شبحی بر فراز ایران در گشت و گذار است

شبحی بر فراز ایران در گشت و گذار است ، این شبح چهل و دوسال است  همچنان در گردش است . شبح فقر و گرسنگی و بی آبی و تشنگی ، بیکاری میلیونی ، جنگ و کشتار ، قتل و غارت و شکنجه و اعدام و سرکوب مخالفان و معترضان ،  و و

این نظریه که گرسنگی توده ها و افزایش فقر و نابرابری به انقلاب مى انجامد   كاملا بر عكس است !

این شکم سیری حداقلی است که فرصت فکر کردن به آدمی درباره خود، جهان اجتماعی و پیرامونش را می دهد.، فقر و گرسنگی توده ها آنها را تنهاتر می کند، آنها را فقط در پی سیر کردن امروزشان می دواند، جامعه اتمیزه می شود و جنگ همه علیه زورگویان به جنگ همه علیه همه تبدیل می شود.

تأثیری‌ که انقلاب ۵۷  بر درک جمعی روشنفکران ایران و نیروهای چپ  گذاشت ،  تصویری از یک انقلاب فرسایشی است .انقلابی که در آن ماه‌ها مردم روزانه به خیابان می‌آیند و قدم به قدم هیأت حاکمه و حکومت سلطنتی را به عقب‌نشینی وادار کردند . رهبر انقلاب نیز یک چهره کریزماتیک اما کریه و مرتجع در خارج از ایران که بدونه هیچ شناخت عمیق تاریخی اکثرآ پشت سرش جمع شدند  و یا گوش به فرمانش نشستند .

حکومت جنایتکار اسلامی با چنین انقلابی به قدرت رسید و از آغاز خود را برای مقابله با چنین انقلابی آماده کرده بود و تا کنون هم همین روش را دنبال می کند . دستگاه های عریض و طویل اطلاعاتی و قضایی با بازجویان و زندان‌های مخفی‌اش، بسیج و گروه‌های ضربت، سپاه تعلیم دیده ضد شورش و دیگر گروه‌های مزدورش را در رابطه با تظاهرات ها و اعتراضات خیابانی و مقابله با آن  آموزش و تعلیم داده است که همه این روش ها از این تصویر و اراده ریشه می‌گیرد که در انقلاب ۵۷ شکل گرفت ،،، رژیم هیولاها و مافیاهای خونخوار اسلامی محال است به همان شیوه که به قدرت رسید  قدرت را واگذار کند و سرنگون شود

بخش مهمی از بودجه تبلیغاتی حکومت نیز در این چند دهه صرف ایجاد سازمان‌های موازی، رخنه در میان مخالفان و ایجاد جو تنش و فحاشی و دشمنی بین مخالفان بوده است تا رهبری سیاسی شبیه انقلاب ۵۷ نیز شکل نگیرد. در ذهن انقلابیون و ناراضیان و معترضان و در کل مخالفین رژیم و در هر دو جبهه و هر دو طرف  تنها تصویر غالب انقلاب، انقلاب ۵۷ است. و مخالفان می خواهند  با همان سبک انقلاب ۵۷ رژیم سرنگون شود که امکان پذیر نیست و نخواهد شد .

هر انقلابی ریشه در بی‌عدالتی‌های عمیق در جامعه دارد و طی سالیان سرکوب و تبعیض و کشتار در ذهن مردمی که به جان می‌آیند شکل می‌گیرد اما رویارویی مردم با حاکمان و سرنگونی نظام حاکم همیشه یکسان نیست. نظام‌های دیکتاتوری و فاشیستی مذهبی سرمایه‌داری  با روان شناسی جامعه و انتخاب وسایل و استراتژی خاص کنترل و سرکوب، روند خود را سامان دهی  و برای سرکوب  جنبش مخالفان  آنرا بکار می گیرند و با صرف نیرو و برنامه‌ریزی و سرکوب گسترده و دستگاه عریض و طویل امنیتی از انقلاب فرسایشی پیشگیری می‌کنند اما در سایه تهدید و وحشت از نوع دیگری از شورش و انقلاب به سر می‌برند. حکومت اسلامی خود را برای یک انقلاب فرسایشی آماده کرده و این آمادگی را در متوقف ساختن جنبش‌های اعتراضی در چهار دهه  اخیر ایران نشان داده است و نیز موفق عمل کرده است و توانسته است مخالفین پراکنده خود را سرکوب و مرعوب کند ، در هیچ زمینه ی سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جز شکست مفتضحانه نسیبی نبرده است غیر از در سرکوب مخالفان  ، اما چه بسا که همین نظام سرکوبگر  و وحشی و تبهکار ، بحران زده و ورشکسته در  برابر نوع و سبک و روشی دیگری از مقابله و جنبش مردمی در ظرف چند روز یا چند هفته بشدت آسیب پذیر و سرنگون شود .

در روند انتخابات ریاست جمهوری چند ماه پیش مردم ایران بخوبی به جهانیان نشان دادند که از این حکومت متنفر هستند و خواهان سرنگونی آن ،دانستن این امر  میبایست معادلات سیاسی چندین دهه گذشته تشکلات و احزاب و سازمانها را بکلی زیرو می کرد و نیروهای خواهان سرنگونی طلب را چه در داخل و چه در خارج به فکر و چاره اندیشی و بالطبع تصمیم‌های جدید و تاکتیک های  جدید و فعالیت در این مورد وا می داشت  که متآسفانه تا کنون چنین نشده و تا زمانی که یک گفتمان و راه و روش و سبک جدیدی از مبارزه  بخصوص در میان نیروهای چپ و سکولار و آزادیخواه  پدیدار نشود وضعیت به همین منوال خواهد ماند

نکته مهم  این است که مردم امروز قبل از هر حرکت و فعالیت و کنشی اول به همبستگی اجتماعی نیاز دارند از جمله وجدان جمعی و اخلاقیات مشترک، و آرمان های مشترک ،هم‌زیستی مسالمت‌آمیز اجتماعی باعث می شود جامعه، علیهِ دشمنانِ خود بطور جمعی و پیوسته از خود دفاع کند

م شکیب 

استکهلم پائیز ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate