برنامه بازسازی روسیه (۱۹۲۶)

مقدمه مترجم

این مقاله در رابطه با انقلاب ۱۹۱۷ ترجمه شده است. آنچه در این مقاله حائز اهمییت است, مسئله سرمایه دولتی بنام سوسیالیسم است که از همان زمان بر سر کار آمدن بلشویکها و حتی قبل از آن  مورد بحث و انتقاد بخشی از کمونیستها در آن دورده قرار گرفته است. امیدوارم که این مقاله دوباره این بحث ها را در جنبش انفلابی کارگری دامن زند و دست اندرکاران جنبش انقلابی را به دوباره خوانی آثار لنین و بلشویکها تشویق کند. و بار دیگر با دید انتقادی به مسائلی از جمله باز سازی اقتصاد ” سوسیالیستی” در دوران لنین و نقش دولت در اقتصاد و سیاست آن دوره بپردازند. اگر چه اکنون رفقایی هستند که به این کار پرداخته  و میپردازند.

ماکس همپل / جان اپل: برنامه بازسازی روسیه (۱۹۲۶)

قسمت اول

محور اصلی همه بحث ها حزب کمونیست روسیه مسائل بازسازی اقتصادی است. هرکس می خواهد در این موارد شفاف سازی کند، باید موضع بلشویک ها را در مورد مقابله با مشکلات اقتصادی بررسی کند، زیرا این حزب به هر حال با قدرت حاکم در روسیه یکسان است.

اساس سیاست اقتصادی بازسازی روسیه با این واقعیت مشخص می شود که بخش زیادی از صنایع وسیستم حمل و نقل تحت کنترل دولت است. در اینجا همه اقدامات دولت تأثیر مستقیم دارد.از سوی دیگر، مالکیت خصوصی دهقانان، صنایع دستی و بقیه صنایع وجود دارد. علاوه بر این، روسیه در نتیجه عقب ماندگی اقتصادی به شدت به حوزه سرمایه داری وابسته است. اگر سیاست اقتصادی روسیه از این شرایط واقعی تولید نشأت بگیرد ، باید داد وستد تولید دولتی با دهقانان  یا سایر شرکتهای خصوصی مورد بررسی قرار گیرد تا برنامه اقتصادی بلشویکها ، سیاست اجباری نپ در چشم اندازی درستی قرار داده شود.

از کمونیسم جنگی به بازار آزاد

هنگامی که رژیم کرنسکی منحل شد ، میلیون ها دهقان زمین را به عنوان معیشت خود تصاحب کردند. از سوی دیگر، کارگاه ها و کارخانه ها به دست پرولتاریای صنعتی ، که خود را در شوراها و کمیته های کارخانه متحد کرده بود, افتاد. بازار ، حلقه واسطه در صنعت و بین شهر و روستا و در نهایت بین تولید و مصرف ، با سقوط سرمایه داران از هم پاشید به منظور جلوگیری از هرگونه امکان تجمع مجدد قدرت در دستان طبقات ثروتمند، حتی اجبارا میبایستی از مبادله بی رویه کالاها ، مانند آنچه در بازار آزاد انجام می شود ، جلوگیری میشد

کنترل مرکزی صنعت توسط دولت جایگزین بازار آزاد شد و جایی که تا کنون رقابت , مبادله محصولات را امکان پذیر میکرد، اکنون دولت بوروکراتیک باید این وظیفه را انجام میداد.اساس دستورالعمل این امر به خاطر ضرورت جنگی داخلی بود که میبایستی سالها علیه ضد انقلاب صورت میگرفت و برای اینکه ، وسایل جنگی لازم فقط توسط این صنعت قابل تولید بودند ، کارگران صنعتی چاره ای جز تسلیم به نیاز فوری چنین «سوسیالیستی کردنی” نداشتند.

بویژه در جاییکه در غیاب سرمایه و بازار آزاد ، تبادل محصولات و به همراه آن جایگزینی وسایل تولید مورد استفاده برای هر کارخانه ای غیرممکن می شود. در اینجا بدون وارد شدن به جزئیات بیشتر به نقص های داخلی و محدودیت عمل چنین دستگاه مدیریت بوروکراتیک – که در روسیه به شدت آشکار شده است – ابتدا خود را به مسئله تامین غذا برای توده های کارگر در پشت میز کار و با لباس فرم محدود میکنیم. در ابتدا ، هر آنچه که میشد از کشاورز بدست آورد ، درخواست می شد و غذا در شهر جیره بندی می شد. این اقدامات جنگی به خودی خود نمی توانست مشکل را حل کند و به اندازه ای  غیرممکن گردید که دهقانان به مقاومت منفی روی آوردند به این صورت که چیزی زیادتر از آنچه خود احتیاج داشتند تولید نمیکردند و تولید اضافه را مخفی میکردند. آنها مجبور شدند که به دهقانان حق مالکیت زمین و محصولات بدهند که آنها بتوانند از مازاد محصولات خود درآمد کسب کنند ، یعنی بازار آزاد بازگردانده شود. همین امر در مورد مشاغل کوچک و آن بخش از صنعت که دیگر نمی توانست تحت مدیریت دولتی باشد ، باید انجام گرفت.

عقلانی شدن به مثابه”ساختمان سوسیالیسی”

با این کار چرخه اقتصاد سود آوری با همه پیامدهای آن بازگشایی شد و حتی بخش دولتی اقتصاد نیز در دراز مدت قادر به رهایی از رقابت سرمایه داری نبود. نیروی کار استفاده شده دوباره معیار ارزشها شد، اما در قالب اسرارآمیز پول با ارزشی ثابت ، چروونز. (یک واحد پول در امپراتوری روسیه و اتحاد شوروی بود .در دوره های مختلف ارزش روبل متفاوت بود این نام به معنای “طلای خالص” گرفته شده است.مترجم).

نیروی کار دوباره خود به یک کالا تبدیل شد و تابع قانونی میشود که ارزش آن با توجه به زمان کار مورد نیاز تولید وسایل معیشت , تعیین میگردد. افزایش بهره وری و افزایش ساعات کار  به معنای سود بیشتر است. کارفرمایان روسی بلافاصله می خواستند هر دو مورد را اجرا کنند و دولت مجبور بود این تلاش سرمایه داران را پشتیبانی نماید  اقتصاد دولتی از نظر وسایل تولید و فروش محصولات خود به بازار وابسته است, او باید رقابت کند و بنابراین نمی تواند از اقدامات کارفرمایان فرار کند تا به کارگری که تصادفاً در شرکت دولتی کار می کند نوعی امتیاز نسبت به توده های پرولتاریا اعطا کند. لنین خود این وضعیت را ، هرچند سرپوشیده، چنین بیان کرد: «تجارت آزاد و سرمایه داری با رعایت مقررات دولتی در حال حاضر مجاز و در حال توسعه است و از سوی دیگر ، شرکت های دولتی سوسیالیستی شده تابع محاسبه اقتصادی می شوند،این امر در شرایط عقب ماندگی فرهنگ عمومی و فرسودگی کشور، ناگزیر کمابیش به وضعیتی منجر میشود که در ذهن توده های آگاه، مدیریت کارخانه های مربوطه در تضاد با کارگرانی است که آنها به کار میگیرند.” وقتی لنین شرکتهای دولتی را سوسیالیستی مینامد، پس هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد مگر آنکه منظور دیگری از آن باشد که او خود دولت را سوسیالیسم بنامد. اما “محاسبه اقتصادی” در شرکتهای دولتی فقط به این معنی است که خود را برای رقابت با صنعت خصوصی آماده کنند در اینصورت چگونه کارگران متوجه نخواهند شد که مورد استثمار قرار می گیرند.

تبلیغات برای برنامه اقتصادی جدید ، که از چهاردهمین کنگره حزب توسط بلشویک ها با تمام قوا انجام شده است ، به منظور منحرف کردن توجه کارگران از این واقعییت و برای اینکه اراده توده ها برای مشارکت در سرمایه دولتی را ارتقاء و افزایش دهند .

به بنابراین تعجب آور نیست که در حالی که همه مخالفان در حال شکست بودند،  بر هر یک از اعضای حزبی این تحمیل گردید که بنگاه های دولتی را با کلماتی “از نوع سوسیالیستی مداوم ” معرفی کنند و  به کارگران  بیاموزند که با وجود همه استثماری که تجربه می کنند ، آنها در نهایت برای سوسیالیسم یا حتی کمونیسم کار می کنند. در واقع این برنامه، گذشته از این واقعیت که وضعیت واقعی استثمار را پنهان می کند، چیزی جز اقدامات دولتی برای منطقی سازی اقتصاد نیست. با این بهانه که باز سازی روسیه در حال انجام است 

روستاهای مرفه –”انباشت سوسیالیستی”

اولین چیزی که برنامه می گوید “حرکت به سوی صنعتی شدن” است. در تمام سخنرانی های بلشویک های برجسته ، توجیه این امر عبارت است از این که نیاز کشور به کالاهای صنعتی است که در خود روسیه تهیه نمیشوند. رایکوف در این باره می گوید: “علت اصلی نیاز شدید برای کالاها ، افزایش اجباری رشد قدرت خرید بود. تغییر بزرگی در بودجه دهقانان در مقایسه با دوره قبل از جنگ در حال وقوع بود. ملی شدن زمین ، رهایی دهقانان از بار خرید زمین و پرداخت اجاره به مالک زمین ، همراه با احیای کشاورزی ، قدرت خرید دهقان را افزایش داد. به دلیل کاهش چشمگیر مالیات عادی کشاورزی و افزایش قیمت حبوبات ، به لطف اعطای وام سخاوتمندانه به واحدهای جمع آوری غلات ، قدرت خرید روستا در سال جاری افزایش چشمگیری یافته است. ” (۱) اگر نادیده بگیریم – همانطور که رایکوف نیز اشاره می کند – که گسترش و استقرار مجدد صنعت ، در حالی که از محصولات نهایی استفاده می کند ، فعلا هنوز کالاها را به بازار عرضه نمی کند ، بنابراین عطش برای کالاها را بیشتر می کند ، مالکیت خصوصی به عنوان خریدار برای مقدار زیادی از کالاها باقی میماند. اما برای ما کمونیست ها ، نکته اساسی این است که حق خرید مقدار بیشتری از کالا از طریق استثمار نیروی کار به دست آید. این استثمارمحدود به کارکنان شرکت های خصوصی  نیست. کارگران دولتی نیز به دلیل افزایش قیمت غلات غارت می شوند. رایکوف همچنین اشاره می کند که دستمزد کارگران افزایش یافته است. اما او نمی گوید که آیا دستمزد واقعی هم افزایش یافته یا حتی کاهش یافته است. بدلیل افزایش قدرت حرید مایملک خصوصی باید صنعت -برای اینکه تقاضا را پاسخ دهد- گسترش یابد. بنابراین نکته دوم برنامه , که با احتیاط  “انباشت سوسیالیستی” نامیده میشود, مطرح میشود. دولت روسیه ابزارهای برای این کار را  تنها می تواند -بدون توجه به مالیات بر زمین-از طریق استثمار کارگران در شرکت های دولتی ، بدست آورد. به همین دلیل این برنامه یک کمپین برای افزایش بهره وری نیروی کار است. استالین این را چنین بیان می کند: “در نهایت ، ما باید با اتلاف وقت در کارخانه ها و شرکت ها ، برای افزایش بهره وری نیروی کار ، برای تقویت انضباط کار در شرکت های خود مبارزه کنیم. باید به کارگران توضیح داده شود که اجازه غیبت در ساعات کار و عدم ترویج تلاش برای کار آنها ، به منافع عمومی آسیب می رساند. ” – بنابراین اعتقاد بر این است که کار برای سوسیالیسم به این معنی است که کارگران باید تلاش خود را افزایش دهند. اکنون ، بر اساس آنچه که چهره های برجسته گفته اند ، اجازه دهید در نظر بگیریم که بر محصول اضافی تولید شده توسط کارگران چه می شود

مزایا و امتیازهای کمونیستی 

بنابراین استالین اعلام می کند: “لازم است دستگاه دولتی و تعاونی ما، کمیساریای مردم ما و نهادهای حل و فصل اقتصادی را محدود ، ارزان تر و سازماندهی مجدد کنند. بی دلیل نیست که لنین ده ها و صدها بار اعلام کرده است که “کارگران و دهقانان نمی توانند بار و گرانی دستگاه دولتی ما را تحمل کنند ، که باید به هر قیمتی محدود و تضعیف شود”. او به عنوان مثال میگوید که ” این حقیقت که درطول برداشت  تجمع غلات دولتی ، به جای محاسبه ۵ کوپک برای هر پود ، ۱۳ عدد مصرف می شود و این را با این واقعیت توضیح می دهد که “هرکدام از کارکنان کم و بیش مستقل ، قبل از اینکه به سر کار بروند ، باید ارتشی از استنوگراف ها و تایپیست ها را برای خود داشته باشد و حتما باید یک ماشین داشته باشند”. او می افزاید: ” میتوانید آنجا را بینید” – بودجه ای که ما جمع آوری کرده ایم کجا میروند و خواهند رفت,اگر ما سختگیرانه ترین اقدامات را در برابر پرخوری دستگاه دولتی خود انجام ندهیم., این بودجه میرود. من در اینجا فقط یک مثال آورده ام ، اما چه کسی نمی داند که صدها و هزاران نمونه از این قبیل در کشور ما وجود دارد”. 

او به شدت در مورد خودسری کمونیست ها به عنوان مقامات دولتی  صحبت میکند که به عنوان مثال به برخی از کارمندان مزایایی به نام پاداش می دهند. به معنای واقعی کلمه: “برای برخی از کمونیست ها این مسله زیاد زحمتی ندارد که مانند خوک ها در باغ دولتی وارد شوند آنرا ریشه کن کنند و یا در آنجا سخاوتمندی خود را به هزینه دولت نشان دهند “. ۲) 

سرقت اموال دولتی نیز گسترده است و خود استالین تأکید می کند که اطرافیان سارق بیشتر تمایل دارند او را تشویق می کند تا مانع او شوند. اگر بلشویک ها اعلام کنند که به هر شکلی  به این “اقتصاد خوکی”  میخواهند حمله کنند، تنها در حد محدودی موفق خواهند شد ، زیرا نمی توانند به زمینه ای که آنرا تغذیه میکند, حمله کنند. دولت و اقتصاد آن ، تا زمانی که مبتنی بر استثمار باشند ، پیکری بیگانه برای اعضای تحت ستم جامعه هستند. بنابراین هر فردی به دنبال مزایای خود خواهند بود و باید با این واقعیت موافقت کرد که بخش بزرگی از محصول اضافی تولید شده توسط کارگران  لزوما در شبکه های  دستگاه بوروکراتیک عظیم وارد خواهد شد.

با وجود همه اینها ، بخشی از مازاد باقی می ماند که می تواند برای انباشت ، برای گسترش صنعت استفاده شود. اما آنچه که این ساختار جدید کارخانه ها و کارگاه ها ، که در آن دوباره کار مزدی مورد استثمار قرار میگیرد و با سوسیالیسم اشتراک دارد،  راز بلشویک ها باقی میماند که در شماره بعدی به تفصیل آن را بررسی خواهیم کرد.

قسمت دوم

اشاره به شرایط واقعی در روسیه با این اظهار نظر که بازگشت سرمایه داری در روسیه شوروی صرفاً به دلیل نیروی شرایط است ، (هنگامی که آنها دیگر چیزی برای گفتن نداشتند )  توسط طرفداران انترناسیونال مسکو رد میشود, روابط اجتماعی نیروهای ماوراء طبیعی نیستند ، بلکه روابط انسانی هستند. و اگر در انقلاب اکتبر روسیه دهقانان و طبقه پرولتاریا همزمان برای آزادی خود مبارزه میکردند KADP  مجاز بود که ادعا کند که اواز قبل مشکلات شرایط روسیه را درک کرده بود و خواستار همبستگی بین المللی فعالتری  شده بود.( همان زمانی که زینویف هنوز با هیاهوی زیادی به توده های کارگر در همه جا و به هر دلیلی هنوز به بهشت انقلاب پرولتری اشاره می کرد)  مارکسیسم مبارزه طبقاتی را لوکوموتیو تاریخ می داند. بنابراین ، نباید بلشویک ها را تنها با اشاره به “شرایط” از تمام مسئولیت های سیاست آنها عاری نمود.

لنینیسم سرمایه داری دولتی است

از دیدگاه مبارزه طبقاتی ، بیهوده است که از بلشویکها بخواهیم از قدرت دولتی صرف نظر کنند ، زیرا بالاخره باید به سرمایه داری صعود کنند. تروتسکی سالها پیش اعلام کرد که اگر بلشویکها از صحنه تاریخی  میباییستی محو میشدند، در را پشت سر خود  طوری میبستند که  کره زمین به لرزه  بیفتند. این فقط عمل رقت انگیزی بود. باید کور بود تا نفهمی که دکترین اقتصادی بلشویسم ، با توجه به نظریه آنها از سازمان اقتصاد ملی و سیاست اقتصادی ناشی از آن ، یک خط  راست  بود که در نهایت منجر به نوع جدیدی از سیستم استثمار میشد که ما آنرا سرمایه داری دولتی مینامیم. در سال ۱۹۱۷ لنین خطوط اساسی این سازمان اقتصادی جدید را در کتابش”دولت و انقلاب” ترسیم کرده بود و سیاست بلشویک ها تا به امروز ادامه مداوم مسیری است که قبلا طی شده است ، که  طبیعتا در جریان زندگی صورت عملی خاص خود را بدست می آورد. لنین به عنوان وظیفه دیکتاتوری پرولتاریا سازماندهی کل اقتصاد را “بر اساس تراست سرمایه داری دولتی” مطالبه می کند. همه اقدامات انجام شده توسط دولت روسیه به وضوح در جهت اجرای این اصل است. این امر قبلاً در صنعت دولتی پیش برده شده است. 

مجتمعهای بازرگانی مرکزی در زمینه گردش کالا و کئوپراتیوهای تولیدی در مناطق شهری و روستایی باید بخش باقیمانده اقتصاد را تحت کنترل دولت قرار میدادند. بنابراین “ترکیب  شدن تا یک تراست” راهنمای  نقطه نظر سیاست اقتصادی دولت روسیه است. و اختلاف  فقط بر سر این است که آیا  بنگاه های دولتی را میتوان سوسیالیستی نامید؟ آیا میخواهیم این چنین  تراست دولتی را “سوسیالیسم” بنامیم.

اما در عمل ، به نظر می رسد که دولت فقط می تواند اقتصاد را آنگونه که هست خلاصه و مدیریت کند ، یعنی اقتصادی که تا حد زیادی مستقیماً خصوصی است، – زیرا  مبادله کالا با ابزارهای بوروکراتیک دولتی انجام پذیر نیست- و آن نیاز به یک بازار آزاد, در غیاب هرگونه مقررات اقتصادی دیگر, و مبتنی بر استثمار  کار مزدی “رایگان” دارد.

“سوسیالیسم دولتی” بردگی مزدی است

تا آنجا که اقتصاد خصوصی در این سیستم وجود دارد و خواهد داشت ، محصول مازاد نیروی کار استثمار شده به دست استفاده کنندگان خصوصی از نیروی کار خارجی میرسد. تولید اضافه کارگران در شرکتهای دولتی در اختیار خود دولت است و این هم یک مسئله خیالپردازانه ای نیست، بلکه چهره واقعی بوروکراسی است که قدرت را اعمال می کند. استالین نمونه های قابل توجهی از نحوه برخورد بوروکراسی با این موضوع به ما ارائه کرده است.

نگرانیهای اقتصادی دولت  اکنون نمی تواند مبفاوت از نگرانیهای سرمایه داران خصوصی باشد. تأکید اصلی بر افزایش 

بهره وری نیروی کار ، تلاش برای بهبود سازماندهی اقتصاد و ارزان شدن دستگاه های اداری است. این هیچ تفاوتی با کنسرنها و تراستهای کشورهای سرمایه داری ندارد : منطقی سازی اقتصاد.

اگر فرض کنیم که دولت روسیه در منطقی سازی که توسط بلشویک ها در عبارات سوسیالیستی پیچیده شده موفق شود، نتیجه احتمالی چیزی بیشتر از تقویت اقتصاد دولتی نیست. درجه بالایی از اقتصاد دولتی , حجم بیشتری از تولید اضافه یا ارزش اضافه را در اختیار دولت میگذارد –  و در خدمت انباشت بیشتر سوسیالیستی؟ ؟سرانجام این کار کجاست, یا به عبارت دیگر: منافع تولیدکننده , کارگران مزدی چگونه در این زمینه تأمین می شود؟  حامیان مسکو هرگز از پاسخگویی و ارجاع برای مثال ,به گزارش هیئت های کارگری به روسیه که عمدتاً از خانه های بازنشستگان و سایر امکانات اجتماعی دولتی صحبت می کنند ، هراسی ندارند. اما آنچه که عمداً در اینجا نادیده گرفته می شود بیش از هر چیز بوروکراسی دولتی است که به این طریق نیازهای خود و خدمتکاران خود را تأمین می کند و لزوماً یک دوگانگی اجتماعی در این زمینه نیز وجود می آورد. بهر حال یک “سوسیالیسم” منحصر به فرد که ابتدا کارگران را استثمار می کند تا بعداً مزایای اجتماعی دولتی به آنها بدهد. همچنین به کارگران روسی وعده افزایش دستمزد توسط دولت در نتیجه بهره وری بیشتر داده می شود. اگرچه در عمل هیچ یک از این موارد قابل توجه نبوده است- وقتی دستمزد به طور اسمی افزایش می یابد ، قیمتها نیز مانند سایر کشورها افزایش می یابد. همچنین ، اگر در واقع سطح زندگی کارگران افزایش یابد ، این به هیچ وجه ذاتی سوسیالیسم نخواهد بود.

صنعت آمریکا بهره وری نیروی کار را به حداکثر رسانده و دستمزد بسیار بالاتری نسبت به سرمایه داری در اروپا به کارگران می دهد. از سوی دیگر ، در روسیه ,دولت یعنی بوروکراسی که آن را تجسم می کند ، تعیین می کند که دستمزد  چقدرافزایش یابد و تا چه میزان خدمات اجتماعی به طور کلی. پرداخت شود. دولت کارگران و دهقانان – فرمول کوتاه دکترین اقتصادی لنینیسم – ضامن سوسیالیسم است. کل سیاست اقتصادی بلشویک ها با هدف ملی شدن اقتصاد است و کاملاً با توسعه واقعی در روسیه مطابقت دارد.

اعتقاد به دولت و قدرت رهبری

بر اساس دیدگاه لنینیسم ، تمام زندگی در دولت متمرکز است. تمام انرژی های جامعه به مثابه نقطه اوج اصلی به سمت دولت جریان می یابد و از آنجا انرژی واحد به نوبه خود به همه اعضای جامعه باز می گردد. بنابراین , این آموزه باید به یک سیستم مکانیکی پیچیده از زندگی اجتماعی تبدیل شود که در آن سعی میشود جریان چند شکلی از اشیاء را تحت فشار قرار دهد. این امر ضرورتاً ، مسأله اجرای کمونیسم ، یعنی حق واگذاری مجدد به  تولیدکنندگان سلب مالکیت  شده بر وسایل تولید توسط سرمایه  ، به حوزه ای منتقل می شود که در آن کارگران باید برای نفوذ بیشتر یا کمتر بر مکانیسم دستگاه بوروکراتیک کنترل دولتی  مبارزه کنند. این فرصت با انتخابات شوروی ، فعالیت در اتحادیه های کارگری و حزب حاکم فراهم می شود. از طریق این کانالها ، اراده کارگران و دهقانان باید به قدرت دولت مرکزی منتقل شود ، که از آنجا از طریق شورای عالی اقتصادی  ، رهبران تراستها و سایر ارگانهای مرکزی اصلی منتشر شود و سرانجام دوباره به کارگران به  شخص “مدیر سرخ” برسد. در این مورد حتی لازم نیست معلم ABC مارکسیسم مدرسه باشید تا تغییر شکل “اراده مردم” را از این طریق درک کنید.

واقعیت سلطه و استثمار توسط هیچ سیستمی تغییر نمی کند ، هرچند آنقدر ظریف طراحی شده باشد ، که از کارگر و دهقان  بخواهد سیاست دولت را تعیین کند. [حقیقت سلطه و استثمار] وجود دارد و توسط دستگاه دولتی بوروکراتیک اعمال می شود. تنها راهی که میشود در این سیستم پیشرفتی ایجاد کرد, “دموکراتیزه کردن” دولت است. 

عظمت اقتصادی در حال ظهور دولت روسیه ، که حتی در نوپایی خود را نفرت انگیز جلوه داد، نه تنها نتیجه شرایط خاص روسیه است ، بلکه در عین حال محصول دخالت فعال بلشویک ها است ، که ارتباط زیادی با تفکر قدیم در جنبش کارگران دارد. اعتقاد به قدرت  مطلق دولت در سوسیال دموکراسی ,از لاسال تا لنین نقطه نظر مشترکی آنهاست. دیدگاههایی که در جزئیات متفاوت هستند اما آنها در نقطه کانونی جایی که دولت ، یعنی قدرت فرماندهی سیاسی متمرکز با کمک به تولید – مانند لاسال – یا از طریق دیکتاتوری – مانند لنین – مشکل اجتماعی را حل می کند ، همگرا می شوند. در پشت فرقه دولت ، در واقع ، عدم اعتقاد به نیروهای پرولتاریا و در عمل ، هماهنگی بین کار و سرمایه پنهان است. 

اتحادیه های کارگری ، به عنوان سازمان های اقتصادی ، از همان روح برخوردارند. آنها براین اصل استوارند که توده ها به رهبر وابسته هستند تا توسط آنها از بدبختی و احتیاج, به سوی سوسیالیسم رهایی بخش هدایت شوند. نظریه سوسیالیسم که با این روح مطابقت دارد ، شخص رهبر را تضمین کننده آزادی طبقه کارگر میبیند. اگر طبقه کارگر با این روحیه عمل کند, در عمل فقط میتواند تسلیم تمام قدرت رهبران  شود و آنها را بر خود مسلط کرده و از آنها انتظار تحقق امیدها و خواسته های خود را  داشته باشد. بنابراین رهبر توانا ، وفادار و غیر خائن به مشکل اصلی و ایده آل جنبش کارگری تبدیل می شود. – و چه تضادی بین این ایدئولوژی و مارکسیسم انقلابی وجود دارد! 

در هیچ کجا به این اندازه واضح نیست که بلشویک های روسیه از تبار  سوسیال دموکراسی قدیمی هستند. آنها به عنوان رهبران  سبک قدیمی تصور می کنند که می توانند پرولتاریا و جامعه را از برج فرماندهی خود وارد کمونیسم کنند ، و درعین حال آنها فقط اسیران سیستم خود هستند. با وجود این که فکر می کنند ناپلئون کوچکی هستند ، اما نمی توانند تاریخ را فریب دهند ، زیرا نیروهای مولد جامعه ، هنگامی که به یک سیستم خاص گره خوردند، قوانین ناشی از آن را دنبال میکنند. دولت رهبران – همانطور که باید از این دیکتاتوری نام برد – فقط می تواند برای افزایش قدرت خود تلاش کند و در نتیجه دشمن خود ، پرولتاریای استثمار شده را پرورش دهد ، تا سرانجام رهایی انقلابی رخ دهد و نظم جدیدی متولد شود.

از  پایین  به بالا

اگر مارکس وظیفه انقلاب پرولتری را به بازگردان وسایل تولید به تولیدکنندگان که توسط سرمایه از آنها سلب شده است ,خلاصه میکند,  سوسیالیسم دولتی دقیقاً برعکس است. وسایل تولید از کارگران گرفته می شود و کاملاً در اختیار دولت قرار می گیرد. اما دولتی که با افتخار خود را دولت کارگران و دهقانان مینامد، همچون یک دستگاه اقتصادی متمرکز دولتی ، ویژگی تسلط بر جامعه را به خود می گیرد که وسعت آن حتی تراستهای بزرگ سرمایه دار را تحت الشعاع قرار می دهد.

اگر قرار است انقلاب پرولتری به کمونیسم منجر شود ، باید ابزارهای تولید را در اختیار کارگران قرار دهد ، زیرا تنها در این صورت است که پرولتاریا قادر به تعیین سرنوشت خود است. در KAPD و به طور کلی در تاریخ جنبش کارگری , برای اولین بار اتحادیه کارگران با بیشترین استقلال و خودگردانی گروه ها برای دستیابی به بالاترین وحدت تشکیل گردید. آنچه در اولین قدم اهمیت دارد اینست که آگاهی طبقاتی پرلتری باید به ویژگی اصلی اقتصاد کمونیستی تبدیل شود.سپس با تکیه بر خود گردانی سازمان شرکتها, و با وحدت آنها , ارتباط حول تولید اجتماعی ایجاد شود. به این ترتیب ، ماهیت و محتوای مدیریت [شرکتها] – برخلاف کمونیسم دولتی ، که این وظیفه دولت و رهبران آن میباشد-  یک امر عمومی میشود. روند تولید و باز تولید در قالب قوانین و دستورالعمل هایی که بر اساس آنها باید مدیریت سازمانهای اقتصادی انجام شود،  به واسطه خودگردانی بالاترین وحدت اقتصادی را به دست می آورد. وظیفه ما این است که ویژگیهای اصلی این نظم اقتصادی را به تفصیل بیان کنیم. اما بدون پیش داوری می توان با قاطعیت اظهار داشت که مدیریت اقتصادی توسط تراست های دولتی هرگز به جامعه ای بدون طبقه منجر نمی شود ، بلکه تنها به معنای بازسازی اقتصاد استثماری ، هر چند به شکل اصلاح شده آن میباشد. دقیقاً این مسئله است که باید KADP برای کارگران روشن کند ، زیرا در اینجا ریشه خیانت بزرگ به پرولتاریا نهفته است که ما در هر مرحله با آن روبرو میشویم .

Bron: Max Hempel /Jan Appel Das russische Wiederaufbauprogramm in Proletarier Jg. 1926, Heft 8/9 und 10, S. 151ff und 175ff.

ترجمه : ف.نصیر ۱۶-۱۰-۲۰۲۱

پاورقی ها:

۱) Rykow: مهمترین ویژگیهای وضعیت اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی. غلط شماره ۶۱ ، ۱۹۲۶.

۲) استالین: در مورد وضعیت اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی ، به کارگران حزب در لنینگراد ، اینپرکور گزارش دهید. شماره ۶۲ ، ۱۹۲۶.

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate