تمامی عمر رژیم جمهوری اسلامی، پر از نجاست است.
سرزمینی را پشت سرگذاشته اند ، که هوا و خاک و آب آن را مسموم کرده اند.
جان و روان انسان ها را تخریب کرده و نان و صندوق پس اندازش را خالی کرده ، دزدیده اند . و دستمزد کارگران و کارمند را تاراج میکنند.
مغز ها را فراری داده و یا در زندانها با شکنجه و دار از جامعه جدا کرده اند .
فرهنگ و تمدن سکولار ش را به لب پرتگاه نیستی برده اند.
و با تخریب اماکن تاریخی و فرهنگی، میکوشند که آنها را از حافظه جامعه پاک کنند به این امید که مردم را بی هویت کنند ، و به آنها القا کنند که در اسلام و ولایت فقیه ذوب شده اند ، جز اسلام فرهنگ و تمدن دیگری نبوده و نیست، چرا که مهار چنین مردمی بی دردسر است و محلی از رعب و ترس ندارد.
اینکه در پیشبرد اینها همواره با مقاومت دائمی و بی وقفه روبرو بوده است ، آمار اعدام و شکنجه ها به روشنی گویای این داستان تلخ و شیرین است.
آنچه که لازم به سخن است ، ما ، تمامی آنها که از سر مخالفت با تحجر اسلام و از زاویه حقوق زن و کودک، برای دفاع از حق ملل و برای رفاه و آزادی علیه شان ایستادیم و تلخی زندان و جان باختن ، گرسنگی و به بند کشیدن را چشیدیم و در خاطره و خواب هایمان حک شده و حال و روزگار امروزمان را چنگ میزند و یا با دست لطافت به کرامت مان، نوازشمان میکند.
اینها قیمت گران و آسمان خراش این مقاومت ها بوده است.
نسل ما علیرغم هر عیب و اشکالی که در سوسیالیسم مان بوده باشد ، با وجود اینکه بخشا جای کیفیت و کمیت را عوضی گرفتیم و غلظت خوبی هایمان را برای کمیت به غلط رقیق کردیم.
اما در شهرها و روستا ها با کارمخفی، در زندانها و در شکل مسلحانه آن مقاومت کردیم.
مقاومت در مقابل رژیم و نظامی که نافش با توحش و اعدام و شکنجه بریده شده است. و کارنامه اش نیستی و ویرانگری است.
این مبارزه و ایستادگی عظمت اش آنجا چشم ها را خیره میکند که لشکری از اصلاح طلب و احزاب توده ای و اکثریتی و سازمانهای متعدد، گلههای بسیج و پاسدار سیاسی این حاکمیت سیاه و تباه بودند. و توده های وسیعی که به افیون اسلام گرفتار بودند به توهم دنیای بهتر برایش سینه و قمه و کابل میزدند.
اگرچه هزینه ها وحشتناک سنگین بود، علیرغم این که ما تا این زمان قادر به سرنگونی این دشمنان انسانیت و روشنایی نشده ایم اما ارزش داستان و قصه های مقاومتمان بجاست، خواندنی و شیرین اند.
مطرح نیست که نه ما و نه جان باختگان مان مورد ترحم قرار بگیریم ، با کرامت ایستاده ایم، و جان باختگان مان ایستاده جان دادند.
ما حق داریم علیرغم ناکامی ها ، و با وجود پرداخت قیمت های گزاف عاطفی ، و اجتماعی در مقیاس سه نسل ، به خود افتخار کنیم که سازندگان چه اثر بزرگ و حماسی بوده ایم.
اثری که ترکش های آن تا به امروز ، الهام دهنده ادامه مقاومت و مبارزه ای است که خواب حاکمیت را کابوس کرده و سرانجام به گورش میسپارد.
ما حق داریم به این زندگیمان با عزت و افتخار ببالیم.
(در صف آکتور ها و سازندگان این داستان والای انسانی مقاومت ها، فرقه مجاهدین با ولایت فقیهی مسعود و مریم حاشا حاشا اگر مطرح باشند.)