در حاشیه شکست کمپین “عدالت خواهی ترامپیستها در واشنگتن دی سی
مقدمه:
امریکا در استانه سالگرد “سپتامبر سیاه” شاهد تلاش شکست خورده موتگولها و زامبی های حامی ترامپ در واشنگتن دی سی بود که با فراخوانی با حمایت ترامپ قرار بود در واشنگتن دی سی حاضر شوند تا به حمایت از “زندانیان سیاسی ” دستگیر شده در ۶ ژانویه سال پیش بپردازند!
منظور این ترامپیستها از “زندانی سیاسی “اراذل لمپنی بود که سال پیش به ساختمان کنگره امریکا حمله کردند و بیش از ۵۶۰ نفر انها طی چند هفته بعد دستگیر شدند و الان فقط چند ده نفری هنوز در زندان به سر می برند.
همانطور که بارها نوشته ام، تحولات درون امریکا را باید در بستر بحران لاعلاج سرمایه داری و سقوط امپراتوری امریکا بررسی کرد.
از زمان شکست ترامپ در انتخابات امریکا تا امروز به سر حامیان ترامپ چه آمده؟ آیا به ادعای برخی امروز هم “خطر ترامپیزم” امریکا و دنیا را تهدید می کند؟ آیا این ادعا که” شکست ترامپ به معنی پایان تهدید ترامپیزم است” درست بود؟ آیا پوپولیزم راست در امریکا شانسی دیگر دارد؟
در این مقاله من به این سوالات می پردازم.ادعای من حتی قبل از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا این بود که ترامپیزم کارش نه تنها تمامست بلکه ترامپیزم اغاز پایان دوره ای و گرایشی در فرهنگ و سیاست امریکاست که با رهبری اراذلی مثل او نمایندگی می شده.
نژاد پرستی در حال افولست و ترامپیزم تلاش اخر نژاد پرستها و اوسکولهای امریکاست.او توانست دورانی این کولوس کلانهای مخفی شده زیر سنگها را بیرون بکشد و “متحد” کند.او صدای این زامبیها شد و الانهم صدای اونهاست اما مشکل اینست که اینها چقدر فرصت دارند توهمی که سالهای قبل در جامعه امریکا ساختند تکرار کنند؟ این موضوعی است که در این مقاله بیشتر بهش می پردازم:
(۱)وضعیت کنونی ترامپیزم در امریکا:
“فراخوان ترامپیستها” به امدن به واشنگتن دی سی در۱۸ دسامبر با جمع شدن تعدادی اوسکول که شاید چند هزار نفر بیشتر نبودند و دستگیری ۴ راس اینها که چاقو و اسلحه حمل می کردند به شکستی مفتضحانه ختم شد!(۱)
این وضعیت ترامپ را در لایه پائینی جامعه امریکا بخوبی نشان می دهد.
اوسکولها و عقب مانده های امریکا در ایالات جنوبی امریکا که عمدتا اعضای کیوان و کوکولوس کلان و شاخه هایش هستند این روزها شبکه حمایتی ترامپ را نمایندگی می کنند.
اینها دیگر حنایشان برای اکثریت زحمتکشان امریکا رنگ ندارد و از یکال و نیم پیش بیشتر و بیشتر در سطح جامعه منزوی شده اند.
اینها با سازماندهی اعتراض بر علیه واکسن زدن و ادعای اینکه واکسن کووید توطئه است و ماسک لازم نیست و “ضد ازادی” است گور سیاسی خود را کنده اند.
جامعه امریکا که بیش از همه جوامع بشری از کورونا ضربه خورد و صدها هزار نفله این بیماری شدند هنوز در کابوس کورونا می سوزد و اصرار ترامپیستها به امتناع از زدن واکسن اینها را از جامعه بیشتر دور کرده است.
همانطور که در مقالات قبلیم گفتم ترامپیزم پاسخی برای نیازهای جامعه امریکا نیست خصوصا پاسخی به نیازهای زحتمکشان ندارد.
دورانی بود که ترامپ در بستر نارضایتی جامعه از “سیاستمداران” توانست بخشی از جامعه را فریب دهد اما با روی کار امدن خودش و حامیانش در سنا و کنگره امریکا اون دوران هم سپری شد.ترامپ نشان داد حرفی برای زحمتکشان ندارد و پاسخی برای بحران سرمایه داری نیست.
در حزب جمهوریخواه امریکا امارها نشان می دهد که ترامپ هنوز نزدیک به ۷۵ در صد حامی دارد و نمایندگان جمهوریخواهی که مخالف ترامپ بودند در حال ریزش از این حزب هستند. رهبری حزب جمهوریخواه هنوز تسلیم ترامپیزم است اما مشکل اینست که با این وضعیت کلیت حزب جمهوریخواه در حال انزوای سیاسی در امریکاست.
امارها نشان می دهد که حزب جمهوریخواه امریکا امروز بسیار منزوی تر و ضعیفتر از همه تاریخش می باشد.
با وضعیت کنونی دئر انتخابات کنگره و سنای امریکا در سال دیگر بعید تاست جمهوریخواهان بتوانند حتی صندلی های موجود خود را در کنگره و سنا حفظ کنند.
لذا ترامپیزم با افزایش قدرت خود در حزب جمهوریخواه میخهای بیشتری بر تابوت حزب جمهوریخواه می زند .حمهوریخواهان مخالف ترامپ اعلام کرده اند که ترامپ ویروسی است که خود حزب جمهوریخواه را قربانی خود کرده است و روند استعفای از حزب جمهوریخواه تشدید شده است.
(۲)روند تبدیل یک گرایش پوپولیستی به فرقه ایزم و انزوا، سرنوشت ترامپیزم:
ترامپیزم در میان منجلاب ناشی از بحران حکومت جا پیدا کرد تا خود نمائی کند. بخشی از حکومت امریکا و حکومت سایه امریکا هم انرا بعنوان ابزار استفاده کردند تا به “سیاستهای درونگرا” فرصتی دهند تا مگر سقوط امپراتوری امریکا را کند کنند و دوره ای وقت بخرند.
امپریالیزم امریکا طبیعتا نمی تواند درونگرا باشد.طبیعتا از طریق توسعه نظامی جهانی توانسته بود بقدرت جهانی برسد و طبیعتا برگرداندن چرخهای تاریخ به عقب برای این نظام امپریالیستی نه از جهت سیاسی و نه از جهت اقتصادی امکان ندارد.لذا ترامپیزم خودش به تناقضاتی جدید دامن زد و لذا در بالای قدرت ، دیگر نمی توانست مورد حمایت بماند.
اکثریت مطلق کمپانیهای فراملیتی امریکا شدند ضد ترامپی و طی انتخابات ریاست جمهوری به بایدن رای دادند و از او حمایت کردند.
با سقوط ترامپ و بیرون انداختنش از کاخ سفید برخی مدعی بودند که ترامپیزم همچنان شانس برگشت بقدرت دارد .
وضعیت ترامپ در میان لایه های پائینی جامعه به موازات سقوطش از کاخ سفید بتدریج بدتر شد و این هم دلیل دارد.
طبقات زحتمکش در طی حکومت ترامپ هیچ از وعده های او ندیدند و کمپانیهای امریکائی که او قول داده بود “به امریکا برگرداند تا شغلهای خوب به امریکا برگردند ، چنین نکردند! دلیلش اینست که سرمایه داری بنگاه خیریه نیست و سود در کار ارزانست و بس!
ترامپ نتوانست توهم “اول امریکا” را در ذهنیت طبقات زحتمکش امریکا نگه دارد.نتوانست تنفر از “خارجی ها” را بعنوان یک نهاد فرهنگی در جامعه امریکا توسعه دهد.
کورونا از طبقات زحمتکش امریکا قربانی گرفت و جامعه امریکا ماهیت کثیف ترامپ و حکومتش را بخوبی دید زمانی که خودش اول واکسن زد و بعد به حامیانش گفت که کورونا را زیاد جدی نگیرند!
نظام پزشکی امریکا که بر پایه کسب سود استوار است نشان داد چقدر در مقابل این بیماری همه گیر ناتوانست و جامعه امریکا علت را در صاحب قدرت یعنی ترامپ دید.
در دوران ترامپ سطح دستمزد طبقات فقیر پائین ماند و حمایتهای اجتماعی ازشان دریغ شد.برگشتن نسبی و دوره ای شغلها در دورانی کوتاه ، به معنی برگردادن رفاه به طبقات پائین جامعه نبود بلکه به معنی رشد بیشتر دزدهای اقتصادی یعنی سرمایه داران بزرگ بود.
یک سال و نیم بعد اخراج ترامپ از امریکا، ترامپیزم دیگر جنبشی پوپولیستی نیست.ترامپیزم الان فرقه هائی است که عموما در ایالات جنوبی امریکا مثل فلوریدا، تگزاس و اریزونا و بخشی از ایالات میانی دور افتاده امریکا کنار و به موازات فرقه های نژاد پرست و فناتیک مذهبی به تکرار موهومات مشغولند! و “آخر الزمان” و برگشت ترامپ و مسیح را یکجا “پیش بینی” می کنند!
(۳)شکست ترامپیزم و ناتوانی راست حزب دموکرات ، بخشی از چهره سیاسی کنونی امریکا
اخراج ترامپ از کاخ سفید بدون تلاش وسیع میلیونها فعال اجتماعی و جوان امکانپذیر نبود.ترامپ بعد از چندین دهه اولین رئیس جمهوری بود که نتوانست بدور دوم ریاست جمهوری برسد!
این را امریکا و دنیا مدیون فعالیت گرایشات پیشروئی بود که درون یا بیرون حزب دموکرات امریکا فعال بودند و با بر افراشتن خواستهای مطالباتی مثل بالا بردن دستمزدها و مبارزه با نژاد پرستی و تقویت اتحادیه های کارگری یا برابری زن و مرد جنبشهائی مستقل را سازمان دادند.
بخش مهم این جنبشها زیر چتر حمایت از برنی سندرز جمع شدند اما در سطح او محدود نشدند .با کنار کشیدن قابل انتظار برنی سندرز و تحویل ریاست جمهوری به بایدن که خیانتی بود از سوی او، جنبشهای مطالبانی از حرکت باز نایستادند و همچنان در امریکا ادامه دارند.
با روی کار آمدن بایدن، او خط راست میانه را در حزب دئموکرات پیش برده و همچنان در مقابل افزایش دستمزدها مقاومت می کند.
تلاش او برای متحد کردن حزب دموکرات با حزب جمهوریخواه شکست خورده و اخرین سنگرش را روی تخصیص بودجه های هنگفت روی “بازسازی اقتصاد و زیر ساخت اقتصادی” با کمک سرمایه داران متمرکز کرده!
بایدن و راستها در امریکا همواره مدعی بوده اند که “از تریق رشد سرمایه داری می شود به مردم زحمتکش کمک کرد”
این تئوری بسیار شناخته شده که در سطح جهانی هم دنبال می شود.یعنی زحتمکشان راهی ندارند برای خوشبختی بجز اینکه اربابشان پر پول باشد!
بایدن و حزبش در شکست ترامپ نقش مهمی نداشتند بلکه اون نیروی سوم که در خیابانها جمع شده بود با توجه به نبود الترناتیو دیگر با “انتخاب بد ” ، بدتر را از میدان بدر برد.در کوتاه مدت فرجی شد و در بلند مدت متاسفانه چرخه توهم سازی دستگاه سیاسی امریکا به جلو کشیده شد!
یکسال و نیم بعد روی کار امدن بایدن، امید است نظام و جامعه از توی بحران کورونا بیرون بیاید و اقتصاد شکوفا شود.قیمتهای خانه و مستقلات بالا رفته اما نگرانی یک بحران اقتصادی غول اسا هم در وال استریت و هم میان مردم رشد می کند.
(۴)افق توسعه بحران اقتصادی امریکا ، شکست راست حزب دموکرات امریکا و تکلیف ترامپیزم:
با توسعه واکسیناسیون ضد کورونا بخشی از امریکا خصوصا ایالات شمالی ريال شرقی و غربی امریکا در حال خزش به سطحی از فعالیت اقتصادی هستند که امیدی به ماندگاریش نیست.
نه وال استریت و نه مردم کوچه و خیابان ، هیچکدام این “رونق نسبی” را اعتماد نمی کنند.اکثریت جامعه امریکا نگران سونامی بعدیست!
حزب دموکرات امریکا الان اکثریت کنگره و ریاست جمهوری را در دست دارد و اما در سنای امریکا هنوز در اقلیتی است که انرا در پیشبرد قوانین ناتوان می کند.
بواقع وضعیت قدرت در میان احزاب دموکرات و جمهوریخواه هنوز بسیار لغزانست با وجود قدرت بالاتر دموکراتها.سنای امریکا حرف اخر را در مورد قوانین می زند و این سنا بعنوان مانعی بر سر دموکراتها به ترمزی موثر تبدیل شده.
نظام سیاسی امریکا طوری طراحی شده که هرگز از طریق قوانین موجود مردم نتوانند حرف اخر را بزنند!
فرمانداران حکومتهای تحت کنترل جمهوریخواهان در کنار کنگره های ایالتی مدتی است در حال وضع قوانینی هستند که مردم عادی را هر چه بیشتر در رای گیریها حذف کنند.
راست سیاسی امریکا هرگز از اعمال قدرت مردم حتی رای دادن مردم استقبال نکرده و نخواهد کرد.
لذا وضعیت قدرت در امریکا ، بحران اقتصادی امریکا و قوانین امریکا را وقتی بررسی کنیم ، می بینیم که شکست ترامپیزم ، بواقع پیروزی راست در حزب دموکرات نبوده و رشد نارضایتی جامعه را پایانی نخواهد بود.
امریکا همچنان در انتظار ظهور حزب سوم حزب مردم امریکا و حزب زحتمکشان امریکاست.بدون سازماندهی سیاسی جنبشهای مطالباتی امریکا راهی برای برون رفت از وضعیت کنونی نیست.
اما از دید من توسعه بحران قدرت در امریکا و رشد بحران اقتصادی لزوما به رشد دوباره ترامپیزم نخواهد انجامید. بلکه زمینه را بیشتر برای رشد چپ و گرایشاتی مثل خانم کرتز و جنبش جوانان امریکا اماده خواهد کرد.
راه حل امریکا ماندن در چرخه ارتجاعی حزب دموکرات و جمهوریخواه نیست.ادامه این چرخه ها اتفاقا فرصت به ترامپیزم خواهد داد.
ممکنست ترامپ شانس دیگری نداشته باشد اما راست عقب مانده و ارتجاعی حتی بدون ترامپ هم اماده ارائه “قهرمانان پوشالی” دیگری خواهد ماند.
منابع بیشتر:
(۱)تظاهرات باقیمانده ترامپیستها در واشنگتن دی سی امروز ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱
Small crowd gathers in D.C. to protest arrests of Jan. 6 rioters (cnbc.com)
Crowd Rallies in DC to Support Insurrectionists; 1 Arrested – NBC4 Washington (nbcwashington.com)
(2)”پیام ترامپ “در حمایت از دستگیر شدگان ماجرای ۶ ژانویه ۲۰۲۰
3) برخی مقالات این نویسنده در سال گذشته در خصوص شکست ترامپ در انتخابات سال ۲۰۲۰
سقوط ترامپ و افق اینده سیاست در امریکا
www.azadi-bian/archiw/?p=81892
شکست ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری امریکا چه تعاقبی دارد؟
https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=81851#more-81851
