حکومت طالبانی قرار است چه جایگاهی در دینامیزم خاورمیانه داشته باشد؟

مقدمه:

با استقرار حکومت طالبان در بخش اعظم افغانستان ، به رغم نبردهائی که هنوز در دره پنچشیر جریان دارد، می شود فرض گرفت که حداقل در کوتاه مدت  طالبان  با توافق و همکاری حکومتهای غربی و روسیه و چین به قدرت رسانده شده .

بیشتر مشخص شد که ارتش و حکومت پوشالی دست نشانده حکومت امریکا بواقع با طراحی حکومت امریکا قدرت را به طالبان انتقال داد همانطور که حکومت پهلوی قدرت را به حکومت خمینی.

من تردیدی ندارم که زمین اجتماعی و سیاسی زیر پای طالبان هرگز آرام نخواهد گرفت و این حکومت ، بحرانی تر از دور اول قدرتش در ۲۰ سال پیش در تضادهائی که در مقابلش خواهد بود دست و پا خواهد زد تا زمان سرنگونیش فرا برسد.

اما یکی از سوالات ، اینست که برای خکومت طالبان در منطقه خاورمیانه در دینامیزم قدرتی که الان ساخته شده ، چه سهم و چه نقشی، اربان قدرت ، قائل شده اند؟ قرار است طالبان چه نقشی را ایفا کند؟

تجربه تاریخی نشان می دهد که حکومتها در چهان پیرامونی عموما با ابزارهای قدرت جهانی جابجا شده اند و هر کدام دوره ای در خدمت  جناح هائی در قدرت جهانی نقش بازی کرده اند. هدف نهائی از این جابجائیها طبیعتا منافع مشخص مالی و سیاسی بوده و هست.

در دوره ای سیاستهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه این بود که حکومتها رسما وابسته رسما و مستقیما نوکر باشند ، خصوصا با سقوط جهان دو قطبی در سالهای ۸۰ ، طرح ریزی قدرت در خاورمیانه تغییر کرد چرا که نمی شد رسما “بلوک سازی” کرد و لذا پروژه اسلامیزه کردن خاورمیانه و روی کار آوردن اسلامیها در ایران و عراق و افغانستان و پاکستان تسریع شد و دستور روز قرار گرفت.

اما این “راه حل امپریالیستی” خودش دچار مشکل شد و نوکرهای اجیر شده در بستر تضادهای مادی منطقه ای خود ؛ قطب بندیها را تشدید کردند و بتدریج بعد جنگ ایران و عراق ، منطقه خاورمیانه شاهد عروج امپراتوریهای منطقه ای شد. حکومت اسلامی ایران از یکسو و بعدها کمپ عربستان که در طی دوران اردوغان متحدی در ترکیه پیدا کرد و “قطب بندی منطقه ای” شکل گرفت که نتایجش توسعه جنگهای نیابتی منطقه ای بوده که شاهدیم.

حکومتهای امپریالیستی جهانی در غرب و روسیه و چین پشت این قطب بندی منطقه ای منافع خود را دنبال می کنند و عروسکهای خود را که گاها “ضعار ضد امریکائی” هم می دهند جابجا می کنند و مدیریت می کنند. در کانتکس چنین تصویری ، سوال اینست که حکومت طالبانی قرار است کجای این کشاکشها بایستد و چه نقشی بهش واگذار شده و خواهد شد؟

(۱)طالبان گزینه امپریالیزم امریکا و موردی که توافق قطب روسیه و چین را هم با خود دارد:

سوال این خواهد بود که چگونه حکومت طالبانی مورد توافق قطب بندی جهانی امپریالیستی است؟ چرا این مزدوران عقب مانده را هم بایدن و هم پوتین و شازده چینی مستقیم و یواشکی حمایت می کنند؟ مگر این نیست که امپریالیستها باید در تضاد باشند؟

راستش درست است امپریالیستها در تضاد هستند اما بسیاری مواقع ماهرانه سازش هم می کنند و جاهائی میان را با هم می گیرند! اینهم در تاریخ بسیار اتفاق افتاده و دعوا سر لحاف ملانصرلدین به ضرر ملا نصرالدین خاتمه یافته!

حکومت طالبانی برای تمامی قطبهای امپریالیستی منافع دارد. هرکدام از سر منافع خود این ملاهای عقب مانده را که تا دیروز تروریست می نامیدند ، حمایت می کنند.

وجه مشترک منافعی که طالبان برای قطبهای امپریالیستی دارد اینست که ازادیخواهی و برابری طلبی سرکوب شود.چپ سرکوب شود. عقب ماندگی فرهنگی و اتجتماعی بماند اسلحه ها فروخته شود و بیرق اسلام بر فراز خاورمیانه حفظ شود!

جوامع عقب مانده راحت تر گرده می دهند به اربابان! جوامع تو سری خورده و سرکوب شده بیشتر قید بندگی و بسیاری موافع داوطلبانه به گردن می گیرند.

امپریالیزم از هردو سو می خورد.مخالفان طالبانیزم می شوند “غرب گرا” “لیبرال” امریکنوفیل”!”روسوفیل و “چینوفیل”!

بساطی که در ایران راه انداختند یا از اخوند می خورند یا از شازده و رجوی! ساختن حکومت اسلامی هر هر دو طرف سود دارد و به چرخه ارتجاع تداوم می دهد.

اینست که حکومت اسلامی در منطقه خاورمیانه انتخاب اول تمامی قطبهای امپریالیستی است.طالبانیزم ، جمهوری اسلامی ایران یا پاکستان و عربستان  اشکال و بخشهای از حکومت اسلامی خاورمیانه هستند.

(۲)دو قطبی درون حکومت اسلامی خاورمیانه و سودهای حفظ این وضعیت برای قطبهای امپریالیستی

همانطور که گفتم طی ۲۰ سال گذشته در خاورمیانه ما شاهد سازماندهی دو امپراتوری منطقه ای بوده ایم ابتدا حکومت اسلامی ایران بعد جنگ با صدام به مرزهایش توسعه داد و سپس عربستان و بعد ترکیه وارد میدان شدند و قطب بندی جدیدی در منطقه خاورمیانه با حمایت امپریالیزم شکل گرفت.

کشورهای منطقه شیخ نشینها مصر و سوریه و شمال افریقا تا جمهوریهای “مسلمان نشین” شمال ایران همه و همه تحت تاثیر این قطب بندی درون حکومت اسلامی خاورمیانه در حال جابجائی و سمت گیری هستند.

تقسیم بندی عموما بر اساس “شیعه و سنی گری” هست. اما لزوما این نیست.حکومت اسلامی ایران با سرمایه گذاری وسیع اقتصادی و نظامی طی ۲۰ سال گذشته بخشهای مهمی از خارمیانه را تحت کنترل خود قرار داده و ورود عربستان و سپس ترگیه باعث شده که در تمامی جفرافیای خاورمیانه و شمال افریقا سروکله این حناح اسلامی پیدا شود و دنبال یارگیری باشند.

(۳)جایگاه حکومت طالبانی در قطب بندی منطقه ای حکومت اسلامی خاورمیانه:

حکومت طالبانی همانطور که گفتم توسط حکومت امریکا جاسازی و سرهم بندی شده اما مورد توافق سایر بخشهای امپریالیستی است. اما توافق بر سر طالبان فقط محدود به نظام جهانی نیست بلکه درون قطبهای حکومت اسلامی خاورمیانه هم بتدریح توافق بر سار طالبان در حال شکل گیری است.تلاش برای جذل طالبان در قطب بندی منطقه ای اسلام سیاسی سالهاست ادامه داشته و بنظر می رسد امروز افق منطقه ای جایگاه طالبان بیشتر واضح شده.

طالبان در دوره قبلی حکومتش حکومتی ظاهرا منزوی بود که حکومتهائی مثل عربستان و پاکستان انرا رسما برسمیت شناختند و همین برایش کافی بود تا با سرکوب مردم در افغانستان ۶ سال حکومت کند.

اما این روزها تلاشها برای “اپدیت کردن طالبان” بشدت ادامه دارد .اهداف این “اپدیت کردن” هم دادن ماسک معتدل به این وحشین عقب مانده است و هم سازماندهی دولت طالبانی که بتواند بحران اقتصادی و سیاسی را پشت سر بگذارد و امواج اعتراضی مردم در افغانستان را هم سرکوب کند.

لذا “کارشناسان بین المللی” در افغانستان سخت مشغول کارند این روزها تا طالبان را “اپدیت کنند”!

با توجه به وهابی بودن و سنی بودن طالبان و جمعیت ۸۵% سنی افغانستان ، این طبیعی است که افغانستان به قطب پاکستان و عربستان و ترکیه کشیده شود که شده.این روزها خصوصا اردوعان و مشاورانش سخت در تکاپو هستند که از طالبان یک متحد منطقه ای بسازند!

وضغیت قطب شیعی حکومت اسلامی خاورمیانه یعنی حکومت ایران در افغانستان الان خوب نیست و عقب افتاده و سعی می کند با زرنگی وقت بخرد و سپاه فاطمیونش را سازمان دهد و اگر بشود با باند دره پنجشیر همکاری کند!جمهوری اسلامی ایران در افغانستان یک متحد نمی بیند بلکه از واهمه اچمز شدن بین افغانستان و ترکیه می هراسد!

(۴)طالبانیزم و داعشیزم و القاعده ایزم در افغانستان:

نفشه امپریالیستی در افغانستان چیست؟ قرار است افغانستان از دید امپریالیستها چه نقشی در خاورمیانه بازی کند؟

گذشته از نقش سرکوبگر طالبانیزم بر علیه مردم ازادیخواه و برابری طلب، طالبانیزم قرار است همچنان فضای جغراقیائی لمپنیزم سیاسی سنی باشد.

امپریالیزم به داعشیزم و القاعده ایزم اهلی شده نیاز دارد تا به داغ کردن فضای بحرانی در خاورمیانه تداوم دهد.

اینست که کنار اراذل طالبانی داعشیهای افغان و القاعده ایها “می رزمند” و اینها هم را “برادران” خود می دانند.

در جریان انفجار انتحاری فرودگاه کابل حکومت طالبان حتی زبان به محکوم کردن براداران داعشی نگشود!

افغانستان قر ارست به اردوی نظامی لمپنیزم منطقه ای اسلام سیاسی تبدیل شود.مزدوران بروند اونجا تمرین کنند ادمکشی و بمب گذاری و سربریدن یاد بگیرند تخصص ببینند و به سایر مناطق تحت حکومت اسلامی فرستاده شوند. برای نامتعادل نگه داشتن منطقه خاورمیانه به این منطقه افغانستان و طالبان نیاز دارند.

لذا از دید من امپریالیزم  طالبان را لازم دارد تا بحران خاورمیانه را بحران نگه دارد.سرهای امپرایلیستی با ثبات مدنی در خاورمیانه مسئله داترند و انرا به نفع خود نمی بینند.

از ثبات مدنی خاورمیانه چپ و ازادیخواهی سود می برد و جنایت و ادمخواری و سر بریدن اسلامیها ابزار ضد کمونیستی و ضد مدنیت است.اینست انتخاب امپرایالیزم در منطقه خاورمیانه!

(۵) شفاف شدن  بیشتر تضاد بین قطبهای امپریالیستی و نیازهای واقعی مردم خاورمیانه:

 از دید من وقایع چند دهه گذشته بعد از سقوط بلوک شرق ، بسیار شفاف تر نظریه “توسعه دموکراسی “امپرایالیزم در خاورمیانه را برای ساده لوح ترین شاهدان ، نقش بر آب کرد.

بعد از تزریق طالبان بقدرت در افغانستان کودنترین حامیان امپرایلیزم و “دموکراسی امریکائی” در “اپوزسیون ایرانی” دم فروبسته اند  و یارای تبلغ اربابانشان را ندارند!

بی تردید در افغانستان نیز دیگر نوکر صفتان حکومت امریکا و غرب ضربه سیاسی بزرگی خورده اند و مردم بطور واضحی دیدند که چگونه حکومت امریکا در افغانستان مرگ و خانه خرابی آورد و با سرنوشت مردم بازی کرد.

مردم در افغانستان با تجربه خود دیدند که بازیچه حکومت امریکا و امپریالیستها قرار گرفتند و مزدوران طالبانی تفی هستند به روی انها که مدعی بودند امریکا در خاورمیانه دموکراسی می آورد.

کمونیستها از همان ابتدا این دروغ را افشا کردند و توضیح دادند که نظام دموکراسی در منطقه خاورمیانه با تقسیم کار سرمایه داری جهانی در تضاد است.برای نظام سرمایه داری منقعت ندارد و پرخرج است.

برای منطقه خاورمیانه نظامهای توتالیتر و دیکتاتوری و اسلامی را تجویز کرده اند و لذا الترناتیو وضع موجود در افغانستان و ایران و همه خاورمیانه نمی تواند نظم سرمایه داری و نوکران امپرایلیستش مثل چلبی ها و کارزای ها باشد.

رسیدن به خواستهای بلافصل مردم ازادی و برابری جامعه مدنی جامعه انسان محور امروز بیش از همیشه به تلاش برای پایان سرمایه داری تلاش برای پایان حکومت مذهبی و سکولاریزم تلاش برای سازماندهی حکومت طبقه کارگر و زحتمکشان گره خورده.

در فضائی که طالبان هنوز مستقر نشده و در حال بازیهای معمول فریب و فرصت سازیست باید این طرح امپریالیستی را توی صورت امپریالیزم تف کرد.

نابود کردن اراذل طالبانی و سازماندهی جامعه برای پایان چرخه ارتجاعی در افغانستان دست ازادیخواهان را می بوسد.

امپریالیزم و ارتحاع منطقه ای در حال طرح ریزیهای فازهای بعدیست.اینجا محل سازماندهی و برنامه ریزی جنبشهای چپ در منطقه است.

منابع بیشتر:

آرشیو مقالات و کلیپها در موضوع افغانستان(از: سعید صالحی نیا)

نگاهی به مهملات بایدن و حکومتش در توجیه رها کردن وحشی های طالبان در خاورمیانه

www.azadi-b.com/?p=11799


“ارتش فاطمیون” ، افق جنگ نیابتی در افغانستان

www.azadi-b.com/?p=11246

تلاش مشترک حکومتهای غربی، روسیه و رژیم اسلامی در تزریق دوباره طالبان بقدرت در افغانستان

www.azadi-b.com/?p=10247

افغانستان و شبح طالبان، وضعیتی که امریکا و متحدینش برای مردم طرح ریخته اند

www.azadi-b.com/?p=8053

برنامه ۲۳۶:برنامه سخن روز با موضوع راز پیروزیهای سریع طالبان در افغانستان و امکان واقعی استقرار حکومت طالبان

https://www.youtube.com/watch?v=BMhDBBzdQiU

برنامه ۲۳۵ مناظره سیاسی : بحران کنونی افغانستان و مداخله گری حکومت اسلامی ایران در افغانستان

https://www.youtube.com/watch?v=9TcnglISNZs

مصاحبه با سعید صالحی نیا شماره۲۳۰  :موضوع: در حاشیه “انتخاب حکومت  امریکا” در افغانستان برای برگرداندن طالبان به قدرت-تهیه از سامان دری

https://youtube.com/watch?v=KY4mJyidRmI&feature=share

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate