یاد اعدام شدگان دههی ۶۰ و نسلکشی ۶۷ را فراموش نمیکنیم!
رژیم جمهوری اسلامی ایران همچون همه نظامهای دیکتاتوری و توتالیتر از حربه سرکوب، زندان، شکنجه، اعدام برای ادامه بقایش استفاده کرده و میکند. این مجازاتها شاید به قدمت عمر بشر اسکان یافته باشد. شکنجه زندان، اعدام وسیله و مکانی بودند برای حفظ نظم مسلط و تداوم رابطه نابرابر و سرکوب نیروهای معترض که در برابر ظلم و ستم مقاومت و مبارزه میکردند. زندانیان سیاسی در تمام اقمار علیه بی عدالتی، ظلم و استبداد مبارزه کرده و بنا به همینسرشت از محبوبیت و احترام خاصی برخوردار بوده و هستند.
اما مفهوم زندانی سیاسی در رژیم اسلامی هرگز پذیرفته نشد. و حقوق زندانی و خصوصا زندانیان سیاسی همواره زیرپا گذاشته شده است. بهگونهای که عاقبت برای معضل زندانیان سیاسی، کادرکشی را با فرمان امام امت در سال ۶۷ شروع و در عرض چند روز هزاران زندانی را در بیدادگاههای چند دقیقهای به دار آویختند و در گورهای جمعی بی نام و نشان دفن کردند. بسیاری از این زندانیان سیاسی مدت محکومیتشان پایان یا در حال اتمام بود، و این جانیان از جمله رئیسی “قاضی مرگ” این جنایت بزرگ را مرتکب شدند. به خیال اینکه با ایجاد رعب و وحشت، خانوادهها منکوب میشوند و چون سال ۶۰ اختناق گورستانی را حاکم میکنند. اما با مقاومت خانوادهها خصوصا مادران خاوران و حامیان زندانیان سیاسی نگذاشتند این جنایت بزرگ شامل مرور زمان و فراموش شود. به پاس تداوم مقاومت و مبارزه، کشتار بزرگ تابستان ۶۷، بنام “جنایت علیه بشریت” در تاریخ ثبت و در حافظه جمعی ما ماندگار و با دادگاهی کردن حمید نوری (عباسی) یکی از دستیاران هیئت مرگ در دادگاه سوئد، شاید گوشههایی از این راز سر به مُهر جنایت بزرگ روشن شود. میدانیم که تمامی جناحهای رژیم در این باره سکوت کردهاند، و نمیگویند که از چه زمانی و چرا برای سر به نیست کردن زندانیان سیاسی و خالی کردن زندانها از کسانی که در کوران مبارزه آبدیده و در زندانها ساخته و پرداختهتر شدند، نقشه قتل کشیدند. شاید قبل از برنامه تعدیل اقتصادی دولت هاشمی و نارضایتی مردم از جنگ وسرکوب، مردم را از کادرهای ورزیده سیاسی محروم کردند؟ کسانی که تنها جرمشان مبارزه برای عدالت اجتماعی و زندگی در خور انسان که از ستم و از خود بیگانگی بدور باشد. یادمان نرود که اعدامیها ما سرآمد هم نسلهای خود و پیامآوران آزادی و برابری بودند که در زندان نیز بر سر آرمان رهایی ایستادند و سر بدار شدند. رژیم ترور و نکبت جمهوری اسلامی در چنبرهای از بحرانهای عمیق خودساخته گرفتار شده است، و هر روزه در افکار عمومی رسواتر و بیاعتبارتر شده و میشود. و خیزش دی و آبان و جنبش خوزستان نشان دادند که اکثریت مردم که در شرایط بسی سخت امرار معاش میکنند در اشکال گوناگون در کارخانه، دانشگاه، شهر و روستا، کوچه و خیابان و حتی زندان مقاومت و مبارزه خود را نمودار میسازند و با این رژیم جنایتکار سر سازش ندارند. هرروزه قتل عمد صدها نفر از شهروندان ما از کرونا گواه دیگری از جنایت پیشگی دولتمردان اسلامی است. برای محیط زیست سالم، بهداشت عمومی، واکسناسیون همگانی، عدالت اجتماعی، آموزش و پرورش رایگان و پایان دادن به زندان، شکنجه، اعدام و کالایی کردن تمام شئونات زندگی باید جمهوری اسلامی را بزیر کشید و این کار فقط با ساماندهی اکثریت شهروندان آگاه در تشکلهای تودهای در محل کار و زندگی و همکاری و همیاری این نیروها عملی و شدنی است. برای حمایت و پشتیبانی از مبارزات مردم و علیه زندان، شکنجه، اعدام علیه کلیت جمهوری اسلامی ایران در اکسیون شنبه ۱۸ سپتامبر ساعت ۱۶:۳۰ در Steintorplatz گرد هم میآییم.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد. شکنجه و اعدام ممنوع باید گردد.
سرنگونباد جمهوری اسلامی ایران زنده باد آزادی و برابری
کانون کنشگران دموکرات و سوسیالیست-هانور