آبان، بذر شجاعت است

انقلاب ۵۷، یک رویداد اجتماعی، مذهبی و پوپولیستی بود. بسیاری از کارگران تهیدستان، حاشیه نشینان و همینطور دانشجویان، معلمان، زنان و روشنفکران در ضدیت با استبداد سلطنت پهلوی و امپریالیسم آمریکا در انقلاب ۵۷ شرکت کردند. اما پس ازگذشت نزدیک به چهل سال با خیزشهای دی ۹۶ و مرداد۹۷، بوِیژه آبان ۹۸ و تیرماه ۱۴۰۰ خوزستان این کارگران، تهیدستان، محرومان و حاشیه نشینان و زنان بودند که به میدان مبارزه آمدند و آن پوسته سخت مذهبی و پوپولیستی کنار گذاشته شد.

از آنجایی که در سالگرد خیزش آبان بعنوان یگ گره گاه تاریخی هستیم، بعلت گستردگی این خیزش در بیشتر از صد شهر و سرکوب شدید و نظامی رژیم بیشتر به “آبان” پرداخته می شود. در این دو سال بررسیها و تحلیلهای گوناگونی در مورد خیزش آبان گفته و نوشته شده، اما بخاطر شرایط و بحران اقتصادی، گرانی سرسام آور، فقر و تهیدستی روز افزون بهتر است  بار دیگر به عوامل برجسته آبان اشاره کرد.

 

آبان ۹۸ “طبقاتی ترین” خیزش در تمام طول این سالها بود.

 

در هررویداد بزرگ یا کوچک که انبوهی از مردم به دلیل اقتصادی و سیاسی نارضایتی، مخالفت و اعتراض خود را در خیابان فریاد می کنند، تعین جایگاه طبقاتی اعتراض کنندگان و خواستهای آنها مهم است. این موضوع نه تنها برای تحلیلگران سیاسی که بیش از آن برای قدرت سیاسی اهمیت دارد.

مقایسه جایگاه طبقاتی معترضین سال ۸۸ پس انتخابات در آن سال یا مردمی که پس از سرنگونی هواپیمای اکراینی به خیابان آمدند با انبوه مردمی که در “آبان” خیابانها را در نوردیدند این موضوع را روشن می کند.

نخستین ویژگی برجسته خیزش بزرگ آبان ۹۸ بعنوان یک رویداد بزرگ تاریخی به پا خاستن “پائین ترین طبقه اجتماعی” پس از سالهای طولانی بود. در آبان طیف وسیعی از کارگران کم در آمد که در آمد ثابت نداشتند، کارگران بیکار، جوانان بیکار، دستفروشان، حاشیه نشینان، تهیدستان و کودکان کار در بیش از صد شهر به پا خاستند. طیف وسعیی از مردم که پیدا کردن “نان شب” دغدغه هر روز آنها بود. در واقع جایگاه طبقاتی، اعتراض آنها به وضعیت معیشتی، بیکاری، گرانی، فقر و تهیدستی  و شیوه مبارزاتی آنها بود که واکنش قدرت سیاسی و دستگاه عظیم سرکوب آنرا متفاوت کرد.

گستردگی این طبقه اجتماعی که گفته می شود بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون نفر هستند و خیزش یک پارچه و همزمان آنها در تمام شهرها، حاشیه شهرهای بزرگ و مناطق محروم، عزم راسخ آنها و از همه مهمتر شیوه بی سابقه مبارزاتی آنها است که اهمیت دارد. بستن شاه راهها، خیابانها، اشغال مراکز قدرت، شهرداریها، فرمانداریها، مراکز بسیج و هر مکانی که علامتی از جمهوری اسلامی داشت عزم راسخ “آبان” برای سرنگونی را مشخص می کند.

از سوی دیگر جمهوری اسلامی که هیچ سیاستی غیر از سرکوب شدید نمی شناسد بدلیل تهدید جدی این طبقه بزرگ اجتماعی  سرکوب وحشیانه و خونین بی سابقه ای را بکار گرفت. کشتن مردم در کف خیابانها و حتی استفاده از تیربار در نیزارهای بندر ماهشهرهیچ چیزی نبود غیر از ترس از سرنگونی.

از برجستگیهای خیزش آبان خونین، جوان بودن به پا خاسته ها بود. کسانی که از نظر سنی بین ۱۴ تا ۳۰ سال ارزیابی شدند. طیف سنی که پتانسیل تحرک، قدرت و تهیج بسیار بالایی دارد و به سختی قابل کنترل است. در عین حال جوانانی که در سیستم آموزشی ۴۰ ساله همین رژیم و دستگاه بزرگ تبلیغات ایدئولوژیکی، سیاسی، فرهنگی اسلامی بزرگ شدند. جوانانی که در مدارس فقه اسلامی درس گرفتند اما واقعیت شرایط زندگی تجربه دیگری را به آنها آموخت.

یکی دیگر از خصوصیات “آبان” خود جوش بودن آن در برابر” اعلام سه برابر شدن قیمت بنزین” یعنی فقر و تهیدستی بیشتر بود. دقیقا خصوصیات همه جنبشهای خود جوش را داشت، بدون رهبری از پیش تعین شده، بدون برنامه یا راهکار و بدون سازماندهی مشخص. ابتکار عمل در جریان مبارزه در دست خود آنها بود. بطوریکه هیچ سازمان، حزب، و یا گروهی نتوانست ادعا کند که در خیزش آبان کمترین نقشی داشته. خلاصه اینکه “آبان ” به معنی واقعی میدان نبرد نا برابر با تمام دستگاه و تجهیزات سرکوب خونین قدرت حاکم بود.

یکی دیگر از برجستگی های “آبان” شعارها آن بود. در تمام این سالها پس از انقلاب نکبتبار سال ۵۷، تقربیا همیشه، حتی در همین چند ماه اخیر در تجمعهای اعتراضی شعارهای مذهبی شنیده می شود. در “آبان” شعارها رنگ و بوی مذهبی نداشت. از “عزا عزا است، الله اکبر و از این قبیل شعار ها خبری نبود. برعکس آزادی، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و سرنگون رژیم بیش از همه شنیده شد. اما جای خالی شعارهایی که “آلترناتیو” وضعیت موجود و گسترش مبارزه  را امکان می ساخت مانند “نان” کار و آزادی” کمرنگ بود.

یکی از اشکالات اساسی و مهمی که در مورد خیزش آبان می توان گفت اینکه “آبان تنها” ماند. اگر چه همه آن توده انبوهی که در تمام نقاط ایران در اعتراض به وضعیت موجود که بیکاری، گرانی، فقر و تهیدستی شجاعانه بپا خاستند از “جنس طبقه کارگر” بودند ولی طبقه کارگر واحد های تولیدی بخصوص شرکت نفت، پتروشیمی، صنایع آذرآب، هپکو، ذوب آهن، ماشین سازیهای اراک و تبریز و بسیاری دیگر کمترین واکنش حمایتی از خیزش آبان نداشتند. این انتظار میرفت که این مجتمع های بزرگ در حمایت از همه طبقه ای های خود حتی برای چند ساعت دست از کار بکشند و یا حرکتی مناسب در حمایت از آنها داشته باشند. آبان یک رویداد تاریخی و طبقاتی بود که شایسته حمایت مشخص کارگران واحد های تولیدی بزرگ را داشت ولی متاسفانه شرایط سخت اقتصادی باعث محافظه کاری این کارگران از همه طبقه های خود شد، و آبان تنها ماند.

اما همانطور بارها شنیدیم آبان ادامه دارد، زیرا که شرایط زندگی بیکاران، کارگران، زحمتکشان، تهیدستان، حاشیه نشینان، معلمان، بازنشستگان وخیم تر از دو سال گذشته است. در حال حاضر یک سوم مردم یعنی نزدیک به ۳۰ میلیون نفر در زیر خط فقرمطلق زندگی میکنند. موضوع از خرید گوشت، یا تخم مرغ  شانه ای ۴۳۰۰۰ هزار تومان و برنج کیلویی ۳۰۰۰۰ تومان گذشته. اکثریت مردم توان خرید نان هم ندارند. بحث در مورد تاثیرات فقر از نظر درمانی، بهداشتی، رشد جسمی کودکان و نوجوانان، کوتاه قد شدن و یا کم هوش تر شدن آنها یا ترک تحصیل اجباری کودکان، یا بالا رفتن آمار خودکشی بعلت فقر و نداری احتیاج به بررسیهای آماری دقیق دارد. اما می توان گفت که جامعه به حالت “انفجاری فقر” نزدیک است و چشم انداز خیزشهایی از نوع “آبان” دور از ذهن نیست.

گرچه آبان به وحشیانه ترین شکلی سرکوب شد، تعداد زیادی که هنوز آمار دقیقی از آنها در دست نیست کشته یا ناپدید شدند. در بین کشته شدگان تعداد زیادی کودک و کودکان کاربودند و تعدادی از معترضین آبان همین حالا در زندان هستند. اما یک موضوع مهم که دستاورد” آبان” خونین است در بین همه اقشار و طبقات اجتماعی بخصوص جوانان دیده می شود و آن ریختن “ترس” است. بعد از “آبان” مردم نه تنها غقب نشینی نکردند بلکه شجاع تر از گذشته پا به میدان مبارزه گذاشتند، همانگونه که توماج صالحی در چوب معلم گفت ” ما بذر شجاعتیم که شما کاشتید”. این بذر برای رشد و شکوفایی نیاز به خود سازماندهی دارد. سازماندهی برای انقلابی که نان، کار، آزادی، برابری، شادی و رفاه را بهمراه داشته باشد.

مرجان افتخاری

آبان ۱۴۰۰

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate