اخباروگزارش های کارگری ۵ مهرماه ۱۴۰۰
– شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت:
خبر دریافتی: اعتصاب همکاران جوشکار رد پایندان، دوم مهرماه
– اخراج کارگران تلمبهخانه شماره پنج قلعه قاضی
– بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت بازداشت آقای عزیز قاسمزاده سخنگوی کانون صنفی فرهنگیان استان گیلان
– کانون نویسندگان ایران:اعضای زندانی کانون نویسندگان ایران را آزاد کنید
– جان باختن یک کارگر جوان درمهاباد براثرسقوط از داربست
*شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت:
خبر دریافتی: اعتصاب همکاران جوشکار رد پایندان، دوم مهرماه
روز دوم مهرماه همکاران جوشکار در پایندان با خواست بسته شدن قراردادهای کاری و تاکید بر انجام آن تا تا روز شنبه ده مهر دست از کار کشیده اند.
بعلاوه کارگران پیمانی پروژه ای در اکسیر در فاز ۱۴ عسلویه همچنان در اعتصاب بسر میبرند و اعلام کرده اند که تا وقتی قراردادها کتبی و رسمی نشود سر کار نخواهند رفت.
بعلاوه زمزمه های بازگشت به اعتصاب در دیگر شرکت های فار ۱۴ ، پروژه جاسک، پتروشیمی بوشهر، شرکت های فعال در پالایشگاه آبادان، پارس فنل، پاد جم، ماهشهر پتروشیمی سلمان فارسی نیز شنیده میشود.
این اعتراضات عمدتا به خلف وعده پیمانکاران، عدم پذیرش ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی و دستمزد مورد درخواست کارگران در برخی از شرکت ها از سوی پیمانکاران است.
شورای سازماندهی بر تصمیم گیری جمعی کارگران در مجمع عمومی ، انتخاب نمایندگان و قراردادهای جمعی تاکید دارد.
*اخراج کارگران تلمبهخانه شماره پنج قلعه قاضی
دهها کارگر اهل قلعه قاضی توسط شرکت پیمانکار طرح انتقال نفت گوره به جاسک از تلمبهخانه شماره پنج اخراج شده اند.
به گفته یکی از کارگران این شرکت پیمانکار به بهانه های مختلف در حال تعدیل نیرو و اخراج کارگران است. وی گفت تا کنون ۱٠٠ نفر از کارگران قراردادی این شرکت اخراج شده اند و از این تعداد ۷٠ نفر از آنها اهل قلعه قاضی بوده اند.
این کارگر اخراجی گفت: اگر موضوع اتمام پروژه بود، اعلام بی نیازی شرکت امری منطقی بود اما درد اینجاست که این شرکت بعد از اخراج کارگران ساکن همان منطقه که عمدتا تحصیل کرده و با تجربه هستند کارگران دیگری را بجای ما استخدام می کنند.
وی در ادامه بیان کرد تا کنون برای حل مشکلات خود و جلوگیری از این رویه ظالمانه پیگیری های زیادی کردیم از بخشداری، فرمانداری بندرعباس تا نمایندگان مجلس و استانداری همگی در جریان این وضعیت هستند اما متاسفانه مشکلات همچنان پابرجا است و کما فی سابق رویه اخراج کارگران ادامه دارد.
وی در پایان گفت: امید داریم مسئولان استان بخصوص نمایندگان بندرعباس در مجلس اهتمام ویژه ای به این موضوع نشان دهند و با قاطعیت در مقابل این رویه ناعادلانه موضع گیری کنند تا دیگر شاهد اخراج کارگران نباشیم .
برگرفته از کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
*بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت بازداشت آقای عزیر قاسمزاده سخنگوی کانون صنفی فرهنگیان استان گیلان
درست یک روز بعد از تجمع بزرگ فرهنگیان برای اجرای کامل رتبهبندی و همسانسازی و بهبود کیفیت آموزشی ، که در بیش از چهل شهر در سراسر کشور انجام گرفت ؛ متاسفانه روز چهارم مهرماه آقای عزیز قاسم زاده ، سخنگوی کانون فرهنگیان استان گیلان ، توسط نیروهای لباس شخصی در منزل پدریاش بدون ارائه هیچگونه مجوز قانونی و حکم بازداشت ، دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد.
در ویدئوی به جا مانده از نحوه دستگیری بیتوجهی به حقوق شهروندی و برخوردهای نادرست و به دور از اخلاق ماموران امنیتی و لباس شخصیها در حضور خانواده با این فعال صنفی مشخص است نیروهای امنیتی با حضور پرتعداد و ایجاد رعب بر چشمان سخنگوی کانون گیلان چشمبند زده و بدون هیچ توضیحی به مادر و خواهر نگرانش، ایشان را پابرهنه به مکان نامعلومی منتقل نمودهاند.
رفتار خشن و پرتنش ماموران در حالی بوده که پیشتر اطلاعات شهرستان رودسر در تماس تلفنی عزیز قاسمزاده را احضار نموده و مقرر شدهبود تا ایشان پس از تماس مجدد برای پارهای توضیحات به اداره اطلاعات مراجعه نمایند.
بعد از انتشار خبر دستگیری عزیز قاسم زاده، شاهد موجی گسترده از حمایت و همبستگی با این فعال صنفی بودیم جامعه معلمان ، کنشگران صنفی و مدنی و هنرمندان با دقت و نگرانی خبرهای مربوط به ایشان را رصد می کنند و خواهان آزادی فوری این معلم خوشنام و هنرمند متعهد هستند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم نمودن بازداشت غیرانسانی این فعال صنفی و هنرمند برجسته ، تاکید میکند که احضار، بازداشت و اخراج فعالان صنفی چاره کار نیست. صدای عزیز قاسمزادهها انعکاس صدای مطالبات بر حق فرهنگیان ایران است. مقامهای قضایی و امنیتی گمان میکنند که با دستگیری و زندانی کردن میتوان مانع مطالبهگری شد اما همانگونه که بارها تاکید کردهایم حاکمیت باید پاسخگوی مطالبات قانونی و صنفی معلمان باشد و تن به خواستههای تشکلهای صنفی بدهد. خواستههایی که تامین کننده منافع معلمان و دانشآموزان و به تبع آن جامعه است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران خواستار آزادی فوری و بدون قید شرط عزیز قاسمزاده و تمام معلمان زندانی است باید حکومت به پروندهسازی علیه فعالان صنفی خاتمه دهد و بعد از دو دهه حبس و زندان کردن فعالان به این حقیقت رسیدهباشد که مطالبهگری و اعتراضات صنفی معلمان متکی بر فرد نیست و این مطالبات ریشه در واقعیت زندگی مشقتبار معلمان شاغل و بازنشسته و وضعیت اسفبار نظام آموزشی دارد. مطالبهگری که نتیجه رشد و آگاهی جنبش حقطلبانه فرهنگیان شاغل و بازنشستهاست.
ما اعلام میکنیم دفاع از عزیز قاسمزاده و هر معلمی که به خاطر مطالبهگری دچار حبس و زندان شود وظیفه ذاتی کانونهای صنفی و انجمنهای صنفی است و شورای هماهنگی هرگز فعالان صنفی و معلمان را تنها نخواهد گذاشت و از همه دعوت میکنیم به هر شکل ممکن صدای عزیز قاسمزاده باشند. او که امروز، ما از صدای دلنشینش محروم شدهایم.
در پایان اعلام میکنیم بازداشت و زندان ما را متوقف نخواهد کرد و تا تحقق مطالبات و رسیدن معلمان به زندگی شرافتمندانه و دستیابی دانشآموزان به آموزشی رایگان ، عادلانه و با کیفیت در مسیر مطالبهگری استوار و محکم ایستادهایم از همین رو از فرهنگیان عزیز درخواست میکنیم در کانونهای صنفی معلمان و انجمنهای صنفی فرهنگیان متشکل شوند و در برنامهها و فراخوانهای شورای هماهنگی مشارکت نمایند.
پیروزی و موفقیت ما در همبستگی جمعی ماست.
معلم زندانی آزاد باید گردد
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۵ مهر ۱۴۰۰
*کانون نویسندگان ایران:اعضای زندانی کانون نویسندگان ایران را آزاد کنید
کانون نویسندگان ایران خواهان آزادی بی قید و شرط رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن است و ادامهی اجرای حکم این سه عضو کانون را سرکوب آزادی بیان و اقدامی جنایتکارانه میداند.
بیانیه
امروز پنجم مهر ماه ۱۴۰۰، یک سال از به بند کشیدن سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن میگذرد. سه عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران در پی پروندهسازی وزارت اطلاعات و با حکم بیدادگاه قوهی قضاییه در مجموع به ۱۵سال و ۶ ماه حبس محکوم و درست در بحبوحهی همان روزهای هولانگیزی به زندان افکنده شدند که مرگ و میر گستردهی ناشی از همهگیری ویروس کرونا، روزانه صدها قربانی میگرفت و این روزها همچنان رو به اوج است. مشارکت در تدوین کتاب «۵۰ سال کانون نویسندگان ایران»، انتشار بیانیههای کانون، حضور بر مزار محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و شرکت در مراسم سالگرد شاعر بزرگ احمد شاملو، مصداق اتهامهای واهی و بی اساس «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» منتسب به این سه عضو کانون نویسندگان ایران است.
افزون بر این، در این یک سال نیز همچون گذشته، حکومت با تشدید غارتگری و فساد سیستماتیک خود بر فقر و فلاکت مردم افزوده است و در پاسخ به آزادیخواهی، حقطلبی و مطالبهگری آنها، زندانها را از معترضان و منتقدان انباشته است. در مقابل خواست اجتماعی «آزادی بیان و اندیشه و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان» نیز پاسخ حاکمان مثل همیشه جز سرکوب نبوده است. دفاع از آزادی بیان، مخالفت با سانسور و عضویت در کانون نویسندگان ایران به صدور حکمهای سنگین برای سه نویسنده انجامید. اجرای حکم زندان خندان، آبتین و باژن بهرغم اعتراضهای مردم آزادیخواه، افکار عمومی و مراجع حقطلب بینالمللی، حتی در شرایط اوج همهگیری ویروس کرونا و کشتار هر روزهی ناشی از آن، چیزی جز ادامهی همان سیاست قتلهای سیاسیِ زنجیرهای و به خاموشی کشاندنِ نویسندگان و دگراندیشان نیست؛ تا آنجا که حتی درخواست مرخصی آنان در این شرایط بحرانی با وجود ارائهی پروندهی پزشکیشان با مخالفت مراجع قضایی روبهرو شد.
اعضای مستقل، آزادیخواه و سانسورستیز کانون نویسندگان ایران با بیش از نیمقرن مبارزه در راه راستین آزادی بی هیچ حصر و استثنای اندیشه و بیان در برابر تهدید، بازداشت و زندان سرافرازانه ایستاده و حتی از جان خود نیز گذشتهاند.
کانون نویسندگان ایران خواهان آزادی بی قید و شرط رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن است و ادامهی اجرای حکم این سه عضو کانون را سرکوب آزادی بیان و اقدامی جنایتکارانه میداند.
پنجم مهر ماه ۱۴۰۰
*جان باختن یک کارگر جوان درمهاباد براثرسقوط از داربست
روز یکشنبه ۴ مهر،یک کارگر ۲۱ ساله آرماتوربند بنام یعقوب پاتینی حین کار قالب گیری در یک ساختمان واقع در کوی پتو بافی مهاباد ازداربست طبقه هشتم سقوط کرد و در دم جان خود را از دست داد.
ایوب پاتینی برادر وی، در تشریح حادثه به خبرنگاریک رسانه محلی گفت: اگرچه برادرم از کمربند ایمنی هم استفاده کرده بود اما یکی از تختهها زیر پایش سقوط میکند و در این حین کمربند ایمنی نیز از تنش درمیآید و از طبقه هشتم ساختمان سقوط میکند.
وی افزود: یعقوب تحصیلاتش را نتوانسته بود ادامه دهد و از دوران نوجوانی به کار آرماتوربندی مشغول بود.
وی تصریح کرد: یعقوب فاقد بیمه بود اما ساختمانی که در آن کار کرده بیمه دارد.