سندیکا، شورا…دولتی شدن هفت تپه مطالبه کارگران نیست

در کلاب هاوس جنبش کارگری چهارشنبه شب هفتم مهر گفتگویی پیرامون دور جدید اعتصاب کارگران هفت‌تپه و کارگران پیمانی نفت انجام گرفت.
زمانی که من به اتاق وصل شدم سه الی چهار نفر از سخنرانان باقی مانده بودند تا صحبت کنند .
صحبتهایی که من شنوده شان بودم عمدتاً در مورد اعتصابات کارگران شرکت هفت تپه و سندیکا و شورای آنان و همچنین خواست خلع ید از اسدبیگی (به تعبیر یکی از سخنرانان خواست دولتی شدن شرکت) بود.
به خاطر مخدوش نشدن موضوع، من به طور مجزا به موارد بحث شده در کلاب هاوس می پردازم:
۱-سندیکا،
آن طور که در صحبت‌های سخنرانان پایانی مشهود بود، بعضی از سخنرانان قبلتر، از سندیکای هفته تپه بر مبنای تفکر جریان سندیکالیستی دفاع کرده بودند. من توضیح مختصری در مورد تاریخچه بازگشایی سندیکای هفت تپه می دهم و سپس از نقش و جایگاه آن و هچنین شیوه دخالتگریش در اعتصابات برای یک دوره معین و موقعیت کنونی سندیکا خواهم نوشت تا نشان دهم که برخلاف نگرش سندیکالیستی و تصویر وارونه ای که این جریان از سندیکای هفت تپه به نمایش می گذارد، این سندیکا هیچ دوره ای پس از بازگشایی مقید ساختار مرسوم مد نظر سندیکالیستها نبوده است.
سندیکای کارگران هفت‌تپه در سال ۱۳۸۷ و به دنبال یک دوره از اعتصابات و اعتراضات کارگران که از سال ۱۳۸۶ شروع شده بود، علی رغم تهدیدات فعالین کارگری توسط دستگاههای اطلاعاتی و قضایی احیا و عملاً و علناً فعالیت خود را از بهار سال ۱۳۸۷ شروع کرد.
کارگران هفت تپه از همان شروع اعتصابات خود در سال ۸۶، با تشکیل مجامع عمومی و ایجاد هم نظری و اتخاذ تصمیمات جمعی و شورایی اعتصابات خود را سازماندهی و هدایت می کردند و در همان مجامع عمومی بود که احیای سندیکا را به بحث گذاشتند و نهایتا با تصمیم جمعی اقدام به بازگشایی آن نمودند.
سندیکا برای مدت کوتاهی توانست در هدایت اعتصابات کارگران نقش ایفا کند، اما در نتیجه سرکوبهای خشن دستگاه‌های سرکوبگر و بازداشت و زندانی شدن تعدادی از اعضاء هیئت مدیره، توان اولیه خود را از دست داد.
کارگران با اینحال دست از مبارزه برای احقاق حقوق خود بر نداشتند و طی سالیان تا همین امروز بارها اعتصابات قدرتمند و طولانی مدتی را براه انداخته اند. به طوری که شرکت نیشکر هفت تپه لقب پایتخت اعتصاب را کسب کرده است.
طی این دوران طولانی، کارگران از طریق مجامع عمومی خود توانستند اعتصابات و اعتراضات خود را سازماندهی کنند و به پیش ببرند. سندیکای هفت تپه بعد از یک دوره کوتاه که توانسته بود مستقیما در اعتصابات کارگران دخالت کند در بقیه دوران فعالیتش تا امروز در نتیجه سرکوب  به اجبار به عنوان یک تشکل حامی مبارزات کارگران هفت تپه ایفای نقش کرده است. البته خیلی از اعضاء سندیکای هفت تپه و همچنین برخی از اعضاء هیئت مدیره آن همواره در اعتصابات حضور فعال داشته و حتی کسانی مانند اسماعیل بخشی اعتصابات از رهبران اعتصابات بوده اند. اما خود سندیکا به عنوان تشکل، نقشی غیر از حمایت از اعتصاب کنندگان و انتشار اخبار گزارشات کارگری نتوانسته است نداشته باشد.
هدف این نوشته کم اهمیت جلوه دادن سندیکای هفت تپه که با مبارزات خود کارگران احیا شده است، نمی باشد، بلکه شرح مختصر واقعیات مربوط به سندیکا و شیوه دخالت آن در دوره هایی مختلف از اعتصابات و اعتراضات کارگران هفت تپه است.
هر تشکلی که توسط خود کارگران با هر نامی از سندیکا گرفته تا شورا، ایجاد شود و کارگران بتوانند با استفاده از آن مبارزات خود را سازماندهی کنند، باید مورد حمایت همه بخشهای کارگری و فعالین آن قرار گیرد. اما دفاع از  سندیکای هفت تپه بدون در نظر گرفتن واقعیات نحوه فعالیتش و توضیح ضرورت گذشتنش از ساختار محدود کننده سنتی آن که منبعث از  گرایش‌ محدودنگر سندیکالیستی است، تنها در حد یک وارونه گویی از واقعیت وجودی آن جهت ارضای خود باقی خواهد ماند.
نقش و تأثیرات تاکنونی تشکلهای کارگری موجود شامل سندیکاها، اتحادیه ها، انجمنها، کمیته ها و غیره در تقویت مبارزات کارگری مطمئنا نه از طریق عملکردشان بر اساس آیین‌نامه ها و اساسنامه و در چهارچوب ساختار هيئت مديره ای، بلکه با عبور از همه آنها میسر شده است و این واقعیت بیشتر از هر تشکلی دیگر در ایران در مورد نقش سندیکای هفت تپه و شرکت اتوبوسرانی تهران در اعتصابات کارگران بعد از بازگشاییشان برای دوره ای صدق می کند.
تجارب نزدیک به دو دهه از (از زمان ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در دهه ۸۰) مبارزات متشکل کارگران ثابت کرده است که نه جنبش سندیکایی و اتحادیه ای، بلکه جنبش مجمع عمومی و شورایی بوده است که طبقه کارگر را در امر مبارزه بادوام و قدرتمند کرده است.
 در ایران که اعتصاب قانوناً ممنوع و تشکلیابی جرم محسوب می شود، ساختار سندیکایی که متکی به تصمیم‌گیری هئیت مدیره ای و فعالیت در چهارچوب قانون است، نمی تواند تغییر کیفی در زندگی اعضایش ایجاد کند.
‍ به همین خاطر هر تشکلی در ایران بخواهد در مبارزات کارگران نقشی داشته باشد ناچار است علی رغم هر نامی که بر خود دارد، حضور کارگران را در هر رویارویی ای با کارفرما و حامیان آن با خود داشته باشد. هیچ تشکلی نمی تواند بدون اتکا به مجمع عمومی کارگران و اتخاذ تصمیم به شیوه شورایی نقش تعیین کننده ای ایفا کند.
۲-شورا،
در مورد شورا اظهار نظر یکی از سخنرانان هائز توجه بود.
این سخنران که خود را متعلق به جنبش شورایی می داند، متأسفانه در مورد مبارزات کارگران هفت تپه که به نماد و پرچمدار جنبش مجمع عمومی و شورایی در جنبش کارگری ایران تبدیل شده است را انکار می کند. در حالیکه در جریان اعتصابات، هر روزه در هفت تپه کارگران مجمع عمومی خود را برگزار و در مورد ادامه اعتصاب با هم مشورت و تصمیم گیری می کنند و نمایندگانشان در حضورشان در مورد کارهایشان گزارشدهی می کنند، دوست ما، شورایی که هنوز رسما اعلام نشده را شورای واقعی نمی داند. او عدم تطابق شورای هفت تپه با قالبی که خود در ذهن دارد را بهانه قرار می دهد تا نه به شورا بلکه عملکرد شورایی کارگران هفت تپه را انکار کند. چون همانطور که گفته شد، هنوز با وجود عملکرد شورایی کارگران، تشکل شورایی رسما اعلام موجودیت نکرده و این خود یک ایراد نسبت به وضعیت بالنده در امر انسجام یافتگی کارگران هفت تپه است و لازم است با اعلام رسمی تشکل شورایی خود بر آن فائق آیند.
دوست ما شورایی نبودن به اصطلاح شورای هفت تپه را اینگونه توضیح می دهد: “این چه شورایی است که تعدادی از اعضایش به ستاد انتخابات رئیسی می روند و در جبهه ضد کارگران قرار می گیرند؟”.
او که مبنایش برای اثبات غیر واقعی بودن شورای هفت تپه را فقط در ذهنیت خود دارد، طرد و منزوی شدن همان نمایندگان بلافاصله بعد از پیوستنشان به گروه ضد کارگری وابسته به حکومت تحت نام دانشجویان عدالتخواه و حضور در ستاد انتخاباتی رئیسی توسط کارگران را عامدانه مسکوت میگذارد و همچنان اصرار دارد افراد طرد شده را نمایندگان کارگران بنامد تا بهانه ای برای تاختن به مجامع عمومی و شیوه شورائی سازماندهی در هفت تپه داشته باشد.
همین چند روز قبل بود که گروهی از کارگران هفت تپه طی بیانیه ای اعلام کردند که هر نماینده ای که خارج از تصمیمات جمعی اتخاذ شده در مجامع بخواهد اقدامی کند، او را کنار خواهیم گذاشت!
این دوست این همه وقایع و شواهد که ثابت می کند تفکر و عملکرد شورایی بر مبارزات کارگران هفت تپه حاکم است را به خاطر اینکه ادعای خودثابت کند که شورایی در هفت تپه وجود ندارد، رفتن تعدادی از اعضا قبلی مجمع نمایندگان به ستاد رئیسی را پیش می کشد.
بی اعتبار کردن هر تشکلی به عملکرد منفی و یا مخرب فردی عضو یا اعضای آن، حاصلش چیزی جز تخطئه کردنش نیست.
درب هر تشکل اجتماعی و علنی به روی افراد برای ورود و خروج باز است، ضمن اینکه ممکن است افراد جاسوس و ضد منافع کارگر هم مخفیانه عضوش باشند. در نتیجه اعتبار هر تشکلی را نقشی که به طور کلی در مبارزات کارگری به نمایش می گذارد، تعیین می کند.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍
۳-مطالبه دولتی شدن هفت تپه به تعبیر سخنران در کلاب هوس!
بخش دیگری از صحبتهای دوستمان مربوط به مطالبه کارگران مبنی بر خلع ید از اسدبیگی بود.
این دوست ما در این رابطه می گوید: کارگران باید به جای خواست دولتی شدن هفت تپه، خواهان بازگشت بکار کارگران اخراجی، پرداخت حقوق ها و غیره باشند و در ادامه می گوید خواست دولتی شدن شرکت مطلقاً قابل دفاع نیست!
معلوم نیست این دوست و کسانی که مدتهاست مدام خواست خلع ید از اسدبیگی در هفت تپه را به این راحتی تخطئه می کنند، طرح مطالبه دولتی شدن هفت تپه توسط کارگران را چگونه کشف کرده اند؟
تفسیر خواست خلع ید از اسدبیگی و اداره شرکت تحت نظارت کارگران که از طریق مدیای اجتماعی هر روزه میلیونها نفر در جریان آنها قرار گرفته و همچنان در جریان قرار می گیرند، به مطالبه دولتی شدن شرکت شاهکار است.
صدها بار رهبران اعتصاب در هفت تپه در جمع کارگران بر روی سنگر (محل تجمع دائمی) رفته و از خلع ید از اسدبیگی و اداره شرکت تحت نظارت کارگران صحبت کرده اند و با اینحال صاحبان این بینش اصرار بر تحریف واقعیت دارند و می گویند کارگران هفت تپه خواهان دولتی شدن شرکت هستند! بنری که در روز جشن خلع ید رویش نوشته شده بود این تازه اول کار است و باید برای تحقق دیگر خواستهایمان مبارزه را ادامه دهیم را نمی خواهند ببینند تا بگویند مطالبه کارگران دولتی شدن شرکت است و نباید ازش دفاع کرد.
طرح شعار “آلترناتیو ما اداره شورایی است” که اولین بار توسط اسماعیل بخشی بیان شد و کارگران برایش دست زدند و هورا کشیدند را ناشنیده می گیرند تا باز هم بگویند خواست کارگران دولتی شدن شرکت است!
مطالبات فوری کارگران که هر روزه بر روی بنرهای خود نوشته و خواهان پرداخت حقوق‌های معوقه، بازگشت به کار همکاران اخراجی، مختومه شدن پرونده های قضایی فعالین، تعیین تکلیف شرکت و غیره را نمی خواهند ببینند. چون می دانند که چنین مطالباتی با مطالبه دولتی شدن شرکت از یک جنس نیست ادعایشان دود شده و به هوا می رود.
کارگران هفت‌تپه در زمان دولتی بودن شرکت شرایط مناسبی نداشته اند که امروز خواهان بازگشت به آن باشند. از ابتدای مبارزات و اعتصابات کارگران هفت‌تپه به مدت هشت سال شرکت دولتی بوده است در حالیکه شش سال است که تحت نام خصوصی سازی به یکی از عوامل وابسته به نهادهای حکومتی و دولتی واگذار شده است. همه می دانند کارفرمایی که تحت حمایت مستقیم و همه جانبه دستگاههای انتظامی، امنیتی، قضایی و عوامل منطقه ای مانند امام جمعه، فرماندار، استاندار و نمایندگان مجلس قرار دارد، نمی تواند خصوصی به معنای مرسوم در دنیای سرمایه داری باشد.
هفت تپه هیچ وقت به معنای واقعی خصوصی نبوده است. آنچه که امروز تحت عنوان واگذار شده به کارفرمای خصوصی  مقابل دید است، یک عوام‌فریبی بیش نیست که هدفش چپاول اموال عمومی و خانه خراب کردن کارگران است. هدف کارگران از خلع ید از اسدبیگی، دفاع از دولتی شدن و سپس رها کردن دولت نیست. بلکه می خواهند دولتی که اسدبیگی را حائل قرار داده است و خود را از پاسخگوئی مبرا کرده است، پاسخگو کنند.
جوانمیر مرادی
۱۴۰۰/۰۷/۱۰
@AnjomanBFK1
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate