در رابطه با قطعنامۀ اخیر رهبری جناح راست کومه‌له(۳)

در قسمت دوم این نوشته به نقد بند دوم قطعنامۀ پلنوم اخیر کمیتۀ مرکزی جناح راست در کومه‌له تحت عنوان «‌در رابطه با ادامۀ تلاش‌ها برای شکل دادن به یک قطب چپ سوسیالیست در کردستان» پرداخته شد. همانگونه که در نقد این بند که صاحبان قطعنامه به عنوان دومین اقدامی که در خصوص موضوع قطعنامۀ خود در دستور قرار داده و از آن به عنوان دوری از «‌روش و فرهنگ سیاسی‌ای که زمینه‌های همگرایی را تضعیف می‌کند، موجب پراکندگی نیروها و فعالین چپ می‌شود، اشتراکات آنان را نادیده می‌گیرد» نام برده‌اند، نشان داده شده است؛ روی دیگر سکۀ چنین بندی دشمن‌تراشی، اعمال حذف‌گرایانه و نفرت‌پراکنی علیه جناح چپ و کمونیستی موجود در کومه‌له و حزب کمونیست و طیف احزاب کمونیست کارگری به عنوان بخشی از نیروهای چپ و کمونیست در ایران و کردستان است.

در متن اختلافات و کشمکش‌های سیاسی جاری در تشکیلات کومه‌له و حزب کمونیست، جناح چپ کومه‌له که همواره بر اهداف و سیاست‌های کمونیستی و انقلابی تأکید داشته و مواضع و اعمال راست‌روانه و انحلال‌طلبانۀ جناح راست را مورد نقد قرار داده است، مورد تعرض جناح راست قرار داشته است. این جناح از آنجایی که سازمان دست‌راستی زحمتکشان را «چپ» به حساب آورده، از آنان به عنوان کومه‌له نام برده و اعضا و نیروهای بریده و سرخورده از این سازمان را برای پیوستن به خود فراخوانده است، در تلاش است که روش‌ها و فرهنگ سیاسی مربوط به چنین رویه‌ای را هم در تشکیلات حاکم گرداند.

در تشکیلات کومه‌له و حزب کمونیست ایران، موضوع همگرایی و اتحاد عمل میان نیروها و فعالین چپ و کمونیست قدمتی ۲۵ ساله دارد. در کنگره‌ها به طور مکرر بر آن تأکید شده و طی این همه سال اقدامات مشخص نیز همواره در دستور بوده است. در این باره انبوهی سند مصوب حزبی و تشکیلاتی، بحث و سمینار و جلسه و نوشتار و مقالات وجود دارد. حزب و تشکیلات ما یکی از ستون‌های اصلی ایجاد اتحاد و همگرایی و تشکیل قطب چپ و سوسیالیستی چه در سطح سراسری و چه در سطح کردستان بوده است. حال پس از این همه آگاهی، سیاست و موضع و تجربه و دستاورد، گفتن اینکه «‌بایستی از ‌روش و فرهنگ سیاسی‌ای که زمینه‌های همگرایی را تضعیف می‌کند، موجب پراکندگی نیروها و فعالین چپ می‌شود، اشتراکات آنان را نادیده می‌گیرد، دوری کرد و فاصله گرفت و آن را مورد نقد قرار داد» آنهم در یک مصوبۀ حزبی و تشکیلاتی یعنی کاری که اخیراً رهبری جناح راست تشکیلات به آن مبادرت نموده است، اگر خنده‌آور نباشد، یک عقبگرد تام و رفتن به نقطۀ صفر است.

بنابراین کاملاً روشن است که هدف واقعی و نیت اصلی طرح چنین موضوع اولیه‌ای آنهم با آن کارشکنی‌ها و نفرت‌پراکنی‌هایی که جناح راست طی سالیان گذشته علیه نیروهای چپ و کمونیست و جناح چپ درون تشکیلات به انجام رسانده‌اند، چیزی جز ادامۀ این نفرت‌پراکنی و رویکرد حذف‌گرایانه علیه جناح چپ و کمونیستی این تشکیلات و نیز زمینه‌سازی و ایجاد روش‌ها و فرهنگ سیاسی مربوط به همگرایی با سازمان زحمتکشان نیست.

سومین اقدامی که صاحبان قطعنامه در دستور قرار داده‌اند، چنین تعریف شده است:

«۳. تلاش برای شکل دادن به قطب چپ در کردستان همواره بخش مهمی از مشغله‌های جریان ما بوده است. اما تلاش‌های تاکنونی از جمله به دلیل عملکرد فرهنگ سیاسی که در بالا به آن اشاره رفت و بعضاً به دلیل کشمکش‌های درونی در حزب کمونیست ایران متأسفانه پیشرفت محسوسی نداشته است. پلنوم با نقد موانع فعالیت‌های تاکنونی ما در این زمینه، و با در نظر گرفتن اوضاع پر‌تلاطم کنونی جامعه تلاش برای تغییر مثبت در این عرصه را در دستور کار کومه‌له قرار داد.»

ابراهیم علیزاده به عنوان نگارندۀ این قطعنامه، در حالی این چنین علت عدم پیشرفت محسوس تشکیل قطب چپ در کردستان را به دلیل وجود عملکرد آن «فرهنگ سیاسی» که مورد اشاره قرار داده است و بعضاً به دلیل کشمکش‌های درونی حزب کمونیست قلمداد می‌کند، که یادشان رفته است این خود ایشان بود که دو سال قبل در واکنش به موضعی از حزب کمونیست کارگری در قبال کومه‌له، سریعاً (گو اینکه مترصد چنین فرصتی بوده باشد) با نوشتن اطلاعیه‌ای رسمی از جانب دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی کنونی کومه‌له تحت عنوان «حزب کمونیست کارگری شایستۀ هیچ‌ گونه اعتمادی نیست و جایی در مرکز همکاری نیروهای چپ و کمونیست ندارد»، عملاً تشکلی که با آن همه زحمت و تلاش و نیز امید و آرزو و انتظاری که در میان کارگران و فعالین چپ و کمونیست در کردستان به وجود آورده بود را بر هم زد و ادامه‌کاری آن را با بن‌‌بست کامل مواجه نمود.

بایستی به ایشان گفت شما که داعیۀ فرهنگ دیالوگ و تحمل نظر میان چپ و فاصله گرفتن از سکتاریسم و فرهنگ و روش‌های تضعیف همگرایی نیروهای چپ را دارید، چرا دربارۀ آن نظر و موضع حزب کمونیست کارگری، با آنها به دیالوگ و گفتگو ننشستید و مواضع و منافع تشکیلات خود را بر مواضع و منافع قطب چپی که در کردستان تشکیل شده بود ترجیح دادید، ارزش و حرمتی برای آن قائل نشدید و با عصبانیت همه چیز را خراب کردید؟!

شما که در قبال درج نام کومه‌له در لیست نهاد کمیتۀ دیپلماسی مشترک تحت صدارت پ.ک. ک (‌که استراتژی بقای جمهوری اسلامی را هم تعقیب می‌کند) و در کنار نام احزاب ناسیونالیست و اسلامی در منطقه خم به ابرو نیاوردید و در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفتید که احتیاجی به موضع رسمی ندارد، چنین نهادی برای ما ارزش دارد، قیصریه‌ای را به خاطر یک دستمال به آتش نمی‌کشیم، از طریق یک مکالمۀ تلفنی دوستانه با صاحبان نهاد، مشکل را حل کرده‌ایم؛ چرا با سوسیالیست‌ها و کمونیست‌های کردستان چنین با زبان زبر و سلب اعتماد و حرمت از آنان برخورد کردید؟!

اگر شما علت عدم پیشرفت تشکیل قطب چپ در کردستان را به دلیل وجود عملکرد آن فرهنگ سیاسی مورد نظر به حساب می‌آورید، پس تلاش‌‌های آن دو سه سال، دیالوگ‌های مکرر و برگزاری جلسات و سمینارهای مربوطه و سپس تصویب پلاتفرم مشترک نیروهای چپ و کمونیست کردستان ناشی از چه فرهنگی بود؟

هر چند که برای اعضا و کادرهای جناح چپ معلوم بود که رهبری کنونی کومه‌له، تحت فشار جناح چپ و نیز بیشتر برای یک رفع تکلیف بود که تحت عنوان تشکیلات کردستان حزب در آن پروسۀ تشکیل قطب چپ و کمونیستی وارد شده بود. به زعم خود نمی‌خواستند که همۀ پرچم تشکیل قطب چپ و کمونیستی (در سطح کردستان) در دست جناح چپ باشد.

 در شرایط بعد از قیام سرکوب شدۀ دیماه ۹۶ و آن تحرک و تکاپویی که میان احزاب بورژاویی چه در سطح سراسری و چه در سطح کردستان برای همگرایی و اتحاد عمل و تأثیر بر روندهای مبارزاتی و تقابل با جبهۀ انقلاب و به انحراف بردن آن در جریان بود و خصوصاً در کردستان به تشکیل «مرکز همکاری» احزاب بورژواناسیونالیست منجر شده بود، رهبری کنونی کومه‌له به جای معطوف شدن تام در تعیین جایگاه سیاسی و طبقاتی این تشکیلات در متن آن تحولات و تلاش جدی و اثرگذاری قاطع و پیگیر برای تشکیل جبهۀ کارگران و زحمتکشان کردستان و در رأس آن تشکیل قطب چپ و کمونیستی، حفاظت از آن و تلاش برای تضمین ادامه‌کاری آن، همزمان در بلوک‌ احزاب ناسیونالیستی هم وارد شده بود و بر حضور خود در نهادهای این بلوک پافشاری می‌کرد، به قول معروف می‌خواست که در میان دو صندلی بنشیند! 

قبل از این، خود را مدافع تشکیل قطب چپ معرفی می‌کردند اما در عمل مثلاً با جریانی مذهبی در کردستان مانند سازمان ارتجاع اسلامی خبات بیانیۀ مشترک صادر می‌کردند و با این کار خود نه تنها لطمۀ دیگری به اعتبار و وجهۀ سیاسی کومه‌له وارد نمودند، نه تنها مورد انتقاد و اعتراض وسیع اعضا و فعالین کومه‌له در داخل و خارج کشور قرار گرفتند، بلکه صدای کل احزاب چپ و کمونیست در ایران را هم درآوردند و همۀ این احزاب طی مواضعی رسمی به انتقاد و اعتراض از این کار کومه‌له پرداختند. این جناح چپِ تشکیلات بود که جامعه را متوجه کرد که چنین عملی از سوی جناحی در کومه‌له صورت گرفته که با اهداف کمونیستی و استراتژی سوسیالیستی کومه‌له در کردستان مباینت دارند. 

با توجه به این واقعیات، بایستی گفت که اگر صحبت از عدم پیشرفت قطب چپ در کردستان باشد، به طور مشخص این فرهنگ و عملکرد سیاسی جناح راست کومه‌له بوده که بانی و باعث آن بوده است نه روش و فرهنگ دیگری.

رفیق ابراهیم علیزاده به عنوان نگارندۀ این قطعنامه و آنطور که در قسمت دوم این نوشته و در دومین بند دستورات مذکور نقل شده است، در حالی از «لزوم نقد نظری و عملی آن فرهنگ مورد نظر خود و تأثیرات چنین رویکردی در جهت کمک به انسجام و تقویت سیاست‌های حزب در سطح سراسری» سخن به میان آورده است، که همواره در مصاحبه‌های خود هنگامی که می‌خواهد به پرسش در مورد همکاری با احزاب در سطح سراسری پاسخ گوید، «با آب و تاب» می‌گوید که حزب ما در سطح سراسری در همکاری و اتحاد عمل میان احزاب چپ و سوسیالیست و در تشکیل قطب چپ میان آنان قرار دارد، در این بین حزب ما نقش مؤثری داشته و در این راه هم دستاوردهایی کسب شده است، بر این دستاوردها تأکید می‌کند و خواهان تداوم آن می‌باشد. بایستی از ایشان پرسید که حزب ما با کدام فرهنگ سیاسی توانسته است به چنین تلاش‌هایی مبادرت کرده و دستاوردهایی را هم کسب نماید؟! شما که نه در این قطعنامۀ خود، بلکه در مصاحبه‌های قبلی و نیز مواضع درون تشکیلاتی‌‌تان، مستقیماً وجود فرهنگِ پراکندگی و تضعیف را به جناح چپ تشکیلات نسبت می‌دهید و اکنون در این قطعنامه هم دقیقاً آنان را هدف دارید، خوب می‌دانید که این جناح چپ بوده است که با تلاش بسیار و مقابله با کارشکنی‌های جناح شما، آن دستاوردها را کسب نموده است. پس در سطح کردستان، این روش و فرهنگی که شما در یک سند رسمی مصوبِ پلنوم خود اعلام کرده‌اید که می‌خواهید از آن دوری کنید، متعلق به چه کسانی است غیر از جناح تحت رهبری خود شما؟! 

مدتهاست که جناح راست برای جا انداختن راست‌روی و سیاست‌های پوپولیستی خود و تقابل با پافشاری‌ها بر اهداف و برنامه‌های کمونیستی، مشغول «فرهنگ‌سازی» است. بعد از‌۵۰ سال سابقۀ مبارزاتی کومه‌له، در مصاحبه‌ها، جلسات تشکیلاتی و سخنرانی‌های رسمی اعلام می‌کنند که «نباید افراطی و متعصب و ایدوئولوژیک باشیم، سوسیالیسم را نه مانند یک مشت فرمول بلکه مانند علم زمانه باید یاد بگیریم، باید خود را به‌روز کنیم، چپ و راستی وجود ندارد.» در ادامۀ همین فرهنگ‌سازی پوپولیستی است که اینک نیز به بهانۀ قطب چپی که خود مد نظر دارند، در یک قطعنامۀ مصوب اعلام می‌کنند که «بایستی از روش‌هایی که زمینه‌های همگرایی را تضعیف می‌کند و موجبات پراکندگی میان نیروها و فعالین چپ را فراهم می‌آورد و اشتراکات را نادیده می‌گیرد و همواره بر اختلاف نظر تأکید می‌ورزد، نیز فاصله بگیریم.»

صاحبان قطعنامه، علت عدم پیشرفت در تشکیل قطب چپ در کردستان را آنطور که فوقاً و در بند سوم دستورات خود آورده‌اند، «بعضاً به دلیل وجود کشمکش‌های درونی حزب» قلمداد کرده‌اند. ایشان می‌خواهند که علت عدم پیشرفت در امر یادشده را به سطح عوارض اختلافات و کشمکش‌ها موجود تقلیل دهند، در حالیکه امر «تلاش برای تشکیل یک قطب چپ و سوسیالیستی در سطح سراسری و در کردستان»، خود یکی از موضوعات و محورهای اصلی مورد اختلاف در این تشکیلات است.

سال‌ها قبل از حاد شدن این اختلافات و تشکیل جناح‌بندی موجود، همواره گرایشی در سطح رهبری کومه‌له وجود داشت که بخش چشمگیر نیروهای چپ و کمونیست در ایران و کردستان یعنی جریان کمونیست کارگری را مورد نفرت و پرهیز از هر گونه دیالوگ و یا همکاری و اتحاد عمل قرار می‌داد، سایر احزاب و سازمان‌های چپ را نیز تحقیر می‌کرد و بی‌اثر و کم‌تعداد برمی‌شمرد و همکاری با نیروهای چپ را بی‌فایده قلمداد می‌کرد و در این میان همواره نه تنها در مقابل سیاست‌ و مصوبات رسمی کنگره‌ها در خصوص لزوم همکاری و اتحاد عمل با نیروهای یادشده مخالفت و یا واکنش‌های منفی از خود نشان می‌دادند، بلکه به تحریک محافل وابسته به خود در سطح تشکیلات پرداخته و به طور عملی نیز به کارشکنی و گذاشتن چوب لای چرخ پیشبرد این امر، مشغول بودند. با این حال کومه‌له و حزب امر خود را پیش می‌برد.

با تشکیل جناح بندی موجود و قرار گرفتن دبیر اول کومه‌له در رأس جناح راست و تلاش این جناح برای استحالۀ کامل کومه‌له در چهارچوب ناسیونالیسم منطقه، و با توجه به اینکه طبقۀ کارگر و لزوم مبارزۀ پیگیر برای تحقق سوسیالیسم در ایران و استقرار حاکمیت شورایی در کردستان را از محور کار خود به کنار نهاده و حضور در جنبش ملی و لزوم توافق با احزاب ناسیونالیست در خصوص چگونگی تقسیم قدرت و ادارۀ جامعۀ کردستان از سوی احزاب را به صدر اولویت خود آوردند، با توجه به اینکه مخالفین خود در تشکیلات ( جناح چپ) را به کمونیست کارگری نسبت داده و علیه تمامی آنها وارد عمل شدند، و باز با توجه به اینکه قرار گرفتن راستین در میان احزاب چپ و کمونیست را مزاحمتی برای پیشبرد پروژه‌های راست‌گرایانه و انحلال‌طلبانۀ خود می‌دانستند؛ تلاش راستین برای تشکیل قطب چپ و کمونیستی را از دستور خود خارج کردند.

صاحبان قطعنامه در همین بند سوم دستورات خود پس از اشاره به فرهنگی که باید از آن دوری کنند و پس از اینکه کشمکش‌های درون تشکیلاتی را بعضاً مانع پیشرفت قطب چپ مورد نظر خود قلمداد کرده‌اند، آورده‌اند که:

« پلنوم با نقد موانع فعالیت‌های تاکنونی ما در این زمینه، و با در نظر گرفتن اوضاع پر‌تلاطم کنونی جامعه تلاش برای تغییر مثبت در این عرصه را در دستور کار کومه‌له قرار داد.»

در این باره نیز باید گفت اگر صحبت از تشکیل قطب چپ و کمونیستی در کردستان است، تنها چیزی که باید تغییر کند فرهنگ و روش‌های مخرب صاحبان قطعنامه است. به عنوان نمونه:

هنگامی که رفیق حسن رحمانپناه در سخنرانی رسمی کمیتۀ مرکزی و در تریبون رسمی روز کومه‌له و از جمله در اشاره به نیروهای چپ و کمونیست، بدون اینکه نامی از احزاب طیف کمونیست کارگری بیاورد علیه آنها به نفرت‌پراکنی پرداخته و اعلام می‌کند که «آنهایی که از پشت به کومه‌له خنجر زدند، باید در انتهای صف همکاری و اتحاد عمل کومه‌له با نیروهای چپ و کمونیست باشند»؛ و هم ایشان در نوشته‌ای علنی در نقد یکی از مواضع سازمان راه کارگر می‌گوید که «راه کارگر لیاقت حضور در صف نیروهای چپ و کمونیست را هرگز نداشته و رفقای ما به نادرست چنین امتیازی به آنان داده‌اند»، جریانات دیگر را تحقیر کرده و می‌گوید «تعدادشان از انگشتان دست بیشتر نیست» و نیز در برخورد به منتقدین جناح راست، «کوبیدن مشت محکم بر دهان یاوه‌گویان» را به عنوان یکی وظایف مهم تشکیلات برمی‌شمرد؛ هنگامی که جمال بزرگپور در نوشته‌ای علنی اعلام می‌کند که «چپ ایران و آنچه که خود را کمونیست می‌خواند از جمله حزب کمونیست ایران، تماماً از طبقۀ کارگر فاصله داشته و به زندگی و مبارزۀ این طبقه بی‌ربط هستند» و سپس در همین راستا کل چپ ایران را «حاشیه‌ای، پادرهوا، ذهنی، محجبه و …» نام می‌نهد، یا هنگامی که ابراهیم علیزاده با نوشتن یک اطلاعیه، قطب چپ و کمونیستی شکل گرفته در کردستان را تخریب می‌کند و تلاش برای تشکیل قطب چپ در کردستان را «رفتن به دنیال نخودسیاه» می‌داند، هنگامی که صاحبان قطعنامه و جناح تحت رهبری‌شان طیف احزاب کمونیست کارگری را دشمن کومه‌له می‌دانند، و بسیاری نمونه‌های دیگر از این دست ؛ آیا واقعاً تشکیل قطب چپ و کمونیستی با یک چنین مواضع و عملکردهایی می‌تواند به انجام برسد؟! آیا از نظر صاحبان این مواضع و عملکردها، اصلاً حزب چپ و کمونیستی وجود دارد که بخواهی با آنان قطب چپی تشکیل دهی؟!

پس کاملاً واضح است که روش و فرهنگ سیاسی چه کسانی در این تشکیلات مانع شکل‌گیری قطب چپ و کمونیستی در کردستان است که می‌باید از آن فاصله گرفت و مورد نقد قرار داد!

صاحبان قطعنامه آنطور که فوقاً نقل شده است گفته‌اند که در پلنوم خود به نقد موانع امر مزبور پرداخته و با توجه به اوضاع پرتلاطم جامعه تلاش برای تغییر مثبت در این عرصه را در دستور قرار داده‌اند. از ایشان بایستی پرسید آیا به موانع، مواضع و عملکردهایی که در سطور بالا به آن اشاره شده است، پرداختید؟ آیا آنها را مانع می‌دانید یا اینکه خیر جزو روش و فرهنگ سیاسی‌تان است؟ آیا صاحبان آن مواضع و عملکردها را مورد نقد قرار دادید، یا که خیر آنها را تشویق و ارتقای موقعیت داده و به عنوان دبیر اول و جانشین دبیر اول خود گذاشته‌اید؟!

صاحبان قطعنامه در حالی از روش و فرهنگ خوب و دیالوگ و همگرایی و همدلی میان نیروها و فعالین چپ و سوسیالیست دم می‌زنند که خود پروندۀ قطوری از اعمال حذف و سرکوب درون تشکیلاتی اعم از سانسور، توقیف برنامه‌های تلویزیونی، اخراج گروهی کادرهای جناح چپ از ارگان رسانۀ تلویزیون تشکیلات، بازجویی گروهی اعضا و پیشمرگان در تشکیلات کردستان، اعمال فشار و تعقیب، رصد حساب‌های خصوصی کاربری در دنیای مجازی، اخراج و خلع عضویت، توطئه و تخریب و پرونده‌سازی و …علیه نیمی از اعضای این تشکیلات دارند و مشغول راندن و تحمیل انشعاب به آنان هستند.

آیا براستی حزب و نیرو و یا فعال و هوادار چپ و کمونیستی هست که ادعای یک چنین صاحبان قطعنامه‌ای را برای تشکیل قطب چپ و سوسیالیست در کردستان جدی بگیرد؟!

ادامه دارد.

۱۴ مرداد ۱۴۰۰

۵ آگوست ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate