حزب دمکرات کردستان و حسرت «مذاکره» با رژیم اسلامی

طی روزهای اخیر، خالد عزیزی دبیر‌کل حزب دمکرات کردستان، طی دو مصاحبۀ تصویری و به زبان فارسی با تلویزیون بی‌بی‌سی و رادیو فردا، به موضوع تهدیدها و حملات اخیر رژیم اسلامی به احزاب اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق پرداخته است. (لینک ضمیمه است)

خالد عزیزی در این دو مصاحبۀ خود، به طور آشکار به رژیم اسلامی پیشنهاد «گفتگو و مذاکره» ارائه می‌نماید. در این مصاحبات وی از موضع ضعف و نیز احتیاط در کلام در قبال «طرف مقابل» ظاهر می‌شود، آنقدر محتاط است که اعتصاب سیاسی و عمومی قدرتمند و مشهور مردم کردستان را «نافرمانی مدنی» و انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ را «انقلاب اسلامی ایران» نام می‌نهد. تعرض و ضربه زدن به نیروهای رژیم را خشونت نام می‌نهد و در قیاس با اعمال رژیم آن را مقابله به مثل قلمداد کرده و خود را از آن بری می‌داند. با اینکه وی سازشکاری‌ها و توهمات حزب دمکرات در قبال رژیم اسلامی را مورد تأکید قرار می‌دهد و با سرنگونی‌طلبی علیه رژیم مرزبندی می‌کند و مبارزات، جانفشانی‌ها و رنج و مصائب موجود در کردستان را به موضوع مطالبات ملی صرف تقلیل می‌دهد و به کتمان خشم و نفرت عمیق و نیز کلیت مبارزات و مطالبات رادیکال و انقلابی مردم کردستان برای نابودی این رژیم می‌پردازد؛ اما چنین وانمود می‌کند که قیم یا نمایندۀ همۀ مردم کردستان، کلید‌دار خوشبختی و سعادت این مردم و حلّال واقعی مسئلۀ ملی و رفع این ستم از مردم کردستان است.

پس از «کنگرۀ ملی کرد»(ک.ن.ک) که تحت هژمونی پ.ک.ک قرار داشته و مجمعی از احزاب ناسیونالیست و اسلامی در منطقه می‌باشند و «جبهۀ متحد کرد» این جریان اصلاح‌طلب شکست‌خوردۀ حکومتی در داخل ایران، که هر یک با انتشار بیانیه‌هایی در قبال حملات اخیر، به طور رسمی از رژیم جمهوری اسلامی می‌خواهند که با احزاب سیاسی در کردستان وارد گفتگو و مذاکره و آشتی شوند؛ و نیز پس از اینکه حزب دمکرات کردستان ایران با دبیرکلی مصطفی هجری به طور رسمی این بیانیۀ جبهۀ متحد اصلاح‌طلبی حکومتی را هم در ارگان‌های تبلیغی خود انتشار دادند؛ اینک نوبت به شاخۀ دوم حزب دمکرات با دبیرکلی خالد عزیزی است که دوش به دوش آنان و نیز در یک چنین شرایط حساس سیاسی و اجتماعی در ایران و در منطقه، یک بار دیگر دست خود را برای «گفتگو و مذاکره» به سوی رژیم اسلامی دراز کنند.

جدای از نقد و پاسخگویی به دیگر جوانب اظهارات و مواضع خالد عزیزی در دو مصاحبۀ اخیر خود که همگی آنها را بر مبنای ساختن زمینه‌ای برای انجام گفتگو و مذاکره در این دوره با رژیم مطرح می‌کند، اما تا آنجایی که وی مشخصاً به موضوع به اصطلاح مذاکره می‌پردازد، می‌گوید(در مصاحبه با رادیو فردا):

«ما در عرض ۴۰ سال گذشته همیشه گفته‌ایم که ما دنبال راه حل مسالمت‌آمیز از طریق مذاکره و گفتگو هستیم و همیشه انتظار داشته‌ایم که چه دولت عراق و چه دولت اقلیم کردستان در این راستا در مناسبات خودشان با جمهوری اسلامی اگر بتوانند آنجا تأثیر داشته باشند. بنابراین پیغام حزب دمکرات و پیغام مردم کردستان همیشه صلح‌آمیز بوده است.»«‌گزینۀ ما کاملاً مشخص است، کاملاً دقیق است. قبلاً هم جمهوری اسلامی که به رهبری حزب دمکرات با موشک حمله کرد، ما گفتیم که جواب موشک را با موشک نمی‌دهیم، ما جواب ترور و خشونت را با خشونت نمی‌دهیم. در کردستان ایران ۱۰ میلیون کرد ایرانی حق و حقوق خودشان را می‌خواهند، دقیقاً ۳ روز پس از موشکبارانِ رهبری حزب دمکرات آنجا اعتراض کردند، مردم نافرمانی مدنی نشان دادند. بنابراین مسئلۀ کردستان کما‌ فی السابق هنوز لاینحل وجود دارد و تا زمانی که این مسئله حل نشود، احزاب کردستانی ضرورت فعالیت خودشان را همیشه دارند. ولی ما دنبال این نیستیم که مبارزۀ خودمان را علیه نظام جمهوری اسلامی به عراق و کردستان عراق منتقل کنیم.»«ما به عنوان حزب دمکرات کردستان گفته‌ایم مقابله به مثل نمی‌کنیم، تا آنجا که به حملات جمهوری اسلامی مربوط است حتی در داخل خاک کردستان عراق ما از خودمان دفاع می‌کنیم، ما دنبال درست کردن یک جبهه‌ای با جمهوری اسلامی در داخل کردستان عراق نیستیم.»«مبارزۀ ما تنها مبارزۀ حزب دمکرات و احزاب کردستانی علیه جمهوری اسلامی نیست، مبارزۀ یک ملت است، به شکلی از اشکال این مبارزه ادامه پیدا خواهد کرد. اگر به خود حل مسئله برگردیم می‌خواهم اینجا از این فرصت استفاده بکنم که حل این مسائل، تهدید و بمباران و موشکباران و این سیاست‌هایی که جمهوری اسلامی دارد، نیست. در عرض ۴۰ سال گذشته اگر ما نتوانسته‌ایم که جمهوری اسلامی را از بین ببریم، جمهوری اسلامی هم به هیچ وجه موفق نشده که مردم کردستان را تسلیم بکند و ما را مجبور بکند که از خواست‌های خودمان کوتاه بیاییم. راه حل عملی و میدانی، فقط مذاکرات و گفتگو است. چرا این را می‌گویم، خودِ جمهوری اسلامی ۳ سال قبل پیشنهاد مذاکره را با احزاب کردستانی کرد، از یک طرف پیشنهاد مذاکره می‌کند، از طرف دیگر موشکباران و بمباران می‌کند. علتش چیست؟ علتش این است که آنها با یک مسئلۀ جدی، یک مشکل جدی به اسم مسئلۀ ملت کرد در کردستان روبرو هستند. بنابراین صرف‌ نظر از تاکتیک‌های نظامی و تهدید و ارعاب، این مسئله به جای خود باقی خواهد ماند.»

در مصاحبه با بی‌بی‌سی می‌گوید:

«هم مردم ایران در کلیت خودشان و هم سازمان‌ها و احزاب ایرانی و خودِ جمهوری اسلامی می‌دانند که حزب دمکرات کردستان به دنبال حل مسئلۀ ملیِ ملت کرد در داخل ایران است و آن هم استقرار یک سیستمی از فدرالیسم، عدم تمرکز و مشارکت همه. حقیقتش این است که در چند سال گذشته جمهوری اسلامی سعی کرده که این خود به مردم غیرکرد وانمود بکند که در کردستان یک مبارزه برای تجزیۀ ایران وجود دارد. این حقیقت ندارد. حقیقتش این است که در کردستان مقاومت وجود دارد، در کردستان یک جنبش وسیع توده‌ای و مردمی علیه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد. بعد از انقلاب اسلامی ایران، هیئت نمایندگی خلق کرد به طور مشخص حزب دمکرات و دکتر عبدالرحمان قاسملو تمام سعی‌شان بر این بود که با جمهوری اسلامی به توافق برسند برای اینکه جنگ به کردستان تحمیل نشود. حتی آن مواقع ما از خواست‌های ملی خودمان در سطوح مختلفی تنازل کردیم برای اینکه از وقوع جنگ در کردستان جلوگیری کرده باشیم..….»«مسئلۀ کردستان و مشکل کردستان، مسئلۀ یک ملت است راه حل نظامی ندارد، در عرض ۴۰ سال گذشته ما نتوانسته‌ایم جمهوری اسلامی را سرنگون بکنیم و جمهوری اسلامی هم نتوانسته مبارزۀ ملت کرد را به طور مطلق سرکوبش کند. یعنی اینجا ما با یک معادله و یک سناریو روبرو هستیم که این سناریو و معادله راه حل نظامی ندارد. تا مسئلۀ کرد در داخل کردستان حل نشود و تا مسئلۀ دمکراسی در داخل ایران حل نشود، قطعاً در مناطق کردستان و استان‌های کردستان همیشه زمینۀ مقاومت مسلحانه وجود دارد…….دوباره می‌خواهم اینجا تأکید کنم که مسئلۀ یک ملت در کردستان ایران، مسئلۀ دمکراسی، مسئلۀ حقوق بشر، مسئلۀ حقوق ملی خودشان، راه حل نظامی و تهدید نمی‌تواند به هیچ جایی کشیده شود….. مقامات جمهوری اسلامی نبایستی دنبال این حل باشند که در داخل خاک کردستان عراق می‌توانند این تصفیه حساب را با حزب دمکرات کردستان یا بقیۀ سازمان‌ها داشته باشند. حل این مسئله در داخل ایران و از طریق مذاکره و گفتگو و پذیرش این واقعیات که مسئلۀ یک ملت است و به این آسانی هم نمی‌شود نادیده‌اش بگیرند.»

رهبری حزب دمکرات در حالی مجدداً از گفتگو و مذاکره با رژیم اسلامی صحبت می‌کند که بیش از ۴۰ سال است که این رژیم با زبان سرکوب و اعدام و کشتار و ترور با مردم کردستان و دیگر نقاط ایران صحبت کرده است و نیز خودِ حزب دمکرات، رهبران وقتِ خویش را در پای همین میز به اصطلاح مذاکره و به دست جنایتکاران جمهوری اسلامی از دست داده است و بعد از آن نیز بارها در این راه سرش به سنگ خورده است.

رهبری حزب دمکرات در حالی موضوع حل مسئلۀ ملی را منوط به مذاکره و گفتگو با رژیم اسلامی می‌نماید که این رژیم نه تنها در قبال مردم کردستان- و در اینجا مسئلۀ ملی- بلکه با هیچ یک از اقشار و توده‌های مردم کارگر و زحمتکش و آزادیخواه و حق‌طلب در سراسر ایران با همۀ مطالبات و مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی‌شان هیچ گاه حاضر به دیالوگ و مذاکره نبوده و همواره تضییع حق، اعمال ستم و بی‌عدالتی و سرکوب، رویۀ این رژیم در قبال ساکنان این جامعه و حتی «خودی‌های حکومتی» بوده است.

امروزه کیست که نداند تحقق هر گونه آزادی واقعی، محو هر گونه ستم- در اینجا ستم ملی- و در کل هر گونه تحول اساسی در زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعۀ ایران از مسیر نابودی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می‌گذرد. رهبری حزب دمکرات و سایر احزاب و جریانات بورژواناسیونالیست و لیبرال هم این را به خوبی می‌دانند. اما از آنجایی که این نیروها هیچ برنامۀ و اهداف سیاسی و اجتماعی‌ای که بتواند به طور بنیادین آزادی، برابری و رفاه و آسودگی را برای ساکنان جامعۀ ایران و کردستان تأمین کند، ندارند و کل برنامه و استراتژی آنها در چهارچوب حفظ مناسبات نظام سرمایه‌داری و فرهنگ رایج در جامعه می‌باشد، در تلاشند که جنبش‌های رادیکال و پیشرو در جامعه -در اینجا جنبش انقلابی مردم کردستان- را در راستای طرح و برنامه‌های بورژوایی خود به کار گیرند. بنابراین هدف اصلی همۀ این جریانات، رسیدن به اریکۀ قدرت و یا سهیم کردن و شراکت آنان از سوی دولت مرکزی در حاکمیت و قدرت در سطح محلی یا سراسری است.

احزاب ناسیونالیست در کردستان با نادیده گرفتن جنبش مبارزاتی طبقۀ کارگر و جنبش اجتماعی چپ و کمونیستی در کردستان، این جامعه را تنها با یک جنبش معرفی می‌کنند، جنبش و مطالبات مردم کردستان را تنها و تنها به مسئلۀ ملی قلمداد می‌کنند، خود را رهبر «جنبش ملی» می‌دانند و در هر شرایطی با تقلیل و تنازل همین خواستها و جنبش ملی هم، در پی سازش با رژیم اسلامی و سهیم شدن در قدرت محلی هستند و نام این را هم «مذاکره» برای حل مسئلۀ ملی نهاده‌اند.

در تمامی پروسۀ ۴۰ سالۀ این به اصطلاح گفتگو و مذاکره از سوی حزب دمکرات، این رژیم سرکوبگر و تروریست جمهوری اسلامی بوده است که از این قضیه نهایت استفاده را کرده و با هدف ایجاد حالت انفعال و انتظار در میان مردم کردستان، در پی به انحراف کشاندن و ضربه زدن به جنبش مبارزاتی این مردم بوده است.

احزاب ناسیونالیست کردستان، «فدرالیسم» و سیستم پارلمانی یعنی حاکمیت احزاب بر جامعه (مانند کردستان عراق) را به عنوان راه چارۀ حل مسئلۀ ملی و رفع این ستم بر ملت کرد می‌دانند. تعبیر «عدم تمرکز و مشارکت همگانی» که خالد عزیزی از آن یاد می‌کند همان سهیم شدن در حاکمیت و ادارۀ امور محلی است. جدای از این، فدرالیسم نه تنها نمی‌تواند ستم ملی را از میان برده و حقوق ملت کرد را تأمین و تضمین نماید، بلکه از آنجایی که مطابق این طرح، همۀ ابزارهای ستمگری و سرکوب یعنی نیروهای نظامی و امنیتی، اقتصاد و دارایی، سیاست خارجی،…کماکان در اختیار دولت مرکزی خواهد بود و هر گاه اراده کند (مانند دولت کنونی عراق) می‌تواند مردم کردستان را مثلاً از طریق محاصرۀ اقتصادی یا حملۀ نظامی مورد تعرض قرار دهد؛ به مثابه استخوان لای زخم است.

بنابراین مدافعان فدرالیسم توجهی به ماهیت دولت مرکزی ندارند، وقتی هم که از «دمکراسی برای ایران» صحبت می‌کنند، آن میزان یا آن نوع از «دمکراسی»‌ای مد نظرشان است که دولت مرکزی مطابق آن لطف کند و سهم محلی آنها را اعطا کند. آنها فقط سهم خود را مطالبه می‌کنند. این را خالد عزیزی به روشنی فریاد می‌زند وقتی که در مصاحبه‌هایش می‌گوید «‌در عرض ۴۰ سال گذشته ما نتوانسته‌ایم جمهوری اسلامی را سرنگون بکنیم و جمهوری اسلامی هم نتوانسته مبارزۀ ملت کرد را به طور مطلق سرکوبش کند. یعنی اینجا ما با یک معادله و یک سناریو روبرو هستیم که این سناریو و معادله راه حل نظامی ندارد…. حل این مسئله از طریق مذاکره و گفتگو است.‌» (مصاحبه با بی‌بی‌سی)

از یک سو می‌گوید ۴۰ سال است در تلاش برای گفتگو و مذاکره و حل مسالمت‌آمیز مسئلۀ کرد هستیم، اهل خشونت و مقابله به مثل هم نیستیم، از سوی دیگر می‌گوید ‌در عرض ۴۰ سال گذشته ما نتوانسته‌ایم جمهوری اسلامی را سرنگون بکنیم و جمهوری اسلامی هم نتوانسته مبارزۀ ملت کرد را به طور مطلق سرکوبش کند!

وی می‌بایست به طور روشن و مشخص از این «ما» صحبت کنند و روشن کنند منظور از این «ما» چیست؟ آیا منظور، حزب دمکرات به عنوان یک حزب و جریان سیاسی معین در جامعه کردستان است، یا که منظور همۀ مردم کردستان است وقتی که می‌گوید «ملت کرد»؟

اگر منظور، حزب دمکرات است، تناقض دیگری که در همینجا خودنمایی می‌کند این است که آیا مثلاً حزب دمکرات به تنهایی می‌تواند و یا اینکه اصلاً قصد این را داشته است که به تنهایی رژیم اسلامی را سرنگون کند که اینک دبیرکلش می‌گوید نتوانسته‌ایم سرنگونش کنیم؟! و اگر فرضاً حزب دمکرات و ملت کرد را هم (آن طور که عزیزی می‌گوید) در نظر بگیریم، باز سؤال این است که آیا اساساً ملت کرد توان و یا قصد این را داشته‌ است که به تنهایی رژیم اسلامی را سرنگون کند که اینک مثلاً «قیم» یا «سخنگوی» این ملت بیاید و بگوید نتوانسته‌ایم سرنگونش کنیم و رژیم هم نتوانسته ما را از بین ببرد، پس بیایید هر دو طرف با هم مصالحه‌ای بکنیم و دست از این مرافعه برداریم و روزگار را در کنار هم با خوبی و خوشی سپری کنیم؟!

جدای از این، مگر سرنگونی و تلاش برای آن، بدون درهم شکستن و نابود کردن تمام دم و دستگاه حکومتی و نیروهای مقاومت مربوط به آن که بورژوازی و مخالفین انقلاب به آن خشونت می‌گویند، ممکن خواهد شد؟

استفادۀ آگاهانه از این «ما» و تناقض آشکار در آن را باز هم می‌توان در همین اظهارات آقای عزیزی این بار در مصاحبه با رادیو فردا دید. در واقع می‌توان گفت که هدف از جلوۀ ادغام ملت کرد در حزب دمکرات و بکارگیری عبارت «نتوانسته‌ایم سرنگون بکنیم»، روی سخنی است خطاب به مقامات رژیم که «بیایید و مصالحه‌ای بکنیم، ملت کرد ماییم و سرنگونی‌طلب هم نیستیم». وی در رادیو فردا دوباره می‌گوید:

«در عرض ۴۰ سال گذشته اگر ما نتوانسته‌ایم که جمهوری اسلامی را از بین ببریم، جمهوری اسلامی هم به هیچ وجه موفق نشده که مردم کردستان را تسلیم بکند و ما را مجبور بکند که از خواست‌های خودمان کوتاه بیاییم. راه حل عملی و میدانی، فقط مذاکرات و گفتگو است.»

این یک واقعیت است که مردم کردستان هیچ‌گاه تسلیم این رژیم نشده‌اند، اما در اینجا دوباره قضیۀ این «ما»، مطرح می‌شود اگر منظور از این «ما» حزب دمکرات است، خواست این حزب همیشه کوتاه بوده یعنی خواست «مذاکره» و گفتگو و سهیم شدن در حاکمیت محلی، و الحق که هیچ وقت هم از این خواست خود کوتاه نیامده است. این رژیم اسلامی است که حتی این درجه از کوتاهی در خواست را هم در قیاس با خواست سرنگونی خود برنمی‌تاید. اگر هم منظور از این «ما» مردم کردستان است، مردم کردستان نه تنها از خواسته‌های خود کوتاه نیامده‌اند، بلکه روزبروز نیز آنها را ارتقا داده و به چیزی کمتر از سرنگونی و نابودی این رژیم رضایت نخواهند داد. پس این خواستِ حزب دمکرات است که از خواستِ مردم کردستان هم کوتاهتر است، چرا که مردم کردستان سرنگونی و نابودی رژیم اسلامی را می‌خواهند و نه وارد شدن در گفتگو و مذاکره با این رژیم.

خواست حزب دمکرات از خواست مردم کردستان کوتاهتر است، چرا که مردم کردستان نه فدرالیسم و حاکمیت احزاب و حاکمیت سرمایه‌داران کرد، بلکه حاکمیت مردمی و رسیدن به حقوق پایمال شدۀ خویش و بهره‌مندی از آزادی و کرامت و آسودگی و رفاه را می‌خواهند. مردم کردستان نمی‌خواهند همان بلایی که احزاب بورژوازی و سرمایه‌داری کرد با فدرالیسم و پارلمان و حکومت حزبی‌شان در کردستان عراق بر سر این مردم آورده‌اند، بر سر خودشان هم آورده شود. چنانچه فرضاً شرایطی می‌بود که مردم کردستان می‌توانستند به طور آزادانه در یک رفراندوم حول انتخاب میان «سرنگونی رژیم اسلامی» یا «گفتگو و مذاکره با آن» و نیز «فدرالیسم و حاکمیت احزاب» یا «حاکمیت شورایی مردم» شرکت می‌کردند، آنگاه حزب دمکرات متوجه می‌شد که تا به چه میزان خواستش در قبال خواست مردم کردستان کوتاهتر و در مغایرت با آن قرار دارد و به چه میزان تلاش برای ادغام مردم کردستان در قالب حزب دمکرات و تحت خواست و شعارهای این حزب یعنی «فدرالیسم برای کردستان»، کاری عبث و مزورانه است.

امروزه تمام مردم کردستان همصدا با دیگر نقاط ایران، خواستار نابودی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هستند و به خوبی می‌دانند که از طریق اتحاد و یکپارچگی با دیگر جنبش‌های پیشرو و رادیکال در سراسر ایران است که می‌توانند بساط حاکمیت این رژیم را ویران نمایند و با اتکا به همین نیروی عظیم اجتماعی، حقوق و مطالبات خود را متحقق سازند، نه از طریق سازش و گفتگو و مذاکره! این واقعیت را روند مبارزات مردم کردستان نیز مثلاً در چند سال اخیر و در جریان اعتصابات عمومی، نبرد خونین خود در آبان ۹۸، و نیز شرکت نکردن در نمایش انتخابات رژیم به خوبی نشان می‌دهد.

جدای از این، حزب دمکرات همواره تلاش زیادی کرده‌ است که دولت آمریکا را دوست ملت کرد قلمداد کنند. اتفاقاً در رابطه با همین موضوع «به تنهایی نتوانسته‌ایم رژیم را سرنگون کنیم» که در بالا به آن پرداخته شد، حزب دمکرات در سطح سراسری همواره با این توجیه که مردم ایران (و نه فقط کردستان) به تنهایی نمی‌توانند رژیم را تغییر دهند، همیشه چشم براه دخالت‌های آمریکا و دیگر قدرت‌های سرمایه‌داری جهانی برای تغییر رژیم بوده است. پیام‌های تبریک رسمی به رؤسای جمهور آمریکا از جمله به ترامپ و جو بایدن ارسال کرده و در سفر به آمریکا به ملاقات با کاربدستان این کشور پرداخته‌اند. اما با توجه به تجارب دیگر بخش‌های کردستان و نیز امروزه با توجه به تجربۀ افغانستان، همۀ این تقلاها نقش بر آب شده است. مردم کردستان بر این تجارب کاملاً آگاهند. اساساً یکی از دلایل اصلی‌ای که امروزه حزب دمکرات را مجبور به تلاش برای سازش و گفتگو با رژیم اسلامی کرده است، همین شکست در انتظار و خوشباوری به دخالتگری‌های خارجی در تغییر اوضاع سیاسی ایران است.

در شرایط سیاسی و مبارزاتی امروز جامعۀ ایران که فریاد «مرگ بر جمهوری اسلامی» رساتر از گذشته در اقصی نقاط ایران شنیده می‌شود، هر گونه تبلغ مذاکره و دیالوگ و یا انجام آن از سوی اپوزیسیون با رژیم اسلامی چه در سطح سراسری و چه در سطح کردستان، پایمال نمودن جانفشانی‌ها و رنج این مردم و در خدمت تداوم حیات این رژیم خواهد بود. چنین سیاست و مواضعی را بایستی محکوم کرد.

در این میان این تنها و تنها رژیم اسلامی است که از این موضوع استفاده می‌کند، رژیم نه تنها با احزاب اپوزیسیون، بلکه با خودی‌های حکومتی نیز حاضر به مذاکره و دادن امتیاز به آنان نیست، حال چه جای خوشخیالی و توهمی باشد به اینکه بلکه بتوان موضوعی به ابعاد مسئلۀ ملی در کردستان را از طریق گفتگو و مذاکره با این رژیم حل کرد!

در شرایط حساس و پرمخاطرۀ‌ کنونی که لازم است احزاب اپوزیسیون در کردستان، به طور واحد و یکصدا در مقابل رژیم اسلامی و حملات و سرکوبگری‌های آن ظاهر شوند، بلند کردن پرچم مذاکره از جانب احزاب ناسیونالیست و همصدایی با طیف اصلاح‌طلبان شکست خوردۀ حکومتی در کردستان، لطمه به جنبش حق‌طلبانۀ مردم ستمدیدۀ کردستان و همگرایی با طرح و پروژه‌های رژیم در کردستان است.

این مسئله یک بار دیگر به خوبی نشان می‌دهد که تأمین وحدت مبارزاتی مردم کردستان از کانال سکوت و مماشات با چنین تفرقه‌اندازی‌هایی نمی‌گذرد.

حزب دمکرات اهل عبرت‌گرفتن نیست، خواستش همین است، در حسرتش خواهد ماند!

۲ مهر ۱۴۰۰

۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱

ضمیمه

https://www.youtube.com/watch?v=oJNlpErZFkA&t=2s

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate