پاسخی کوتاه و رفیقانه در خصوص سناریو و صحنه سازی های مظنون و مشکوک 

در دهه ۸۰ تغییر و تحولات اساسی در جنبش کارگری ایران روی داد. جنبش کارگری وارد دوره جدیدی از مبارزه شد و کارگران خواست های اساسی‌تری را مطرح نمودند.علارغم ماشین سرکوب و جنایتکارانه رژیم اسلامی ایران اعتراضات و پیشروی های کارگران در سراسر ایران شدت بیشتری بخود گرفت. برای نمونه  میتوان به مراسم مستقل و غیر دولتی اول ماه مه سال۸۳ سقز و دستگیری فعالین کارگری(از جمله محمود صالحی، جلال حسینی، محسن حکیمی، برهان دیوارگر، محمد عبدی پور، هادی تنومند و اسماعیل خودکام) اشاره کرد. این رفقا در ابتدای دستگیری و در یک حرکت جمعی به نشانه اعتراض اعتصاب غذا  کردند اعتصاب غذای بعضی از آن‌ها خشک بود. این اعتصاب غذا ۱۲ روز طول کشید. دستگیرشدگان به در خواست رفقا، دوستان و خانواده‌هایشان با صورتجلسه‌ای به امضای همگی آنان (۷ نفر) به اعتصاب غذای خود پایان دادند و با سربلندی و سرافرازانه همدیگر را در آغوش گرفتند. در نهایت با حمایت های بین المللی، مبارزه پیگیر فعالین چپ و کمونیست، حمایت کارگران و مردم زحمتکش شهرستان سقز، دستگیرشدگان اول ماه مه سال ۸۳ شهرستان سقز  با قرار وثیقه آزاد شدند و احکام صادره لغو شد.

رویداد تاریخی سال۸۳ شهرستان سقز طولانی است به همین دلیل لازم دیدم (فعلاً) به این مقدمه کوتاه بسنده کنم از نحوه برگزاری مراسم، نحوه دستگیری، اعتصاب غذای جمعی، روند دادگاهی  و احکام صادره در بخش‌های آتی «سالهای زندگی یک کارگر و مبارزه برای رهایی طبقه کارگر»بطور مفصل مینویسم.

در دهه ۸۰ فضای صمیمانه و روابط و مناسبات اجتماعی، اعتماد بهمدیگر، میزان مشارکت برای بحث‌ و تبادل نظر بطور چشمگیری در بین رفقا و فعالین حاکم بود. ما درد مشترکی داشتیم. اگرچه پراکنده بودیم و به لحاظ فکری و سیاسی اختلاف نظر وجود داشت ولی با آگاهی طبقاتی و با افق سوسیالیستی در مسیر همبستگی و وحدت طبقاتی همصدا بودیم. دستاوردهای که امروزه به خوبی از آن یاد می‌شود حاصل زحمت و تلاش بی‌وقفه یکایک رفقا، انسانهای گمنام و آزادیخواه و برابری طلب است که هر کدام در این راه به اندازه توان خود سهم بسزایی را ادا کردند و هزینه‌های سنگینی را نیز متحمل شده‌اند. این دستاوردها محصول کار و فعالیت و سازماندهی جمعی و مشترک است. پس کسی حق ندارد خود را قهرمان این تاریخ معرفی کند! اگرچه اعتقادی به قهرمان بازی و قهرمان پروری ندارم ولی فرضا اگر اینگونه باشد بدون استثناء همگی قهرمان این تاریخ بوده‌اند و هستند.

 امروزه پیشرفت و توسعه تکنولوژی و نوآوری جهان را به دهکده ای کوچکی تبدیل کرده است و دنیای مدرن به سرعت در حال پیشرفت و پیشروی است طوریکه پیشرفت و توسعه تکنولوژی تأثیر غیرقابل انکاری در رشد و پیشرفت علمی و بهبود شرایط و وضعیت زندگی داشته است. ما نیز در چنین شرایطی محفلهای سکتی و رنگارنگی را به اصطلاح در اعتراض به سیاست جنایتکارانه رژیم درست کرده‌ و بدین شیوه خود را سرگرم  و مشغول نموده ایم. نتیجه‌ و بازتاب این شیوه از مخالفت ها و اعتراضات که اساسا “احساسی”، “عاطفی”، “مقطعی” و “خودسازماندهی” بودند و هستند را میتوان در توهین و اهانت کردن به منتقدان سیاسی و فکری و خصوصا در در فضای مجازی مشاهده و ارزیابی کرد. جای تأسف است که در دنیای مدرن امروز میتوان نقد و اظهار نظر های رفیقانه را در انگشت تو چشم هم کردن‌ها خلاصه نمود! ما بجای اینکه راه حل‌ اساسی و چاره‌ای درست برای حل این همه مشکلات که در جامعه بیداد میکند بیندیشیم و انرژیمان را صرف مسببین زندگی ناگوار و فاجعه بار بکار گیریم درگیر رقابت برای زمینه فراهم ساختن سیاست تصفیه، بایکوت، حذف، توطئه گری، تبانی، تخریب و ترور شخصیتی علیه هم هستیم. هر نقد و انتقادی را علیه خود اتهام تلقی میکنیم! و هنوز یاد نگرفته ایم فرهنگ غلط و رایج انتقاد را  کنار بگذاریم!

 محمود صالحی حق خودش است که امروز چگونه فکر میکند البته نباید از نام و اعتباری که برایش فراهم گردید سوء‌استفاده کند! ولی این جهت، خط و نگرشی که ایشان در پیش گرفته است در دنیای واقعی ناسالم، ناتندرست، مضر و مسموم کننده است. ایشان به جای اینکه انتقاد را با انتقاد پاسخ دهد قلدرمنشانه به سخیفترین، قبیحترین، شنیعترین و پست ترین روشها پناه میبرد! مستبدانه و خودسرانه یکی را دزد مینامد! یکی را اعتصاب شکن معرفی میکند! یکی را که در سلول انفرادی به فکر شیر بچه‌اش بوده است خودفروخته خطاب میکند! یکی را بخاطر عقاید رادیکال و کمونیستی غیر خودی و دشمن میپندارد و به سیاست بایکوت و تصفیه علیه آن‌ها پناه میبرد! برای این و آن صحنه سازی میکند! از همه مهمتر خود را قهرمان میداند!

محمود صالحی انتقاد رفیقانه را با فحش و دشنام اشتباه گرفته است! در پیام خصوصی برای من نوشته است اسماعیل شما به من فحش و شنام داده‌اید و نوشته های شما کذب است! حتماً نگران است من ایشان را قهرمان این تاریخ معرفی نکرده ام! محمود صالحی نوشته‌های من اگر  کذب است چرا نقد نمیکنید؟ چرا افشاگری نمیکنید؟! شما در صفحه فیسبوک خودتان بطور نامشخص، نامعلوم و مجهولی نوشته‌اید که نوشته های شما کذب است! شما اعتصاب شکن بوده اید و کارگران به شما اعتماد نمیکنند! محمود صالحی، چرا اسم من یا شخص مورد نظرتان را ذکر  نکرده‌اید تا موضوع  برای همگان روشن شود؟ یک آدم انقلابی اگر نقد نمیکند صحنه سازی، تخریب و ترورشخصیتی هم نمیکند!

محمود صالحی اتهام سخیفانه، خنده آور و مضحکی که به من( اسماعیل خودکام) و رفقا هادی تنومند و سید جلال حسینی زده‌اید هیچ آدم سیاسی، باشعور و با وجدانی باور نمیکند. چرا؟ چون :

 همگی ما (۷نفر) بلافاصله بعد از دستگیری در اداره اطلاعات شهرستان سقز و اداره اطلاعات شهرستان سنندج در سلول انفرادی بودیم زمانی که در سلول‌های انفرادی بوده‌ایم بهمدیگر دسترسی نداشته ایم. شما از کجا خبر داشتید که من و هادی تنومند و سید جلال حسینی اعتصاب غذا را شکسته ایم؟ اگر فرض بگیریم اتهام سخیفانه تان صحت دارد پس شما با دربان، شکنجه گران و مسئولان اداره اطلاعات در ارتباط بوده‌ یا همدستی کرده‌اید و روزانه به سلول‌های انفرادی ما سرزده اید از این طریق فهمیده اید ما اعتصاب غذا را شکسته ایم! امیدوارم چنین نباشد. در حقیقت چنین اتهام سخیفانه و اظهار نظرهای غیر انقلابی شک برانگیز است!

 همگی ما (۷ نفر) در این مدت در سلول انفرادی بودیم تا زمانیکه از اداره اطلاعات شهرستان سنندج به زندان مرکزی شهرستان سقز انتقال داده شدیم همگی رفقا روزهای سخت و طاقتسوز اعتصاب غذا را پشت سر میگذارانیدند. تا بلاخره به درخواست رفقا و دوستان و خانواده‌ها و با صورتجلسه‌ای به امضای همگی ما (۷ نفر) به اعتصاب غذایمان پایان دادیم و بدین طریق از تمام کسانیکه به هر نحوی از ما حمایت کردند ابراز تشکر و قدردانی کردیم و با  کمال افتخار سرافرازانه همدیگر را در آغوش گرفتیم. محمود صالحی شما فعال جنبش کارگری بودید چرا به خودتان اجازه دادید کسانیکه اعتصاب غذا را شکسته و نماد شرمساری و سرافکندگی بوده اند همان صورتجلسه را امضا کنند؟ واقعاً از خودتان خجالت نمیکشید؟!

 محمود صالحی شما آدم سیاسی و فعال جنبش کارگری بودید چرا اجازه دادید مردم شهرستان سقز دسته گلهای را  که از پسنداز بچه هایشان برایمان تهیه کرده بودند به گردن اعتصابیون بیندازند؟ به چه دلیلی به خودتان اجازه دادید موقع آزادی از زندان پشت ماشین تویوتا همراه با اعتصابیون سوار شوید و این پیروزی بزرگ را با مانوری در داخل شهر جشن بگیرید؟ چرا بعد از آزادی از زندان جلسه‌ای نگذاشتید؟ تا از این مسله مهم و سیاسی انتقاد بکنید؟ به چه دلایلی مسله اعتصاب شکنی را رو به بیرون علنی و افشاگری نکردید؟! برای اطلاع عموم من اعتصاب غذای خشک بودم چون تجربه‌ای در رابطه با اعتصاب غذا نداشتم و به دلیل اعتصاب غذای خشک خون استفراغ میکردم. باوجود اینکه همگی از روحیه انقلابی بالایی برخوردار بودیم ولی وضعیت و شرایط جسمی من( اسماعیل خودکام) و  رفیق محسن حکیمی وخیم و از همه بدتر بود. چقدر زود نامسولانه این واقعیتها را فراموش کرده اید!

 محمود صالحی، من شاهد زنده دارم شما گفته‌اید سه نفر ( اسماعیل خودکام، هادی تنومند، سیدجلال حسینی) اعتصاب غذا را شکسته اند. هرگز باور نمیکردم شما چنین اتهام سخیفانه ای به ما بزنید تا اینکه عملاً در صفحه فیسبوکیتان این اتهام سخیفانه را با  به من زدید. محمود صالحی اگر من آدم خودفروخته و اعتصاب شکن بوده ام شما فعال جنبش کاری بودید چرا با ما یا با من قطع رابطه نمیکردید؟ و اعتصاب شکنان را رسوا نمیکردید؟ شما فراموش کرده‌اید که از کار و فعالیت من و هادی تنومند تعریف میکردید و بارها میگفتید کاش شما دو نفر در سقز بودید و با هم فعالیت میکردیم! امروز ما را اعتصاب شکن  خطاب میکنید! حتماً اتهام شما از این جهت است ما به لحاظ فکری و سیاسی مستقل هستیم و مانند شما فکر نمیکنیم! یا به مانند سامورایی ها با حرکات دست و پا سر خم نمیکنیم! و برای فرمایشات رهبر بله بگو نمیگویم! حداقل غرور، خودپسندی، خودبزرگبینی و خودبرتربینی را کنار بگذار ذره ای تأمل و به حال و روز خودت فکر کن!

 شما که فعال جنبش کارگری بودید مردم را نصیحت میکنید «گفتن حقیقت یک عمل انقلابی است» آیا شما چقدر به این گفته خودتان پایبند هستید؟ امیدوارم اینگونه باشد و حقیقت را بیان نمایید که آیا اعترافی  کرده‌ام؟ آیا مواقع بازجویی با کسی روبرو شده‌ام؟ آیا در مورد کسی تک نویسی کرده ام؟ آیا توبه کرده ام؟ آیا اطلاعاتی را در اختییار بازجو ها  قرار داده ام؟ آیا جرمی مرتکب شده ام؟.  خودت بهتر میدانید هر کدام از ما در پرسه تاریخی معینی به کار و فعالیت همدیگر آگاهی و به اندازه کافی از هم شناخت داریم. شما این اختیار و این اجازه را هم دارید علاوه بر مسایل سیاسی بلکه در رابطه با مسایل خصوصی، اخلاق و حریم شخصی که داشته ام بنویسد و عمومی کنید. شهامت و اخلاق سیاسی ندارید اگر افشا  و اطلاع رسانی نکنید. ولی حق ندارید به این سادگی برای من صحنه سازی کنید و این گونه در پی انتقام جویی باشید! اینگونه و با بکارگیری برخوردهای غیر سیاسی، غیرکارگری، ناسالم، مسموم کننده، ناتندرست که راه انداخته‌اید خودتان را بیشتر از این کوچکتر نکنید!

محمود صالحی (بقول خودتان) شما از بیان حقیقت که یک عمل انقلابی است ابایی ندارید. پس اگر یک ذره شهامت و اخلاق سیاسی داشته باشید ثابت میکنید من و رفقا سید جلال حسینی و هادی تنومند اعتصاب شکنی کرده‌ایم حداقل شما ثابت کنید اسماعیل خودکام اعتصاب شکنی کرده است. محمود صالحی شما خود را انقلابی معرفی میکنید ولی به اخلاق سیاسی و انقلابی پایبند نیستید به همین دلیل رذیلانه به توطئه گری، تبانی، دسیسه، تخریب و ترور شخصیتی متوسل میشوید! سناریو و صحنه سازی های شما شک بر انگیز است! بدان که خصلت و اخلاق انقلابی با رجز خوانی، خودنمایی و تظاهر همخوانی و سازگاری ندارد!

 

من بارها از سوی بازجوها در زندان اداره اطلاعات شهرستان بوکان، شهرستان سنندج و  شهرستان سقز با تعهد کتبی خواسته اند با شما قطع رابطه کنم ولی من به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی تسلیم خواسته‌های آن‌ها نشدم ولی شما بخوبی خواسته‌های آنان را به سرانجام رسانیدید. محمود صالحی حرف‌های زیادی برای گفتن دارم که هنوز وقتش نرسیده است. (فعلاً) سکوت اختیار  کرده‌ام چون گفتن حرف‌های که دودش تنها به چشم خودمان و سودش به جیب رژیم منحوس اسلامی ایران می‌رود بیفایده است.

 

در پایان مجدا تأکید میکنم که من در رابطه با اینکه از جنبه‌های متفاوتی از خصلت و شخصیت شما چه در جلسات و چه به شکل بیانیه و نوشتاری دفاع، حمایت و جانبداری کرده‌ام به این نتیجه رسیده‌ ام که صددرصد در اشتباه بوده‌ام. همچنین اکیدا پشیمانم روزی شما را بعنوان رفیق خطاب کرده‌ام. محمود صالحی واقعاً برایت متأسفم نه بخاطر توهین و اهانت‌ های که نسبت به من و رفقا کرده اید بلکه صرفاً بخاطر احترامی که به خودتان داشته‌ام.

 برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

اسماعیل خودکام

۱۶.۰۷.۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate