در رابطه با قطعنامۀ اخیر رهبری جناح راست کومه‌له(۴)

چهارمین اقدامی( بند۴،آخرین بند) ‌که پلنوم اخیر کمیتۀ مرکزی جناح راست کومه‌له در قطعنامۀ خود تحت عنوان «‌در رابطه با ادامۀ تلاش‌ها برای شکل دادن به یک قطب چپ سوسیالیست در کردستان» در دستور قرار داده‌اند، چنین تعریف شده است:

«۴. بازبینی نقادانه در سیاست‌ها و تصمیمات گذشته که عملاً به امر متشکل شدن فعالین چپ یاری نرسانده است، از جمله تصمیم پلنوم در ایجاد چنین تحرکی است. در این زمینه به طور مشخص پلنوم سیاست و تصمیمی را قابل نقد می‌داند که در سال ۲۰۰۹ میلادی منجر به کنار گذاشتن تعدادی از فعالین کومه‌له شد که تحت عنوان “فراکسیون فعالیت با نام کومه‌له” اعلام موجودیت کردند و بعد از آن جریان “روند سوسیالیستی کومه‌له” را تشکیل دادند. علیرغم هر انتقادی که در آن دوره به روش فعالیت‌های این رفقا وارد بود، تصمیم به اخراج آنها در راستای سیاست و تلاش‌های کومه‌له برای متشکل کردن فعالین چپ نبود. انتقاد از روش فعالیت این رفقا می‌توانست در چارچوب موازین حزبی و به ویژه تأکید بر قبول کثرت نظرات سیاسی و فعالیت مشترک حزبی حل و فصل گردد. از این رو پلنوم نهم کمیتۀ کمیتۀ مرکزی کومه‌له، ضمن اشتباه دانستن آن تصمیم، که از فرهنگ سیاسی غیرکارا بر فعالیت ما نشأت می‌گرفت، در چهارچوب اقدامات وسیع خود برای پاسخ دادن به ضرورت شکل دادن به یک قطب متشکل چپ، به طور مشخص وارد بحث و دیالوگ با این رفقا خواهد شد.» (تأکیدات از من است)

هر چهار بند دستورالعمل مندرج در این قطعنامه و نیز نفس خود قطعنامه،‌ چکیدۀ پلاتفرم سیاسی کل جناح راست و انحلال‌طلب درون کومه‌له است که چندی پیش توسط جمال بزرگپور تحت عنوان «پیشروی جریان چپ و سوسیالیستی در کردستان، از کدام مسیر؟» انتشار یافت. هر چند که جناح راست، آگاهانه این پلاتفرم را به منظور تصویب آن، به هیچ مرجع قانونی حزبی ارائه نکرده‌اند، اما طی چند سال گذشته مفاد و محتوای آن را به طور عملی ابتدا به طور خزنده و سپس به طور روتین در سطوح سیاسی و تشکیلاتی به اجرا درآورده‌‌اند و اینک نیز گوشه‌هایی از آن را در قالب قطعنامۀ مزبور در مرجع تشکیلاتی جناحی و غصب کردۀ خود یعنی پلنوم کمیتۀ مرکزی خود به تصویب رسانده‌اند.

در پلاتفرم مذکور به وضوح از تأکید و پافشاری بر اصول و باورهای کمونیستی و استراتژی سوسیالیستی کومه‌له در کردستان به عنوان «فرهنگ سیاسی غیرکارا، چپِ پندارگرا و حاشیه‌ای و …» نام برده شده است، ضرورت فاصله گرفتن از این سیاست و برنامه و استراتژی سوسیالیستی به طور همه‌جانبه‌ای توضیح داده شده است. از حزب کمونیست ایران به عنوان منشأ بحران برای کومه‌له یاد شده است. تحقق حاکمیت شورایی در کردستان مورد تردید و تزلزل واقع شده است. «ضرورت بازبینی نقادانه در سیاست‌ها و تصمیمات گذشته» به وضوح و به طور فراگیر و مشخص به کل ارکان استراتژی سوسیالیستی کومه‌له تسری داده شده و در این میان به طور مشخص بر بازبینی، تجدید‌نظر و دوری و فاصله گرفتن از اسناد کنگرۀ ۶ کومه‌له تأکید شده است. از همۀ اینها به عنوان «زنجیری بر دست و پای کومه‌له» یاد شده است. جناح راست در این پلاتفرم و فرهنگ تازۀ سیاسی‌شان، مانند عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان در سال ۲۰۰۰ که ادعای «رهانیدن و احیای کومه‌له» را داشت، نوشته‌اند که «باید کومه‌له را از زنجیری که هر بار با علم کردن شعارهای به ظاهر رایکال به دست و پایش بسته می‌شود تا او را از جامعه دور کرده و از تأثیرگذاری بر این جامعه باز بدارد، رهانید». در مورد بازبینی نقادانه سیاست‌ها و تصمیمات و ضرورت تجدیدنظرِ فراگیر در اسناد و جهت‌گیری‌های مصوب کومه‌له نوشته‌اند «ما با یک گرایش که تنها در این یا آن گوشه از اسناد و مصوبات و یا حتی با این یا آن عملکرد تشکیلات خود را نشان می‌دهد، روبرو نیستیم. ما با گرایش و تمایلی و فرهنگی در مبارزۀ سیاسی روبرو هستیم که تاکنون چند بحران را به کومه‌له تحمیل کرده، با تمایلی روبرو هستیم که هر چند سال یکبار با خیز کومه‌له برای ربط دادن خود به جامعه، قد علم کرده و متأسفانه بخشی از فعالین کومه‌له را از کومه‌له دور کرده است، با تمایل و فرهنگی روبرو هستیم که هر بار به سراغ کومه‌له و فعالیت آن، سیاست‌ها و جهت‌گیری‌هایش می‌آید و تلاش دارد از تأثیر و دخالتگری آن تحت پوشش رادیکال‌نمایی بکاهد. به این دلیل اتفاقاً لازم است که به آن پرداخت، آن را شناخت و تقابل آن را با فعالیت و موقعیت کومه‌له در یک جنبش معین نشان داد و تلاش داشت که زمینۀ بازنگری به این اسناد را فراهم کرد». جناح راست در پلاتفرم‌شان، مسئلۀ ملی و جنبش ملی را به عنوان اولویت خود معرفی کرده‌‌اند، مشخصاً اعلام کرده‌اند که «کومه‌له یک جریان کردستانی است و وظیفۀ سازمان دادن انقلاب کارگری و برقراری سوسیالیسم در ایران نمی‌تواند وظیفۀ فوری و بلاواسطۀ کومه‌له باشد». از «کومه‌لۀ اجتماعی و کمونیسم اجتماعی» که چیزی جز پوپولیسم و دوری از کمونیسم نیست، دم زده‌اند. اعلام کرده‌اند که «کومه‌له باید خود را آماده و پذیرای اصلاحاتی در شیوه و سبک‌کار در همۀ عرصه‌های مختلف فعالیت خود باشد». اعلام کرده‌اند که «باید شروع کرد، راه دیگری نیست، امروز این انتخاب در مقابل فعالین کومه‌له قرار دارد، یا انتخاب مسیر حاشیه‌گزینی، آنچه که تاکنون از آن صحبت شد و یا عرصۀ دخالتگری و تأثیرگذاری بر روند تحولات؟»

بله! در اینجا نیز همین چند سطر از پلاتفرم سیاسی رهبری جناح راست به خوبی نشان می‌دهد که قطعنامۀ کذایی اخیرشان نه تنها ربطی به تشکیل قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان ندارد، نه تنها در جهت همگرایی با سازمان زحمتکشان، نه تنها دعوت از جریان فراکسیون (روند سوسیالیستی) برای پیوستن به جناح خود؛ بلکه صحه ‌گذاشتن بر متد سیاسی عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان در ۲۰ سال قبل و صحه‌ گذاشتن بر «دلایل» ایشان برای انشعاب از کومه‌له و حزب کمونیست یعنی «‌انحلال حزب کمونیست ایران، احیای کومه‌له و خیز برداشتن برای وصل شدن به جامعه و دخالتگری و تأثیرگذاری بر روند تحولات»، و صحه‌گذاشتن بر مواضع و خط سیاسی فراکسیون در ۱۲ سال قبل مبنی بر «انحلال حزب کمونیست و ادامه فعالیت تحت عنوان کومه‌له است». بی‌دلیل نیست که صاحبان قطعنامه، بعد از گذشت ۱۲ سال، تصمیمات کنگره و پلنوم و مصوبات کومه‌له و حزب کمونیست را در قبال جریان فراکسیون به عنوان یک کار «اشتباه» اعلام می‌کنند و عملاً مشغول تجدید‌نظر و بازبینی در اسناد مصوب حزبی هستند. بدیهی است که در تداوم این کار، بایستی تصمیمات کنگره و مصوبات کومه‌له و حزب کمونیست را در ۲۰ سال قبل در قبال جریان سازمان زحمتکشان را هم «اشتباه» اعلام کنند. هر چند که در این خصوص تا اکنون هم عملاً این به اصطلاح بازبینیِ نقادانه در سیاست‌ها و تصمیمات گذشته را انجام داده‌اند هنگامی که برخلاف مصوبۀ کنگرۀ کومه‌له، سازمان زحمتکشان را «کومه‌له» خطاب می‌کنند.

در تداوم این به اصطلاح بازبینی نقادانه در سیاست‌ها و تصمیمات گذشته و نیز فرهنگ سیاسی‌ای که داعیۀ دوری از آن را دارند، بایستی مانند رهبران سازمان زحمتکشان اعلام کنند که تصمیمات کومه‌له در خصوص مقابله با حزب دمکرات (در دوران جنگ حزب دمکرات و کومه‌له)، اشتباه بوده است، اعلام کنند این جنگ کار اشتباهی بود، جنگ برادرکشی بود. هر چند که تا اکنون هم عملاً این بازبینی نقادانه را انجام داده‌اند هنگامی که اعلام می‌کنند باید در مقابل احزاب -در اینجا حزب دمکرات- زبان‌مان نرم باشد، افشاگری مستقیم علیه آنان را کار اشتباهی می‌دانند، در مقابل این حزب و همۀ بورژواناسیونالیسم منطقه سکوت و مماشات پیشه کرده‌اند.

بی‌دلیل نیست که همین چندی پیش بود که عبدالله مهتدی رهبر سازمان زحمتکشان در مقابل اظهاراتی از ابراهیم علیزاده در خصوص دلایل انشعاب این سازمان از کومه‌له و حزب کمونیست در ۲۰ سال قبل، به اعتراض برخاست و با انتشار نوشته‌ای اعلام کرد که «ابراهیم علیزاده بایستی از او معذرت‌خواهی بنماید». اعلام کرد خطی که اکنون علیزاده تعقیب می‌کند یعنی انحلال حزب کمونیست و غوطه‌ور شدن در جنبش ملی، همان خطی است که او ۲۰ سال قبل مطرح کرد و آن را در پیش گرفت. تلویحاً اعلام کرد که صاحب و رهبر اصلی این خط، اوست نه ابراهیم علیزاده. به واقع که چنین است و ابراهیم علیزاده در ابتدای خطی است که عبدالله مهتدی به پایان رسانده و نیز اینچنین به قول معروف «رسوای زمانه» شده است.

اما عبدالله مهتدی در مواضع و عملکردش به یک معنا صریح بود، از کومه‌له و حزب کمونیست دست برداشت و حزب سیاسی مورد نظر خود را (هر چند با سرقت نام کومه‌له) تشکیل داد. اما رهبران جناح راست در کومه‌له بسیار مزورانه و مخرب مشغول خروج کومه‌له از حزب کمونیست و خانه‌‌تکانی کامل کومه‌له از کمونیسم و اهداف کارگری و رهایی‌بخش آن و همسان سازی کومه‌له با حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان هستند. کاری که جناح مهتدی-‌ایلخانیزاده و نیز صف بورژوازی و ناسیونالیسم منطقه نتوانستند با کومه‌له و حزب کمونیست ایران انجام بدهند، امروزه جناح علیزاده-بزرگپور با اشتباه‌کردم‌گویی و ندامت‌گویی‌ و پشت‌کردن‌‌های بیشترشان به کمونیسم، مشغول به انجام رساندن آن هستند!

آسیب این بلیه نه تنها گریبان کومه‌له و حزب کمونیست، بلکه گریبان کل جریان چپ و سوسیالیستی در کردستان و جنبش انقلابی این مردم را گرفته است.

ادامه دارد.

۱۵ مرداد ۱۴۰۰

۶ آگوست ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate