،۵ میلیون مسافر حمل کردند دارد

کشاورزی بطور وسیعی صنعتی شده. اگر فقط به تولید گوشت نظری داشته باشیم (و یادمان باشد که ویروس آنفولانزای اسپانیولی ترکیبی بود از ژنهای خوک و پرنده) عظمت و گستردگی این صنعت را متوجه میشویم. امروزه نیمی از گوشت مصرفی در مزارع صنعتی تولید میشود. تراکم حیوانات در این مزارع  را میتوانیم با یک مثال ترسیم کنیم: در سال ۱۹۶۷ امریکا یک میلیون مزرعه خوک داشت که در سال ۲۰۰۵ به کمتر از صد هزار مزرعه تقلیل یافت، یعنی مزارع بزرگتر و متراکم تر. در جهان ما اکنون ۱،۵ میلیارد گاو، ۱ میلیارد خوک و ۲۰ میلیارد مرغ و جوجه تولید میشوند. تراکم و همجواری حیوانات اهلی و حیوانات وحشی (چون موش و پرنده) ، که گریز نا پذیر است، امکان تبادل موجودات میکروسکوپیک میانشان را هم گریز نا پذیر میکند.

نکته بعدی تجاوز به طبیعت وحشی است. کالایی کردن طبیعت در طبیعت سرمایه داریست و این نظام از روز اول به طبیعت چون کالا برای  اخذ  سود نگاه کرد. منتها سرعت و گستردگی این تعرض در دوران ما ابعادی بی سابقه گرفته. هیچ گوشه ای در دنیا نیست که از این تعرض مصون باشد، از جنگلهای آمازون گرفته تا آفریقا و آسیای شرقی و حتا قطب شمال. این تهاجم امکان تماس میان انسان و ویروس هایی که تا به امروز با یکدیگر بیگانه بودند و انسان هیچ ایمنی نسبت به آن ندارد را بشدت افزایش میدهد.

همانطور که در بالا اشاره داشتم عصر ما عصر تحرک میباشد. طبق امار سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ نزدیک به سی و سه میلیون افراد از خانه و زندگی خود رانده شدند. ده در صد جمعیت جهان از مکانی به مکان دیگر کوچ کرده اند. ۲۸۰ میلیون نفر در کشوری زندگی میکنند که زادگاهشان نبوده

در اینجا باید به این لیست جنگ ها (که طی صد سال گذشته این جا و آن جا بطور مداوم و زنجیره وار ادامه داشته)، نقش زائرین در انتقال بیماری واگیر، و توریسم جهانی که ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده اضافه کنیم تا چهره واقعی انسان متحرک ترسیم شود. بر چنین بستریست که کووید۱۹ جهانی میشود.

کووید۱۹

پاندمی (عالم گیری) کنونی سومین، و عالم گیرترین، پاندمی است که این خانواده ویروس ها، که زیر نام کورونا شناخته میشوند، ایجاد کرده است. کووید۱۹ از خفاش به انسان منتقل شده. ویروسی که میلیون ها انسان را آلوده کرده بیش از ۹۰ در صد شباهت ژنتیک به ویروسی که در خفاش  نعل اسب  Rhinolophus spp زیست میکند   دارد. حال، این که این ویروس از طریق حیوان سومی وارد جامعه انسانی شد یا از بخاطر سهل انگاری یا مسامحه از یک لابراتوار در شهر ووهان به خارج سرایت کرد بنظر من سوالی است فرعی که در بحث ما تفاوتی ایجاد نمیکند. آنچه مهم است ویژگی های کووید۱۹ یعنی سرعت عالم گیری اش میباشد. توجع کنیم که اولین کیس شناخته شده در ایران ۲ بهمن ۱۳۹۸ بود، یعنی مدتی کوتاه بعد از گسترش ان در ووهان ، که در اوائل آبان ماه بود. سوال این که چرا این ویروس آنقدر موفق است؟

راز موفقیت کووید۱۹ را در دو ویژگی آن میتوان جست: قدرت واگیری بالا و کشندگی نسبتا پایین. در عالم همه گیری شناسی (اپیدمیولوژی) قدرت واگیری را با  رقم R اندازه میزنند یعنی هر فرد مبتلا به ویروس یا میکرب آن  را به چند فرد دیگر منتقل میکند. اوایل همه گیری کووید۱۹ هر فرد مبتلا بطور متوسط   ۱،۲ تا ۱،۶ نفر را آلوده میکرد. در دو سال گذشته کووید۱۹  دگرگونی های زیادی کرده و گونه های نوینی ظاهر شدند، که هر یک بیش از پیش قدرت واگیری دارند،  و به سرعت از گونه های قبلی سبقت گرفته و آنها را جایگزین میشوندرقم  R گونه دلتا که اکنون جهان گیر شده  ۶ است، بدین معنی که فرد مبتلا شش نفرجدید را الوده میکند. مشخص است که با قدرت واگیری به شدت بالای گونه دلتا (که میشود با توان واگیری سرخک مقایسه کرد) تعجب ندارد که به طور تصاعدی عالم گیر شده است

ویژگی دیگر این ویروس کشندگی نسبتا پایین آن است. ویروسی موفق میشود که قدرت واگیری بالا و مرگ و میر پایین داشته باشد. هر چه قدرت بیمار کردن و کشتن یک ویروس بالا تر باشد امکان شناسایی کردن و ایزوله کردن  آن ویروس بالا تر است. كشندگی کووید در مجموع یک کمی کمتر از یک در صد است  که این رقم بستگی به سن بیمار دارد (در سنین بالاتر از ۶۰ این رقم ۳ در صد و در سنین پایین تر از شصت ۰.۱۵ در صد است) که در مقایسه با آنفلوانزای موسمی (کشندگی = ۰.۰۰۱ در صد) بسیار بالا است و کشتارجهانی کنونی را توضیح میدهد. منتها اگر کشندگی کووید۱۹ را با توان کشندگی ویروسهایی چون SARS (که از خانواده کرونا است و در سال ۲۰۰۳ اولین پاندمی کرونا را باعث شدو ۱۰ در صد مبتلایان را کشت، یا ابولا Ebola که بیش از ۸۰ در صد مبتالایان را میکشد مقایسه کنیم روشن میشود چرا این دو همه گیر سارز و ابولا به سرعت مهار شدند، در حالی که کووید۱۹ هنوز در جهان جولان میکند.

در اینجا ما از نابودی محیط زیست و رابطه موجودات میکرسکوپی با تغییرات محیط زیست که بی شک در کوچ حیوانات و تغییرات در رابطه حیوانات و انسان تاثیر دارند سخنی نداشتیم که خود مبحث مهم و تا اندازه زیادی مطالعه نشده است

جمع بندی کنم. امیدوارم نشان دادم که عالم گیری های عفونی ساخته انسان و زائیده روابط اجتمائیاقتصادیسیاسی ما میباشند

یک قرن قبل متفکر و انقلابی بزرگ، روزا لوکزانبورگ ،  گفت «در مقابل بشریت دو راه وجود دارد: سوسیالیسم یا بربریت». از دیدگاه من در این صد سال هیچگاه این پیشگویی بیشتر به حقیقت نزدیکتر نبوده. اما شاید بشود این «بربریت» را امروزی بکنیم:

تا زمانی که طبیعت به عنوان کالا دیده شود،

تا زمانی که تعرض به طبیعت و در هم شکستن بی مهار طبیعت ادامه دارد،

تا زمانی که نوع زندگی جمعی مان را بطور رادیکال و بنیادی تغییر ندهیم،

میشود پیش بینی کرد که این بربریت روزا لوکزانبورگ از درون یک سلسله عالم گیریهای عفونی جهانسوز پیش خواهد رفت که با پیروزی بخشی از طبیعت بر انسان رقم خواهد خورد.

محسن شهمش

آبان ۱۴۰۰

اکتبر ۲۰۲۱ 

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate